یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

هنر دینی شارح امر قدسی


هنر دینی شارح امر قدسی

هرچند می توان گفت هنر دینی در غرب به تمام از میان نرفته است , اما از این حقیقت نیز نباید غافل شد , که تحریفات در عنصر اصلی دین , موجب بروز انحراف در ذات هنر دینی آن سامان شده است

جلوه هنر، در عالم غربی، تصویر حالتهایی بریده از حقیقت است .

ناهنجاری غالب تصویرها ،‌طرحها ، نوشته ها و آثار ادبی یا برداشت های وهمی از خیالی بسته به دنیای مادی ،‌نتوانسته است ،غایت مطلوب هنر را در عالم غرب به تصویر بکشد .

در این میان ،هنر دینی - که گویی همواره روح تعهدی مقدس در آن دمیده شده است - با توسل به ساحت بالا ، و احساس رابطه و علقه عمیق با حقیقت عالم ، سعی نموده است تا جلوه ای از شکوهمندترین وجه وجود باشد .

هرچند می توان گفت هنر دینی در غرب به تمام از میان نرفته است ، اما از این حقیقت نیز نباید غافل شد ، که تحریفات در عنصر اصلی دین ، موجب بروز انحراف در ذات هنر دینی آن سامان شده است . تفاوت ماهوی میان نقش مساجد اسلامی و کلیساهای مسیحیان به زیبایی مبین این واقعیت است ، هنرمند اسلامی قصد این ندارد که در کار خلقت دخالتی کند یا صورت آفرینی کند ، بلکه او با طرحهای اسلیمی و نقشهای برگرفته از عالم خیال واقعی ،‌جلواتی را ترسیم می کند که رو به عالم بالا دارند . اما درکلیسا ها ،تصویر صورت انسان و مجسمه سازی از عناصر اصلی هنر دینی آن سامان است . (هگل ،چنین می اندیشد که نخستین شکل هنر ،سمبلیک بوده است .در هنر باستان ،که شکل کامل آن مجسمه سازی است ،الوهیت را از طریق کمال چهره انسان نمایانده اند .[۱]

و این موضوع دقیقا برخلاف متن مقدس دینی مسلمانان است ،چنان که در حدیث شریف آمده است :

نحن معاشر الملائکه لا ندخل بیتا فیه کلب و اللصوره .ما گروه ملائک داخل منزلی نمی شویم که در آن سگ یا مجسمه باشد .

در حدیثی دیگر ،مجسمه سازی بدان صورت ، دخالت درامر خلقت محسوب شده و در آخرت ازسازنده مجسمه خواسته می شود که بدانچه که ساخته است روح بدهد و چون او از این حقیقت عاجز است ،بشدت مجازات می شود .

غرض از بیان گفتار فوق ،نه اشاره به چنین مصداقهایی بلکه طرحی برای روشنتر شدن ساحت هنر معنوی و هنری است که بسط دهنده مفهوم امر قدسی است .

این هنر ،‌با علم دینی آمیخته است ،بنابراین در پی هشدارهای دینی ،‌سکوت می کند و به حیطه نقاط ممنوعه داخل نمی شود .

انما یخشی الله من عباده العلما با این بیان هنر دینی ، ذات مقدسی دارد که با فطرت زلال آدمی پیوسته است و در او تعالی روح ، شکوفایی احساسات و دریافتهای معنوی می آفریند .

در این زمینه ، توجه به تذهیب قرآن مجید ،‌توسط هنرمندان مسلمان موید سخن ماست . این هنرمندان کلام خالق را به همان طرحهای مربوط به عالم خیال آمیخته اند که نشانه مشهود امرنا مشهود شود . در این طرحها رنگها همزبان بیان معانی ژرف فلسفی و عرفانی اند . به عنوان مثال رنگ سیاه ، نشانه مقام ذات و غیب مطلق است .

سیاهی گر بدانی نور ذات است[۲]

یا لاجوردی ،آبی و سبز و رنگهای دیگر هریک ، مبین ساحتی خاص از معانی علوی اند .

هنر دینی ، چون وابسته به ذات مقدس است ،هرگز میرانیست پیوستگی آن به منبع نور مطلق ،جاودانگی آن را تضمین می کند . اثر تذهیب قرآن از قرنها پیش تا کنون زنده و جاوید است و حتی درآنجایی که نور ایمان در میان قلبها مرده است خودنمایی می کند ،‌آن چنان که :‌میرچا الیاده برآن است که بقایا و تغییر شکل مایه ها و موضوعاتی که خاص هنر مقدس است ،همواره جای خود را در هنرهای بصری باز می کنند .[۳]

در عصری که دنیوی و مادی است ،مایه های ابدی هنر مقدس ،‌خود را ، هر چند غیرمستقیم و بی آنکه شناخت آگاهانه ای در میان باشد ،مطرح می کنند .[۴]

هنر دینی ،ژرف بینی ویژه از حقیقت است .که در آن کار خالق ،‌در قالبی هنری شرح می شود . از نظرافلاطون ،برترین شکل هنر ، هنر آفریننده الهی است که کائنات را به عنوان تقلیدی از صورتهای اصلی و تغییر ناپذیر آفریده است .[۵]

باز درنظر افلاطون ، هنر اصلی روح را به سوی خیر مطلق صعود می دهد . او در رساله (مهمانی ) صعود روح را به دیدار خیر از طریق تطمیع زیبایی توصیف می کند و بر آن مثال می آورد . زیبا همانا پیش آموز خیر است که صورت صورتها است و نیز غایت سلوک دینی .[۶]

در نگرشی دینی ،‌اولین هنرمند خداست . و زیباترین هنر او خلق انسانی کامل است . اودر واقع خالق زیبایی هاست و هنرمند راستین کسی است که جلوه هایی از عالم معنا و نا کجا آباد یا اقلیم هشتم را به تصویر می کشد . این اقلیم هشتم یا ناکجاآباد با اتوپی و مدینه فاضله غربی تفاوت دارد .

اقلیم هشتم به مثابه عالمی که از حیطه کنترل و نظارت تجربی علوم جدید خارج است عالمی فرا حسی است ،‌که تنها به مدد ادراک مخیل می توان درک کرد ..... مقصود از عالم خیال دیدار باطنی و خیال صادق است و خیال صادق باید به مثابه امری حائز ارزش معرفتی یا ادراکی تام تلقی گردد .[۷]

با این بیان مفهوم لذت نیز در هنر دینی - لذت عالم معنوی است و نه بهره عالم مادی . این هنر به زیباترین صورت آفرین ، آفرین می گوید و رازهای پاک آن عالم را تا آنجا که می تواند ،پی میگیرد . و از آنجا که دست هنرمند از ساحت عالم بالا کوتاه است اثر او برای بیان حقیقت نارساست . و در حیرت و گم شدن خود ،‌دست و پامیزند و دست آخر ،‌هم خود حیران است و هم خلق را حیران می کند .

پی نوشتها:

[۱] زیبایی شناسی فلسفی - جیمز آلفرد مارتین / ترجمه مهر انگیز اوحدی از مجموعه فرهنگ و دین انتشارات طرح نو

[۲] گلشن راز ، شیخ محمود شبستری

[۳] هنر مدرن - راجر لیدپسی / ترجمه :‌کامران مانی ،‌از مجموعه فرهنگ و دین

[۴] پیشین ص ۲۴۷

[۵] پیشین ص ۲۵۱

[۶] افلاطون - رساله میهمانی

[۷] هانری کربن - رساله عالم مثال