دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
فدائیان اسلام و مؤتلفه سوءتفاهم تاریخی
یکی از اشتباهات متداول در تاریخنگاری معاصر ایران علیالخصوص در تاریخ شفاهی، یکسانانگاری «جمعیت فدائیان اسلام» با «هیاتهای موتلفه اسلامی» است. این در حالی است که این دو تشکل اگرچه نقاط اشتراک فراوانی داشتند و هر دو تشکل را میتوان در یک جریان کلی که به دنبال حاکم ساختن حکومت اسلامی بود دانست، اما نقاط افتراقشان نیز کم نبود. جمعیتها یا هیاتهای موتلفه اسلامی که متشکل از ۳ هیات مذهبی بود، در سال ۴۲ در منزل حضرت امام و به دستور ایشان تاسیس شد و تشکلی مستقل از فدائیان اسلام بود. فعالیت فدائیان اسلام در سال ۳۴ به دنبال شهادت شهید نواب صفوی و یارانش و برخی اختلافات درونی میان بخشهایی از آن متوقف شد و عملا در سالهای بعد از آن حیات سیاسی نداشت و موتلفه اسلامی هشت سال پس از آن تاسیس شد.
تنها عضو مشترک در موسسین موتلفه با اعضای شاخص فدائیان اسلام مرحوم شهید عراقی بود اگرچه برخی از موثرین همچون حاج هاشم امانی نیز دارای سوابق در فدائیان اسلام بودند، اما بخش عمدهای از اعضای موتلفه تنها از علاقهمندان فدائیان در سالهای اوج آن بودند. به عنوان نمونه شهید صادق امانی به موازات فدائیان اسلام یک گروه دیگر به نام «گروه شیعیان» به راه انداخته بود که این گروه به نوعی یکی از اضلاع مثلث تشکیلدهنده موتلفه را تشکیل میداد؛ جواد مقصودی از تفاوت این گروه با فدائیان اسلام، اینگونه یاد میکند: «در آن زمانی که آقای کاشانی و مصدق بودند به نسبت قدرتی هم که پیدا کرده بودیم، فشار آوردیم که اینجا کشوری اسلامی است که مشروبخوری در آن حرام است و جلوی آن بایستی گرفته شود، این فشارها ادامه داشت تا جایی که ما توانستیم پیالهفروشی را غیرقانونی کنیم...کارهای زیادی کردیم. راجع به مشروبفروشی، ریش تراشیدن و بدحجابی. اعلامیه پخش میکردیم. البته هدف ما هم در گروه شیعیان به دست گرفتن حکومت اسلامی از راه قانونی بود و در اساسنامه هم این مطلب آورده شده بود. ما کارهای فرهنگی میکردیم و فدائیان بیشتر کارهای عملیاتی انجام میدادند.»(۱)
این سابقه نشانگر تفاوت اندیشه صادق امانی در آن دوران با گروه فدائیان اسلام و تمایل او به فرهنگسازی و بیدار نمودن عموم جامعه میباشد، اگرچه همواره به فدائیان علاقهمند بوده است. امانی کسی است که حبیب الله عسگراولادی از او به عنوان اولین دبیرکل غیر رسمی موتلفه یاد کرده است(۲) لکن این تفکر در دیگر موسسین موتلفه اسلامی هم شایع بود اما در موارد ضرورت منافاتی با انجام عملیات نداشت؛ آنچنانکه در جو خفقان پس از تبعید امام ایجاب نمود و حکم الهی درباره حسنعلی منصور به رهبری همین فرد اجرا گردید.
عمدهترین دلیل اشتباه «یکسانانگاری»، حضور شهید عراقی است. لکن شهید عراقی نیز که سابقه حضور در فدائیان اسلام را داشت، در برههای از زمان قصد استعفا داشت و به دنبال آن نیز شهید نواب صفوی در نامهای اخراج جمعی از جمله شهید عراقی و مرحوم شهاب را اعلام نموده بود. محمدمهدی عبدخدایی درباره دلایل این امر میگوید: «مهدی عراقی و دوستان دیگر معتقد بودند که فدائیان باید در اختلاف میان این دو رهبر سیاسی و مذهبی [مصدق و کاشانی] جهت مرحوم کاشانی را بگیرند.»(۳) البته این خروج که ناشی از یک اختلاف نگرش بود، همراه با تداوم احترام برای نواب تا آخرین لحظه عمر شهید عراقی بود؛ به هر حال او در موتلفه نیز با نگرش خاص خود حاضر گشت. اما شهید عراقی در بازجوییها برای گم کردن رد تهیهکنندگان سلاح، اعلام کرد که این اسلحهای بود که از مرحوم نواب صفوی نزد من مانده بود، از همین جهت روزنامههای وقت گمانههایی را درباره احیای فدائیان مطرح نمودند و این سرآغاز برخی اشتباهات در تاریخ نگاری شد.
نکته دیگر آنکه اعضای موسس موتلفه اسلامی همگی در تبعیت از زعیم وقت خویش حضرت امام خمینی اقدام به تاسیس موتلفه نموده بودند و حتی از ایشان تقاضای نمایندگانی برای حضور در جریان تصمیمات شورای مرکزی موتلفه اسلامی مینمایند که در همین راستا امام خمینی شهیدان آیتالله دکتر بهشتی، استاد آیتالله مطهری و مرحوم مولایی و آیتالله انواری را معرفی مینمایند و در تمام تصمیمات مهم خود نظر نمایندگان امام را لحاظ میکردند.(۴) اما از مشهورترین نکات درباره فدائیان اسلام برخوردهای آنها با آیتاللهالعظمی بروجردی زعیم وقت شیعیان است. در عملکرد موتلفه این تبعیت از زعیم شیعیان حتی در مواردی که خلاف نظرشان بود را در بسیاری موارد میتوان دید. از آنجمله بعد از مخالفت امام با عملیات نظامی در آن مقطع که فرموده بودند «حالا زود است» (۵) تا زمانی که پس از تبعید ایشان نمایندگان امام اجازه چنین فعالیتی را صادر نکردند، هیچ فعالیت مسلحانهای در موتلفه شکل نگرفت.
از دیگر نقاط افتراق موتلفه با فدائیان در نحوه دریافت حکم است؛ گویا حداقل بخشی از فدائیان اسلام جمع شروطی همچون اتمام حجت، اقرار، ارتداد و شیاع را برای اجرای اعدام انقلابی کافی میدانستند و نیازی برای کسب فتوا نمیدیدند، اگرچه برخی ادعا کردهاند در برخی از موارد از آیتاللهالعظمی صدر مجوز داشتهاند اما درباره دکتر فاطمی چنین ادعایی نیز دیده نشده است. اما موتلفه اسلامی هیچگاه به شایع بودن فسق یک فرد و اثبات ارتداد او برای اعضای خود، برای مهدورالدم بودن آن اکتفا ننمود و برای دریافت حکم در ابتدا به سراغ زعیم شیعیان رفتند، به علت تبعید امام از نمایندگان ایشان سوال کردند؛ شهیدان مطهری و بهشتی به عنوان نماینده امام حکم را صادر کرده بودند.(۶) در سالگرد شهادت شهید عراقی در سال ۱۳۵۹ شهید بهشتی نیز در این باره اینگونه توضیح دادهاند: «مرحوم حاج صادق در اوایل ماه رمضان آنجا آمد و گفت آمدم یک حدیث بپرسم.
من دیدم دیروقت و بدون اطلاع آمده... من حس کردم که او امروز نیامده حدیث بپرسد مثل اینکه حدیث پرسیدن را پوشش یک سوال انقلابی دیگرش میخواست قرار بدهد.حاج صادق امانی و حاج مهدی عراقی و آقای عسگراولادی و چندتن دیگر و این سه نفر از شورای مرکزی هیاتهای مؤتلفه و دیگران در شاخه نظامی این تشکیلات بودند و... درست با تمام وجودشان در خط اصیل اسلام و قرآن و فقاهت همان که امروز به آن میگویید در خط امام حرکت کردند.» (۷) با این حال اما اعضای موتلفه به این حد نیز کفایت نکردند و به دنبال اخذ فتوا از یک مرجع تقلید بودند. مرحوم تقی خاموشی به همراه یکی دیگر از اعضای موتلفه موفق شد این فتوا را از آیتالله العظمی میلانی بگیرد.
ایشان فرمودند: «اگر این کار بشود در مورد شخص منصور خیلی بجا و به مورد است و از نظر شرعی بسیار شایسته است.»(۸) این درحالی است که شهید عراقی درباره شهید امانی میگوید: «خودش [شهید صادق امانی] مجتهد بود و قریب به ۶ هزار حدیث از [حفظ] بود.» و شهید بهشتی نیز در همان مراسم مذکور از بُعد علمی شهید امانی به نیکی یاد کرده است(۹)، اما او هیچگاه به خود اجازه نداد در جایی که فسق حسنعلی منصور تا آن حد نیز علنی بود، دستور به اعدام انقلابی دهد و تنها منتظر نظر مرجع تقلید مبرزی همچون آیتالله میلانی ماند.
در مجموع باید گفت تشکیلات موتلفه اسلامی بیش از هر چیز یک تشکیلات سیاسی- فرهنگی بود که به دنبال برگزاری راهپیماییهایی همچون عاشورای ۱۳۴۲، توزیع اعلامیه و... و تربیت کادر در کلاسهایی که افرادی همچون شهید بهشتی، شهید باهنر، شهیدمطهری و... برگزار میکردند، بود. موسسین که بسیاری از آنها شاگرد استادی همچون مرحوم شاهچراغی، شیخ حسین زاهد، مرحوم حقشناس و... بودند، به تشکیل کلاسهای سازندهای که همسو با نهضت امام بود، روی آوردند. محتوای این کلاسها نیز کاملا بعدی متمایز از فعالیتهای مسلحانه داشت، همچون کلاس «انسان و سرنوشت» شهید مطهری که بعدها به شکل کتاب نیز تدوین شد. اما در هنگام نیاز واهمهای از ورود به عرصه نظامی نیز نداشت. با این حال به دلیل گستردگی موج حاصل از اجرای حکم الهی درباره حسنعلی منصور، طبیعتا ابعاد اصلی موتلفه که تشکلی مخفی بود، کمتر دیده شد و از همین منظر به تسامح با فدائیان اسلام یکسان انگاشته شد. (جهت اطلاع بیشتر از فعالیتهای اصلی این تشکل به کتابهای هیاتهای موتلفه اسلامی، طلایهداران آفتاب، سرنوشت منصور و... مراجعه فرمایید).
محمد مهدی اسلامی
دیگر منابع در دفتر روزنامه موجود است
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست