یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

سفارش پیامبر در حجه الوداع در مورد زنان


سفارش پیامبر در حجه الوداع در مورد زنان

پیامبر اکرم ص , ۷۶ روز قبل از رحلت , در زمانی که در سفر حجه الوداع , در مکه حضور داشتند , در پایان حج خود , قبل از بازگشت به مکه , سه خطبه در مکان های عرفات – روز عرفه , ۹ ذی الحجه سال دهم هجرت , منا ـ روز عید قربان , ۱۰ ذی الحجه سال دهم هجرت و غدیر خم – ۱۸ ذی الحجه سال دهم هجرت ایراد کردند

پیامبر اکرم (ص) ، ۷۶ روز قبل از رحلت ، در زمانی که در سفر حجه الوداع ، در مکه حضور داشتند ، در پایان حج خود ، قبل از بازگشت به مکه ، سه خطبه در مکان های " عرفات – روز عرفه ، ۹ ذی الحجه سال دهم هجرت " ، " منی – روز عید قربان ، ۱۰ ذی الحجه سال دهم هجرت " و " غدیر خم – ۱۸ ذی الحجه سال دهم هجرت " ایراد کردند .

ایشان در این سه محل ، خطوط اساسی اندیشه اسلام ناب محمدی را بیان و آموز شهای لازم را به مردم گوشزد نمودند .

یکی از موارد مهمی که ایشان در خطبه های اول و دوم خود ، به صورت برجسته ، به جمع حاضر و از طریق آنها به نسل های بعد اعلام کردند و از مردم ، شهادت گرفتند که وظیفه خود را به انجام رساندند ، حقوق زنان و همسران بود . ۱

سفارش پیامبر ( ص ) :

این خطبه در کتاب تحف العقول چنین نقل شده است :

عن النبی(ص) أنَّه قال فی خطبة الوداع : إنَّ لنسائکم علیکم حقاً و لکم علیهنَّ حقاً ، حقُّکُم علیهنَّ أن لایوطئن أحداً فرشکم و لا یدخلن بیوتکم أحداً تکرهونه إلاّ باذنکم و أن لایأتین بفاحشة فإن فعلن فإنَّ الله قد أذن لکم أن تعضلوهنَّ و تهجروهنَّ فی المضاجع و تضربوهنَّ ضربا غیر مبرَّج فإذا انتهین و أطعنکم فعلیکم رزقهنَّ و کسوتهنَّ بالمعروف ؛ أخذتموهنَّ بأمانة الله و استحللتم فروجهنَّ بکتاب الله فاتقوا الله فی النساء و استوصوا لهنَّ خیراً… ۲ و ۳

پیامبر(ص) فرمود :

۱- همانا زنان بر شما حقی دارند و شما بر زنانتان حقی .

۲- حق شما بر آنان این است که با کسی غیر از شما هم بستر نشوند و این که کسی را که شما خوش نمی دارید ، بدون اجازه شما به خانه تان راه ندهند و این که دچار هرزگی نشوند .

۳- پس اگر [هریک از این کارها را] انجام دادند ، خداوند به شما اجازه داده است که آنها را منع کنید و بر آنها سخت گیرید ، در بستر از آنها دوری کنید و آنها را به نحوی غیر شدید و آرام بزنید .

۴- اگر نهی کردن شما را پذیرفتند و از شما اطاعت کردند ، روزی و پوشاک آنها به نحو متعارف و پسندیده به عهده شماست . شما آنها را به امانت خدایی گرفته اید و آنها را با کتاب خدا بر خود حلال کرده اید .

۵- پس درباره زنان ، تقوای الهی پیشه کنید و آنها را به خیر و نیکی سفارش کنید .

خطوط کلی سفارش پیامبر (ص) :

پیامبر اکرم ( ص ) در چهار بخش ، حقوق مردان و زنان را این گونه بیان کردند :

بخش اول : حقوق زنان بر مردان در شرایط عادی زندگی ۴

۱- زنان ( همسران ) امانت خداوند نزد شوهرانند . ( أخذتموهنَّ بأمانة الله )

۲- زنان ، همانند شما مردان ، حقوقی بر شما دارند . ( إنَّ لنسائکم علیکم حقاً و لکم علیهنَّ حقاً )

۳- به حکم خداوند ، بر شوهر حلال گشته اند . ( استحللتم فروجهنَّ بکتاب الله )

۴- تامین معاش و پوشاک متعارف آنها ، بر عهده شوهر است . ( فعلیکم رزقهنَّ و کسوتهنَّ بالمعروف )

۵- حق تنبیه آنها را ندارید . (و لاتضربوهنَّ – نقل شیخ صدوق از خطبه پیامبر (ص) ۵ )

بخش دوم : حقوق مردان بر زنان

۱- در امور زناشویی ، به خلاف نروند . ( أن لایأتین بفاحشة )

۲- مواظب رفت و آمدهای خود باشند . ( لا یدخلن بیوتکم أحداً تکرهونه إلاّ باذنکم )

۳- حقوق زناشویی شوهر را برآورده کنند . ( أن لایوطئن أحداً فرشکم )

۴- در کارهای متعارف و شایسته ، نافرمانی شوهر را نکنند .( لایعصینکم فی معروف – نقل شیخ صدوق از خطبه پیامبر (ص) ۵ )

بخش سوم : حقوق زنان در شرایط خلاف کاری آنها :

۱- آنها را از عمل خلافی که مرتکب شده اند منع کنید . ( أن تعضلوهنَّ )

۲- از آنها دوری کرده و تنبیه آرام کنید . ( تهجروهنَّ فی المضاجع و تضربوهنَّ ضربا غیر مبرَّج ) ، هر چند در نقل شیخ صدوق ، از تنبیه بدنی نهی شده است . ( و لاتضربوهنَّ – نقل شیخ صدوق از خطبه پیامبر (ص) ۵ )

بخش چهارم : حقوق زنان در صورت توبه پس از تخلف

۱- تامین پوشاک و معاش آنها همانند سابق ، بر عهده شوهر است . ( فعلیکم رزقهنَّ و کسوتهنَّ بالمعروف )

۲- رعایت تقوای الهی و توصیه به نیکویی ، همانند قبل بر عهده شوهر است . (فاتقوا الله فی النساء و استوصوا لهنَّ خیراً )

اما دو سوال و ابهام! :

۱- چرا پیامبر ، در صورتی که زن شوهر دار مرتکب خلاف ( فحشا ) بشود را ، امر به حکم سنگسار نکرده است ؟!

۲- چرا پیامبر امر به زدن زن ( هر چند آرام ) کرده است ؟!

جواب سوال اول ( چرا عدم فرمان سنگسار ) :

۱- شاید با این فرمان ، حکم سنگسار را نسخ کرده است .

۲- شاید حکم سنگسار از احکام اولیه نبوده است .

هر چه باشد ، این امر در حوزه فقاهت باید مورد بررسی قرار گیرد ، هر چند می توان به بعض آرای فقهی به صورت خلاصه زیر ، اشاره نمود :

الف ) آنها که قایل به عدم وجود حکم سنگسار در اسلام هستند .

۱- مرحوم آیت‌اللّه رحیم ارباب :

رجم زن و مرد محصنه و محصن را نفی می‌کرد و با رد داستان ماعز ( اقرار ماعز اسلمی نزد پیامبر به زنا ) می‌گفت که حد آنان همانست که در کتاب مجید آمده و چنین نیست که قرآن حکیم حکم زنای محصن و محصنه را که مهمتر از زنای غیر محصن و محصنه است مهمل بگذارد و حدّ را مخصوص زنای غیر احصان کند در حالیکه زنای احصان است که مشتمل بر مفاسد بیشماری می‌باشد و فرضاً اگر چنین بود باید در قرآن معین شده‌باشد . ۶

آیت‌الله محمد موسوی بجنوردی :

کیفر حکم زنا در قرآن فقط یکصد تازیانه است و با حکم دیگری مانند رجم تخصیص نمی‌خورد . (وانگهی) اگر قانون‌گزار می‌خواهد کیفری را در قرآن بیان کند که عمده منبع قوانین ماست ، نمی‌آید کیفر ضعیف‌تر را اول بیان کند و بعد با سنت بیاید کیفری قوی‌تر یعنی رجم را بیان بکند . این مسئله یک‌ مقداری مستبعد و مستهجن است که بنای عقل آن را نمی‌پذیرد .

موضوع دیگر اینکه (واژه) «عذاب» که در آیه مربوط به مجازات زناکاران آمده (برخلاف تصور بعضی‌ها) به معنی «کیفر» است. اگر «عذاب» را در این آیه به معنی رجم بگیریم با آیات دیگر تناقض پیدا می‌کند .

در آیات دیگر داریم که خطاب به زنان پیامبر وارد شده که می‌فرماید «اگر یکی از شماها (زنان پیامبر) مرتکب فحشای مبینه، یعنی زنا بشود کیفر و عذاب او دو برابر زنان دیگر است و زنان پیامبر همه شوهر داشتند.

پس باید پیشاپیش کیفری مشخص شده باشد تا دو برابر آن معنی و مفهوم پیدا کند ، دو برابر رجم که نمی‌شود، چون رجم قابل تکرار نیست...

ریشه رجم مقدار زیادی به خلیفه دوم بر می‌گردد . خلفا و حکام نیز برای سرکوب مخالفان خود همیشه از آن سوء استفاده می‌کردند. به اعتقاد من واقعاً ابزار سیاسی‌شان بوده...

روایات مربوط به رجم از حیث سند ضعیف است. بعد هم نکته‌ای در این روایات هست که آنها را دچار اشکال می‌کند .

زیرا روایاتی که متضمن رجم‌اند ، چه در زمان پیغمبر اکرم(ص) و چه در زمان خلافت امیرالمؤمنین ، همه آنها می‌گویند که طرف با گریه می‌آمد و با گریه می‌گفت که « ای رسول خدا (یا امیر المؤمنین) مرا پاک کن...» .

بنده عرض می‌کنم که این از مسلمات فقه ماست ، در باب زنا که اگر قبل از «ثبوت عندالحاکم» ، متهم توبه کند، حد ساقط می‌شود .

لذا این روایات همه قابل خدشه است... و مسئله فتوای فقهای عظام برای ما نمی‌تواند منبع بشود، در علم اصول گفته‌اند که شهرت فتوایی (فقط) یکی از «ظنون» است، ما تابع دلیل هستیم نه تابع فتوا...

امام خمینی هم فرمودند رجم اجرا نشود. من آمدم در شورای قضایی مسأله را نقل کردم و شورای قضایی هم آن را بخشنامه کردند برای همه کشور و بر طبق نظر امام بخشنامه شد. که از این به بعد دادگاه‌ها حکم رجم ندهند، احکام دیگری را به کار گیرند. ۷

۲- مرحوم آیت الله غروی :

( سنگسار ) یکی از احکامی است که چهره دین رحمت و سلامت را ظالمانه و بی رحمانه می نمایاند .

به مقتضای آیه ۲۵ سوره نسا ، رجم در شریعت اسلام نبوده ، مظافا آنکه از اعظم گناهان ، شرعا و عقلا ، قتل است و بزرگتر از آن رجم . و نیز هر موردی که جوازش از جانب شرع قطعا ثابت نشده باشد ، نه قتل جائز است و نه رجم ، و از اکبر کبائر به شمار می رود ، و قصاص آمر به آن واجب است .

دور نیست که اخبار رجم از جمله روایاتی باشد که یهود در برخی کتب اسلام دسیسه کرده اند ... ما به نص قرآن ، قطع داریم که تورات تحریف شده و مشتمل بر مجعولات و موضوعات و خرافات است ، و حکم رجم در چند موضع از این مجعولات آمده است . ۸

۳- آیه اله محقق داماد :

• رجم هیچ مستند قرآنی ندارد و هیچ‏یک از مفسران نیز نخواسته‏اند حکم رجم را از قرآن استنتاج کنند . فرقه‏های اسلامی نیز رجم را نه به استناد قرآن ، بلکه به استناد سنت پیامبر اثبات کرده‏اند .

• سند روایات اجرای حدود توسط معصومین همگی غیر معتبر بوده و لذا جهت استناد حکم فقهی مناسب نمی‏باشد.

• در هیچیک از روایاتی که در مورد اجرای حدود توسط معصومین وارد شده است ، قول معصوم در مورد امر به اجرای حد در ملأ عام وجود ندارد ، بلکه تمامی این روایات ناظر به افعال ائمه است که در انظار مردم به اجرای حدود می‏پرداختند.

• اجرای علنی مجازات‌های اسلامی نه تنها محمل شرعی ندارد بلکه از نظرگاهی دیگر در این باره باید گفت که در حال حاضر و در جهان کنونی ، بر اساس روایاتی که از اجرای حدود در انظار کفار نهی می‌کند ، می‌توان اجرای علنی حد را اقامه¬ی حد در بلاد کفر دانست و لذا از این طریق نیز اجرای حد در ملأ عام وجه شرعی ندارد.

• نکته¬ی دیگر این‏که اجرای حدود از باب امر به معروف و نهی از منکر است و شرط اساسی آن عدم ترتب آثار نامطلوب بر آن است و نیز می‏دانیم امر به معروف و نهی از منکر، چنان‏چه موجب خطر و آسیبی به عرض و ناموس مسلمانان شود به اجماع فقها جائز نیست. لذا اگر اجرای حدود موجب وهن اسلام و انزوای آن شود، جواز آن با شبهه‏‏ی شرعی مواجه بوده و مورد تردید جدی قرار می‏گیرد .

• به نظر می‏رسد اجرای علنی حدود، در زمان کنونی، با توجه به وجود رسانه های عمومی، تحقیر تمامی مسلمانان را به دنبال خواهد داشت . ۹

ب ) آنها که با شرایط سخت گیرانه جهت تحقق آن ، آن را بلاعمل کرده اند .

۱- آیت‌الله شیخ یوسف صانعی :

به نظر می‌رسد که اسلام ، بیشتر مایل به ثابت نشدن سبب حد در امور عرضیه بوده و هست و می‌خواسته امور عرضیه مستور بماند و بر فرض معلوم شدن هم به نحوی معلوم شود که به تعریز اکتفا گردد .

اصولاً بر همان مبنایی که میرزای قمی فرموده حدود تنها اختصاص به زمان حضور امام معصوم (علیه السلام) دارد که از چند و چون آن آگاه است اما در زمان غیبت ، تنها راهکار مقابله با جرائم در بخش مجازات ها تکیه بر تعزیزات است که در آن مجلس می تواند با استفاده از کارشناسان روانشناس و جامعه شناس و رعایت تناسب بین جرم و جزا، مجازات ها را معین کند . شیوه ای که در همه دنیا اعمال می شود و در کاهش جرم هم تاثیرگذار است. ۱۰

۲- آیه اله منتظری :

آنچه پیرامون رجم گفته شده به لحاظ حکم اولی آن است ; ولی اگر شرایطی پدیدار گشت و در پی آن ، اجرای حکم رجم ، محذوری مانند موهون شدن چهره اسلام و تنفر عمومی نسبت به دین و احکام آن به دنبال داشت ، به ناچار باید از اجرای آن حکم مطابق روایات باب ۱۰ از ابواب مقدمات الحدود وسائل الشیعة خودداری شود .

مطابق این روایات ، حضرت امیر(ع) فرموده اند: "هیچ حدی نباید در سرزمین دشمن اجراء گردد، زیرا خوف آن هست که شخص مورد حد تحت تأثیر تعصب قرار گیرد و به دشمن ملحق شود."

بعید نیست از تعلیل ذیل این روایت فهمیده شود در هر موردی اگر اجرای حدی موجب محذوری شود که بر خلاف مصالح اسلام و مسلمانان است باید متوقف شود.

ولی این به معنای نسخ حکم رجم در شریعت و مرحله قانون گذاری و تشریع حکم نیست ، بلکه به معنای به فعلیت نرسیدن آن حکم در مرحله اجرا به لحاظ تغییر شرایط اجتماعی و رعایت مصالح برتر و ترجیح اهم بر مهم در موارد تزاحم بین ملاکات احکام شریعت و احتمال تأثیر شرایط در نرسیدن آن حکم به فعلیت است . ۱۱

۳- آیت‌الله نوری همدانی در پاسخ با تاکید بر این‌که «حکم الهی» تغییرپذیر نیست ، کیفیت اجرای آن را به نظر حاکم شرع موکول کرد . ۱۲

۴- آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی صراحتاً گفته که می‌توان جایگزینی برای حکم سنگسار قرار داد. ۱۳

۵- آیت‌الله موسوی اردبیلی نیز گفته است که مجازات رجم (سنگسار) قابل تغییر نیست، اما اگر « اجرای آن بر خلاف مصالح اسلام و مسلمین باشد ، فقیه جامع‌الشرایط می‌تواند حکم به عدم اجرای آن بدهد.» ۱۴

۶- آیت‌الله جعفر سبحانی با تاکید بر دشواری اثبات « زنای محصنه » پاسخ داده که « اگر حاکم شرع احساس کرد اجرای حکم به این شیوه مشکلاتی دارد می‌تواند به نحو دیگری اجرای حد کند.» ۱۵

۷- آیت‌الله علوی گرگانی با تاکید بر این‌که مجازات سنگسار در فقه اسلامی ثابت است، گفته که اجرای این حکم موجب وهن اسلام و بی‌احترامی به آن است و موجب ضرر به اصل دین است و می‌توان آن را تغییر داد. ۱۶

۸- آیت‌الله حسینی زنجانی با تکرار شرط مورد نظر دیگر علما، از کلمه « باید » برای عدم اجرای حکم سنگسار استفاده کرده و گفته است که اگر به نظر فقیه جامع‌الشرایط اجرای حکمی در جامعه به دلیل عدم آمادگی فکری عموم مردم موجب سستی در اعتقاد و اصل اسلام می‌شود، در این صورت حفظ اسلام اهم است و اجرای حکم باید تا استحکام عقاید مسکوت بماند. ۱۷

۹- امام خمینی :

آیت الله سید حسین موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب اسلامی در دهة ۶۰، اظهار داشت که « امام خمینی در سال ۱۳۵۹ هنگامی‌ که یک سنگسار در کرمان انجام شد و واکنش‌های شدیدی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی را در رسانه‌های خارجی به دنبال داشت ، به شخص من گفت که سنگسار را اجرا نکنید .

حتی از ایشان پرسیدم اگر کسی اقرار کرد چه کنیم؟ ایشان توصیه اکید کرد کاری کنید که اصلاً اقرار نکند . درست مانند حضرت علی(ع) که چنین رویه‌ای داشتند . مرحوم بهشتی هم همین نظر را داشت و لذا برخورد آنها به گونه‌ای بود که تا زمانی که امام در قید حیات بود به جز همان موارد اولیه دیگر سنگساری اجرا نشد چرا که ایشان دستور توقف در این مورد داده بودند » ۱۸

جواب سوال دوم ( چرا امر به زدن زن ) :

۱- هدف غایی پیامبر مکرم اسلام (ص) به عنوان آخرین فرستاده خداوند که وظیفه راهبردی بشر در مسیر عقلانیت و همیاری او در رشد و بلوغ او تا رسیدن به نقطه ای که دیگر نیازی به هدایت تشریعی مستقیم الهی نداشته باشد ، چیزی جز تمامیت بخشی به مفاهیم و مکارم اخلاقی نیست .

۲- و اخلاقی کردن جامعه ، یک فرایند پویا در گذر زمان متناسب با ظرفیت های جامعه ، قابلیت های انسانها ، ابزارهای در دسترس و ... می باشد .

۳- و شریعت سعی دارد در یک تاثیر و تاثر دو طرفه با ظرفیت ها ، قابلیت ها و فعلیت های اجتماعی و انسانی موجود ، فرایند اخلاقی کردن جامعه را تسریع بخشیده و پالایش کند . و این به معنی موقتی بودن احکام ( غیر عبادی) شریعت ، متناسب و متناظر با شرایط هر عصر و زمان بوده و با ایجاد هرگونه شرایط جدید و یا ظرفیت های لازم برای تغییر شرایط ، احکام نیز باید به سطح همانها ارتقا و یا تغییر یابند و آنچه که مهم است ، رعایت عدالت بر مبنای پذیرش عقل جمعی و تامین کرامت انسانی است .

۴- آن هنجار و کرامت اخلاقیی که پیامبر بدنبال رسیدن به آن بود و فرایند اصلاح ناهنجاری های اجتماعی را با وضع قوانین جدید دنبال می کرد ، بازگرداندن کرامت الهی زن به او ، و رساندن او به شرایطی بود که متناسب با آنها ، حقوق اجتماعی خود را نیز بازیابد .

۵- و این فرایند اصلاح ناهنجاری مذکور ، نه ایستا و ثابت بود و نه بی مقدمه و یا بی هدف ، بلکه تابعی بود از ظرفیت های اجتماعی موجود ، قابلیت های وجودی زن و آن مقدار که می توانست به فعلیت برساند . ۱۹

۶- تردیدی نیست که فرهنگ مورد قبول اکثریت نسل مخاطب پیامبر در زمان نزول وحی ، زدن زنان را به عنوان اولین گزینه ی تنبیهی ، پذیرفته بود .

۷- روش شریعت محمدی (ص) در نفی عادات و آداب و سنن ناپسند ، عمدتا بر اساس نفی مطلق عادات و سنن نبوده است . در اکثر موارد با ارائه ی راهکارهای مناسب و جایگزین ، سعی در فرهنگ سازی و تغییر عادات به صورت تدریجی داشته و با اظهار کراهت و غیر اخلاقی جلوه دادن رفتارهای ناپسند ، به مبارزه ی منفی با آن پرداخته است .

۸- پیشنهاد های شریعت محمدی (ص) ، جایگزینی برای عادت زشت اهل حجاز در زدن زن بود . البته برای اینکه عادت آنان را تحریم نکرده باشد ، به عنوان آخرین گزینه ، استفاده از آن را مجاز شمرده است .

۹- با توجه به روایات و رویکردهای پیامبر (ص) و ائمه (ع) نسبت به این قضیه ، روشن می شود که مفسران رسمی شریعت ، « زدن زن » را از نظر اخلاقی ، شدیدا نامطلوب ارزیابی کرده اند .

از پیامبر خدا در این مورد نقل شده است که ؛ « إضربوهنّ ، و لایضرب إلاّ شرارکم = زنان را بزنید ، ولی نمی زند زنان را مگر افراد شرور » ۲۰

۱۰- رویکرد دیگری که در برخی روایات نقل شده و مورد توجه اکثر فقهاء نیز قرار گرفته است ، به تمسخر گرفتن « فرهنگ نامطلوب زدن زن » است که با عباراتی چون ؛ « اگر می خواهید زنان را بزنید ، با چوب مسواک یا مشابه آن بزنید » نقل گردیده است . ۲۱

۱۱- شریعت محمدی (ص) که مدعی حمایت از نسخه های فطری برای زندگی بشر بوده است ، این واقعیت را در کوتاه مدت ، غیر قابل تغییر دیده و به همین جهت از « تحریم » آن پرهیز کرده است ، چرا که با علم به عدم امکان تحقق مطلوب شارع ( پرهیز از زدن ) از سوی اکثر قریب به اتفاق افراد بشر ، اقدام به تحریم ، اقدامی بیهوده ارزیابی می شود.

۱۲- شریعت محمدی (ص) با آگاهی از ناتوانی اکثریت افراد بشر در « پرهیز از زدن » ، تنها راه ممکن را ، در زمینه سازی اخلاقی برای « پرهیز از خشونت » دیده و به آن بسنده کرده است تا روزی برسد که اکثریت افراد بشر ، به زشتی آن پی برده و از این راهکار زشت و ناپسند دوری گزینند و از راهکار های معقول جایگزین بهره گیرند . ۲۲

محمد صالحی

زیرنویسها :

۱- باری، رسول خدا در عرفات در چادر خود بودند تا موقع زوال شمس فرا رسید ، ناقه قصواء خود را طلبیده ، و بر آن سوار شدند و تا وسط وادی عرفات آمدند، و مردم را مخاطب قرار داده و این خطبه را ایراد کردند: ( روز نهم ذی الحجه – روز عرفه ) . سپس حضرت فیما بین جمرات، در حالی که در روی ناقه‏ای و یا بغله شهبائی سوار بودند ، خطبه‏ای مفصل انشاء کردند . ( عید قربان در منی – روز بعد از عرفه ) تاریخ‌ الکامل‌ ج‌ ۲، ص‌ ۳۰۲ ابن‌ اثیر - سیرۀ ابن‌ هشام‌ ، ج‌ ۴، ص‌ ۱۰۲۲ - « سیرۀ حلبیّه ‌» ج‌ ۳، ص‌ ۳۰۲.

۲- تحف العقول - ابن شعبة الحرانی - الصفحة ٣٣

۳- شرایطی که همسران از زندگی و امور زناشویی خود ( مطابق حکم خداوند ) راضی هستند .

۴- نقل های مختلف در منابع شیعه و سنی

• الحسن بن علی بن شعبة فی (تحف العقول): عن النبی (ص)، أنه قال فی خطبة الوداع: إن لنسائکم علیکم حقا و لکم علیهن حقا، حقکم علیهن أن لا یوطئن فرشکم و لا یدخلن بیوتکم أحدا تکرهونه إلا بإذنکم و أن لا یأتین بفاحشة فإن فعلن فإن الله قد أذن لکم (نساء/۳۴ ) أن تعضلوهن و تهجروهن فی المضاجع و تضربوهن ضربا غیر مبرح ، فإذا انتهین و أطعنکم فعلیکم رزقهن و کسوتهن بالمعروف.

وسائل الشیعه ج ۲۱ - ص ۱۰۵ ح ۲۷۷۳۳

• حَدَّثنا الحسنُ بنُ علیٍّ الخلاَّلُ. أخبَرَنَا الحسینُ بنُ علیٍّ الجعفیُّ عن زائدةَ، عن شبیبِ بنِ غرقدةَ، عن سلیمانَ بنِ عمرو بنِ الأحوصِ قال: حدَّثَنی أبی؛ أنَّهُ شهدَ حجَّةَ الوداعِ مع رَسولِ اللَّهِ صلَّی اللَّهُ عَلیهِ وسلَّم. فحمِدَ الله وأثنَی علیهِ. وذکّرَ ووعظَ. فذکرَ فی الحدیثِ قصَّةً فقال:

" إلاَّ واستوصُوا بالنِّساءِ خیراً، فإنَّما هنَّ عوانُ عندکُم. لیسَ تملکونَ منهنَّ شیئاً غیرَ ذلکَ، إلاَّ أنَّ یأتینَ بفاحشةٍ مبیِّنةٍ. فإنْ فعلنَ فاهجروهنَّ فی المضاجعِ واضربوهنَّ ضرباً غیرَ مبرِّحٍ. فإنْ أطعنکُم فلا تبغوا علیهنَّ سبیلاً. إلاَّ إنَّ لکُم علی نسائکُم حقاً. ولنسائکُم علیکُم حقاً. فأمَّا حقکُم علی نسائکُم فلا یوطئنَ فرشکُم من تکرهونَ ولا یأذنَّ فی بیوتکُم لمن تکرهونَ. إلاَّ وحقهُنَّ علیکُم أنْ تحسنوا إلیهنَّ فی کسوتهنَّ وطعامهنْ".

هذا حَدِیثٌ حَسَنٌ صَحیحٌ. ومعنی قولهُ (عوانٌ عندکُم) یعنی أسری فی أیدیکُمُ. سنن ترمذی ج۲ ص ۳۱۵ ح ۱۱۷۳

• حَدَّثَنَا أَبُو بَکْر بْنُ أَبِی شَیْبَة. حَدَّثَنَا الحسین بْن علی، عَن زائدة، عَن شبیب بْن غرقدة البارقی، عَن سلیمان بْن عمرو بْن الأحوص. - حَدَّثَنی أبی أنه شهد حجة الوداع مع رَسُول اللَّهِ صَلَی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسلَّمْ. فحمد اللَّه وأثنی علیه ، و ذکر و وعظ، ثم قال ((استوصوا بالنساء خیراً فإنهن عندکم عوان . لیس تملکون منهن شیئاً غیر ذلک . إلا أن یأتین بفاحشة مبینة . فإن فعلن فاهجروهن فی المضاجع واضربوهن ضرباً غیر مبرح . فإن أطعنکم فلا تبغوا علیهن سبیلاً. إن لکم من نسائکم حقاً ولنسائکم علیکم حقا. فأما حقکم علی نسائکم، فلا یوطئن فرشکم من تکرهون. و لا یأذن فی بیوتکم لمن تکرهون. ألا، و حقهن علیکم أن تحسنوا إلیهن فی کسوتهن و طعامهن)). ابن ماجه ح ۱۸۵۱ و کبری نسائی ح ۹۱۶۹

۵- متن کامل حدیث : حدثنا الحسن بن عبد الله بن سعید العسکری قال: حدثنا أبو القاسم عبد الله بن محمد بن عبد الکریم ابن أخی أبی زرعة قال: حدثنا ابن عون قال: حدثنی مکی بن إبراهیم البلخی قال: حدثنا موسی بن عبیدة، عن صدقة بن یسار، عن عبد الله بن عمر قال: نزلت هذه السورة " إذا جاء نصر الله والفتح " علی رسول الله صلی الله علیه وآله فی أوسط أیام التشریق فعرف أنه الوداع فرکب راحلته العضباء فحمد الله وأثنی علیه ،

ثم قال: ... یا أیها الناس إنَّ النساء عندکم عوان لایملکن لأنفسهن ضرّاً و لا نفعاً ، اخذتموهنَّ بأمانةالله و استحللتم فروجهنَّ بکلمات الله . فلکم علیهنَّ حق و لهنَّ علیکم حق و من حقکم علیهن أن لاتواطئن فراشکم و لایعصینکم فی معروف , فإذا فعلن ذلک فلهنَّ رزقهن و کسوتهن بالمعروف و لاتضربوهنَّ…

پیامبر در ایام تشریق در حجةالوداع خطبه ای ایراد کرد . در بخشی از آن خطبه فرمود :

ای مردم! همانا زنان نزد شما عاریه اند و برای خود سود و زیانی نتوانند خواست . شما آنها را به امانت خدایی گرفته اید و با کلمات او آنان را بر خود حلال کرده اید . شما بر آنها حقی دارید و آنها نیز بر شما حقی دارند . حقّ شما بر آنها این است که کسی را جز شما به هم بستری نگیرند و در کار معروف و پسندیده از شما نافرمانی نکنند . پس اگر چنین کردند , حقّ خوراک و پوشاک به نحو معروف و پسندیده دارند و آنها را تأدیب بدنی نکنید و مورد ضرب قرار ندهید…

خصال صدوق , باب منش های دوازده گانه ( ص ۴۸۷ ح ۶۳ )

۶- از سید محمد جواد موسوی غروی اصفهانی، مجلة مسجد شمارة ۲۵، ص ۹۱

۷- مصاحبه با روزنامه اعتماد ملی (۷/۵/۱۳۸۶)

۸- کتاب فقه استدلالی در مسائل خلافی ، نشر اقبال ، ۱۳۷۷، فصل دوم : حکم رجم در اسلام ص۶۴۵ و ۶۶۸ و ۶۷۱

۹- مقاله : سه گفتار از سیدمصطفی محقّق‏داماد در باره کیفر فحشا

۱۰- روزنامه اعتماد ملی، شماره ۶۲۹ - تاریخ ۷/۲/۸۷، صفحه ۸ (گفت و گو)

۱۱- کتاب مجازات اسلامی ص ۱۵۴ تا ۱۵۷

۱۲- تا ۱۷ - خبرگزاری ایسنا روز سه‌شنبه، ۲۲ فروردین ماه ۱۳۹۲

۱۸- روزنامه اعتماد ملی ۱۹/۲/۱۳۸۷

۱۹ - مقاله " شریعت ، جریانی سیال در قانون گذاری در گذر زمان "

۲۰- کنزالعمال ۱۶/۳۳۶

۲۱- فقه الرضا /۲۴۵ . زبدة البیان / ۵۳۷ . بحار الأنوار ، جلد ۱۰۱ ، صفحه ۵۸

۲۲- کتاب " احکام بانوان - زدن زنان آری یا خیر ؟ ص ۳۳ " آیه الله مرحوم قابل



همچنین مشاهده کنید