شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

بررسی احكام فقهی و حقوقی اسقاط جنین


در این مقاله عنوان جنایت از نظر لغوی قوانین عرفی و شریعت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است گفتار نخست بحث به حكم تكلیفی سقط جنین یعنی حرمت اختصاص دارد و با استفاده از منابع فقهی و كلمات فقها حكم حرمت اثبات شده است

در این مقاله عنوان (جنایت) از نظر لغوی قوانین عرفی و شریعت اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. گفتار نخست بحث به حكم تكلیفی سقط جنین ؛ یعنی حرمت اختصاص دارد و با استفاده از منابع فقهی و كلمات فقها حكم حرمت اثبات شده است.

در گفتار دوم مساله اثبات دیه یا قصاص بر جانی مورد بحث قرار گرفته است و در گفتار سوم به طور مفصل به وراث حق قصاص یا دیه پرداخته شده است . در ادامه نیز به مناسبت به حكم كفاره با توجه به نظرات فقهی اشاره شده است.

مقدمه

جنایت در لغت به معنی چیده میوه است. در اقرب الموارد آمده است : جنی الثمره : تناولها من شجرها یعنی میوه را از درخت چید در قرآن مجدی آمده است :

و جنی الجنین ان چیده شده هر دو بهشت در دسترس است كه كنایه از رسیدن میوه است. جنایت در اصلاح قوانین عرفی: در ماده ۱۰ قانون مجازات مصر آمده است :جنایت آن جرم را می گویند كه مجازات آن , اعدام , اعمال شاقه ابد یا موقت و یا زندان باشد.اگر مجازات غیر از اینها باشد آن جرم را جنحه یا خلاف گویند. در كتاب حقوق جزای عمومی آمده است مهم ترین طبقه بندی در حقوق فرانسه و ایران تقسیم جرائم به جنایت جنحه و خلاف است . ماده ۲ قانون مجازات سال ۵۲ چنین مقرر می دارد: (جرم از حیث و ضعف مجازات بر سه نوع است : ۱ _ جنایت ۲ _ جنحه ۳ _ خلاف) مطابق ماده ۸ مجازاتهای اصلی جنایت بقرار زیر است : ۱ _ اعدام ۲ _ حبس دائم ۳ _ حبس جنایی درجه یك از سه سال تا ۱۵ سال ۴ _ حبس جنایی درجه دو از دو سال تا ۱۰ سال.

مطابق ماده ۹ مجازاتهای اصلی جنحه به قرار زیر است :

۱ _ حبس جنحه از ۶۱ روز تا سه سال.

۲ _ جزای نقدی از ۵۰۰۱ ریال به بالا.

و مطابق ماده ۱۲ مجازات خلاف , جزای نقدی از ۲۰۰ ریال ۵۰۰۰ ریال است. جنایت در اصطلاح شرعی : در كتاب التشریع الجنائی آمده است : اما فی الشریعه فكل جریمه هی جنایه سوا عوقب علیها بالحبس و الغزامه ام باشد منها و علی ذلك فالمخالفه القانونیه تعتبر جنایه فی الشریعه و الجنحه تعتبر جنایه فی الشریعه ایضا.

یعنی هر جرمی در شریعت جنایت شنخته شده است , خواه مجازاتش حبس و جریمه نقدی باشد و خواه شدیدتر از اینها؛ بنابراین خلاف در قانون در شریعت جنایت محسوب می شود و جنحه در قانون نیز, در شریعت جنایت به حساب می آید. صاحب كتاب الفقه الاسلامی و ادلته می گوید: برای جنایت در شریعت دوو معنی است : معنی عام : هر فعلی كه شرعا حرام باشد خواه تعدی بر نفس باشد خواه بر مال و غیر آن چنانكه ماوردی آن را چنین تعریف كرده است : الجرائم محظورات شرعیه زجر الله تعالی عنها بحد و تعزیر.

معنی خاص: در اصطلاح فقها جنایت بر تعدی به نقس انسان یا تعدی بر اعضای انسان اطلاق میشود و آن قتل و جرح ضرب است بعضی از فقها آن را با عنوان (جنایات) و بعضی دیگر با عنوان كتاب (الجراح) و برخی دیگر, با عنوان باب (الدما) بررسی كرده اند.

انواع جنایات

جنایت بر دو نوع است :

۱ _ جنایت بر بهائم و جمادات. مباحث این نوع در باب غصب و اتلاف مورد مطالعه قرار می گیرد.

۲ _ جنایت بر انسان مباحث این نوع در ضمن سه گفتار مطالعه میشود: جنایت بر نفس, جنایت بر مادون نفس مانند ضرب و جرح و جنایت بر جنین.

جنایت در فقه امامیه

در كتاب مجمع البحرین آمده است: و هی فی الشرع عباره عن ایصال الالم الی بدن الانسان كله او بعضه فالاول جنایه النفس و الثانی جنایه الطرف.

از این عبارت مستفاد میشود كه در شرع, موجب قصاص از قبیل قتل و جرح جنایت نامیده میشود.

علاوه قده در ارشاد میگوید: الجنایه اما علی نفس او طرف.

از كتاب ارشاد استفاده میشود كه جنایت همان موجب قصاص است زیرا موجبات دیه را در كتاب دیگر با عنوان (كتاب الدیات) آورده است؛ بنابراین اسقاط جنین را نمی تواند از مصادیق جنایت شمرد. ولی در بعضی از كتب الفقهیه از اسقاط جنین به جنایت تعبیر شده است, چنانكه كتاب الفقه الاسلامی بر آن صراحت دارد و در كتاب تحریر الوسیله آمده است (دیه الجنین ان كان عمداً او شبهه فی مال الجانی) و در مبانی تكمله المنهاج نیز از اسقاط به جنایت تعبیر شده است آنجا كه می گوید (الواسقط الجنین قبل و لوج الروح فلا كفاره علی الجانی). در كتب فقهی امامیه جنایت بر حیوانات نیز از مصادیق جنایت خاص به حساب آمده و آن را با عنوان (الجنایه علی الحیوان) ذكر كرده اند. حتی خود الفقه الاسلامی تحت عنوان (جنایه الحیوان) مباحثی ذكر كرده است و این دلیل است بر اینكه جنایت بر بهائم تنها در باب غصب و اتلاف مورد بحث واقع نمیشود.

گفتار نخست _ احكام تكلیفی سقط جنین

در این گفتار حكم تكلیفی در دو مرحله مطالعه میشود:

۱ _ اسقاط جنین قبل از پیدایش روح ۲ _ اسقاط جنین بعد از پیدایش روح . اسقاط جنین گاهی برای نجات مادر است كه اگر جنین سقط نشود جان مادر به خطر می افتد و گاهی چنین نیست ؛ بنابراین جنایت بر جنین اقسامی دارد :

۱ _ اسقاط جنین قبل از پیدایش روح برای نجات مادر.

۲ _ اسقاط جنین قبل از پیدایش روح بدون هیچ ضرری به مادر.

۳ _ اسقاط جنین قبل از پیدایش روح برای نجات مادر.

۴ _ اسقاط جنین قبل از پیدایش روح بدون اینكه بقایش ضرری به مادر برساند.

قسم اول _ اگر كارشناسان تشخیص بدهند كه وجود حمل باعث مرگ مادر یا حتی موجب ضرر بر او می شود در این فرض سقط جنین جایز است. در جلد دوم المسائل الشرعیه محقق خوئی قده آمده است: ماهی موارد جواز السقاط الجنین؟

الجواب : اذا كان قبل و لوج الروح و كان حمل الجنین ضرراً علیها بحیث لایكون قابلاً للحمل جاز اسقاطه.

قسم دوم _ اسقاط جنین قبل از پیدایش روح بدون هیچ ضرری به مادر.

در این فرض بین فقهای مذهب اربعه اختلاف نظر وجود دارد:

مذهب حنفیه: اسقاط جنین قبل از چهار ماه بدون اذن شوهر بلامانع است.

مذهب مالكیه : جایز نیست نطفه ای را كه در رحم مادر قرار گرفته است اسقاط كرد , هر چند قبل از چهل روز باشد و بعضی از فقهای مالكیه گفته اند : اسقاط جنین قبل از چهل روز كراهت دارد.

مذهب شافعیه : در این مذهب نیز اختلاف نظر وجود دارد .

مذهب حنابله بركسی كه اسقاط جنین كند علاوه بر دیه كفاره نیز واجب است نویسندگان موسوعه عبد الناصر می گویند: وجوب كفاره می رساند كه اسقاط جنین مطلقاً ( در هر مرحله ای) حرام است و گرنه كفاره مورد نداشت.

فقه امامیه

در كتب فقهیه در باب جنایت بر حمل مطلبی كه دلالت بر حرمت اسقاط جنین كند نیامده است و یا من نیافته ام در موسوعه جمال عبد النصر عبارتی از شرح لمعه نقل شده است كه از آن عبارت استظهار میشود كه امامیه قائل به تحریم هستند. عبارت موسوعه چنین استك

مذهب الامامیه

(نص صاحب الروضه البهیه علی انه تجب الكفاره بقتل الجنین حین تلجه الروح كالمولود و قیل مطلقا سوا ل تلج فیه الروح مع المباشر لقتله الامع التسبب).

عبارت موسوعه از چند قابل مناقشه است : اولا اگر به جای (سوا) عبارت (وان) ذكر می شد بهتر بودو ثانیاً كلمه (الا) در اینجا درست نیست بلكه (لا) صحیح است و ثالثا استظهار حرمت از وجوب كفاره خالی از اشكال نیست و تنها علامه در تحریر به آن قائل است. مضافاً اینكه كفاره بر حرمت دلالت ندارد چنانكه خواهد آمد.

ادله ای كه برای اثبات حرمت اجهاض قبل از پیدایش روح می توان به آنها استناد كرد به قرار زیر است:

۱ _ عنوان جنایت ۲ _ وجوب دیه ۳ _ كفاره

۴ _ روایت اسحاق عمار ۵ _ صحیحه رفاعه بن موسی

۱ _ عنوان جنایت

دلالت جنایت برحرمت به اثبات دو امر توقف دارد:

اولاً : باید ثابت شود كه اسقاط جنین قبل از پیدایش روح جنایت است؛ ثانیاً ثابت شود كه جنایت با محظور مترادف است و جنایت به معنی جرم است بعد از ثبوت این دو مقدمه , حرمت اسقاط قطعی خواهد بود, اما اثبات این دو امر مشكل است.

۲ _ وجوب دیه

آنچه مسلم است و فقهای فریقین با اتفاق آرا به آن رای داده اند این است :

هر كس اسقاط جنین كند, جنین در هر مرحله ای كه باشد باید دیه آن را بپردازد آیا می توان دیه را مجازات به حساب آورد و به وسیله آن اثبات كرد كه اسقاط جنین جرم و حرام است؟ از این راه نیز نمی توان حرمت آن را ثابت كرد, زیرا دیه را نمی توان جز كیفرها و مجازاتها به شمار آورد. گاهی ممكن است دیه واجب شود, اگر چه كار جرم و حرام نباشد؛ مانند كسی كه قتل خطای محض مرتكب شده باشد. گاهی شخص مرتكب جنایت میشود ولی دیه بر او واجب نمی شود, مانند كسی كه كافر معاهد را می كشد كار او حرام است ولی دیه بر او واجب نیست.

۳ _ كفاره

اگر ثابت شود كه اسقاط جنین قبل از پیدایش روح موجب كفاره است و نیز كفاره در صورتی واجب می شود كه جرمی در كار باشد, بعد از اثبات این دو امر حرمت اسقاط حتمی خواهد بود.

ولكن این دلیل نیز قابل مناقشه است هیچكدام از دو امر فوق ثابت نیست زیرا اولا اثبات كفاره بر اسقاط جنین قبل از پیدایش روح مشكل بلكه ممنوع است چه دلیلی بر آن وجود ندارد. آنچه كفاره را بر قاتل تشریع كرده آیه (و من قتل مومنا خطا فتحریر رقبه مومنه و دیه مسلمه الی اهله) است در این آیه موضوع وجوب كفاره قتل مومن است. اسقاط جنین قبل از پیدایش روح نه قتل است و نه قتل مومن و ثانیا وجوب كفاره دلالت بر ثبوت جرم نمی كند؛ زیرا كفاره در قتل شبه عمد و خطا محض نیز ثابت است و در بعضی از موارد بر اسقاط جنین , قتل صدق می كند و از مصادیق جرم نیز محسوب می شود , مانند سقوط جنین بعد از پیدایش روح با این وصف بعضی از بزرگان كفاره را واجب نمی دانند.

۴ _ روایت اسحق بن عمار دراین روایت آمده است : (قلت لابی الحسن علیه السلام المراه تخاف الح فتشرب الدوا فتلقی ما فی بطنها فقال (لا) فقلت فانما هو نطفه قال (ع) ان اول یخلق نطقه).

ترجمه : اسحاق بن عمار می گوید : به امام موسی بن جعفر علیهما السلام گفتم زنی از حامله شدن می ترسد دارو می خورد و سقط جنین می كند. فرمود: (نه) (نكند این كار را ) گفتم آنچه سقط كرده نقطه است فرمود: اولین مخلوق نقطه است (باتدای هر انسانی نطفه است).

۵ _ صحیحه رفاعه بن موسی نخاس

رفاعه می گوید به امام صادق علیه السلام گفتم كنیزی دارم كه گاهی حیض نمی بیند و این قطع خون یا به سبب فاسد شدن خون یا وجود نوعی باد در رحم است او دارویی می خورد و همان روز حایض میشود آیا تهیه این دارو بر من جایز است؟ در حالی كه نمی دانم این قطع خون از بار داری اوست یا چیز دیگر؟

امام علیه السلام فرمود: این كار را نكن .

گفتم : مدت یك ماه است كه حایض نشده است. اگر از بارداری باشد بار او نطفه ای خواهد بود همانند نطفه ای كه مرد در حین جماع آن را بیرون میریزد امام (ع) فرمود: هرگاه نطفه را در رحم بریزد مراحلی را طی می كند و به علقه و مضغه تبدیل می شود و آن گاه به هر چیزی كه خدا بخواهد می رسد اما اگر به غیر رحم بریزد از آن چیزی به وجود نمی آید پس اگر كنیز یك ماه حیض نبیند بر او داروئی كه موجب سقط جنین شود نخوران.

همچنین در صحیحه ابوعبیده آمده است از ابوجعفر علیه السلام سئوال شد زنی كه بار دار بوده بدون اطلاع شوهر دارویی خورده و بچه خود را سقط كرده است امام (ع) فرمود: اگر حمل او بر مرحله استخوان بندی رسید گوشت بر آن روییده باشد بر زن واجب است دیه آن را به پدر آن بپردازد و اگر حمل علقه یا مضعه باشد دینار یا غره به پدرش بپردازد عرض كردم آیا زن دیه ای كه به پدر می دهد خود ارث می برد؟ امام (ع) فرمود ( لا, لانها قتله فلاترثه).

از آنچه گفته شد نتیجه می گیریم: در حرمت سقط جنین تردید وجود ندارد حتی در هنگامی كه نطفه باشد بلكه اگر زن احتمال بارداری به خود بدهد نمی تواند دارویی بخورد كه موجب سقط جنین شود.

در كتاب منهاج الصالحین آمده است :( لایجوز اسقاط الحمل و ان كان نطفه و فیه الدیه كما یاتی فی المواریث) و در مساله ۴۲ از استفتائات می گوید: (هل یجوز الاجهاض بعد انعقاد النطفه) صدوق علیه الرحمه نیز به حرمت سقط جنین فتوی داده است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.