چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

صاحبان فروتن شهر


صاحبان فروتن شهر

سبک زندگی رانندگان تاکسی چه شکلی است

روان‌شناسان متحرک؛ خودشان می‌گویند از صبح تا شب آنقدر با خلق‌الله سر و کله می‌زنند که تا یک نگاه به مسافر بیندازند ته و توی زندگی طرف را روی دایره می‌ریزند. تا چند سال قبل سنت تاکسیرانی و سمت راننده تاکسی بودن، سبک زندگی قابل‌توجهی در شهرهای بزرگی مثل تهران بود. صنفی که کار اول و آخرشان، جابه‌جا کردن مسافر و عوض کردن دنده با پیکان بود، اما چند سال اخیر، به قول خودشان دست زیاد شده است.

خیلی‌ها که اتومبیل دارند، حالا هر نوعی که می‌خواهد باشد، سر راهشان چند مسافری را هم سوار می‌کنند تا لااقل پول بنزین‌شان دربیاید. در حقیقت برای این عده، مسافرکشی برایشان شغل درجه چندم است و سبک زندگی تاکسیرانان قدیم و اصیل برایشان اهمیتی ندارد، اما در این روزها باز هم می‌توان رانندگان تاکسی اصیلی را دید که حالا بیشترشان سمند زرد رنگ سوار می‌شوند، اما این تغییر و تحول، سبک زندگی‌شان را عوض نکرده. در اینجا نگاهی می‌کنیم به چند نکته از این سبک زندگی.

● شهر، ملک ماست!

رانندگان تاکسی مسیریابان قهاری‌ هستند، کافی است تا مدت زمان یک چراغ قرمز طولانی باشد تا بلافاصله کوچه‌ای موازی با مسیر اصلی را روکنند. در مسیرهای پرترافیک هم، کوچه‌پس‌کوچه‌های ناشناخته، راه‌دررو‌های حیاتی و برگ برنده‌شان است. البته بعضی از راننده‌های زرنگ ماشین‌های دیگر هم پشت‌سر این مسیریابان قهار، راه می‌افتند تا از ترافیک فرار کنند، اما اصلا نمی‌توانند دفعه بعد این مسیر را تنهایی پیدا کنند.

«رانندگان تاکسی، مالکان خیابان‌ها هستند.» این جمله را نه‌تنها خود راننده‌ها که خیلی از شهروندها هم قبول دارند. با این استدلال، حق تقدم و حتی تخلف با رانندگان تاکسی است. اگر کسی این حوزه استحفاظی را بشکند با فحش‌های چارواداری برخی راننده‌هایی طرف می‌شود که نیم تنه از پنجره ماشین‌شان بیرون آمده‌اند. علائم راهنمایی و رانندگی تاوقتی به نفعشان باشد قابل احترام است وگرنه تابلوهایی تزئینی برای زیباسازی شهر است. برخی از آنها این حق را دارند که خیابان یک‌طرفه‌ای را ورود ممنوع یا حتی به صورت دنده عقب بروند، چون مسئولان شهری و راهنمایی و رانندگی که خیابانی را یک‌طرفه کرده‌اند، آن‌طور که آنها به شریان‌های تردد شهر تسلط دارند، مسلط نیستند.

● نشست کارشناسان زیر سقف تاکسی

بوق و زبان دو عنصر جدانشدنی آنهاست. از بوق‌های اعتراضی تا بوق‌های تشکر و راه بازکن. قدرت زبان و حرف‌زدن یک راننده تاکسی هم نشانه‌ای از سابقه و تحلیل اوست. رانندگان تاکسی بسته به طیف و تنوع مسافرانشان و فاصله زمانی مسیر، بحثی را باز می‌کنند مثلا اگر بیشتر مسافران، کارگر ساده باشند موضوعی مثل کمبود دستمزدها بر مسائلی مثل انتخابات یا موفقیت ورزشکاران در المپیک و پارالمپیک لندن اولویت دارد. حضور دانشجویان در تاکسی، بحث را به سمت مهاجرت و شهریه می‌کشاند و حضور خانم‌ها هم می‌تواند بحث همیشه جذاب تفاوت زن و مرد و تفکیک جنسیتی را زیر سقف تاکسی داغ کند. اگر هیچ طیفی هم در تاکسی برتری نداشت، خبرهای رادیو و بخصوص خبرهای اقتصادی، خود به خود موضوع بحث را ایجاد می‌کند. اگر هم هیچ‌کدام نشد جواب‌دادن به حرف‌های مجری رادیو، آخرین گزینه رانندگان تاکسی است. موسیقی‌ای هم که راننده گوش می‌دهد نشاندهنده تفکرات اوست. ضمنا فکر این که درباره تغییر آهنگ یا کم و زیاد‌بودن صدای آن نظری بدهید را از سرتان بیرون کنید چون جزو حیطه اختصاصی راننده است و ممکن است در معرض پیاده شدن اجباری از تاکسی قرار بگیرید! رانندگان تاکسی علاوه بر بوق از زبان و دستشان هم برای باز کردن مسیر و ارتباط گرفتن استفاده می‌کنند. دست چپ‌شان همیشه از قاب پنجره بیرون است و آماده‌اند تا سریع و با فریادهای «برو جلو... بکش کنار... بزن بغل... مخلص آقا رحیم...» سرشان را هم بیرون بیاورند. راننده‌ها موقع پیاده شدن مسافران هم به آنها توصیه‌هایی دارند که مهم‌ترینش این است: ‌«بذار موتور رد شه... بعد در رو وا کن.» در فضای کلامی آنها، ماشین‌ها به دو دسته تاکسی و غیرتاکسی تقسیم می‌شود؛ تاکسی‌ها چون هم‌صنفند، حق‌تقدم دارند و بدون آشنایی قبلی مورد سلام و احوالپرسی قرار می‌گیرند، اما ماشین‌های دیگر، ابوطیاره و قارقارک‌های خیابان پرکنی‌ هستند که برای تفریح و ترافیک به خیابان سرازیر شده‌اند و هیچ حقی برای تردد ندارند.

● این خط، حق منه، سهم منه!

رعایت نوبت و راه ندادن به غریبه از اصول بدیهی و اولیه رانندگان تاکسی و بخصوص دسته خطی‌هاست. یک خط و بخصوص ایستگاه ابتدایی و پایانی آن، پاتوق ناموسی و جایگاه ابدی ـ ازلی رانندگان است. محلی برای ایستادن در صف نوبت مسافر سوار‌کردن که حکم رستوران سرپایی را هم دارد. معمولا هر روز یکی از رانندگان بساط نان و پنیر و چای را در صندوق ماشین برپا می‌کند تا بقیه رانندگان هم‌صنف، دور هم باشند. اهمیت نوبت، طوری است که فردی مورد اعتماد را مسئول خط می‌کنند. او هم در کاغذی جلوی اسامی‌ای که مسافر سوار می‌کنند، علامت می‌زند تا تریپ (هر دور مسافر بردن) روزانه هر نفر مشخص شود. اگر هم مسافری، خواست تاکسی‌ای را به صورت دربست کرایه کند معمولا تغییری در ترتیب ایجاد نمی‌شود. خط نگه‌دار سعی می‌کند علاوه بر تعامل با راننده‌ها، مسافران ثابت را هم بشناسد و ضمن این که متولی وسایل گمشده هم هست. رعایت‌نکردن نوبت و مسافرزدن ماشین‌های عبوری که یک‌جورهایی حکم آتو زدن مسافران را دارد، خط قرمز پررنگ راننده‌هاست که ممکن است کار به دعوا و کتک‌کاری هم برسد. راننده‌های یک خط، آنقدر پشت هم هستند که رفیق‌شان را در هاگیر واگیر دعوا تنها نگذارند. آخر این که از نظر مسئول خط و رانندگانش، هر کسی بخواهد هر جا برود، باید سوار تاکسی‌های آنها بشود. یعنی اگر شما به رانندگان خط شمال ـ جنوب بگویید می‌خواهم به غرب بروم می‌گویند بیا سوار شو برو جنوب، از آنجا برو غرب!

● منم که حساس!

توجه به نوشته‌های داخل تاکسی برای مسافران حیاتی است و نشان می‌دهد راننده به چه مسائلی حساس است و به قول معروف روی مخش می‌رود. برای یک راننده، بستن آهسته در مهم است، دیگری به حرف زدن با موبایل حساسیت دارد. راننده بعدی، پول خرد ندارد و دیگری از این که مسافر ناگهان دستور بدهد و بخواهد پیاده شود، متنفر است. بعضی‌ها هم به نحوه نشستن مسافران حساسند، بخصوص کسی که پشت سرش می‌نشیند و زانویش در صندلی راننده فرو می‌رود، اما اکثر آنها در یک امر اشتراک دارند آن هم این که در سمت چپ و راننده باز نمی‌شود. چون این در، دری است که موقع ایستادن، به سمت خیابان و ماشین‌ها و موتورهای در حال حرکت، باز می‌شود.

احسان ناظم‌بکایی