دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

خاورمیانه بوش و خاورمیانه مردم


خاورمیانه بوش و خاورمیانه مردم

ایران و امریكا درباره عراق در یك وضعیت استراتژیك مواضعی نزدیك داشتند و نیروهای حاكم در عراق دارای روابط خوبی با ایران بودند می توان از عدم حضور نیروهای ضدایرانی در آنجا مطمئن بود همچنین حاكمیت و بخشی از مقاومت ضد اشغال در عراق به نفع ایران است و اسراییل از این وضعیت نگران است

●●گفت‌وگو با محمد عطایی

●میثمی: چند نكته در مورد این بحران ـ كه می‌توان آن را فاجعه انسانی یا فراتر از آن قلمداد كرد ـ قابل ذكر است:

۱ـ وضعیت خاورمیانه: در ریشه‌یابی اگر نگاهی به منطقه بیندازیم، به نظر من تعادل منطقه به زیان اسراییل به هم خورده چرا كه:

الف ـ وضعیت عراق: ایران و امریكا درباره عراق در یك وضعیت استراتژیك مواضعی نزدیك داشتند و نیروهای حاكم در عراق دارای روابط خوبی با ایران بودند. می‌توان از عدم حضور نیروهای ضدایرانی در آنجا مطمئن بود. همچنین حاكمیت و بخشی از مقاومت ضد اشغال در عراق به نفع ایران است و اسراییل از این وضعیت نگران است.

بنا به تحلیل یك نشریه خارجی به نقل از رئیس موساد چنین ذكر شده كه رزمنده‌هایی در عراق در حال تربیت هستند كه بسیار خونسرد عمل می‌كنند و اگر به كشورهای خودشان برگردند ساختارشكن رژیم‌های خود (اردن، عربستان و...) خواهند شد و بعد از ایران اصلی‌ترین خطر برای اسراییل‌اند. امریكا گمان می‌كرد رفتن جعفری و حضور مالكی به نفع او خواهد شد، ولی این‌گونه نشد. ضمن آن‌كه ادامه سیر عراق به مذاكره ایران و امریكا كشید و این اواخر زلمای خلیل‌زاد دوباره مسئله مذاكره را مطرح كرد. آقای هاشمی در آخرین خطبه قبل از این فاجعه گفتند مذاكرات مبنای درستی پیدا كرده و باید مواظب بود از دوطرف كارشكنی نشود.

ب ـ فلسطین: اسراییلی‌ها فكر می‌كردند مردم فلسطین به ادعای اولمرت مبنی بر خروج از سرزمین‌های اشغالی پاسخ درخوری خواهند داد، اما گویا مردم فلسطین شناخت دقیق‌تری از اسراییل داشتند و چپ و راست آنجا را چپ و راست واقعی قلمداد نمی‌كردند، بلكه پادگانی می‌دانستند. فلسطینی‌ها بر این باور بودند كه خروج از غزه ناشی از مقاومت آنها طی چند دهه گذشته است، نه منت اسراییل بر آنان. اسراییل چاره‌ای جز خروج نداشت. حتی زمینه‌های خروج از غزه در خود اسراییل وجود داشت. در انتخابات فلسطین ۷۰% مردم به حماس رأی دادند و به هرحال نظرشان انتقام از بازداشت‌ها و كشتاری است كه اسراییل از فلسطینیان می‌كند. بنابراین خط‌مشی حماس را تأیید كردند. در این وضعیت اسراییل و امریكا بسیار شوكه شدند و كوندالیزا رایس گفت تعجب می‌كنم چرا مردم این‌گونه‌اند، ما چه كرده‌ایم كه مردم از ما متنفرند.

ج ـ لبنان: حزب‌الله توانسته بود در یك وضعیت دموكراتیك خود را تثبیت كند؛ حتی بعد از رفتن سوریه جناح‌های مختلف نتوانستند حزب‌الله را ـ كه هر آن تهدیدی علیه اسراییل بود ـ خلع سلاح كنند و عملی شدن آن امكان نداشت.

د ـ سومالی: در سومالی نیز اسلامگراها حاكم شدند و این‌ نیز نگرانی امریكا و سیا را برانگیخت.

ه ـ ایران: در ایران شاهد پیروزی احمدی‌نژاد بودیم. واژه‌هایی كه ایشان استفاده می‌كردند به گسترش پایگاه ایران در منطقه انجامید.

۲ـ بحران انرژی: برای اولین‌بار در نشست سران هشت كشور در اسكاتلند مسئله بحران انرژی و سرمایه‌گذاری در كشورهای نفت‌خیز مطرح شد، درحالی‌كه تقاضا برای نفت در آینده بیش از عرضه خواهد بود، سرمایه‌گذاری متناسب در این حوزه نشده و درنتیجه شرایط به سمت بحران انرژی پیش می‌رود و این بحران به فشار روی امریكا می‌انجامد و امریكا فشار را به اسراییل منتقل می‌كند، چرا كه سرمایه‌گذاری از دو طریق ممكن است؛ یا كشورهای نفتی باید سرمایه‌گذاری كنند كه آنها چندان انگیزه‌ افزایش عرضه را ندارند زیرا به كاهش قیمت نفت می‌انجامد، یا باید خودشان سرمایه‌گذاری كنند كه نیاز به ثبات، امنیت و بازگشت سرمایه دارد.

آنها می‌گویند این منطقه سراسر التهاب است.۹۰% عربستانی‌ها طرفدار القاعده‌اند، با كمی دموكراسی در مصر، اخوان‌المسلمین رأی آوردند. معتقدند باید این التهاب خوابانده شود. منشأ این التهاب قلدری‌ها و عربده‌كشی‌های اسراییل است كه دیگ ناسیونالیسم عرب را به جوش آورده و این موضوع فشار زیادی روی سران عرب ایجاد می‌كند كه آنها فشار را به امریكا و امریكا نیز به اسراییل منتقل می‌كند، به نظر من، خروج از غزه ـ به‌جز زمینه‌ای كه در داخل اسراییل داشت ـ ناشی از بحران انرژی هم بود؛ قابل توجه این‌كه خلیل‌زاد، بوش، رایس و... همگی عضو شركت‌های نفتی‌اند.

همزمان با خروج از غزه صحبت‌های احمدی‌نژاد اتفاق افتاد، قرار بود بعد از خروج از غزه اوضاع در منطقه عادی شود چنان‌كه قطر، عربستان و پاكستان هم می‌خواستند روابط زیادی با اسراییل برقرار كند و مشرف ـ رئیس‌جمهور پاكستان ـ نیز در جامعه یهود امریكا سخنرانی كرد. اما بسیج توده‌ها و این‌كه اگر هولوكاست در آلمان اتفاق افتاد، چرا اسراییل در آلمان به‌وجود نیامده، منطق‌هایی در كشورهای عرب ایجاد كرد كه نتیجه‌ دلخواه را نگرفتند. اینها همه به لحاظ افكارعمومی مسلمانان و اعراب به زیان اسراییل بود.

۳ـ آهنگ رو به رشد مذاكره ایران و امریكا: من در چندین نشریه خوانده‌ام كه به‌طور قطع نظامیان امریكا در برابر دیك‌چنی و رامسفلد، وزیر دفاع این كشور ایستاده‌اند و بوش را متقاعد كرده‌اند كه حمله به ایران اعم از اتمی یا غیراتمی عملی نیست و روند مذاكره چند ماهی است كه قوت گرفته است. سرمقاله‌نویس واشنگتن پست ـ آقای دیوید ایگنتیس ـ روی مذاكره با ایران تأكید دارد. برژینسكی، كیسینجر و حتی برخی از جمهوری‌خواهان صحبت مذاكره با ایران را مطرح كردند و گفتند امریكا كه با چین، روسیه و كره‌شمالی مذاكره می‌كند، چرا با ایران مذاكره نمی‌كند؟! روند در پنجاه‌سال گذشته این‌گونه بوده كه هرگاه بین امریكا و اعراب و ایران اتحادی پیش آمده، اسراییل فضا را نظامی كرده و به‌اصطلاح بازی را به هم زده است. اسراییل برای برقراری تعادل به نفع خویش، ابتدا از فلسطین شروع كرد و وضعیت كاری، درآمد و كمك‌‌هایی كه به سمت‌شان می‌آمد را محدود كرد و فشارهایی به آنها وارد كرد و طی ۱۵ روز حملات اسراییل به غزه تعداد زیادی از بی‌گناهان غزه را كشت تا حدی كه تمام جناح‌های فلسطین هم‌‌قسم شدند و در یك عملیات اعجاب‌انگیز به یك پاسگاه مرزی، كانال زدند و یك سرباز را گروگان‌ گرفتند. به خاطر این‌ درگیری مرزی، اسراییل بسیاری از اعضای كابینه را ربود و با تمام قوا به یك دموكراسی كه مورد تأیید جهان بود هجوم برد. ۶۵۰ ناظر بین‌الملل، روند انتخابات فلسطین را تأیید كرده بودند، بنابراین از آنجا كه اسراییل ابایی از حمله به یك دموكراسی كه روبنای غرب و ادعای خود اوست ندارد، قابل پیش‌بینی بود كه به لبنانی كه شورای امنیت روی آن قطعنامه ۱۵۵۹ را صادر كرده، حمله كند. حمله به لبنان قابل پیش‌بینی بود. به نظر من گروگان‌گیری حزب‌الله از اسراییل در خط ایران، سوریه یا هر رژیم عربی دیگری نبود و این فقط از یك نهضت مردمی كه مصداقش حزب‌الله بود و گروگان‌های زیادی در دست اسراییل داشت، برمی‌آمد. حمله اسراییل قابل پیش‌‌بینی بود و با ابتكار خود حمله را زودرس كرد. یعنی شروع‌كننده واقعی اسراییل بود، هرچند در تاكتیك، حزب‌الله معرفی شد یا در فلسطین هم شروع‌كننده را فلسطینی‌ها معرفی كردند.

محمد عطایی: البته زمینه بحران در خود اسراییل را هم باید در نظر گرفت

●میثمی: طی انتفاضه اول و دوم، سیر مهاجرت معكوس در اسراییل به راه افتاد و رئیس گروه مردم‌شناسی دانشگاه اسراییل گفت ۲/۱میلیون نفر از شهروندان اسراییل خط انتفاضه را قبول دارند كه اسراییل این پدیده را خطرناك‌تر از خود انتفاضه می‌داند.

▪عطایی: بیست درصد شهروندان اسراییل به لحاظ نژادی عرب‌اند و سیاست‌های داخلی اسراییل و تأكید فزاینده بر هویت یهودی موجب برانگیختن خصومت این بخش از شهروندان اسراییل شده است كه به نوعی خود را در این جامعه، شهروند درجه دوم می‌بینند.

●میثمی: غیرعرب‌ها هم هستند. اما حزب ندارند و این ناشی از سرشماری خود اسراییلی‌هاست. در اسراییل هم خط میانه‌روی وجود دارد، اما میانه‌روی داخل یك پادگان! یعنی میانه‌روهای اسراییل از تندروهای جاهای دیگر تندترند.

▪عطایی: این نكته در تحلیل سیاست‌های اسراییل دارای اهمیت است. برای نمونه، قبلاً حزب كارگر و حزب لیكود به این نتیجه رسیده بودند كه ما در غزه مشكلات اداری داریم و ‌هزینه نگه‌داشتن آنجا بیشتر از منافع آن است؛ كه این نیز دلیلی دیگر بر خروج از غزه بود.

●میثمی: هنگام خروج نیروهای اسراییلی از غزه، اهالی شهرك‌نشین‌ها در حال گریه به سربازان اسراییل می‌گفتند كه "شما به خدا و تورات خیانت می‌كنید." اسراییلی‌ها یك هفته تمام با تبلیغات صحنه‌های خروج را نشان دادند كه یعنی اسراییل در حال انجام فداكاری بزرگی است تا كشورهای منطقه هم گام‌هایی در مسیر نزدیكی به اسراییل بردارند.

▪عطایی: با توجه به تحولات و شرایط بعدی در دولت خودگردان و در لبنان، احتمالاً رهبران اسراییل بر این باورند كه تثبیت اسراییل هنوز به یك نقطه قابل قبول نرسیده، درحالی‌كه درگیری آن با فلسطینی‌ها ادامه دارد، در منطقه، ایران به سمت غنی‌سازی و به‌ گمان اسراییلی‌ها اتمی‌شدن پیش می‌رود كه مسئله مهم دیگری برای اسراییل است و تعادل را در منطقه به ضرر آنها به هم می‌زند.

●میثمی: اسراییل منتظر بود كه امریكا در برابر سیر غنی‌سازی در ایران یك حمله برق‌آسا به سایت‌های موشكی و اتمی ایران انجام دهد. سیمور هرش مقاله‌ای در نیویوركر (۱۰ ژوئیه ۲۰۰۶، ۱۹ تیر ۱۳۸۵) نوشته و در آن ضمن مصاحبه با تمامی ژنرال‌ها، او نقل كرده كه آنها گفته‌اند ما بوش را قانع كرده‌ایم كه خط چنی و رامسفلد ـ خط اسراییل ـ عملی نیست. نظامی‌ها به بوش گفته‌اند كه ما با وجود بهره‌مندی از یك‌میلیون نیرو در ایران هیچ اطلاع دقیقی در مورد ایران نداریم. از آنجا كه حاضر نیستند تیر در تاریكی بیندازند. ارتش امریكا بعد از تجربه عراق زیر بار یك حمله مجدد نمی‌رود. وقتی اسراییل دید هیچ امیدی به ارتش امریكا نیست به این نتیجه رسید كه خود، معادله را به نفع خود تغییر دهد و منطقه را نظامی كند. افزون‌بر این‌كه امریكا از طریق قطعنامه‌های ۱۵۵۹ نتوانسته بود حزب‌الله را خلع‌سلاح كند. این كار را انجام داد اما برآوردها و گمانه‌زنی‌هایش اشتباه از آب درآمد.

▪عطایی: اسراییل قصد حذف نظامی ـ سیاسی حماس و حزب‌الله را داشت و به گمان خودش می‌خواست این دو خطر فوری را در منطقه مهار كند.

●میثمی: اسراییل در تحلیل‌هایش همه‌چیز را در گروه‌ها و گروهك‌ها می‌بیند و فكر می‌كند تشكل حزب‌الله یك گروه جدا از مردم مثل بسیاری از سازمان‌ها و دولت‌هاست و می‌تواند آنها را متلاشی كند. به خاطر می‌‌آورم كه امریكایی‌ها به ملك عبدالله اعتراض می‌كردند كه چرا به حماس كمك می‌كند. او گفته بود اگر ما بخواهیم به مردم فلسطین كمك كنیم، راهی جز حماس نداریم، یعنی مطمئن می‌شویم كه پول به دست مردم می‌رسد. عربستان هم سعی می‌كند به امریكا بفهماند كه حماس یك تشكیلات مردمی است. حزب‌الله هم ضمن آن‌كه یك گروه مردمی است، جزیی از پارلمان و ارتش لبنان نیز هست.

▪عطایی: حزب‌الله از ابتدای تشكیلش، وارد فعالیت‌های اجتماعی و فرهنگی شد. در جنوب لبنان، در بقاع و بیروت خدمات اجتماعی این گروه ـ حتی به مسیحیان و اهل سنت ـ بسیار گسترده بود. در خلال بازسازی لبنان، پس از پایان جنگ‌های داخلی، حزب‌الله با سازماندهی قوی و موثری ظاهر شد. ضعف دولت لبنان، فعالیت‌های این گروه را در دوران پس از جنگ در چشم مردم لبنان ارزشمندتر ساخت. این فعالیت‌ها توانسته پیوندهای اجتماعی حزب‌الله را عمیق‌تر كند و محبوبیت آن را به ورای مرزهای قومی و مذهبی در جامعه چند پاره لبنان برساند. سال گذشته شوراهای شهر حزب‌الله ـ فكر می‌كنم در منطقه ضاحیه بیروت ـ ازسوی سازمان ملل متحد به‌عنوان موفق‌ترین شورای شهر در سطح خاورمیانه شناخته و تقدیر شدند. به‌هرحال، وزن اجتماعی حزب‌الله، چالش مهمی برای مخالفان این گروه هست. مشابه همین وضعیت را حماس در مناطق فلسطینی و خصوصاً نوار غزه دارد. از این‌رو، علامت سوال بزرگی در برابر رویكرد ماشین جنگی اسراییل در برابر حزب‌الله و حماس وجود دارد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.