دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
بازشناسی چهره واقعی دکتر مصدق
خوشبختانه نطقهای مصدق در مجلس پنجم در تاریخ ثبت شده است، رضاخان كه ذكر جنایتهای وی دل هر انسانی را میآزارد، اینگونه مورد عنایت مصدق قرار میگیرد:
...اما نسبت به آقای رضاخان پهلوی بنده نسبت به شخص ایشان علاقهمند هستم و ارادت دارم ... بنده برای حفظ خودم و خانه و كسان و خویشان خودم مشتاق و مایل هستم كه شخص رییس الوزراء رضا خان پهلوی در این مملكت باشد. برای اینكه من آدمی هستم كه در این مملكت امنیت و آسایش میخواهم و حقیقت از پرتو وجود ایشان ما در ظرف این دو سه سال اینطور چیزها را داشتهایم و اوقاتمان صرف خیر عمومی و منافع عامه شده...
« ما چقدر سیلی از این ملیت خوردیم، من نمیخواهم بگویم كه در زمان ملیت، در زمان آن كسی كه این همه از آن تعریف میكنند چه سیلی به ما زد آن آدم...» امام خمینی
در سالروز ملی شدن صنعت نفت و در روزهایی كه بار دیگر نام مصدق السلطنه به عنوان یكی از پرافتخارترین مردان ایران معرفی میشود به بررسیهای منصفانه و واقعگرایانه نهضت ملی شدن صنعت نفت میپردازیم تا مشخص شود كه چرا امام معتقد بود مصدق به ما سیلی زد. پیش از آن به بررسی بیوگرافی ، سوابق و ویژگیهای مصدق میپردازیم.
● تولد تا جوانی
«محمد مصدق» در ۲۹ اردیبهشت ۱۲۶۱ در تهران متولد شد. محمد از خاندان قاجار به شمار میآید. مادرش ملكتاج از شاهزادگان قاجار و پدرش نیز مستوفی دربار بوده است. پدر وی در هنگام تولد محمد، وزیر دارایی (مستوفیگر) مظفرالدین شاه بوده است. محمد از همان سنین بسیار پایین از رانت درباری بودن نهایت استفاده را نمود و به مقامات و پستهای مختلف دست یافت.
محمد نه سال داشت كه مظفرالدین شاه لقب «مصدق السلطنه» را به وی بخشید. وی تنها پانزده سال داشت كه از جانب شاه مستوفی خراسان كه معادل مدیر كل امور اقتصادی و دارایی فعلی بود شد!. ۱
● ارتباط با شبكه فراماسونی
یكی از عناصر برجسته وابسته استعمار كه از پیشقراولان وارد كرن فرهنگ استعماری غرب در ایران بودهند میرزا ملكم خان است كه مكتب فراماسونری را تحت عنوان «اومانیسم» و دفاع از انسانیت و آدمیت در میهن ما آغاز كرد.۲
وی همچنین طراح قرارداد خائنانه رویتر كه بر اساس آن مملكت یكجا به انگلیس تحویل داده میشد بود. مصدق السلطنه از لبیكگویان به ندای فراماسونری ملكم خان است و به لژ آدمیت پیوسته و با سوگند نامهآی كه متن آن با «یا ابوالفضل» ختم میشود به آن اعلام وفاداری مادامالعمر میكند.
مصدق در خصوص ملكم خان گفته است« آنچه او گفت به خیر مملكت و به خیر ناصرالدین شاه بود...»۳
● ارادت متقابل انگلیس و مصدق
هر چند برخی در تلاشند كه با مخفی نمودن گذشته مصدق تنها بحث ملی شدن صنعت را مطرح كنند اما مصدق با رانت دربار دائما از این پست به پستی دیگر منتقل میشد. البته علت واقعی این مخفی كاریها را باید در جای دیگر جستجو نمود. جدای از بحث رانت خوری ، متأسفانه مصدق السلطنه در سوابق خود كارنامهآی غیرقابل دفاع در رابطه با انگلیس از خود بجای گذارد.
از جمله پستهایی كه به مصدق رسید، استانداری فارس بود. این در حالی بود كه جنوب ایران شدیدا تحت سلطه سیاسی و نظامی انگلیس بود. استاندار فارس نیز تحت نظارت مستقیم انگلیس فعالیت مینمود.
در آن مقطع زمانی همچون بسیاری از مقاطع تاریخ معاصر ایران اسیر جنایتهای استعماری انگلیس علیه خود بوده است. اما مصدق كه به عنوان یك «ملیگرا» معرفی میشود در مذاكرات مجلس چهاردم در دفاع از انگلیس میگوید: «... بنده مأمورین خوبی از انگلستان دیدهام. من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست ! از انگلستان دیدهام، من مذكراتی در شیراز و تهران با اینها دارم»۴ در ادامه مطلب نیز به زبونی مقابل انگلیس ادامه میدهد.
البته «مهربانی هر دو سر بود» و حین بحث انتقال مصدق به پستی دیگر مستر نورمان وزیر مختار انگلیس در تهران برای ادامه استانداری وی وساطت میكند و در تلگراف خود به نخست وزیر، به این نكته كه از نظر انگلیسها كه به دنبال محیطی آرام برای غارتگری بودند، «.... حكومت معظمله [مصدق] در شیراز خیلی رضایت بخش بوده ... »۵ اشاره میكند!
البته خوشبختانه و یا متأسفانه اسناد رسوا كننده موجود كه حاكی از ارادت دو جانبه انگلیس و مصدق بوده بسیار بیش از آن است كه در این مجال بحث شود. بسیاری از این اسناد، تقریرات و اعترافات خود مصدق در خصوص خدمات متقابل با انگلیس است.
مصدق اذعان دارد كه « ... وزیر مختار انگلیس سر پرسی لورن گفته است كه من انتصاب فلانی [مصدق] را برای ایالت آذربایجان به دولت تذكر دادم» و اینگونه وی به استانداری آذربایجان میرسد. آری این مصدق ، همان مصدق ملی است كه ، ملیگراها بلافاصله پس از انقلاب نام او را بر سر خیابانها و بیمارستانها نصب میكنند.
● مرید رضا شاه
سفید نمایی چهره مصدق توسط برخی در تاریخ به اینجا ختم نمیگردد، بسیار كوشیده شده است كه مصدق را از مخالفین رضا خان جلوه دهند و از او چهرهای حامی آزادی و مخالفت استبداد بسازند. اما این تهمتی واضح به مصدق است! چه، اینكه وی بارها ارادت خویش را علنا و عملا به سلطنت و شخص رضا خان ابراز نموده است. در دوره پنجم مجلس، مصدق به این مجلس كه تحت نفوذ كامل انگلیس قرار داشت وارد میشود. در این دوره است كه رضا خان بخاطر اعتراضاتی كه به وی شده بود قهر كرده، از حكومت كنارهگیری و به بومهن میرود! در این شرایط فضای بسیار مناسبی برای ایجاد حكومتی ضد استبدادی فراهم میشود. شهید مدرس (ره) شدیدا با بازگشت شاه مخالفت میكند. اما اكثریت نمایندگان مجلس معلومالحال و تقریبا در صدر آنان مصدق از شاه خواهش میكنند كه باز گردد. خوشبختانه نطقهای مصدق در مجلس پنجم در تاریخ ثبت شده است، رضاخان كه ذكر جنایتهای وی دل هر انسانی را میآزارد، اینگونه مورد عنایت مصدق قرار میگیرد:
«... ما نسبت به آقای رضاخان پهلوی، بنده نسبت به شخص ایشان علاقهمند هستم و ارادت دارم ... بنده برای حفظ خودم و خانه و كسان و خویشان خودم مشتاق و مایل هستم كه شخص رییس الوزراء رضا خان پهلوی نام، در این مملكت باشد. برای اینكه من یكنفر آدمی هستم كه در این مملكت امنیت و آسایش میخواهم و حقیقت از پرتو وجود ایشان، ما در ظرف این دو سه سال اینطور چیزها را داشتهایم و اوقاتمان صرف خیر عمومی و منافع عامه شده»۶ مصدق نه تنها از نفس سلطنت بلكه از سیاستهای رضا خان نیز حمایت كرد. در مجلس دوره چهاردهم، سید ضیاءالدین طباطبایی خطاب به مصدق میگوید: «.... همان مدرس را كشتند و شما حرف نزدید ... دیگران را كشتند، شما استیضاح نكردید ...»۷
البته حمایتهای مصدق از رضاخان هیچ جای تعجبی ندارد چون خود او از كسانی بوده است كه زمینه را برای به قدرت رسیدن شاه فراهم نمود. وی در كنار فراماسونها و دیگر عناصر انگلیس عضو هیأت مشاور هشت نفری رضا خان برای دستیابی به قدرت بوده است و حتی پست فرماندهی كل قوا برای رضا خان در مسیر آماده سازی زمینههای كسب قدرت كامل، از سوی مصدق پیشنهاد شده بود.۸
● شاگرد كلاس اول
اما مصدق یك نقطه قوت! داشت و آن هم زیركی در پنهان نمودن چهره خود بود. در مجلس ششم هنگامیكه مصدق با اعتبارنامه یكی از نمایندگان مخالفت میكند، شهید مدرس (ره) در حین دفاع از آن نماینده در خصوص مصدق میگوید: «سیاست، علمی است مانند علوم دیگر و هر مرد سیاسی باید آنرا طی كند و یكی بعد از دیگری آن مدارج را بپیماید. پایه و كلاس اول سیاست، عوامفریبی است و من با نبوغ و دهایی كه در آقای مصدق السلطنه سراغ دارم یقین دارم كه ایشان همیشه در كلاس اول سیاستمداری خواهد ماند و به كلاس دوم هر گز ارتقا پیدا نخواهد كرد. عمر من كفاف نمیدهد ولی مردم ایران و شما نمایندگان ملت بیست سال بعد از این خواهید دید كه این مصدقالسلطنه در همان كلاس اول باقی است و آنروز تصدیق خواهید كرد كه سید حسن مدرس در شناختن مصدق السلطنه اشتباه نكرده است».۹
آری و آنگونه كه در مبحث سقوط دولت مصدق بررسی خواهد شد، در مییابیم كه مدرس اشتباه نكرده بود. مصدق به محبوبیت از طریق عوامفریبی اهمیت زیادی میداد و گاهی مصلحت را فدای محبوبیت میكرد. آیتالله كاشانی قبل از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در نامه معروف خود، به همین موضوع اشاره می كند كه « نقشه شما این است كه مانند سیام تیر عقب نشینی كنید و به ظاهر قهرمان زمان بمانید».۱۰
ایشان همچنین ۲۰ روز قبل از كودتا، در اعلامیهای خطاب به مردم مینویسد: «۲۸ ماه است كه آقای دكتر مصدق با [هیاهو] در جنجال و «عوامفریبی» مردم را مشغول كرده است».۱۱
● فرار از مبارزه
در اینكه تلاشهای مصدق یكی ازعوامل ملی شدن صنعت نفت بوده شبههای وجود ندارد. اما در این نیز شكی نیست كه با بررسی سوابق مصدق هم قبل از ملی شدن نفت و هم در دوران نخست وزیری، به راحتی میتوان فهمید كه او مرد مبارزه نبوده است. در خصوص ملی شدن صنعت نفت كه در ادامه بدان خواهیم پرداخت، باید گفت كه آغاز تلاشهای وی، خودجوش نبوده و با اصرارهای دوستان و فضا سازی جریان مذهبی، مبارزه خود را آغاز میكند. او در اكثر سمتهای سیاسی كه پذیرفت، رد پایی از ترك محل خدمت، قهر و استعفا بر جا نهاد و هرگاه از موفقیت ناامید میشد به هوس دیرین خود ـ اقامت در اروپا فكر میكرد.۱۲
مصدق در دوران وزارت مالیه تصمیم به استعفا گرفت اما ناكام ماند. در دوران رضاخان از سیاست كناره گرفت. در دوران نمایندگی مجلس، به علت ممانعت مجلس از دسترسی او به پرونده تدین، استعفا كرد.۱۳ مردم، در دوران نخست وزیری مصدق به تهدیدهای وی برای استعفا عادت كرده بودند تا اینكه در اوج مبارزه، تهدید خود را عملی نمود و البته بخاطر حمایت آیتالله كاشانی پس از قیام ۳۰ تیر به قدرت بازگشت. او حتی در دوران مبارزه نفت نیز تصمیم به استعفا و اقامت در اروپا داشت. او همچنین بارها به بهانههای گوناگون و از ترس محاكمه و ترور، به مكانهایی چون منزل خود، سفارت انگلیس، مجلس و ... پناهنده شد.۱۴ دكتر امینی از بستگان نزدیك وی و وزیر كابینهاش بارها از ترس او سخن گفته است. او به نقل مصدق در بحرانها مینویسد «آقا حیثیت من در خطر است و نمیتوانم، میترسم». او هنگامی كه امكان خانهنشینی و فرار نمییافت تصمیم به خودكشی میگرفت.۱۵
علی امینی همچنین در خاطرات خود اینگونه مینویسد: «دكتر مصدق سه اسلحه خصوصی داشت یكی عصا .. كه بلند میكرد، دیگری مبالغه در نشان دادن ضعف و بیماری ... اسلحه دیگر او گریه بود كه به وسیله آن مردم را به رقت میآورد و به دنبال خود میكشید».۱۶
● مصدق و اسلام
عوامفریبیهای مصدق تنها در راستای این بود كه خود را حامی آزادی و ملیت نشان دهد. اما وی آنقدر به اسلام بیتوجه بود و از سویی از خود چنان كارنامه بیخدشهای در مبارزه با علما و جریانات مذهبی بر جای گذاشته بود كه مذهبی جلوه دادن خود را نه مهم میدانست و نه مفید فایده. دین اسلام نه تنها در حیات سیاسی وی تبلوری نداشت بلكه در مبارزات (!) سیاسی وی نیز ردپایی از دین پیدا نمیشود و البته تنها رد پایی كه وجود دارد مقابله وی با دین و جریانهای دینی است. همانگونه پیشتر اشاره شد وی از سیاستهای رضاخان حمایت مینمود. در حالیكه شاه، با ضرب و شتم به زعم خود برای بیدین كردن مردم حجاب را از سر زنان ایرانی میكشید و در حالیكه شاه نوابها و مدرسها را ناجوانمردانه به شهادت میرساند وی رضا شاه را مردی مهربان و خادم مردم میخواند. «اینجانب صلاح نمیدانم ... بین شاه و ملت جدائی بیاندازیم، آن هم چنین یاد شاه رئوف و مهربانی كه نمیخواهد خود را از مردم جدا كند»۱۷ در زمان حیات شهید مدرس (ره) ، محمد مصدق و شهید مدرس (ره) دو جریان مقابل یكدیگر بودند. كه نمونهای از آن ذكر شد.
در جریان ملی شن صنعت نفت و همچنین در دوران نخست وزیری مصدقالسلطنه مقابله وی با اسلام نمود كاملتری مییابد.
در آن مقطع آیتالله كاشانی و شهید نواب صفوی (ره) زبانهای گویای جریان مذهبی بودند. علیرغم اینكه مصدق موفقیتهای خود را مدیون شهید نواب صفوی بود ـ كه انشاءالله بحث خواهد شد ... اما با به قدرت رسیدن با بدترین وضع، نسبت به وی و كلا فداییان اسلام رفتار نمود. در زمان وی رهبران فداییان اسلام در زندان بودند. زندانی كه در نهایت از آنجا با نوشیدن شراب شهادت به سوی خدای خود پرواز كردند.
آیتالله كاشانی نیز بخاطر مصالح اسلام و ایران در مقاطع مختلف از مصدق حمایتهای بسیار نمود كه همانگونه كه در بحث جریان ملی شدن صنعت نفت بدان خواهیم پرداخت، بدون آن حمایتها نه صنعت نفت ملی میشد و نه مصدق نخست وزیر.
اما مصدق و جریان او سرسختانه مقابل آیتالله كاشانی ایستاد. البته مشكل مصدق شخص آیتالله كاشانی نبود. در این مسئله بهترین كلام را بنیانگذار فرزانه انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی (ره) فرمودند:
«اولش هم وقتی مرحوم آیتالله كاشانی دید كه اینها خلاف دارند میكنند و [با آنها] صحبت كرد. اینها این كار را كردند كه یك سگی را نزدیك مجلس عینك به آن زدند و اسمش را آیتالله گذاشتند. این در زمان آن [مصدق] بود كه اینها ۱۸ فخر میكنند به وجود او. او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل یكی از علمای تهران بودم كه این خبر را شنیدم كه یك سگی را عینك زدهاند و به اسم آیتالله توی خیابانها میگردانند. من به آن آقا عرض كردم كه این دیگر مخالفت با شخص نیست. این سیلی خواهد خورد و طولی نكشید كه سیلی را خورد و اگر مانده بود سیلی بر اسلام میزد».۱۹
پژوهشگر: محمدعلی صدرشیرازی
پینوشتها
۱. ـ در خصوص سال تولد مصدق اقوال گوناگونی بین سالهای ۱۲۵۸ تا ۱۲۶۱ وجود دارد.
۲. ـ سالهای خاكستری ، علیاصغر حسینی، مركز اسناد انقلاب اسلامی ، ص ۱۸
۳. ـ چهره حقیقی مصدق السلطنه ، شهید دكتر حسن آیت، دفتر انتشارات اسلامی ، ص ۲۹
۴. ـ دكتر مصدق و نطقهای تاریخی او ـ حسین مكی ، جاویدان ، ص ۲۳۰
۵. ـ موازنه منفی ، كی استوان ، ج ۱ ، ص ۲۳
۶. ـ همان ، ص ۷۹
۷. ـ تاریخ ۲۰ ساله ایران، حسین مكی ، ج ۳، ص ۴۳۲
۸. ـ موازنه منفی ، همان ، ۵۶
۹. ـ خط سازش ، مجتبی سلطانی ، سازمان تبلیغات اسلامی ، ج ۱ ، ص ۳۶
۱۰. ـ مدرس قهرمان آزادی ، حسین مكی ، بنگاه ترجمه و نشر كتاب ، صص ۸۴۰ـ ۸۳۹
۱۱. ـ سالهای خاكستری ، پیشین ، ص ۵۳
۱۲. ـ روزنامه اطلاعات ، ۸ مرداد ۱۳۳۲
۱۳. ـ سالهای خاكستری ، پیشین ، ص ۵۰
۱۴. ـ همان ، ص ۵۱
۱۵. ـ رك . روزنامه كیهان ، ۲۲ تیر ۱۳۳۲
۱۶. ـ رك خاطرات علی امینی ، به كوشش حبیب لاجوردی ، ص ۸۶
۱۷. ـ رك خاطرات علی امینی ، به كوشش یعقوب توكلی ، ص ۶۲
۱۸. ـ روزنامه شاهد ، ۲۱/۷/۱۳۲۸ ، ص ۱
۱۹. ـ مقصود جریان جبهه ملی و نهضت آزادی ( به رهبری بازرگان) در ابتدای انقلاب اسلامی است.
۲۰. ـ صحیفه نور ، ج ۱۴، ص ۴۵۷
۲۱. ـ نگرشی كوتاه بر نهضت ملی ایران، شهید حسن ، آیت، دفتر انتشارات اسالمی ، صص ۳۹-۳۸
۲۲. ـ صحیفه نور ، ج ۱۳ ، ص ۵۱
۲۳. ـ موازنه منفی ، كی استوان ، ج ۱ ، ص ۲۵
۲۴. ـ همان ، ص ۲۳۲
۲۵. ـ نفت و نطق مكی ، امیركبیر ، ص ۱۰۹ و همچنین ص ۵۳۱
۲۶ ـ برای متن نامه رك. نفت و نطق مكی ـ امیركبیر ، ص ص ۲۷ الی ۵۳۴
۲۷ـ اسنادخانه سدان ـ ص ۲۵۴
۲۸ ـ نگرشی كوتاه بر نهضت ملی ایران ، پیشین ، ۲۸
۲۹ ـ بیست سال تكاپوی اسلام شیعی در ایران ، روحالله حسینیان ، مركز اسناد انقلاب اسلامی
۳۰- روحانیت و نهضت ملی شدن نفت ، انتشارات دارالفكر ، ص ۷۲
۳۱ ـ سالهای خاكستری ، پیشین ، ص ۱۲۷
۳۲ـ سالهای بحران ، صولت قشقایی ، ص ۶۲
۳۳ـ خاطرات دكتر كریم سنجابی ، صدای معاصر ، ص ۱۸۶
۳۴ـ بیست سال تكاپوی اسلام شیعی در ایران ، همان ، ص ۱۸۹
۳۵ـ زندگی نامه مصدق السلطنه ، دكتر بهمن اسماعیلی ، ص ۱۷۴
۳۶ـ وقایع سیام تیر ، دكتر بقایی ، ص ۲۱۰
۳۷ـ دركنار پدرم مصدق ، غلامحسین مصدق ، ص ۱۶۰
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست