دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
مجله ویستا

نجات از سندرم سفارتخانه های روس و انگلیس


نجات از سندرم سفارتخانه های روس و انگلیس

اگر انقلاب ما در بسیاری از امور سیاسی و اقتصادی شكست می خورد و به نتیجه ای قابل قبول نمی رسید بازگشت به هویت ملی, استقلال سیاسی واقعی, برپایی نظام دمكراتیك, ایجاد روحیه اعتماد به نفس و خودباوری در میان مسلمین و افزایش تدین و گرایشات مثبت معنوی را می توان نادیده یا كم ارج تلقی كرد

در زمینه برآورد و برآیند دستاوردهای انقلاب اسلامی، عموما به عناصر ملموس چندین ساله تشكیل جمهوری اسلامی پرداخته می‌شود و حقیقت آنست كه برای بسیاری از مردم نیز همین وجوه ملموس اجتماعی مورد توجه و تاكید است. اما دستاوردهای سیاسی و فرهنگی انقلاب كه در كالبد جامعه بمانند روح جریان دارد، درعین اهمیت و محوریت، ناپیداست و تنها برخی از وجوه و آثار آن برای عموم اقشار جامعه نمود پیدا می‌كند.

اما براستی اگر انقلاب ما در بسیاری از امور سیاسی و اقتصادی شكست می‌خورد و به نتیجه‌ای قابل قبول نمی‌رسید؛ بازگشت به هویت ملی، استقلال سیاسی واقعی، برپایی نظام دمكراتیك، ایجاد روحیه اعتماد به نفس و خودباوری در میان مسلمین و افزایش تدین و گرایشات مثبت معنوی را می‌توان نادیده یا كم ارج تلقی كرد؟ بی اغراق می‌توان گفت كه تنها همین تحولات فرهنگی و معنوی برای ارزشمند دانستن انقلاب شكوهمند اسلامی كافیست و دستاوردهای مادی و اقتصادی را می‌توان از پس انوار آن نگریست. این مقاله به پژوهش در اینگونه دستاوردهای انقلاب اسلامی پرداخته كه تقدیم شما علاقمندان عزیز می‌گردد.

●مقدمه

حمایت و پشتیبانی توده‌های مردم از یك حركت سیاسی و اجتماعی بستگی زیادی به عملكرد و نتایج حاصل از آن دارد. برهمین اساس است كه دستاوردهای یك انقلاب نقش تعیین كننده‌ای در استمرار حمایت توده‌های مردمی از آن خواهد داشت. در مورد انقلاب اسلامی نیز می‌توان ثمرات و نتایج فراوان و متعددی برشمرد. انقلاب اسلامی در زمینه‌های مختلف فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و… دستاوردهای ارزنده‌ای دارد كه بیان همه آنها در این مقاله امكان پذیر نیست، لذا در این گفتار تنها دستاوردهایی را كه به نظر می‌رسد از اهمیت بیشتری برخوردارند مورد بررسی قرار می‌دهیم. در آغاز، فهرست دستاوردها را نام برده و سپس به شرح و تفسیر آنها می‌پردازیم، بنابر نظر بسیاری از پژوهشگران دستاوردهای اصلی و اساسی انقلاب اسلامی عبارتند از: ۱- اعطای استقلال كامل سیاسی به مردم ایران۲- ‌‌تاسیس و برقراری نظام جمهوری اسلامی ۳-پایان دادن به دوران غربزدگی در كشور۴-احیای هویت ملی و ارزشهای اسلامی ۵-اعطای خود آگاهی و بیداری به مردم ایران و مسلمانان جهان.

۱- اعطای استقلال كامل سیاسی به مردم ایران:

شاید در آغاز، طرح این سخن و مدعا اندكی شگفت آور به نظر آید. به ویژه با توجه به این نكته كه كشور ما جزو معدود كشورهایی است كه در آن روزی بنام«استقلال» وجود ندارد و هیچ گاه در تاریخ خود مستعمره رسمی نبوده است. اما واقعیت تلخ آن است كه در تاریخ سیصد ساله استعمار غربی، ما نیز سرنوشتی بهتر از مردم شبه جزیره هند، آفریقا، آمریكای لاتین و دیگر مناطق استعمار شده، نداشته‌ایم. برای اثبات ادعای فوق كافی است نگاهی به تاریخ چند قرن اخیر ایران بیندازیم. پس از قتل آقا محمدخان قاجار و تحمیل قراردادهای ننگین «تركمانچای»، «گلستان» و«آخال»۱ روسیه تزاری سرنوشت كشور عزیزمان ایران را به دست گرفت. قراردادهای یاد شده، سند بردگی ایران و ایرانیان بود زیرا براساس آنها روس‌ها هرآنچه می‌خواستند به دست آوردند. روسیه علاوه بر جدا ساختن بخش عظیمی از سرزمین مادری ایران در قفقاز و آسیای میانه و تحمیل غرامت بسیار سنگین بر ایران به تحقیر مردم ایران پرداخت. این دولت به طور علنی و آشكار با الحاق ماده‌ای به قرارداد«تركمنچای» در سرنوشت سلطنت ایران نیز دخالت نمود.۲ انگلیسی‌ها كه رقیب روس خود را در صحنه سیاسی ایران موفق تراز خود می‌دیدند جهت برقراری توازن در ایران و یا برای برتری موقعیت خود نسبت به روس‌ها در جریان«نهضت مردمی مشروطه» از آزادی خواهان ایرانی در مقابل نظام مستبد و فاسد قاجار حمایت كردند، در‌حالی كه روس‌ها به طور كلی با مشروطه مخالف بودند.

برای اثبات وابستگی دولتهای قبل از انقلاب اسلامی به استعمارگران شواهد و دلایل فراوانی وجود دارد. وابستگی و عدم استقلال از شاخص ها و علایم بارز و روشن سلسله‌های قاجار و پهلوی است. از لحاظ تاریخی شواهد و دلایل فراوان و متعددی وجود دارد كه هر كس از تاریخ سیاسی ایران كمترین اطلاع و آگاهی داشته باشد آنها را تصدیق و تایید خواهد كرد. نمونه‌هایی از این وابستگی به قرار ذیل می‌باشد.

الف- تعیین و انتصاب صدر اعظم و نخست وزیران ایران توسط استعمارگران

بدون استثناء در دوران حكومتهای قاجار و پهلوی صدر اعظم و نخست وزیران كشور با اعمال نظر سفارتخانه‌های روس و انگلیس و در سالهای بعد آمریكا تعیین می‌گردیدند. در مواردی نیز كه برخی افراد و شخصیت‌های مخالف تسلط بیگانه نظیر قائم مقام فراهانی و میرزا تقی خان امیر نظام (امیر كبیر) بر سر كار آمدند با كار شكنی و دخالت علنی استعمارگران از كار بركنار شده و به جای آنان مزدوران و جیره خوران اجانب بر مسند قدرت نشسته‌اند.

دخالت بیگانگان در صحنه سیاسی ایران به حدی بود كه حتی مورد اعتراض همین خائنان به وطن نیز واقع می‌شد. میرزا آقاسی صدراعظم محمد شاه قاجار كه خود عامل و سر سپرده بیگانگان بود از مداخلات دولتهای روسیه و انگلیس در امور داخلی ایران به ستوه آمده و در یكی از نامه‌های خود خطاب به شاه ضمن آرزوی مرگ می‌نویسد: «… كمترین بنده می‌خواستم تا عباس آباد بروم، اما به واسطه این كه جناب وزیر مختار انگلیس تشریف خواهند آورد، نتوانستم. نه بنده می‌میرم، نه آنها دست می‌كشند، نه وجود مبارك صحت كامل می‌یابند كه پدر آنها را از گور درآوردند! حالا جناب وزیر مختار دولت، منتظر این است كه یكی از نوكرهای متشخص در خانه، شال و كلاه كرده برود عذر بخواهد كه چرا دیر مْلك ایران را تصرف كردند. نمی‌دانم مقدر چیست؟ برای چه این ذلت را بكشیم؟ به سر مبارك اعلی حضرت شاهنشاهی قسم نزدیك است با مرگ مناجات بمیرم. نه دنیا دارم، نه آخرت و نه آبرو. نوكر دولت روسیه مرا به قراول بیندازد! دیگر چیزی باقی نمانده كه بر سر من بیاید ….»

پس از عزل امیر كبیر، عمال استعمار میرزا آقاخان نوری را برای تصدی مقام صدرات عظمی به شاه معرفی نمودند، اما شاه به دلیل اینكه آقاخان تبعه دولت انگلیس بود، به مدت سه روز برای ظاهر سازی حكم او را صادر نكرد. سرانجام این معضل بدین منوال حل شد كه میرزا آقاخان در ظاهر انصراف خود را از تحت الحمایگی انگلیس ضمن نامه ای تصدیق كرد.۴

ب-قرارداد روسیه و انگلیس برای تقسیم ایران

دولتهای روسیه و انگلیس در سال ۱۹۰۷ قراردادی منعقد ساختند كه به موجب آن ایران به سه قسمت تقسیم شد. به این ترتیب كه قسمت شمال از خط فرضی بین قصر شیرین، اصفهان، خواف، یزد و مرز افغانستان منطقه نفوذ روسیه و قسمت جنوبی از خط فرضی بندرعباس، كرمان، بیرجند، زابل و سرحد افغانستان كه دارای سرحد استراتژیكی برای دفاع از هند بود منطقه نفوذ انگلستان و قسمت سوم كه شامل كویر و بیابان های بی‌آب و علف و فاقد اهمیت بود(منطقه بی طرف مركزی) متعلق به ایران شناخته شد.

ج-اولتیماتوم روسیه به دولت مشروطه

دولت مشروطه كه وارث اوضاع اسفناك اقتصادی و سیاسی بود، تصمیم گرفت برای سر و سامان دادن به اوضاع كشور در سال ۱۹۱۰.م چند كارشناس خارجی غیر روس و انگلیسی را به استخدام درآورد. این افراد عبارت بودند از یك نفر آمریكایی بنام مورگان شوستر برای اداره خزانه داری،آدولف پرتی فرانسوی برای دادگستری و «كلنل یارلمارسون» و تعدادی افسر سوئدی جهت اصلاح امور ژاندارمری. مهم‌ترین مستشار كه مورگان شوستر بود، با اختیارات وسیعی كه مجلس مشروطه به او داد اصلاحات اساسی را آغاز كرد. نخستین اقدام او تصویب قانونی برای تمركز عواید گمركات بود. قبل از آن عواید گمركات در شمال به روس‌ها و در جنوب به انگلیسی‌ها می‌رسید كه در نتیجه چیزی به خزانه دولت واریز نمی‌شد. به موجب قانون جدید مقرر شد تمام عواید گمركات ابتدا به خزانه دولت رفته و سپس حق السهم دول خارجی پرداخت گردد. روس ها از این موضوع ناراحت شدند و ضمن اولتیماتومی به دولت ایران درخواست كردند كه ظرف ۴۸ ساعت كلیه اقدامات«شوستر» متوقف و از دولت روسیه رسما معذرت خواهی شود. آنها همچنین اعلام كردند در غیر این صورت روابط سیاسی دو كشور قطع خواهد شد و ضمنا هزار سرباز روسی از مرز جلفا وارد آذربایجان و به طرف قزوین در حال حركت هستند.۵در نهایت، این جریان با تسلیم مجلس مشروطه در برابر اولتیماتوم و اخراج شوستر از ایران به پایان رسید.

ح - قرارداد۱۹۱۹

در نهم اوت ۱۹۱۹ بین«وثوق الدوله» و «سرپرسی كاكس» وزیر مختار انگلیس مخفیانه قراردادی به امضاء رسید كه به موجب آن نظارت بر امور مالی و تشكیلات نظامی ایران منحصرا در دست مستشاران انگلیسی قرار می‌گرفت.

كنگره صلح پاریس كه پس از پایان جنگ جهانی اول تشكیل شده بود به محض این كه از انعقاد قرارداد ایران و انگلیس با خبر گردید، نمایندگان ایران را به كنگره صلح نپذیرفت. این امر به این معنا بود كه كنگره مذكور ایران را به عنوان كشور مستقلی نمی شناخت.۶ بعد از امضای قرارداد ۱۹۱۹ كمیسیونی مركب از افسران ایرانی و انگلیسی تشكیل شد. یكی از تصمیمات كمیسیون این بود كه افسران ایرانی حق ترفیع از درجه سروانی به بالاتر را ندارند «كلنل فضل الله خان آق اولی» از افسران عالی رتبه ایرانی بود كه با این تصمیم مخالفت كرد و چون نتوانست عمل تحقیر آمیز انگلیسیها را تحمل كند با نوشتن یادداشتهایی در سال ۱۲۹۹ .ش خودكشی كرد.۷

صاحب نظران سیاسی از قرارداد۱۹۱۹ به عنوان سند فروش ایران نام برده‌اند، زیرا با نظارت بر امور مالی و نظامی، كشور عملا تحت قیمومیت انگلستان در می‌آمد.

د -كودتای سیاه ۱۲۹۹

از نشانه‌های عدم استقلال كشور پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، كودتای سیاه به فرماندهی سردار سپه است. تمامی اسناد و مدارك موجود دلالت بر آن دارد كه طراحی كودتا را انگلیسیها به عهده داشتند و سیدضیاءالدین طباطبایی و سردار سپه نیز از عوامل وابسته به آنها بودند. انگلیسیها سردار سپه را به سلطنت رساندند و در شهریور۱۳۲۰ هنگامی كه احساس می‌كردند، این نوكر سابق از آنها روی گردانده و متوجه آلمان‌ها شده او را از سلطنت عزل و دست نشانده دیگر خود محمدرضا پهلوی را برسر كار آوردند.

و- كودتای ۱۳۳۲

آخرین نشانه وابستگی كشور در سالهای گذشته كه در این مقاله از آن یاد می‌كنیم كودتای ۲۸مرداد سال ۱۳۳۲ می‌باشد. پس از جنگ جهانی دوم استعمارگران قدیم یعنی فرانسه و انگلستان به ناچار قدرت جهانی خود را به آمریكایی‌ها واگذار كردند. آمریكایی‌ها كه از تجربه حضور فیزیكی استعماگران سابق در مستعمرات و عكس العمل ملتها در برابر آن كاملا آگاه بودند، روش تازه‌ای در تاریخ استعمار پدید آورند كه به «استعمار نو» معروف است. آنها به دلایل زیر از حضور فیزیكی و پیاده كردن نیروی نظامی در مستعمرات صرف نظر كرده و در عوض رهبران این كشورها را به انجام اصلاحات مورد نظر خود ترغیب می‌نمودند. این حركت سه هدف عمده ذیل را در نظر داشت.

۱- اعتبار بخشیدن به مهره‌های دست نشانده خود در این كشورها

۲-جلوگیری از افزایش فشار شدید بر مردم ۳

-فریب مردم و جلوگیری از ایجاد حركت‌های اصیل مردمی

در ایران نیز پس از جنگ جهانی دوم آمریكایی ها وارث بلافصل انگلیسیها شدند. این دولت هنگامی كه حكومت وابسته به خود را در خطر سقوط كامل دید، درصدد اقدام برآمد و با كودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حكومت قانونی دكتر مصدق را ساقط و مهره وابسته به خود یعنی پهلوی دوم را دوباره بر سركار آورد.

دكتر زكریا بهارنژاد

پی نوشت ها

۱- برای آگاهی از قرارداد یاد شده نگاه كنید به: تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس در قرن ۱۹، محمود محمود، انتشارات اقبال، سال ۱۳۶۲.

۲-همان

۳- عباس اقبال آشتیانی، میرزا تقی خان امیركبیر،ص۲۴۹ و اكبرهاشمی رفسنجانی، امیركبیر قهرمان مبارزه با استعمار، انتشارات فراهانی، تهران، ۱۳۶۴،ص۳۷

۴-دكتر مهدی بهار، میراث خوار استعمار، ص۴۸۷

۵-وصیتنامه سیاسی، الهی امام خمینی(ره)

۶- سیدجلال الدین مدنی، تاریخ سیاسی معاصر ایران، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،ج۱،ص۷۸

۷- همان،ص۷۹

۸-در دعای شریف افتتاح درباره حكومت حضرت مهدی(عج) آمده است«اللهم ایا نرغب الیك فی دوله كریمه تعزبها الاسلام و اهله و تذل بها النفاق و اهله»

۹- تفسیر قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، سیدجلال الدین مدنی

۱۰- سید جلال الدین مدنی،ج۱،تاریخ سیاسی معاصر ایران، ص۴۴

۱۱-همان

۱۲-محمود محمود، همان، ج۵، ص۱۲۱۹

۱۳-مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

۱۴جلال آل احمد، غرب زدگی، انتشارات رواق، ص۷۸

۱۵-فریدون آدمیت، فكرآزادی، ص۱۰۳

۱۶- اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوند زاده،ص۱۱۸

۱۷- عبدالهادی حائری، تشیع و مشروطیت، ص۹۷

۱۸- اقبال لاهوری، احیای فكر دینی در اسلام، ترجمه: احمد آرام، ص۱۰

۱۹- پیرامون جمهوری اسلامی ایران،ص۶۰


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.