چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

نیم قرن تنهایی


نیم قرن تنهایی

بررسی انقلاب کوبا به مناسبت ۵۰ سال استقامت در مقابل آمریکا

پیروزی انقلاب ۱۹۵۹ کوبا را به جرات می‌توان افسانه‌ای ترین داستان کتاب انقلاب‌های تاریخ جهان نامید، انقلابی که در عین ناباوری راقم همه غیرممکن‌ها شد و در میان بهت و حیرت سیاسیون، بهشت هاوانا را از مشت ایالات متحده به‌درآورد.

کوبای پیش از انقلاب، کوبایی مقهور دیکتاتوری ژنرال باپتیستا و تا مغز استخوان تحت تسلط و در اختیار آمریکا بود. کوبای باپتیستا جزیره‌ای خوش آب و هوا بود با هتل‌ها و تفرجگاه‌هایی مجلل و چون نگینی درمیان دریای کارائیب و اقیانوس آتلانتیک شمالی برای تفریح، خوشگذرانی و پایتخت قمار ثروتمندان جهان، ولی با مردم و بومیانی غرق در فقر و بی‌بهره از امکانات اولیه زندگی. مردمی که یا مشغول زراعت بودند و تمام طول روز را در مزارع نیشکر جان می‌کندند تا مواد خام مزارع‌شان، شیرینی کام ثروتمندان آمریکایی را فراهم آورد و یا در لباس یکدست سفید پادو و خدمه هتل‌های زنجیره‌ای آمریکایی ساخته شده در هاوانا، در خدمت توریست‌ها و اربابان آمریکایی بودند.

در این اوصاف بود که به سال ۱۹۵۳، جوانی ۲۷‌ساله به معیت یارانش دست به شورش و حمله‌ای ناموفق به پادگان «مونکادا» در شهر «سانتیاگو دِکوبا» زد به نام «فیدل کاسترو».

این جنبش که به جنبش ۲۶ ژوئیه مشهور گشت، به‌راحتی توسط باپتیستا سرکوب شد. او فیدل و همفکرانش را ابتدا زندانی و سپس راهی تبعید در مکزیک کرد.

سه سال پس از شکست آن جنبش، فیدل با کمک چه گوارا، جمعیتی ۸۲ نفری از تبعیدیان در مکزیک را به گرد خود ساماندهی کرد و خاک مکزیک را به‌همراه آنها ترک کرده و در دوم دسامبر ۱۹۵۶ با قایقی به‌نام «گرانما» به‌سمت کوبا حرکت نمود. حمله ارتش به قایق باعث شد که از آن جمع، تنها پای ۱۲ مبارز به خاک کوبا برسد. افسانه انقلاب کوبا با همین ۱۲ مبارز و نبردهای چریکی و غافلگیرانه شان با ارتش در کوه‌های حاشیه‌ای جزیره، سه سال ادامه پیدا کرد و کار مبارزه تا آنجا بالا گرفت و پیش رفت که سرانجام با پیوستن مردم به مبارزان، باپتیستای مقتدر در اول ژانویه سال ۱۹۵۹ از کوبا گریخت و راه را برای پیروزی انقلاب کوبا به رهبری فیدل کاستروی ۳۳ ساله باز کرد.

فیدل جوان به مدد نطق‌های آتشین و محبوبیت روزافزونش سرانجام در ۱۵۰ کیلومتری لیبرال دموکراسی ایالات متحده، ساختمان نوپای یک نظام سوسیالیستی را بنا کرد. حکومت سوسیالیستی کاسترو بر کوبا، ورای روند پیروزی و آغاز افسانه گونه و امتداد حیاتش تا به امروز همواره در مجامع اندیشه محور و در مقام تحلیل، محل تحسین و نقد موافقان و مخالفان بسیاری بوده.

دستاوردهای انقلاب ۵۰ ساله کوبا را می‌توان ملغمه‌ای متضاد و گونه گون از شیرین کامی‌ها و شوربختی‌ها دانست؛ توسعه بخش بهداشت، درمان و رشد آموزش در کوبا بی‌شک یکی از نقاط روشن و تحسین برانگیز در عملکرد انقلابیون این کشور است. کوبا هم اکنون با برخورداری بیش از ۶۷ هزار پزشک، رکورد بیشترین نرخ تعداد پزشک به نسبت تعداد جمعیت را در میان کشورهای جهان دارد. افزایش چشمگیر تعداد بیمارستان‌ها و کیفیت بالای خدمت رسانی آنها آن هم با هزینه‌ای نازل برای تمامی اقشار جامعه، کاهش ملموس نرخ مرگ و میر را در این کشور به همراه داشته و باعث گردیده که متوسط عمر مردم کوبا طی این ۵۱ سال پس از پیروزی انقلاب، از ۵۵ سال به ۸۰ سال برسد.

کوبای انقلابی در عرصه آموزش نیز هم اکنون در میان کشورهای جهان، آمار بیشترین تعداد آموزگار نسبت به تعداد جمعیت کشور را دارد، آنگونه که برای هر ۲۰ دانش‌آموز کوبایی یک معلم مشغول به کار تعلیم موجود است. نتیجه این پیشرفت آن است که کوبای پیش از انقلاب و دارای نرخ بیسوادی ۳۰ درصدی، هم اکنون دارای نرخ ۲ درصدی برای معضل بیسوادی است. نباید فراموش کرد که موفقیت‌ها و کامیابی‌های انقلاب کوبا، نه در شرایطی معمول که در زیر سایه سنگین دشمنی ایالات متحده آمریکا، بزرگ‌ترین قدرت دنیا به‌دست آمده و حاصل شده. ذکر این نکته به خودی خود ارزش و اهمیت موفقیت‌های انقلابیون کوبا را بیش از پیش برجسته می‌نماید.

اما در کنار این کامیابی ها، سیاستمداری سوسیالیست‌های انقلابی کوبا برای مردم این جزیره مصائب و تلخ کامی‌هایی نیز در بر داشته که از آنها می‌توان به اقتصاد بسیار بسته، غیرشفاف و ناسالم کوبا اشاره نمود. ثمره این اقتصاد بیمار سوسیالیستی، شکاف طبقاتی‌ای است که جامعه کوبا شدیدا از آن رنج می‌برد. در اقتصاد کوبا این دولت و حزب حاکم‌کمونیست است که همه چیز را در ید قدرت خود دارد و میلی نیز برای به اشتراک‌گذاری قدرت و امکان اقتصادی‌اش با دیگران ندارد. از همین رو است که در اقتصاد کوبا، فعالیت و حیات بخش خصوصی، چیزی شبیه یک رویاست.

وقتی به این قدرت فراگیر و بدون رقیب اقتصادی دولت و جناح حاکم سوسیالیست، سنگینی و رخوت اقتصادی سیاستگذاران سوسیالیست کوبایی در ایجاد تغییرات و اصلاحات اضافه می‌شود، نتیجه آن اقتصادی می‌شود که طی ۵۰ سال اخیر به‌جز در مقاطعی معدود، همواره در وضعیتی نامطلوب بسر می‌برده. درکنار ضعف‌های اقتصادی کوبا، فضای انحصاری و بسته نیز موجبات ضعف و انحطاط نسبی جامعه سیاسی کوبا را فراهم آورده.

ریشه مشکلات و ضعف‌های موجود در جامعه اقتصادی و سیاسی کوبا را باید در ضعف‌ها و ناتوانی‌های نظام سوسیالیستی و کمونیستی این کشور جست. نظامی که تا حدودی به سیاق سن و سال نیروهای در راسش (نظیر فیدل کاسترو و دیگر رهبران پیر حزب) دچار نوعی خمودی در افکار و سیاست‌ها و عدم توانایی برای تغییر و اصلاح و بهینه شدن است. این کندی و سکون موجود در نظام سیاسی و اقتصادی کوبا و میل و اشتهای پایین این نظام سیاسی برای حرکت و اعمال سیاست‌های جدید، بیش از همه موجب نارضایتی نسل جوان کوبا شده است، نسلی که از یک سو به حکم چرخش دور زمانه، چندان علقه و قرابت فکری‌ای نیز با انقلابیون دهه ۶۰ ندارند و از سوی دیگر شدیدا در معرض و تهدید سوءتبلیغات فریبنده آمریکا و زندگی غربی اند.

می توان بزرگ‌ترین خطر بر سر راه آینده انقلاب کوبا را همین فاصله گرفتن آمال، آرزوها و خواست‌های نیروی جوان این کشور دانست با آنچه نظام سیاسی شان از خود بروز می‌دهد. کناره گیری فیدل کاستروی پیر از قدرت و تحویل قدرتش به برادرش رائول، گرچه جای امیدواری دارد و نوید آن را می‌دهد که حاکمیت کوبا نسبت به ضعف‌های موجود در نظام سیاسی خویش و احتیاج به ایجاد تغییرات آگاه است ولی به‌نظر می‌رسد قدرت سیاست‌های دگراندیشانه رائول کاسترو، همچنان نسبت به احتیاجات جوانان کوبایی ضعیف بوده و آنگونه که باید، جوابگوی نشاط سیاسی مورد نیاز جامعه کوبا نیست.

چنین به‌نظر می‌رسد که نیم قرن حصار تنهایی و انزوا و تحریم‌های اعمالی دولت‌های ایالات متحده نسبت به کوبا و سیاست‌های نفرت برانگیزش در دشمنی با انقلاب کوبا همگی موجب شده که از شور زایدالوصف انقلابیون چریکی در سال‌های ۱۹۵۹، هم اکنون چیزی جز نطق‌هایی طولانی، آتشین و تکراری به‌گوش مردم کوبا باقی نمانده و در حیطه عمل و سیاست ورزی، آن شور انقلابی بدل به نوعی عدم جرات لازم برای تغییر در سیاست‌ها شده است.

ژان پل سارتر در کتاب «جنگ شکر در کوبا» که شرح مشاهدات اوست از سفر به کوبا در آغازین ماه‌های پیروزی انقلاب، چنین می‌گوید: «راستی!، من در گردش سراسر جزیره، حتی یک پیر هم بر سر کار ندیدم. از پدرها خبری نبود. وزیر راه که تازه از کم سالان انقلاب نیست، ۲۹ سال سن دارد. میانگین سن زمامداران انقلاب (تازه پیروز شده) کوبا بیش از این نیست». این گفتار نویسنده فرانسوی در باب وضعیت انقلابیون کوبا در زمان پیروزی، نشان می‌دهد که آنچه عامل پیروزی فیدل کاسترو و یارانش در انقلاب کوبا شد و جزیره را از چنگ آمریکا به‌درآورد، چیزی جز جوانی و شور سیاسی زاید الوصف‌شان و هیجان انقلابی شان نبود و برای دوام قدرت این انقلاب نیز آنچه این روزها واجب و حتمی به‌نظر می‌آید ایجاد شور سیاسی برای جوانان این کشور و القای احساس مشارکت مدنی در نظام سیاسی و سپردن سهمی از اقتصاد کشور به نیروی تحصیلکرده و متخصص و جوان کوبا است. این مهم در حکم نسخه‌ای است شفابخش برای مشکلات موجود در جامعه امروز کوبا.

فیدل کاسترو و یارانش برای امتداد حیات انقلاب‌شان، باید به این باور برسند که آنچه آنها را درمقابل توطئه‌های آمریکا و حصار تحریم این کشور حفظ می‌کند و می‌تواند پایان بخش نیم قرن تنهایی انقلاب کوبا باشد، چیزی نیست جز ایجاد فضای رقابتی در اقتصاد و خَلق شور سیاسی برای جامعه کوبا و جوانان این کشور.

رضا بنی نجاریان