دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بوی خدا می آید


بوی خدا می آید

امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در شهر مکه مکرمه ودر داخل بیت الله الحرام کعبه ودر روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنی ماه رجب سال سی ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد و پیش از آن حضرت, هیچ کس در کعبه متولد نشد و این فضیلتی است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است

گوش فرا دهید، چشم ها را ببندید، دل را به خدا سپارید.

صدای بال فرشتگان را زیر قدم های مادری پاک خواهید شنید.

کعبه دل می شکافد از برای پاکدامنی به نام فاطمه.

چه رازی در قدم های او نهفته است.

بوی بهشت می آید.

عرشیان دیده بر زمین دوخته اند.

تپش قلب آسمان، بی قراری زمین و انتظاری شیرین.

نسیم بهشتی کعبه را نوازش می کند.

بوی خدا می آید.

رسول پاکی و مهربانی چشم در راه است.

و کعبه حیران از این همه زائر آسمانی چشم به عرش دوخته است.

راههای آسمان را آذین بسته اند.

و زمینیان چه بی خبرند.

تبسمی دلنشین آرامش قلب رسول مهربانی را به تصویر کشید.

زمین و آسمان نورباران شد صدای هلهله و شادباش آسمان ها را پر کرده است.

خدای رحمان نیز بر این مولود مباهات می کند.

و علی بن ابیطالب امیرالمومنین(ع)، امام ابرار و مایه فخر روزگار خانه خدا را خدایی کرد.

فرشتگان به عطر ولا یت معطر می شوند و به دیگران فخر می فروشند.

چشمان عرش الهی بی قرار چشمان پاک علی است.

و علی چشمان خود را جز به روی پاک و مقدس رسول مهربانی نمی گشاید.

و چه نگاه شبنم زده ای است دیدار دو نور الهی.

اهل آسمان را شکیبایی نیست.

عرشیان زائر کعبه و نور ولا یت

و زمینیان همچنان بی خبرند.

● ولادت و دوران کودکی

امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه در شهر مکه مکرمه ودر داخل بیت الله الحرام (کعبه) ودر روز جمعه سیزدهم ماه خدا یعنی ماه رجب سال سی ام عام الفیل و بیست و سه سال پیش از هجرت به دنیا آمد و پیش از آن حضرت، هیچ کس در کعبه متولد نشد و این فضیلتی است که خداوند به جهت بزرگداشت و بالا بردن مقام و اظهار کرامت او مخصوص حضرتش گردانیده است.

برهان الدین حلبی گوید: علی(ع) پیوسته با رسول خدا (ص) به سر می برد و در «خصائص العشره» زمخشری آمده: پیامبر (ص) نام او را علی گذاشت و روزهایی چند او را از آب دهان مبارک خود غذا داد و زبان خود را برای مکیدن در دهان او می نهاد. فاطمه بنت اسد مادر مکرمه و با فضیلت حضرت علی (ع) می گوید: چون او به دنیا آمد، پیامبر (ص) او را علی نامید و آب دهان خود را در دهان او ریخت و زبان خویش در دهان او گذاشت و علی پیوسته زبان حضرتش را می مکید تا به خواب رفت. فردای آن شب دایه ای برای او طلب کردیم ولی علی(ع) پستان هیچ زنی را نگرفت. ما حضرت محمد(ص) را فراخواندیم. حضرتش زبان خود را در دهان علی نهاد تا خوابش برد وچند گاهی به اندازه ای که خدا خواست به همین صورت گذشت. (السیره الحلبیه)

امیرالمومنین(ع) در معرفی خود می فرمایند: شما از موقعیت من با رسول خدا (ص) در خویشاوندی نزدیک و منزلت خاصی که با آن حضرت دارم با خبرید. مرا در کودکی در دامن می نشاند، به سینه می چسباند، در بستر خویش در کنار خود جای می داد، بدن خو را به من می سائید، بوی خوش خود را به مشام من می رساند و غذا را می جوید و در دهان من می گذاشت. او هرگز دروغی از من نشنید و اشتباه و لغزش در کار من ندید. خداوند از هنگام کودکی حضرتش، بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را قرین او ساخته بود که شب و روز او را به راه مکارم و خوی های نیکوی عالم می برد، و من سایه به سایه او حرکت می کردم. در هر روزی پرچمی از اخلا ق بزرگوارانه خویش برایم بر می افراشت ومرا به پیروی آن مامور می داشت. (نهج البلا غه)

● جمال و شمایل امام علی(ع)

پیامبر مکرم اسلا م (ص) فرمود: هرکه دوست دارد که به هیبت اسرافیل، رتبه میکائیل، جلا لت جبرئیل، سازگاری آدم، خداترسی نوح، دوستی ابراهیم، اندوه یعقوب، جمال یوسف، مناجات موسی، صبرایوب، زهد یحیی، سنت یونس، پرهیز عیسی وحب و خوی محمد بنگرد باید به علی بنگرد، که نود خصلت از خصلت های انبیا در اوست وهمه را خداوند در او جمع کرده و برای احدی غیر او جمع نکرده است.

علا مه مجلسی(ره) گوید: از جابر و ابن حنیفه روایت است که: علی(ع) مردی میان قامت و تنومند بود، ابروانی بلند و کمانی، چشمانی درشت و سیاه داشت که سفیدی آن آمیخته به سرخی بود، چهره اش از زیبایی می درخشید، گندمگون بود و موهای جلو سرش ریخته و پشت سر مویی بسان سربندی جواهر نشان داشت، گردنش چون تنگ سیم فام بود و درشت، شکمی بزرگ، پشتی محکم، سینه ای پهن و پهلویی پرگوشت و یکدست و صاف، دستها و انگشتانی پرگوشت و کلفت داشت بازو و ساعدش در هم و یکدست بود به طوری که از هم تمیز داده نمی شد، ساعدهایی درشت، دوش هایی پهن و مفاصلی بزرگ مانند مفصل شیرژیان داشت. محاسنی داشت که سینه اش را زینت می بخشید، عضلاتی درشت و ساق پایی باریک داشت.

(بحار الا نوار ج ۳۵ ص ۲و۳)

● یگانگی نور پیامبر (ص) با علی(ع)

ابن عباس گوید: نزد رسول خدا (ص) بودیم که علی (ع) آمد. تا چشم پیامبر (ص) به ایشان افتاد به رویش لبخندی زد و فرمود: مرحبا به آن که خداوند او را پیش از هر چیز آفرید.

خداوند پیش از هر چیز نوری آفرید و آن را به دو نیم کرد، از نیمی مرا و از نیم دیگر علی را آفرید.

پس همه چیز از نور من و علی پدید آمده است، ما تسبیح خدا کردیم و فرشتگان نیز تسبیح کردند و ما تکبیر گفتیم و فرشتگان نیز تکبیر گفتند و این تسبیح و تکبیر آنان به آموزش من و علی بود.

(عبقات الا نوار)

امام کاظم (ع) فرمود: خدای بزرگ نور محمد(ص) و علی(ع) را از اختراع و نور عظمت و جلا ل خویش آفرید: چون خواست محمد(ص) را بیافریند آن نور را به دو نیم کرد. از نور اول محمد(ص) را و از نیم دیگر علی(ع) را آفرید و از آن نور هیچ کس دیگر را نیافرید.

(عقبات الا نوار)

سلمان گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: من و علی نوری بودیم فرمانبردار در برابر خداوند، آن نور به تسبیح و تقدیس پروردگار مشغول بود، چهارده هزار سال پیش از آن که آدم را بیافریند، چون خداوند آدم را آفرید آن نور را در صلب او نهاد و پیوسته در یک چیز بودیم تا در صلب عبدالمطلب از هم جدا شدیم، جزئی من و جزو دیگر علی(ع). (کفایه الطالب)

● امیرالمومنین (ع) نزدیک ترین مردم به رسول خدا (ص)

در جلد ۳۸ بحارالا نوار آمده است: هنگامی که امیرالمومنین (ع) به دنیا آمد تا سه روز دیده نگشود. چون رسول خدا (ص) آمد، دیده به چهره آن حضرت گشود، رسول خدا فرمود: او مرا به نگریستن مخصوص داشت و من او را به علم مخصوص داشتم.

در روایتی دیگر آمده است: پیامبر(ص) علی را با لشگری گسیل داشت و دست به دعا بر داشته، عرضه داشت: خداوندا مرا نمیران تا دوباره علی را به من بنمایی.

در کتاب ارزشمند بحارالا نوار آمده است: علی (ع) در سفرها با پیامبر (ص) می خوابید یک شب او را تبی عارض شد که خواب از دیدگانش ربود، در آن شب پیامبر(ص) نیز به خاطر علی بیدار بود و تا صبح پیوسته به او می نگریست.

ابن عباس گوید: رسول خدا (ص) در جای نماز خود نشسته بود و گروهی از مهاجر و انصار نزد او بودند که جبرئیل فرود آمد و گفت: ای محمد، حضرت حق تو را سلا م می رساند می فرماید: علی را فراخوان و او را مقابل خود بنشان، جبرئیل به آسمان بالا رفت.

پیامبر (ص) علی (ع) را فرا خواند و حضرتش را مقابل خود نشاند، جبرئیل باردیگر فرود آمد و طبقی از خرما همراه داشت، آن را میان آن دو نهاد و گفت: بخورید، هر دو خوردند، سپس طشت و ابریقی حاضر ساخت و گفت: ای رسول خدا که درود خدا بر تو و خاندانت باد خداوند تو را امر می کند که آب بردست علی بن ابی طالب بریزی، پیامبر(ص) فرمود: گوش به فرمان و مطیع خدایم و آن چه پروردگارم فرموده انجام می دهم. ابریق را گرفت و ایستاده آب بردست علی بن ابی طالب (ع) می ریخت. علی (ع) عرضه داشت: ای رسول خدا من سزاوارترم که آب بردست شما ریزم. فرمود: ای علی، خداوند مرا به این کار دستور داده است. آن گاه هر چه آب بر دست علی (ع) می ریخت قطره ای از آن در تشت نمی چکید. علی (ع) عرضه داشت: ای رسول خدا، نمی بینم که چیزی از آب در تشت بریزد؟ فرمود: ای علی، فرشتگان در گرفتن آبی که از دست تو می چکد مسابقه می دهند و با آن چهره خود را می شویند و بدان تبرک می جویند. (بحارالا نوار ج ۳۹)

روزی از پیامبر (ص) درباره برخی از یاران پرسشی شد وحضرت پاسخ دادند. کسی گفت: پس علی (ع) چه؟ حضرت فرمود: تو مرا از مردم پرسیدی نه از خودم و علی به منزله خود من است.

در روایتی دیگر آمده است که حضرت رسول اکرم (ص) به امیرالمومنین (ع) فرمود: تو چون جان در بدن منی، تو با من چون پرتوی هستی که از پرتوی گرفته شده باشد، تو از منی و من از تو، علی با من چون سر به بدن من است.

امام صادق (ع) فرمود: پیامبر (ص) عرق از چهره علی (ع) پاک می کرد و به صورت خود می کشید. (بحارالا نوار - ج ۳۸ - ص۲۹۸)

علی (ع) فرمود: نسبت من با رسول خدا (ص) مانند بازو با دوش و ساعد بازو و کف با دست است. در کودکی مرا پرورد و در بزرگی برادر خود ساخت. شما به خوبی می دانید که من با او مجلس رازی داشتم که دیگری از آن آگاه نبود و او به من وصیت کرد نه به یاران و خاندانش.

اکنون چیزی می گویم که تا حال به کسی نگفته ام. روزی از پیامبر (ص) خواستم که در حق من آمرزش طلبد. فرمود: خواهم خواست. سپس برخاست و نماز گزارد. چون دست به دعا برداشت. گوش فرا دادم، می گفت: خداوندا به حق علی در نزد خودت، علی را بیامرز. گفتم: ای رسول خدا این چه دعایی است؟ فرمود: مگر از تو گرامی تر نزد خدا هست که او را به درگاه خدا شفیع سازم؟

● فضائل علی (ع) از زبان جبرئیل علیه السلام

جبرئیل(ع) نزد پیامبر (ص) نشسته بود که حضرت علی (ع) از راه رسید. جبرئیل خندید و گفت: ای محمد، این علی بن ابی طالب است که از راه فرا رسید. پیامبر (ص) فرمود: مگر اهل آسمان ها او را می شناسند؟ گفت: ای محمد، سوگند به آن که تو را به حق به پیامبری برانگیخته است، همانا اهل آسمان ها بیشتر از اهل زمین به او معرفت دارند. او در هیچ جنگی تکبیر نگفت جز آن که ما نیز با او تکبیر گفتیم و حمله ای نبرد جز آن که با او حمله بردیم و شمشیری نزد جز آن که با او شمشیر زدیم. (بحارالا نوار - ج ۳۹ - ص۹۸)

جبرئیل (ع) گفت: ای محمد، چون خداوند از بالا ی عرش خود ثنا و درود فراوان بر علی بن ابی طالب (ع) می فرستد، عرش مشتاق دیدار علی (ع) شد خداوند فرشته ای را به صورت علی (ع) در زیر عرش خود آفرید تا آتش شوق عرش فرو نشیند وتسبیح و تقدیس و تمجید این فرشته را پاداشی برای شیعیان خاندان تو ای محمد قرار داده است. (بحار الا نوار - ج ۳۹ - ص ۹۸)

پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل (ع) برایم باز گفت که بر علی (ع) عبور نمودم و او را در حین چرانیدن چند شتر به خواب رفته و مقداری از بدنش نمایان گشته بود. من لباس او را به روی بدنش کشیدم و در همان حال خنکی ایمان او را بر روی قلب خود احساس کردم .(بحارالا نوار - ج ۳۹ - ص۱۰۰)

رسول خدا (ص) فرمود: جبرئیل از سوی خداوند برگ سبزی از درخت آس برایم آورد که در آن به رنگ سپید نوشته بود: من دوستی علی بن ابی طالب را بر آفریدگانم واجب نمودم، این را از جانب من به آنان برسان. (بحارالا نوار - ج ۳۹ - ص۲۷۵)

ـ برخی فضائل حضرت علی (ع) که با قسم ذکر شده است

حضرت رسول اکرم (ص) به امیرالمومنین فرمودند: سوگند به آن که جانم در دست اوست اگر نه این بودکه گروهی از یاران من درباره تو همان را می گفتند که ترسایان درباره مسیح (ع) گفتند، همانا سخنی درباره تو می گفتم که بر هیچ گروهی عبور نکنی جز آن که خاک پا و آب وضویت را برای تبرک و شفا برگیرند، ولی همین تو را بس که تو از منی و من از تو. (مناقب خوارزمی - بحار الا نوار)

حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی (ص) می فرمایند: سوگند به آن که جانم در دست اوست اگر یکی از شما برابر هفتاد پیامبر عمل کند داخل بهشت نخواهد شد تا این برادرم علی و اولا د او را دوست بدارد. همانا خدا را حقی است که جز من و علی نمی شناسد و مرا حقی است که جز خدا و علی نمی شناسد و علی را حقی است که جز خدا و من کسی از آن آگاه نیست. (بحارالا نوار - ج ۲۷ - ص۱۹۶)

جبرئیل (ع) گفت: ای محمد سوگند به آن که تو را به پیامبری برانگیخت، اگر اهل زمین نیز همانند اهل آسمان ها علی (ع) را دوست می داشتند خداوند هرگز آتش دوزخ را نمی آفرید. (بحارالا نوار - ج ۳۹- ص ۲۴۸)

حضرت رسول اکرم (ص) فرمودند: سوگند به آن که جانم در دست اوست، هیچ گاه علی را با سپاهی نفرستادم جز آن که دیدم جبرئیل (ع) با هفتاد هزار فرشته در جانب راست او و میکائیل با هفتاد هزار فرشته در جانب چپ او و فرشته مرگ پیشاپیش او در حرکتند و ابری بر او سایه افکنده تا آن که پیروزی شرافتمندانه بهره او شود.

رسول معظم و مکرم اسلا م (ص) می فرمایند: سوگند به آن که مرا به پیامبری برانگیخت و بر همه آفریدگان برگزید، من علی را به عنوان نشانه ای برای امت خود در زمین نصب نکردم تا آن که خداوند آوازه او را در آسمان ها برداشت و ولا یت او را بر فرشتگان واجب ساخت. (بحارالا نوار - ج ۳۷ - ص ۱۰۹)

حضرت علی (ع) فرمود: سوگند به خدای دانه شکاف و جان آفرین، با همین دو دستم دشمنانمان را از سر حوض کوثر دور می کنم و دوستانمان را بر سر آن گرد می آورم.

و نیز فرمود: به خدا سوگند اگر بخواهم هر یک از شما را به ورود و خروج و همه شئونش خبر دهم خواهم توانست، ولی می ترسم که درباره من به رسول خدا (ص) کافر شوید. آگاه باشید که من این خبرها را به خواص کسانی که بر آنان ایمنم خواهم گفت.

همچنین آن حضرت فرمود: به خدا سوگند آیه ای نازل نشد جز آن که دانستم که درباره چه کسی نازل شد و کجا نازل شد. پروردگارم مرا دلی فراگیرنده و زبانی پرسشگر بخشیده است.

و نیز فرمودند: سوگند به آن که دانه را شکافت، پس از آن که پیامبر در حق من دعا فرمود هرگز در داوری میان دو کس تردید نکردم. (بحارالا نوار)

▪ جود و بخشش حضرت امیرالمومنین (ع)

مفسران روایت کرده اند که حضرت علی(ع) چهار درهم بیشتر نداشت و آنها را درهمی در روز، درهمی در شب، درهمی در نهان و درهمی آشکار صدقه داد و آیه ۲۷۴ سوره بقره در حق آن حضرت نازل شد.

«آنان که اموال خود را در شب و روز، نهان و آشکار انفاق می کنند اجرشان نزد پروردگار است...»

و روایت است که آن حضرت درختان خرمای قومی از یهود را آبیاری می کرد تا دست های مبارکش پینه بست و مزد آن را صدقه می داد و خود از گرسنگی سنگ بر شکم می بست. ابو السعادات در کتاب فضائل العتره گوید: روایت است که علی (ع) با مردی از مشرکان می جنگید. مرد مشرک گفت: ای پسر ابی طالب، شمشیرت رابه من بده. حضرت شمشیر خود را به سوی او افکند. مشرک گفت: شگفتا ای پسر ابی طالب، در چنین موقعیتی شمشیر خود را به من می دهی؟ حضرت فرمود: تو دست سوال پیش من دراز کردی و از کرم نیست که دست سائل را رد کنم. آن مرد مشرک گفت: روش اهل دین همین است، قدم های حضرت را بوسید و اسلام آورد.

▪ علم بیکران امیر المومنین(ع)

جابربن عبد الله انصاری گوید: پیامبر(ص) بازوی علی (ع) را گرفت و فرمود: این مرد فرمانروای نیکان و کشنده کافران است،

هر کس او را یاری دهد یاری شود و هر که تنهایش گذارد بی کس و یار ماند. آنگاه با صدای بلند فرمودند: من شهر علم و دانشم و علی دروازه آن است، هر که خواستار دانش است باید به سوی دروازه رود.

حافظ محمدبن یوسف بن محمد بلخی شافعی در کتاب خود می گوید: از علی(ع) روایت است که در مجلس عمومی خود فرمود: از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید. مرا از علم آسمان پرسید که من کوچه به کوچه و ناحیه به ناحیه آن را می شناسم. مردی از حاضران گفت: ای پسر ابی طالب، اینک که چنین ادعا داری بگو اکنون جبرئیل کجاست؟ پس حضرت اندکی در خود فرو رفت و در اسرار عالم اندیشید، سپس سربرداشت و فرمود: من آسمان های هفتگانه را گردیدم و جبرئیل را نیافتم و به گمانم خود تویی ای پرسش کننده. وی گفت: به به، کیست به مانند تو ای پسر ابی طالب که پروردگارت به تو بر فرشتگان افتخار می ورزد! آن گاه از دید حاضران پنهان شد.

(احقاق الحق، ج ۷،ص ۶۲۱)

عمار یاسر گوید: با حضرت علی(ع) به راهی می رفتیم، به سرزمینی گذشتیم پر از مورچه. گفتم: ای امیرالمومنان آیا در میان آفریدگان کسی را سراغ داری که شمار این مورچگان را بداند؟ فرمود: آری ای عمار. من مردی را می شناسم که شمار آنها را می داند و از تعداد نر و ماده آنان آگاه است. گفتم آن مرد کیست؟ فرمود: ای عمار آیا در سوره یاسین نخوانده ای: و هر چیزی را در امام مبین برشمرده ایم؟ گفتم چرا مولایم. فرمود: من همان مردم، همان امام مبین.

▪ دنیای مادی در نظر امیرالمومنین (ع)

امیرالمومنین(ع) فرمود: باید که دنیا در نظرتان خردتر از خرده برگ هایی باشد که زیر با له می شود و خرده پشم هایی که از دم قیچی می گذرد. (نهج البلاغه، خطبه ۳۲)

عبد الله بن عباس می گوید: در ذی قاربو امیرالمومنان(ع) وارد شدم درحالی که سرگرم وصله زدن کفش خود بود. به من فرمود: ارزش این کفش چند است؟ گفتم: ارزشی ندارد. امام فرمود: به خدا سوگند که این کفش پاره نزد من از حکومت بر شما محبوب تر است مگر آنکه با در دست داشتن آن حکومت حقی را برپا دارم یا باطلی را سرکوب کنم. (خطبه ۳۳)

و فرمود: به خدا سوگند دنیای شما در نظر من پست تر از استخوان سخت و بی گوشت خوک در دست جذامی است. (حکمت ۲۳۵)

همچنین فرمود: دنیای شما نزد من پست تر از برگی است در دهان ملخی که مشغول جویدن آن است. علی را با نعمت فناپذیر و لذت ناپایدار چکار؟ از خواب عقل و زشتی لغزش به خدا پناه می بریم و از او کمک می خواهیم. (خطبه ۲۲۲)

غزالی در احیا»العلوم می گوید: علی بن ابیطالب (ع) از استفاده از بیت المال خودداری می کرد تا آنجا که شمشیر خود را می فروخت و هنگام غسل جز یک پیراهن نداشت.

امیر المومنین (ع) فرمود: به خدا سوگند از دنیای شما زر و سیمی نیندوختم و از غنائم آن مال فراوانی انباشته نساختم و به جای این پیراهن کهنه ام پیراهنی تهیه ندیدم و از زمین آن یک وجب تصرف نکردم و از آن جز به اندازه سد رمقی برنگرفتم. سوگند می خورم که دنیای شما در نظر من سست تر و پست تر از میوه تلخ درخت بلوط است.

نویسنده : همایون طیاری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.