دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
ثبات پولی ۳
یکی دیگر از مغالطههای شایع در بین مغالطههای پولی مربوط است به مشکل ثبات پولی. این اعتقاد که پول باید لنگر ثبات در اقتصاد جهان باشد، اعتقادی بسیار دیرینه است.
اما برای فهم این موضوع به طور صحیح و دقیق لازم است که دو مصداق بسیار متفاوت از «ثبات پولی» را از یکدیگر تفکیک کنیم.
مصداق اول روی ثبات در یکپارچگی فیزیکی پول کالایی در طول زمان تاکید میکند (به طور مشخص ترکیب فیزیکی سکههایی که از فلزات گرانبها ساخته شدهاند). در این تعریف ثبات پولی یک معنای کاملا مشخص و دقیق دارد. این موضوع حتی میتواند به طور رسمی یکی از فروض سیاست پولی اخلاقی باشد.
این فرض مرتبط است با ساخت پول و طبق آن هیچ سازندهای نباید سکههایی بسازد که نوشته روی آنها مشابه باشد، اما حاوی مقدار متفاوتی از فلزات گرانبها باشند.
نبودن این شرایط نه تنها ثبات پولی را زیر سوال برد، بلکه به واقع میتوان رعایت آن را پیش فرض یک اقتصاد کارآ دانست و همین وجه از ثبات پولی بوده که در انجیل و کتابهای معتبر قرون وسطی هم روی آن تاکید شده است.
توجه داشته باشید که ثبات پولی به معنی ترکیب فیزیکی ثابت پول کالایی، باعث ثبات نسبی «قدرت خرید» واحد پول (PPM) خواهد شد. زمانی که کار معدن از دیگر شاخههای صنعت کمتر سودآور باشد (که اصولا در زمانی مورد بحث است که سطح قیمتها بالا است)، پول کمتری ساخته خواهد شد و قیمتهای پولی رو به کاهش میگذارند و زمانی که کار کندوکاو معدن سودآورتر است (احتمالا وقتی که سطح قیمتها پایین است)، پول بیشتری تولید شده و به این ترتیب قیمتهای پولی رو به افزایش خواهند گذاشت. هیچکدام از اینها اما منافی منافعی نیست که میتوان از تبادل به دست آورد. این درست است که در زمان کشف معادن جدید و غنی کاهش شدید PPM متصور خواهد بود.
اما به دو نکته توجه کنید. اول اینکه در یک اقتصاد آزاد، حاضرین در بازار میتوانند به سادگی و با به کارگیری انواع دیگر پولها، از خود در مقابل کاهش شدید و ناخواسته PPM محافظت کنند.
ثانیا باید در نظر داشت که در واقعیت هیچ کاهش ارزش وحشتناکی از PPM تا به حال در مورد فلزات گرانبها روی نداده است. «تورم طلا و نقره» معروف در قرنهای شانزدهم و هفدهم، عرضه پول (حجم پول در گردش) اروپا را طبق برخی تخمینها تا حد ۵۰ درصد و طبق برخی دیگر از تخمینها تا حدود ۵۰۰ درصد افزایش داده است. با این حال باید توجه داشت که این رقم مربوط به یک دوره ۱۵۰ ساله است که با این حساب نرخ متوسط رشد چیزی بین ۳/۰ تا ۳/۳ در سال بوده است.
در مقابل در دنیای امروزی پول کاغذی ما، حتی کشورهایی که از سیاستهای پولی «محافظهکارانه» استفاده میکنند، افزایش عرضه پول به مراتب بیشتری را تجربه میکنند. برای مثال در ایالات متحده و اتحادیه اروپا گردش «پول پایه» (پول کاغذی به علاوه حسابهایی که در بانک مرکزی نگهداری میشوند)، در طول ۵ سال گذشته با نرخی بین ۵ تا ده درصد افزوده شده است.
«مزیت بخصوصی که پول باید دارا باشد این است که زمانی که فردی آن را ارائه میکند فورا آنچه را میخواهد بهدست میآورد. با این حال این را باید در نظر داشت که پول هم مانند چیزهای دیگرضرر میدهد، یعنی همیشه آنچه را که فرد میخواهد بهدست نمیدهد؛ چرا که نمیتواند همواره ارزش یکسان و ثابتی داشته باشد. با این وجود پول را باید طوری تنظیم کرد که در نظر همگان ارزشش را در طولانیمدت نسبت به چیزهای دیگر بیشتر حفظ کند.»
توجه کنید که سنت توماس به طور کامل متوجه بوده که PPM باثبات، پیامد طبیعی روند بازار نیست. از نظر او این موضوع یک شرط اخلاقی بوده است. این در حالی است که هیچ نویسنده شاخصی قبل از او بر این باور نبوده که PPM پایدار یا با ثبات یک هدف سیاستی مهم و قابل توجه است. ارسطو بر این باور بود که قیمت همه چیز از جمله پول در یک جریان (گذار) پیوسته است و به واقع همین هم بود. حتی بعد از آکویناس هم اغلب متفکران قرون وسطی در این باره بیشتر به سمت فیلسوف یونانی متمایل بودند تا سنت توماس. تا حدی که متفکرانی همچون توماس مرکادو و بسیاری دیگر اصلا به ثبات پولی به این معنا نپرداختهاند، بلکه بیشتر تاکیدشان بر روی ثبات ترکیب فیزیکی سکهها بوده است. از شروع قرن هفدهم بود که نویسندگان و متفکران سکولار از جان لاک گرفته تا دیوید ریکاردو و اروین فیشربر فرض PPM پایا صحه گذاشتند. امروزه این فرض در کالبد بیشتر نوشتههای معاصری که در رابطه با مسائل ثبات پولی نگاشته میشود قرار گرفته است. این تعریف از ثبات پولی همچنین تعریفی مورد قبول در میان نویسندگان معاصر کاتولیکی است که به مسائل پولی میپردازند. با این حال بهرغم محبوبیتش این نوع نگاه پر است از ابهامات مختلف و قابلیت این را دارد که منجر به نتیجهگیریهای سیاستی غلط شود.
این یک موضوع بدیهی است که PPM باثبات و پایدار «عاملی مهم در توسعه منظم کل یک نظام اقتصادی است.» سوال این است که چطور این عامل را با عوامل دیگر اقتصادی و اخلاقی تراز کرده و به حالت توازن دربیاوریم. در یک بازار آزاد همانطور که دیدیم گرایش به انتخاب بهترین پولها وجود دارد که این موضوع خود بهخود ثبات PPM را هم در بر خواهد داشت. تا زمانی که شهروندان در انتخاب پولشان آزاد باشند میتوانند به سادگی با برگزیدن پولهای دیگر از بروز نوسانات شدید PPM جلوگیری کنند. به این ترتیب سوالی که مطرح میشود این است که آیا ثابت سازی قدرت خرید پول آنقدر هدف مهمی است که کنترل دولت بر عرضه پول به منظور تنظیم قدرت خرید پول و رساندن آن به مقداری که در روند بازار به طور خودکار به آن نمی رسید را تصدیق کند؟ آرمان رسیدن به چنین تنظیم دقیقی بود که الهام بخش جنبشی روشنفکرانه در اوایل قرن بیستم شد. در سایه رهبری اقتصاددان آمریکایی یعنی اروین فیشر، این جنبش راه را برای غلبه کامل پول کاغذی باز کرد.
اما در عمل جنبش تثبیت فیشری با شکستی مفتضحانه روبهرو شد. در کل طول قرن بیستم در تمام کشورهایی که قدرت خرید پول توسط مراجع عمومی مدیریت میشد این شاخص به اندازهای که مانندش در تاریخ نهادهای پولی مشاهده نشده بود دچار کاهش و نوسان شد. با این حال بهرغم تجربههای عملی ویرانگر، ممکن است یک نفر ادعا کند که این نوع نگاه در تثبیت پولی حداقل در مقیاس نظری همچنان صحیح است و فقط لازم است بهتر از آنی که در قبل به کار گرفته شده به کار گرفته شود. برای ارزیابی چنین ادعایی باید بررسی کرد که آیا حداقل در تئوری امکان تنظیم دقیق PPM وجود دارد و اینکه چنین تنظیم دقیقی را میتوان از ابتدا تضمین کرد یا خیر. در قسمت بعد به این سوالات پاسخ خواهیم داد.
حال به این موضوع میپردازیم که جدا از تجربههای عملی آیا اساسا در حد تئوری امکان تنظیم مناسب و بهینه PPM توسط نهادهای عمومی ممکن است یا خیر؟
اول از همه توجه کنید که نمیتوان تعریف واحد و دقیقی به عبارت «قدرت خرید پول» یا PPM نسبت داد. PPM در حقیقت طیفی از چیزهای مختلف است که میتواند به ازای یک واحد از پول مبادله شود. اگر قیمت تلفن بالا برود در حالی که قیمت ماشین کاهش مییابد، غیرممکن است با یک استاندارد نا اریب بتوان ادعا کرد که PPM کاهش یا افزایش یافته است.
مشخصا یک نفر میتواند الگوریتمی بسازد که قیمتهای ماشین و تلفن و غیره را به حساب آورده و بسنجد و روابط بین آنها را تحت یک عبارت یا شاخص مشترک ریاضی بیان نماید، اما چنین شاخصهایی را نمیتوان معیار ارزیابی ثابت ارزش اقتصادی دانست.
اولا که اجزای تشکیل دهنده شاخص قیمتی نیاز مداوم به تعدیل دارند (لازم است تغییر کنند) تا تغییرات در طیف کالاها و خدماتی که در بازار در مقابل پول ارائه میشود را شامل شود. علاوه براین مهمترین نکته این است که عموما چنین معیاری اطلاعات صحیحی منتقل نمیکند. افراد متفاوت کالاهای متفاوتی میخرند؛ بنابراین بعضی از آنها ممکن است با افزایش قیمت روبهرو شوند، در حالی که عدهای دیگر دقیقا در همان دوره کاهش قیمتهای پرداختی را تجربه میکنند. بیان مقداری و کمی شاخصها تنها بازتابدهنده میانگینی از شرایط بسیار متفاوت است، اما در واقع آنچه در دنیای واقعی در تصمیمگیری انسانها دخیل بوده و نقش تعیینکنندهای دارد یک میانگین کلی نیست، بلکه دقیقا همان شرایط بسیار متفاوتی است که انسانهای مختلف به صورت خاص تجربه میکنند.
در اینجا ما فقط میتوانیم ظاهر این نارساییهای تکنیکی را مشخص کنیم.۱ آنچه برای ما مشخص و مهم است این است که با یک نگاه عادی میتوان دریافت که ثبات پولی به صورت PPM ثابت و پایدار را نمیتوان به سادگی یک اصل سیاستی شسته رفته دانست. مفهوم PPM پر است از ابهامها و مشکلاتی که مقدارش به میزان تصمیمات خودسرانهای که افراد مسوول میگیرند بستگی دارد. معیار PPM قدرت زیادی در اختیار کسانی قرار میدهد که مسوولیت مشخص کردن روابط PPM و الگوریتم آن را دارند.
حال اجازه بدهید برای ادامه بحث فرض کنیم که هیچکدام از این مشکلات خطیر وجود ندارد. بگذارید فرض کنیم که ثبات پولی به مفهوم PPM پایدار میتواند بدون هیچگونه ابهامیتعریف شود. حال سوال این است که در این شرایط مطرح کردن PPM پایدار و باثبات درست است یا خیر؟ همانطور که قبلا اشاره کردیم بسیاری از نویسندگان و متفکران معاصر اقتصاد پولی به این سوال پاسخ مثبت داده اند. منطق بنیادی آنها این است که یکی از کارکردهای عمده پول به کارگیری آن به عنوان استاندارد و مقیاس ارزش است. تاجرین و دیگر افراد در محاسبات اقتصادی خود از قیمتهای پولی استفاده میکنند و برای اینکه این محاسبات تا جایی که ممکن است دقیق انجام شود، لازم است که یک استاندارد ارزشی باثبات و پایدار موجود باشد.
چه زمانی پول مقیاسی با ثبات برای ارزش است؟ در اینجا با نظرات کاملا مختلفی روبهروییم. برای مثال طبق نظرات لاک و همفکرانش این اتفاق زمانی میافتد که عرضه پول تغییر نکند. طبق نظر دیوید ریکاردو و همراهانش این اتفاق زمانی امکانپذیر است که واحد پول قدرت خریدش را حفظ کند و طبق نظرهایک و همفکران او، زمانی پول معیاری با ثبات برای ارزش خواهد بود که مقدار کل پول خرجشده تغییری نکند، اما در نهایت چندان تفاوتی ندارد که کدام یک از برداشتهای بالا را مورد نظر قرار دهیم. منطق اصلی برای استاندارد قیمتی با ثبات در همه موارد فوق
جعلی است.۲
اصولا محاسبات در کسبوکار به صورت اندازهگیری میزان دقیق «ارزش» داراییهای یک شرکت انجام نمیشود، بلکه با مقایسه راهکارهای متفاوت انجام میپذیرد. فرض کنید آقای جونز سرمایهای معادل ۱۰۰۰ اونس طلا در اختیار دارد و میتواند از آن برای ایجاد یک کارخانه کفش یا دایر کردن یک شیرینی پزی بهره ببرد. او انتظار دارد که کارخانه کفش عایدی ۱۱۰۰ اونس یا بازده ناخالص
۱۰ درصد و بنگاه شیرینی پزی عایدی ۱۲۰۰ اونس یا بازده ناخالص ۲۰ درصد را در پی داشته باشد. این مقایسه اینچنینی جوهر محاسبات کسبوکار است. در این شرایط اصلا ثبات PPMوارد بازی نمیشود. جونز برآورد خود را بدون توجه به ثبات کاهش یا افزایش PPM انجام میدهد. محاسبات و برآوردهای او بدون توجه به اینکه عرضه پول ملی افزایش یا کاهش یافته یا ثابت مانده میتواند به دقت انجام گیرد و همچنین این محاسبات میتواند بدون در نظر گرفتن اینکه مقدار کل پول خرج شده تغییر کرده و یا ثابت مانده به خوبی انجام شود.
با توجه به این مطالب مشخص میشود که نویسندگان و متفکران گذشته همچون اورسم به درستی معیار PPM ثابت را نادیده گرفته و تاکیدشان را بر یکپارچگی فیزیکی مسکوکات قرار دادهاند.
نویسنده: یورگ گویید و هولسمن
مترجم: سیدامیرحسین میرابوطالبی
پاورقی:
۱- در Old Testament (قسمت اول انجیل مسیحی که تقریبا مشابه کتاب مقدس عبرانیها است)، به وضوح درباره اهمیت یکپارچگی فیزیکی ضرب سکه تاکید شده است: «وزنهای مختلف و مقیاسهای متفاوت هر دو از نظر خداوند کریه و شنیع هستند.» Innocent III (پاپ ایتالیایی بین سالهای ۱۱۹۸ تا ۱۲۱۶) در تنها اظهارنظر و اعلامیه معتبری که از طرف پاپها در رابطه با مساله واحد پول قرون وسطی بیان شده به همین نکته اشاره میکند. نیکلاس اورسم یک رساله کامل در این باب نوشته است که تفاوت فیزیکی در ضرب سکه را باعث کلاهبرداری نشان میدهد. همین طور یکی دیگر از مراجع معتبر قرونوسطی در رابطه با مسائل پولی یعنی بطلمیوس لوکا (Ptolemy of Luca)، تاکید میکند که تفاوت ضرب سکه «به ضرر افراد عمل خواهد کرد، چرا که که پول باید مقیاس سنجش چیزهای دیگر باشد.»
۱- برای اطلاعات و جزئیات بیشتر به کتاب «انسان اقتصاد و دولت» فصل ۴ نوشته روتبارد مراجعه کنید.
۲- مراجعه کنید به «نظریه پول و اعتبار» نوشته میزس، همچنین «تعامل انسانی» از همان نویسنده.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست