پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

از نیمه نابغه نیمه لوده تا تمام نابغه تمام لوده


از نیمه نابغه نیمه لوده تا تمام نابغه تمام لوده

فیزیك درس خسته كننده ای است ولی اگر از كنار كلاس درسی در دانشگاه كرنل رد می شدید حتی اگر به فیزیك هم علاقه مند نبودید, كنجكاو شده و به سر درس كلاس های ریچارد فاینمن و از كلا س های او لذت می بردید

فیزیك درس خسته‌كننده‌ای است ولی اگر از كنار كلاس درسی در دانشگاه كرنل رد می شدید حتی اگر به فیزیك هم علاقه مند نبودید، كنجكاو شده و به سر درس كلاس‌های <ریچارد فاینمن> و از كلا‌س‌های او لذت می بردید.

ریچارد پی فاینمن (Richard P Feynman) در ۱۱ می ۱۹۱۸ در نیو یورك به دنیا آمد.

وی از دوران نوجوانی‌اش به تحقیق علا‌قه‌مند بود و به همین جهت در در خانه خود آزمایشگاه كوچكی داشت و لوازم خانه مانند رادیو و تلوزیون تعمیر می كرد. در جوانی، چون یهودی بود در دانشگاه كلمبیا راهش ندادند. به همین خاطر به دانشگاه ماساچوست رفت .

اگرچه او یكی از با هوش ترین افراد دنیاست اما ضریب هوشی او در این زمان داشجویی ۱۲۴ اندازه گرفته شد كه بعدها خودش هم آن را مسخره می كرد.

در سال ۱۹۳۹ یعنی هنگامی كه ۲۱ ساله شد لیسانس خود را از دانشگاه ماساچوست گرفت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه معتبر پرینستون رفت و در آنجا مدرك دكترای خود را گرفت.

در سال ۱۹۴۵ پروژه منهتن را شروع كرد تا در ساختن بمب اتم به دیگر دانشمندان آمریكایی كمك كند. بعدها او گفت كه این كار را برای جاودانگی اسم خود در تاریخ انجام داده است.

در این مدت او به حدی كار می كرد كه بیشتر از ۳۷ مقاله در مورد فیزیك كوانتوم نتوانست بنویسد كه برای فردی در حد او كم به نظر می رسید. بعد از پروژه منهتن به دانشگاه كرنل رفت و به عنوان پروفسور در آنجا به تدریس مشغول شد.

از مشخصه های اصلی او این بود كه نوع تدریس او كاملا با اساتید دیگر متفاوت بود و كلاسهای او به شدت جذاب و همراه با كارهای عملی و شوخی و خنده برگزار می شد.

به همین دلیل كلاس او از شلوغ ترین كلاس های درس دانشگاه بود، به طوری كه در هر كلاس او بیشتر از ۱۰۰۰ نفر شركت می كردند.فریمن دایسون (Freeman Dyson) در مورد او می نویسد: <او یك نیمه نابغه نیمه لوده است"> اما بعدها او این جمله اش را تغییر داد و او را یك <تمام نابغه - تمام لوده> خواند.

بعد از جدایی از این دانشگاه به مدت هفت سال از تحصیل و تدریس دور بود. پس از این مدت در كالتك(Caltech) كه انستیتوی تكنولوژی است شروع به كار كرد و این دوران را بهترین دوران زندگی اش نامید. در این مدت توانست كار های زیادی در زمینه الكترودینامیك كوانتوم انجام دهد كه به خاطر پیشرفت های او در این زمینه در سال ۱۹۶۵ به او جایزه نوبل فیزیك داده شد.

اما او به جز یك فیزیكدان در امور دیگری مثل بیولوژی ، ریاضی ، نواختن طبل، نقاشی و حتی باز كردن قفل گاو صندوقها تخصص داشت! بله او چندین قفل مهم از جمله قفل در مركز اتمی منهتن را باز كرد و اسرار مهم نظامی را از آنجا برداشت تا به مسئولین ثابت كند كه این مركز چندان امنیتی ندارد. از دیگر مشخصه های او این بود كه همیشه علم را در طبیعت جستجو می كرد و به گفته خودش بعضی از قوانین مهم خود را از طبیعت الهام گرفته بود.

او در طول زندگی خود سه بار ازدواج كرد. زن اول او به هنگام پروژه منهتن در اثر بیماری سل در گذشت او در كتاب معروف خود به نام <حتما شوخی می كنید آقای فینمن> می نویسد: <هنگامی كه همسر من درگذشت به دلیل كار زیاد در منهتن بعد از یك هفته تازه وقت كردم برای او گریه كنم.>

او در سال‌های آخر عمر خود به سرطان معده مبتلا شد و به علت علائمی مثل تهوع و استفراغ، بی اشتهایی، كاهش وزن، دردهای شكمی و خونریزی های معده ای به شدت ضعیف شد.

برای درمان، معده او را جراحی كردند كه متاسفانه موفقیت آمیز نبود و حال او بدتر شد به طوریكه نیاز به جراحی دوم داشت كه انجام جراحی دوم را قبول نكرد و از ادامه درمان خودداری كرد.

در مورد علت ابتلای او به این بیماری شاید بتوان گفت به علت حجم كار زیاد به زخم معده كهنه خود توجهی نداشته است و همچنین به علت پروژه منهتن در معرض تششعات زیادی قرار گرفته است.

در مورد رژیم غذایی او اطلاعات چندانی نداریم ولی می‌توان حدس زد كه با توجه به مشغله هایی كه داشته، كمتر از غذا های تازه و میوه جات استفاده می كرده است و مجبور بوده كه از غذاهای كنسرو شده استفاده كند كه به علت مواد نگهدارنده موجود در آنها شانس ابتلا به سرطان معده را بالا می برد. علاوه بر همه اینها به علت استرس های زیادی كه داشته است سیگار هم می كشیده است كه این هم عاملی مهم برای بروز سرطان معده است.

اگرچه او در سن ۷۰ سالگی فوت كرد ولی شاید اگر در دوران جوانی از رژیم غذایی بهتری بر خوردار بود مثلا از غذا های تازه با چربی كم و سبزیجات استفاده میكرد، سیگار نمی كشید و زخم معده خود را درمان می كرد می توانست زندگی بهتر و طولانی تری داشته باشد.

جمله آخر او از زبان خواهرش كه او را برای رد جراحی دوم سرزنش می كرد این بود " از دو بار مردن متنفرم، خسته كننده است." او یكسال بعد از جراحی معده در ۱۵ فوریه ۱۹۸۸ درگذشت .

مهدی رضایی