شنبه, ۳۰ تیر, ۱۴۰۳ / 20 July, 2024
مجله ویستا

دو راهی سخت عشق و انجام وظیفه


دو راهی سخت عشق و انجام وظیفه

نگاهی به فیلم سینمایی به رنگ ارغوان

به رنگ ارغوان بر خلاف سایر آثار ابراهیم حاتمی کیا که نیم نگاهی به جنگ و یا مسائل آدمهای پس از جنگ داشت، رویکردی کاملا متفاوت یافته و اینبار به سراغ مقوله عشق رفته و البته باز هم رویکرد این فیلمساز به این سوژه نیز مانند سایر آثارش زاویه دید جدیدی را به مخاطب خود می نمایاند.

حاتمی کیا عشق را در داستان به رنگ ارغوان با انجام وظیفه رودر رو می کند و شخصیت داستانش را نیز یک مامور امنیتی انتخاب می کند. نگاه ویژه ای که از فیلمساز اشاره کردم در همین جا شکل می گیرد و صد البته ماجرا را انقدر هم پیچیده نمی کند و از ابتدا تا انتهای داستان را می توان در یک خط خلاصه کرد: عشق یک مامور امنیتی به سوژه ای می بایست تحت نظرش قرار دهد و بوسیله او به شکار اصلی دست یابد.

کنکاش درونی و پارادوکسی که مقوله عشق با نوع فعالیت هوشنگ ستاری (حمید فرخ نژاد) دارد سبب می شود تا مخاطب با داستان جذابی مواجه شود. چرا که بر اساس قوانین، عشق می تواند خللی بزرگ در کار ماموران زبده امنیتی پدید آورد و به قول رییس بالادست هوشنگ، وقتی پای عشق در میان آید باید فاتحه مامور امنیتی را خواند.

از این منظر، این امر شاید نزد سایر آدمها که در چنین شرایطی قرار نگرفته اند، ملموس نباشد. روند فیلمنامه به گونه ای است که مخاطب ناچار می شود با قهرمان داستان، همذات پنداری کرده و کشمکش های ذهنی- روحی و قلبی او را دریابد و خود در مقام انتخاب کننده قرار گیرد که بالاخره بر سر دوراهی عشق یا انجام وظیفه می بایست کدام راه را انتخاب کرد؟ البته در این بین شاخ و برگی هم در داستان به چشم می خورد که وجود رقیب عشقی به نام محسن (کوروش تهامی) می توانست شائبه وجود کلیشه مثلث عشقی را تقویت کند اما خوشبختانه ساختار فیلمنامه به گونه ای است که ضلع سوم این مثلث، بسیار کم سو و کم رنگ می نماید و شرایطی را به وجود می آورد که هیچگاه در طول داستان، این مثلث نتواند به صورت کامل شکل بگیرد.

نکته جالبتر اینکه در داستان به رنگ ارغوان، به جای این که هوشنگ به نوعی بد من ماجرا باشد اما تبدیل به ضد قهرمان و در ادامه داستان و اواخر آن مبدل به قهرمان روایت حاتمی کیا می شود. اتفاقا این مساله یک سوال بزرگ را بوجود می اورد که تصویر چنین شخصیتی از یک مامور امنیتی که او را فردی با احساس و کاملا زمینی نشان می دهد و به نوعی تبلیغ مثبتی برای سیستم امنیتی است چرا باعث توقیف و ممیزی فیلم آن هم به مدت شش سال می شود؟ هوشنگی که حاتمی کیا به تصویر کشیده یک مامور باخدا، با ایمان وسالم به لحاظ اخلاقی است و به جز خطایی که در عشق ورزیدن از او سرزده و ظاهرا این مساله از نگاه تشکیلاتش نوعی جرم محسوب می شود هیچ نکته منفی دیگری ندارد. ضمن این که ساختار فیلم نیز حساسیت بر انگیز نیست. پس چرا می بایست در محاق توقیف قرار گیرد و این همه حاشیه و جنجال پیرامونش ایجاد شود؟

نکته جالب تری که سیر تحول روحی هوشنگ را از یک فرد کاملا مقرراتی به انسانی عاشق مبدل می سازد به زیبایی و ظرافت در داستان به مخاطب می نماید، تیتر گزارش های محرمانه او به مافوقش است. به گونه ای که این تیترها از هوالقادر و هوالقاضی و هوالکاشف شروع شده و در آخرین نامه به هوالمحبوب ختم می شود و اتفاقا همین مساله، مافوق هوشنگ را از تحول او آگاه می سازد و در می یابد که هوشنگ نمی تواند وظیفه اش را آنگونه که می بایست، انجام دهد و بنابر این شخصا فرماندهی عملیات را بر عهده می گیرد و البته پایان زیبایی را که برای به رنگ ارغوان ترسیم و تصویر شده است را نیز نمی توان از یاد برد.

آنجا که هوشنگ اینک خود به یک فعال مبارزاتی در زمینه محیط زیست تبدیل شده و عجب آن که اینک اوست که سوژه یک مامور دیگر قرار گرفته و گویا مامور جدید، یک زن است که می بایست هوشنگ را تحت نظر قرار دهد و او نیز اولین گزارش خود را با تیتری شروع می کند که هوشنگ در اولین گزارش خود از ارغوان، همان تیتر را به کار برده بود. آیا قرار است عشق دیگری آغاز و تکرار شود؟ آیا این یک دور تسلسل است که مامور را از انجام وظیفه باز می دارد و عواطف و احساساتش بر او حکم می رانند؟ به جد معتقدم پایان بندی به رنگ ارغوان یکی از زیباترین پایان بندی های فیلم های حاتمی کیا و تفکر برانگیزترین آنهاست.

ساختار فیلم هم با توجه به محدود بودن لوکیشن ها خوب و مناسب است و مخصوصا انتخاب خوبی به لحاظ هارمونی رنگ در طراحی لباس و طراحی صحنه فیلم به عمل آمده است. حمید فرخ نژاد نیز مانند همیشه بازی یکدست و زیبایی را از خود به نمایش می گذارد و سایر بازیگران نیز در نقش های خود جا افتاده اند.

اگر چه ظاهرا ممیزی ها بر روند داستان تا حدی لطمه وارد ساخته به گونه ای که در نسخه فعلی از رییس پاسگاه تنها چهره ای کاریکاتورگونه باقی مانده است و یا احتمالا حضور محسن کمرنگ شده و صد البته نقش دانشجویان در داستان و نسخه فعلی نیز تقریبا به هیچ انگاشته شده اما در مجموع با همین وضعیت هم باید اذعان کرد که به رنگ ارغوان فیلمی خوش ساخت و بی حاشیه است که وجود و حضورش در وضعیت فعلی سینمای اکران که سرشار از فیلم های دختر پسری و دغدغه های بیهوده و لودگی های فراوان به اسم کمدی است، غنیمت و واجب است.

نویسنده : مصطفی محمودی