پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

راز ماندگاری رادی


راز ماندگاری رادی

نمایشنامه «لبخند باشكوه آقای گیل» در تابستان ۱۳۵۲ ۱۳۵۰ نوشته شد و برای اولین بار در فروردین ماه ۱۳۵۳ به كارگردانی «ركن الدین خسروی», طراحی دكور و لباس «ملك جهان خزاعی» و همراهی بازیگرانی چون «محمد علی كشاورز, آذر فخر, جمیله شیخی, سرور رجایی, فریده صابری, منوچهر رادین, محمد مطیع, ایرج راد, سروش خلیلی, آهو خردمند و سهراب سلیمی» در تالار سنگلج ۲۵ شهریور آن زمان روی صحنه رفت و با استقبال خوب تماشاگران روبه رو شد

نمایشنامه «لبخند باشكوه آقای گیل» در تابستان ۱۳۵۲- ۱۳۵۰ نوشته شد و برای اولین‌‌بار در فروردین‌ماه ۱۳۵۳ به كارگردانی «ركن‌الدین خسروی»، طراحی دكور و لباس «ملك جهان خزاعی» و همراهی بازیگرانی چون: «محمد‌علی كشاورز، آذر فخر، جمیله شیخی، سرور رجایی، فریده صابری، منوچهر رادین، محمد مطیع، ایرج راد، سروش خلیلی، آهو خردمند و سهراب سلیمی» در تالار سنگلج (۲۵ شهریور آن زمان) روی صحنه رفت و با استقبال خوب تماشاگران روبه‌رو شد.

از آن تاریخ تاكنون بیش از ۳۰ سال می‌گذرد. ولی هنوز كاركرد‌ها، مفاهیم، رنگ و بو و طرح مسائلی كه در نمایش وجود دارد، قابل تامل است. با این تفاوت كه شاید تماشاگر حرفه‌ای و مخاطب امروزی تئاتر ما از دیالوگ‌های مطول و فاخر آن كمی بی‌حوصله شود. با این همه طرح مضامین نمایشنامه هنوز به قوت خود باقیست و این نمایش جزو تاریخ نمایشنامه‌نویسی ما شده است. اصلاحات ارضی در ۶ بهمن سال ۱۳۴۱، پایان دوران فئودالیسم، آغاز مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ، سهامداران جدید كارخانه‌ها، پدید آمدن طبقه شهری بورژوا و چالش و تنگناهای این نظام طبقاتی ازجمله مفاهیم مورد اشاره این نمایش است كه «رادی» با تیز‌بینی و ذكاوت در یك خانواده خان‌سالار بورژوا به نام گیل به آن پرداخته است. امروز اما این نمایش به كارگردانی «هادی مرزبان» طراحی صحنه «مجید میرفخرایی» و با همراهی بازیگرانی چون بهزاد فراهانی، سعید نیكپور، فرزانه كابلی، علی رامز، مرتضی مسجد‌جامعی، بهنام تشكر، مهرخ افضلی، آیدا قهرمان، هستی مرزبان، هستی آتشی و پیمان عبیری در تالار اصلی تئاتر شهر روی صحنه رفته است. به این بهانه با كارگردان و برخی بازیگران نمایش به بررسی راز ماندگاری رادی پرداختیم كه در ادامه می‌خوانید .

● یكی از بهترین نمایشنامه های رادی

این نمایش جزو ۲ یا ۳ نمایشنامه ارجح رادی است و به معنای واقعی كلمه درام است. در ابتدا باید بگویم كه تئاتر امروز ما نیازمند تفكر و اندیشه است. من با تئاتر عقیم كه چیزی برای گفتن و هدفی جز خنداندن ندارد، مخالفم. اگر تماشاگر این نمایش یا هر نمایشی بعد از یك هفته از دیدن نمایش درگیر آن نباشد، من به آن خیانت كرده‌ام.

تا اینجا بماند تا برگردم به راز ماندگاری آثار رادی، بزرگ‌ترین مساله‌ای كه همیشه ذهن من را به خودش مشغول می‌كند و دوست دارم درباره آن حرف بزنم و نمایش را روی صحنه ببرم، «فقر و بی‌عدالتی» است. در تمام كارهای من این مضمون وجود دارد. از آن طرف در تمام آثار استاد رادی هم، همین مضمون وجود دارد. پس من بهترین محمل برای حرف‌هایم را در آثار ایشان یافته‌ام و برای همین آثار ایشان را با اجازه و لطفی كه به من دارند روی صحنه می‌برم. اما راز جاودانگی در همین است كه به مساله هویت می‌پردازد و در تمام آثارش به آن وفادار است. ما در دهه ۴۰ به جز رادی و چند نفر دیگر، كسی دیگر را در درام‌نویسی نداشتیم و اینها پرچمداران به حق درام‌نویسی ایران بوده و هستند.

من هم چون روی آثار ایشان شناخت دارم دلیلی برای تغییر یا حذف دیالوگ‌ها و صحنه‌های ایشان نمی‌بینم و كاملا وفادارانه آثار ایشان را اجرا می‌كنم.

● رادی به هیچ كاراكتری باج نمی‌دهد

بهزاد فراهانی (بازیگر نقش علی‌قلی خان گیل، مالك سابق و سهامدار چند كارخانه ولایتی):

من رادی را بزرگ‌ترین درام‌نویس تاریخ ایران می‌دانم. با اینكه رفیق آقای بیضایی هستم و ایشان را دوست دارم، رادی را به عنوان یك نمایشنامه‌نویس بزرگ، خوب می‌شناسم. حتما می‌دانید كه اولین نمایشنامه رادی به نام «روزنه آبی» را من بازی كردم.

راز ماندگاری رادی در شناخت اوست. شناخت فلسفی، زبان فاخر و كالبدشكافی كاراكتر در آثار او بی‌نظیر است و این همه دلیل ماندگاری اوست. یكی از مشكلات فلسفی درام‌نویسی ما عدم خلق شخصیت‌های ماندگار است كه رادی از این قضیه مبراست و به اعتقاد من رادی یكی از نادر درام‌نویسانی است كه شخصیت‌هایش ژرف‌اندیش و

عمیق اند. در روزنه آبی او دست به خلق یكی از كاراكترهای زیبای نمایشی به نام «پیل آقا» می‌زند كه سمبل و نمونه یك شخصیت بازاری است. حتی دید زیبایی در ارائه شخصیت‌های نسل جوان دهه ۴۰ دارد. بعد به دلیل دیدگاه‌های عدالتخواهانه و بینش سیاسی‌ای كه دارد، به هیچ كاراكتری باج نمی‌دهد. شما در آثار رادی شعار نمی‌بینید و به‌زعم من، او بزرگ‌ترین معمار دیالوگ است. در سفتن در نمایشنامه‌های رادی مشهور است. این نمایش بهترین نمایشنامه اكبر رادی تا قبل از ۱۳۵۷ است و برخلاف حرف‌هایی كه زده می‌شود مبنی بر اینكه ممكن است این آثار دیگر قابلیت اجرا نداشته باشند، به نظر من حرف‌های كودكانه‌ای است كه در آن

آسیمه سری دیده می‌شود. تئاتر ملی ما در همین حوالی نهفته است. تا زمانی كه به این آثار چشم‌پوشی شود، به تئاتر ملی نمی‌رسیم.

● تضاد و نابرابری

▪ سعید نیكپور (بازیگر نقش جمشید،۳۵ ساله، مجرد، دكتر فلسفه):

ما طی ۴۰ سال گذشته، به تعداد انگشت‌های دست و یا كمتر هم درام‌نویس نداشتیم. یكی از آنها آقای اكبر رادی است. ایشان با نمایش روزنه آبی كه در سال ۴۵ ، ۴۶ روی صحنه رفت و من آن نمایش را دیدم، كار تئاتر را آغاز كرد. از آن موقع تا حالا جزو معدود كسانی است كه همین‌طور روی هنر خود با تحمل و صبوری ایستادگی می‌كند و واقعا قابل ستایش است. من از این درام‌نویس‌ها در كشورمان ساعدی و بیضایی را می‌شناسم. حالا چرا این نمایش و دیگر آثار رادی ماندگار است، باز می‌گردد به تفكر و اندیشه‌ای كه در آن نهفته است مثلا تضاد و نابرابری كه در بین طبقات دیده می‌شود و طبقه‌ای جایگزین طبقه دیگر می‌گردد همگی مضامین چالش برانگیزی هستند كه رادی به‌خوبی به آن پرداخته است. مبارزه‌ای كه از گذشته بوده و تاكنون هم ادامه دارد. قدرت در دست طبقه پولدار است و طبقه‌ای كه با فكر و اندیشه برای حقوق از دست رفته‌اش مبارزه و تلاش می‌كند، نه‌تنها در ایران بلكه در تمام دنیا مطرح و قابل بحث و بررسی است. در نتیجه یك فكر جهانی در آن است و در همه دوران‌ها می‌توان آن را اجرا كرد.

● نمایشنامه‌نویسی برای تمام فصول

فرزانه كابلی (بازیگر نقش فروغ‌الزمان، ۴۰ ساله، مجرد، استاد كرسی روانشناسی دانشگاه):

به نظرم «لبخند باشكوه آقای گیل» آقای رادی جزو یكی از قشنگ‌ترین آثار او به شمار می‌روند. هر چند موضوع آن متعلق به سال‌های ۵۲ـ۵۰ است ولی برای امروز قدیمی نیست. به نظرم همه آثار رادی اگر هر وقت اجرا بشود برای همان موقع است. آن‌قدر تازه و به‌روز می‌نویسد كه باید گفت ایشان نمایشنامه‌نویسی برای تمام فصول هستند. نقش‌هایی كه در اغلب آثار رادی وجود دارند از پیشینه روانشناسی و پیچیده‌ای برخوردار هستند و همین خلق شخصیت‌ها هستند كه نمایشنامه‌های ایشان را جاودانه و متمایز از دیگر نویسندگان می‌كند. در این نمایش هم من در نقش زنی بازی می‌كنم كه شخصیت بسیار پیچیده‌ای دارد و اصلا با خودش هم مشكل دارد چه برسد به دیگران. تناقض‌های بسیاری دارد. زن در همه آثار رادی دارای یك وجه متمایز و در عین حال مشخص است. انگار چیزی در ایشان وجود دارد كه آنها را متفاوت می‌كند. این هشتمین نمایشی است كه از آقای رادی بازی می‌كنم و متوجه این ویژگی شده‌ام. مثلا در «آمیز قلمدون»، «آهسته با گل سرخ» و ... این پیچیدگی برجسته است. من سعی می‌كنم كه به این نقش نزدیك شوم چون خیلی از من دور است.

● پرداخت به فضا و اتمسفر

بهنام تشكر (بازیگر نقش داود، ۴۲ ساله، مجرد، تفنن شكار و قمار): متاسفانه بیشتر از دو نمایش از كارهای ایشان ندیده‌ام. با این حال آن را خیلی شبیه «ملودی شهر بارانی» می‌بینم و ارزیابی‌ام از این نمایش و آثار رادی شاید خیلی درست از آب درنیاید. ولی فضای كارهایش خیلی شبیه به هم است. مثلا هوای بارانی و مه‌گرفته بیرون و آن لطافت و شادابی كه در توصیف فضا به كار می‌برد، برای من خیلی جذاب و دوست‌داشتنی است. مخصوصا اینكه با روحیه من كه اصلا بچه شمال هستم خیلی جور درمی‌آید. فكر می‌كنم این ویژگی كه به فضا و اتمسفر موجود در آثار استاد رادی پرداخت می‌شود، آثار ایشان را جاودانه و قابل تامل كرده است.

● ... در آخر

خلق مضامین همیشگی و سوال‌برانگیز بشری درباره اجتماع، هویت و ارتباط بین انسان‌ها كه در بیشتر آثار رادی دیده می‌شود، ایجاد فضای بومی مثل باران، مه، سرسبزی، كهنگی و... خلق شخصیت‌های ماندگار همراه با حس نوستالژیك، همزمان بودن موضوع با مسائل روز جامعه و انعكاس و تحول آن در نهاد خانواده و... ازجمله ویژگی‌های ممتاز و متمایز آثار رادی است كه شاید توانسته آثار او را ماندگار كند.