جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
شكستن مرز فانتزی و واقع گرایی
فدریكو فلینی كه در دهه شصت میلادی «استاد نئورئالیسم» به حساب میآمد اینك بخاطر عشقش به ادا و اصول احساساتیگرا و غریب تئاتری، بدنام شده است، اما فیلیپ كمپ میگوید نیاز او به رهایی از شر رئالیسم همواره پابرجا بوده است. به علاوه گوییدو بونزاور آثار كمتر محبوب متاخر او را مورد ستایش قرار میدهد.
در روزگار اوج نمایشخانههای هنری در دهه شصت میلادی، در زمانی كه ویدیو هنوز از راه نرسیده بود، دو فیلمساز در جایگاه قطبهای مشخص كننده فیلمهای هنری خارجی ایستاده بودند. اینگمار برگمان و فدریكو فلینی، ویژگیهای آن دو به كلی مكمل و متباین بود. برگمان اسكاندیناویایی، جدی و زاهد بود و محبوس در جدالی ناگوار و عبوس با طیف خاكستری الوهیت لوتری؛ فلینی پرشور و شر، مدیترانهیی و سرخوش بود و همواره آماده تمسخر زیادهرویهای بیمهار كاتولیكها (هرچند بنا به تصادفی غریب، هركدامشان یكی از مشهورترین فیلمهایشان به ترتیب مهر هفتم و هشتونیم را با تصویری مشابه به پایان میرسانند، گرچه تاثیرشان به نحوی حیرتانگیز متفاوت است: آدمهایی كه زنجیروار، دست در دست یكدیگر، میرقصند و به پیش میروند.) هیچ یك از دو كارگردان اینك از جایگاه انتقادی چهل سال پیششان بهرهمند نیستند، اما در حالیكه برگمان چهرهیی محترم باقیمانده است (حتی اگر فیلمهایش به ندرت این روزها در جایی به نمایش درآیند) فلینی سرنوشتی ستم بارتر را در انتظار خویش یافته، در مقام فیلمسازی احساساتیگرا، خودخواه و اهل اغراق و مبالغه كه خود را در بند تظاهرهای زیبا شناختی و روشنفكری خویش گرفتار كرده، تا حد زیادی مطرود گشته است.
این یكی از آن تنزل درجات انتقادی نیست كه معمولاً در پی مرگ هنرمند خلاق آغاز میشود. این فرایند دقیقاص در زمان زندگی فلینی آغاز شد. در حقیقت تقریباً با دوران اوج اقتصادی فعالیت فیلمسازی او مقارن شد. حتی در زمان موفقیت فیلمهای پرفروش و نامزد اسكار زندگی شیرین ۱۹۶۰ و هشتونیم (۱۹۶۳)، این زمزمههای نارضایتی سرگرفته بود كه فلینی دارد از مسیرخودش خارج میشود و با آن ریشههای نئورئالیستی كه او را اینچنین غنی پرورانده بود، قطع رابطه میكند. اما اگر این اتهامات موجه هم بود، فرآیندی كه طی شد، كاملاً عامدانه و از سوی خود فلینی بود. كل نیمه نخست فعالیت حرفهیی او را میتوان در مقام مبارزهیی مصممانه برای آزادی از قیود نئورئالیسم و بیان دیدگاه خویش دانست. با هشتونیم شخصیترین فیلمی كه تا آن تاریخ ساخته بود این گسست كامل شد.
به واقع، هشتونیم در فرار از آن جامه انتقادی دست و پاگیر كه برتن فلینی كرده بودند و او خود را در آن محبوس یافت، بسیار صریح و بیپرده بود. شاید به همین دلیل منطقیتر است به عوض ردیابی ریشههای نئورئالیستی در آثار او به ترتیب تاریخی، از این فیلم آغاز كرد و ساختههای قبلی فیلنی را در پرتو این نگاه مورد بررسی قرار داد. شخصیت اصلی فیلمسازی به نام گوییدو آنسلمی است كه مارچلو ماسترویانی نقشش را بازی میكند و بیتردید جایگزین خود فلینی محسوب میگردد. گوییدو به كرات خود را در آماج حملات منتقدان و خبرنگاران مییابد؛ در حالیكه منتقدان او را به دلیل بازیگوشیهای روشنفكرانه نكوهش میكنند. خبرنگاران با سوالات احمقانهشان سرسامش میدهند. خیل خبرنگاران با فریاد میپرسند: «شما طرفدار طلاق هستید یا مخالف آن؟ شما از بمب اتمی میترسید؟ به خدا اعتقاد دارید؟ چرا داستانهای عشقی نمیسازید؟»
در همین حال، ثابتقدمترین منتقدش، فیلمنامهنویسش لومیه، به گوییدو میگوید: «فیلمت از تمام ویژگیهای مثبت آوانگاردها خالی است و فقط نقاط ضعفشان را در برگرفته.» اینجاست كه فلینی با غرض ورزی و خبث طینت، لومیه را میراند و فاتحهاش را میخواند، اما این كارها هم او را ساكت نمیكند؛ او بدون هیچ صدمه و آسیبی باز میگردد تا حملات خود را از سر گیرد. لومیه با پوزخند میگوید: معصومیت پرعطوفت تو به كلی منفی است و خاطرات كوچكت در نوستالژی و واكنشهای بیآزار حسی غرقه شده است.» تنها دفاع گوییدو پنهان شدن در پس اظهاراتی ریاكارانه و مزورانه است. او ملتمسانه میگوید: «میخواستم فیلمی صادقانه بسازم كه به همه كمك كند هرچیزی كه در درونمان مرده است را به خاك بسپارند... هیچ حرفی را برای گفتن ندارم... اما میخواهم هرجور شده، همین را بگویم.»
اظهارات خود فلینی درباره سینما هم آنقدر متفاوت نیست كه به شكلی مشابه در مقابل هوشمندی، جانب احساسات را میگیرد. فلینی گفته بود: «از ایده و درك فیلم خوشم نمیآید. باور ندارم درك عقلانی عنصری حیاتی در پذیرش هر اؤر هنری باشد. فیلم چه حرفی برای گفتن داشته باشد و چه نداشته باشد، اگر شما را تحت تاؤیر قرار دهد، دیگر نیازی نیست كه برایتان توضیح داده شود. در غیر این صورت هیچ توضیحی نمیتواند شما را تحت تاثیر قرار دهد.»
حتی اگر هشت و نیم، گسست قطعی از اصول رئالیستی آثار قبلی فلینی را رقم زند اصولی كه در دو اثر قبلی فلینی یعنی «زندگی شیرین» و اپیزود او در بوكاچو ۷۰(۱۹۶۲)، نیز در هم شكسته شده بود، این تقدم احساسات بر هوشمندی هیچ چیز جدیدی نیست. به كرات در فیلمهای او، شخصیتهایی به عقل نرسیده یا غیرعقلانی بچهها، دلقكها، نوازندههای سیرك و سادهلوحهایی مثل جلسومینا در جاده (۱۹۵۴) هستند كه دیدگاهشان نسبت به زندگی مورد تقدیر قرار میگیرد. وقتی جلسومینا (جولیتا ماسینا) از شر زامپانوی وحشی (آنتونی كویین) گریخته و درمانده در كنار جاده نشسته است سه نوازنده كه آهنگ شاد و شنگول میزنند، مادیت مییابند و زن برمیخیزد و تا شهر دنبال آنان میرود تا جایی كه تصویر ایل ماتو (با معنای لغوی «احمق» با بازی ریچارد بیسهارت) را بر فراز خیابان به روی طناب، با دو بال فرشته، در ذهن خود ضبط میكند. این آدمهایی كه غالبا به بچهها میمانند و هر از چندگاهی وجههیی مبهم و رمزآلود مییابند، لزوما به معصومیت دلالت نمیكنند. پسر كوچكی كه نقش كمسن و سالتر گوییدو را بازی میكند، آخرین شخصی است كه در هشت و نیم میبینیم و ما را با فلوت و شنل سفید
ش به اندرون حلقههای تاریك هدایت میكند، آخرین نمای زندگی شیرین چهره پائولا دختر كوچك اومبریایی است كه میكوشد پیامی را به قهرمان داستان، مارچلو (باز هم ماسترویانی) منتقل كند كه مرد در هیاهوی برخورد موجها به ساحل قادر به شنیدنش نیست.
در یك جشن عروسی، بچهها جلسومینا را به عیادت پسر عجیب و ناقا الخلقهیی میبرند كه در اتاقی با كركرههای كشیده در بستر در بند مانده است. در حالی كه در ولگردها (۱۹۵۳) مورالدو شخصیتی كه بیشتر از همه با خود فلینی ارتباط دارد در ایستگاه راهآهن با پسری درباره زندگی و ستارگان گپ میزند. خود جلسومینا با آن نهاد سادهلوح و تغییر حالتهای آنی از شادی به غم و برعكس، اساسا یك كودك است و كابیریا، همان خودفروش شوربخت رمی در شبهای كابیریا (۱۹۵۷ كه باز نقشاش را ماسینا بازی میكند) به ندرت بیشتر از مغزش استفاده میكند. او كه مورد فریب وسوء استفاده و خیانت قرار گرفته و در اعماق نومیدی غرق شده («مرا بكشید! دیگر نمیخواهم زنده بمانم!») قادر است چند لحظه بعد با دیدن گروهی از نوازندگان دورهگرد لبخند به لب آورد. اما با این اوصاف پایان هشت و نیم، به غیر از این، چه انتظار دیگری از ما دارد؟
از تمام این حرفها گذشته، این اعصاب خردكنی گوییدو این ناتوانی پایدار او در آغاز فیلمی جدید یا حتی تصمیم درباره آنكه چه فیلمی میخواهد بسازد و انسداد خلاقیتاش به ظاهر به شكلی معجزهآسا با رقا جمعی به گرد حلقه سیرك در هم میشكند. معصومیت كودكانه صراحت حسی یا احساساتیگرایی؟
اگر گاه سیرك، مذهب فلینی به نظر میرسد، مذهب كاتولیك غالبا به مانند سیرك هجو میشود. در زندگی شیرین (فیلمی كه واژه پاپاراتزی را به ما ارزانی داشت) مارچلو قهرمان روزنامهنگار به همراه همكارانش به سمت سه كودكی هجوم میبرند كه ادعا میكنند حضرت مریم را در مزرعه دیدهاند: كابیریا (در سكانسی كه حذف شده بود و بتازگی در جای خود قرار گرفته) در جشنوارهیی مذهبی شركت میكند كه بیشتر با تقلید از جاروجنجالهای جانمازآبكشان به تصویر كشیده شده است. دیدگاه فلینی نسبت به مذهب كاتولیك در حد نهایت مبهم است. یك رجعت به گذشته به كودكی (یا شاید فانتزی) در هشت و نیم گوییدوی جوان را در چنگال كشیشان سرد و سركوبگر نشان میدهد، در حالی كه كلاهبردارها (۱۹۵۵) برای كلاهبرداری از دهقانان سادهلوح رخت كشیشان را به تن میكنند.
عنصر خودانگاری و زندگینامهیی كه با قدرتی تمام در هشت و نیم به تصویر كشیده میشود، یكی دیگر از مضامینی است كه از آغاز فیلمسازی فلینی در آثار او پیشبینی گردیده است. شیخ سفید (۱۹۵۲) نخستین فیلمی كه به تنهایی در مقام كارگردان ساخته است در دنیای شگفتانگیز «فومتی» (داستانهای مصور و عكسدار فوقالعاده محبوب در ایتالیا كه نخستین شغل فلینی در زمان ورود به رم در سال ۱۹۳۸ در این حوزه حاصل شد) روی میدهد.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
عراق انتخابات دانشگاه تهران حماس حسن روحانی مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت دولت سیزدهم رهبر انقلاب مجلس شهید مطهری
ایران بارش باران هواشناسی یسنا هلال احمر قوه قضاییه روز معلم تهران سیل معلم پلیس شهرداری تهران
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان قیمت دلار خودرو ایران خودرو بانک مرکزی سایپا کارگران ارز
عمو پورنگ سریال موسیقی پردیس پورعابدینی تلویزیون صداوسیما عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینمای ایران سینما
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه روسیه ترکیه اوکراین چین نوار غزه انگلیس
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر تراکتور جواد نکونام بازی سپاهان لیگ برتر ایران رئال مادرید
هوش مصنوعی کولر گوگل تلفن همراه همراه اول تبلیغات اینستاگرام اپل
خواب فشار خون کبد چرب چاقی رابطه جنسی