سه شنبه, ۷ اسفند, ۱۴۰۳ / 25 February, 2025
مجله ویستا

افسار این اسب سرکش را در دستان تان بگیرید


افسار این اسب سرکش را در دستان تان بگیرید

مصاحبه با پویا پاکرو, روانشناس, در زمینه اشتغال ذهنی

این روزها ذهن انسان‌ها پر از درگیری و چالش است و به همه جا سرک می‌کشد از مسایل مربوط به گذشته گرفته تا موضوعات آینده که همواره با عوامل استرس‌زا توام است. از دید روانشناسان عللی که حواس انسان‌ها را امروزه گمراه می‌کند، برخی از آنها منشاء درونی و ذهنی دارد که از اندیشه فرد ناشی می‌شود و بعضی دیگر منشاء محیطی و بیرونی دارند که از محیط اطراف فرد نشأت می‌گیرد که به آن اشتغال ذهنی می‌گویند. اشتغال ذهنی، فعالیت غیرهدفمندی است که فرد به آنها عادت کرده و گاهی به صورت ناخودآگاه و برخی اوقات خودآگاه ذهن را درگیر خود می‌کند که در هر صورت انرژی فرد را برای مدت مدیدی از وی می‌گیرد تا آنجا که افراد قادر به گذراندن اوقات مفید خود نیستند. در زمینه مشغولیت ذهنی و راهکارهایی جهت مهار آن با پویا پاکرو، کارشناس ارشد روانشناسی بالینی گفت‌وگو کرده‌ایم که در زیر می‌خوانید:

‌امروزه چه اموری ذهن انسان‌ها را به خود مشغول کرده است؟

باید گفت همه چیز... امروزه ذهن انسان‌ها تبدیل به اسب سرکشی شده که افسارش در دست فرد نیست، این اسب به همه جا سر می‌زند و هیچ کنترلی روی آن نیست. اشتغال ذهنی که افراد در حال رنج بردن از آن هستند شامل یک موضوع نیست بلکه انواع موضوعاتی است که در ذهن وجود دارد. در ذهن انسان‌ها نوعی گفت‌وگوی درونی وجود دارد که علم روانشناسی به آن «خودگویه‌های درونی» می‌گوید. مسلما بارها شنیده‌اید که افراد شکایت دارند که انگار چندین صدا در ذهن‌شان در حال حرف زدن هستند. معمولا این خودگویی‌های درونی که من آنها را وراج درون می‌نامم باعث ناآرامی انسان‌ها شده است. استرس، غم‌ها، خشم‌ها، نخوابیدن‌ها، کابوس‌های شبانه و عدم تمرکز همگی از عوامل این خودگویی‌هاست که زندگی شهری به آن دامن زده است. اینکه ما انسان‌ها در ذهن‌مان به چه چیزهایی می‌پردازیم که تبدیل به اشتغال ذهنی می‌شود، باید گفت گذشته و آینده. افراد دایما در حال حسرت گذشته خوردن، امروز، اتفاقات بد، تجربیات تلخ یا اینکه نگران این هستند که آینده چه می‌شود و چه خواهد شد یا به عبارتی در حال چک کردن هستند که باعث عدم تمرکز و ناراحتی‌های جسمی از جمله تپش قلب می‌شود.

‌با این تفاصیل، چگونه باید از گذشته و آینده فارغ شد؟

در این شرایط افراد در لحظه حال نیستند و سوخت اصلی این خودگویی و مشغولیت ذهنی‌شان، گذشته و آینده است. اگر بتوانیم این سوخت را از ذهن بگیریم و ذهن را روی حال متمرکز کنیم انسان به آرامش می‌رسد. اما سوال این است مگر می‌شود که گذشته و آینده را رها کرد؟ به نظر من فرد باید به گذشته فکر کند تا از تجربیات آن درس بگیرد. مثالی در این‌باره می‌زنم؛ وقتی شما رانندگی می‌کنید آیا صددرصد نگاه‌تان به آینه عقب است؟ نه. ما هر از گاهی ۱۰ تا ۲۰درصد مواقع به آینه عقب نگاه می‌کنیم تا تصمیم مناسبی در آینده بگیریم. یعنی گذشته برای افراد فقط برای این باید باشد که نیم‌نگاهی به آن داشته باشیم و درس‌مان را از آن بگیریم نه اینکه غرق گذشته شویم. کسانی که غرق گذشته خود می‌شوند لحظات حال‌شان به گذشته پیوند می‌خورد، حتی کسانی که گذشته خوبی داشته‌اند با فکر کردن به گذشته خوب خود و من‌من کردن‌ها دچار غرور می‌شوند و غرور عامل مهمی برای عدم موفقیت در آینده است. آینده و گذشته توهم است و وجود ندارد؛ تنها چیزی که وجود دارد لحظه حال است. اگر بخواهیم آینده خوبی را برنامه‌ریزی کنیم نباید از الان تحت‌تاثیر فشار افکار باشیم. ذهن انسان‌ها مثل یک ظرف است، حال اگر ظرف پر از فکر، نگرانی و دغدغه باشد جایی برای خلاقیت، طرح‌های جدید و نگاه‌های جدید نخواهد بود، چون هیچ‌گاه لحظات حال را با تمام وجود درک نکرده‌ایم و فقط قصدمان رسیدن به نتایج آینده بوده و ارزشمندی من مصادف می‌شود برای رسیدن به نتایج آینده. وقتی ذهن در لحظه حال باشد در آن صورت ذهن‌مان ساکت است و آرامش خاصی می‌گیرد.

‌مردان بیشتر درگیر اشتغال ذهنی هستند یا زنان؟

شاید تا چند سال پیش می‌توانستیم بگوییم زنان، به علت آنکه زنان جزیی‌نگرتر هستند اما امروزه هیچ تفاوتی بین زن و مرد در این زمینه وجود ندارد چراکه مردان تحت فشار زندگی شهری هستند اما نمی‌توان این موضوع را به همه افراد بسط داد زیرا بیشتر به باورها و نوع نگاه افراد به زندگی بستگی دارد.

‌افرادی که از مشغولیت ذهنی رنج می‌برند آیا توأما اختلالات روانی و رفتاری دارند؟

اگر فکر مشغولی‌ها رها نشود، ما را زمین می‌زند. کسانی که خودگویی‌های منفی زیادی دارند حتما افسرده خواهند شد یا اینکه کسانی که مرتبا و به صورت عادت‌گونه و دایم در مورد یک موضوع خاصی فکر می‌کنند دچار وسواس فکری می‌شوند یا اینکه کسانی که به نگرانی‌هایشان مجال زیادی می‌دهند دچار اختلالات اضطرابی، تپش قلب، فوبیا یا حتی سوءظن می‌شوند. به همین دلیل که امروزه بیشتر کتاب‌ها به سمت مدیریت خود بر ذهن گرایش پیدا کرده است. اگر از همین امروز به مدیریت ذهن‌مان بپردازیم خیلی بهتر از آن است که اختلال به سراغ‌مان بیاید.

‌این دسته از افراد در امور روزمره‌شان دچار مشکل نمی‌شوند؟

طبیعتا برایشان مشکل پیش می‌آید. وقتی ظرف ذهنی ما پر است زمانی که سر کار می‌رویم، نمی توانیم تصمیم بگیریم یا اگر تصمیم می‌گیریم عجولانه و اشتباه است. فکر مشغولی‌ها روی احساسات و هیجانات ما تاثیر می‌گذارند. هیجانات اشتباه سبب تصمیم‌گیری‌های اشتباه و رفتار اشتباه خواهد شد.

‌ورزش کردن تا چه حدی می‌تواند در کاهش اشتغال ذهنی نقش داشته باشد؟

خیلی زیاد. معمولا کسانی که فکرشان مشغول است یا دچار افسردگی از این جهت هستند ۲۰ دقیقه پیاده‌روی در روز برای آنها بسیار مفید است. بعد از ۲۰ دقیقه پیاده‌روی، در بدن غددی ترشح می‌شود که احساس شادمانی برای فرد به وجود می‌آورد. وقتی این مساله تداوم داشته باشد در روحیه فرد تاثیرگذار است. پیاده‌روی یک مراقبه است؛ اگر در زمان پیاده‌روی فکر انسان فقط روی آن متمرکز باشد ذهن آرام می‌شود.

‌شما به عنوان روانشناس و کسی که سال‌هاست در این زمینه کارگاه داشته‌اید، برای مهار اشتغالات ذهنی چه روش‌هایی را پیشنهاد می‌کنید؟

برای مهار این فکرمشغولی‌ها، راه سختی در پیش است و نباید فکر کنیم که ساده است بلکه نیازمند تلاش و تمرین است که بعد از سه هفته تمرین، آثار اولیه تغییرات دیده خواهد شد و بعد از سه ماه درونی می‌شود. در واقع کسی که ۴۰، ۵۰ سال به این سبک زندگی عادت کرده تغییر برایش کار بسیار سختی است اما شدنی است. برای مهار اشتغالات ذهنی یکسری گام وجود دارد که در زیر آنها را متذکر می‌شوم:

۱-آگاهی نسبت به این فکرها و دلمشغولی‌ها: این طرح یعنی اینکه ما تبدیل به مشاهده‌گر شویم و این مشاهده درونی باشد به‌طوری که بتوانیم خودمان، خودگویی‌هایمان را ببینیم نه اینکه با آنها بجنگیم. فقط بیننده باشیم. به محض آنکه تبدیل به مشاهده‌گر می‌شویم در آن لحظه فکرها از بین می‌رود.

۲-ایست ذهنی: هر زمان که متوجه می‌شویم افکارمان در حال خودگویی است باید جلوی ذهن را بگیریم و با اقتدار ایست بگوییم و این یکی از تکنیک‌های روانشناسی، روانشناختی و رفتاری است.

۳-نوشتن مکالمات ذهنی: این کار را از همین امروز انجام دهید. یک کاغذ و قلم بردارید و اجازه دهید هر آنچه در ذهن‌تان است بدون آنکه بخواهید انتخاب یا سانسور کنید، روی کاغذ بیاورید. وقتی شروع به نوشتن می‌کنید دو اتفاق پیش می‌آید: الف- تخلیه ذهنی می‌شوید؛ وقتی غذا می‌خورید اگر مازادش از بدن دفع نشود حتما بیمار می‌شوید، ذهن هم به این صورت عمل می‌کند اگر تخلیه نشود، هنگ می‌کنید. ب-کشف می‌کنید که چه چیزهایی درون خود دارید؛ مثلا متوجه می‌شوید چقدر به گذشته یا آینده سر می‌زنید.

۴-حل مسایل پرونده باز: اگر مسایل حل‌نشده داشته باشید دایما یادآوری می‌شود که پرونده‌ای باز است و از صبح در ذهن‌مان سخن می‌گوید که باید این پرونده را ببندیم که حتی می‌تواند بخشیدن یک فرد در گذشته باشد.

۵- بیان احساسات و حرف‌های درونی با افراد: در این گام باید با یک فرد خاص که می‌تواند شامل یک دوست، پدر، مادر یا حتی یک مشاور باشد صحبت کنید چراکه کمک می‌کند که ظرف ذهنی‌مان ساکت شود.

۶-مراقبه و خودآرام کردن: سریع‌ترین و بهترین راه است که فرد مستقیم وارد سکوت ذهنی شود. کسی که یک‌بار سکوت ذهنی را تجربه کند دیگر ذهنش را مشغول نمی‌کند. وقتی ذهن‌تان ساکت می‌شود زیباترین لحظه زندگی‌تان می‌شود.

‌چه زمانی فرد برای به حداقل رساندن این خودگویی‌های ذهنی نیازمند کمک گرفتن از مشاور و روانشناس است؟

وقتی فرد تکنیک‌های فوق را انجام می‌دهد اما موفق نمی‌شود که به آرامش ذهنی برسد، در این مرحله باید از مشاور کمک بگیرد؛ البته یکسری کتاب‌ها، کارگاه و کلاس‌هایی جهت شناخت خود و آرام کردن ذهن وجود دارد که بسیار کمک‌کننده است.

فرزانه متین