یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
بخوانید, بنویسید, ویرایش کنید
نویسندگان تازهکار، اغلب این سوال را از خود میپرسند که نویسندگان موفق و پیشرو، آنها که جهان را ـ و در سطح پایینتر، ملت خود را ـ تحتتاثیر آثار ادبی خود قرار دادهاند و آنچنان جذاب نوشتهاند که نویسنده محبوب طیف گستردهای از مردم شدهاند و فروش بالای کتابهایشان، همیشه تضمین شده و قطعی است، چه کردهاند؟
این نوقلمان خود را در ابتدای راهی میبینند که هنرمندان بزرگی آن را طی کردهاند یا دستکم مسافت زیادی را پشتسر گذاشتهاند. نویسندگان جوان و تازهکار آرزو میکنند کاش با نویسندگان موفق و محبوبشان دیداری داشته باشند تا بپرسند توصیهتان به کسی که می خواهد مثل شما نویسندهای محبوب و پرخواننده شود، چیست؟ ۵ سوال فوق از زبان نویسندگان برتر و مشهور دنیای ادبی معاصر پرسیده شده و پاسخش تقدیم تمام کسانی که مشتاقند به قصهنویسی و ادبیات خلاق. طیف نویسندگانی که به این سوال پاسخ دادهاند، گسترده و متنوع است. در میان آنها هم نام نویسندگانی که برنده جوایز معتبر ادبی شدهاند، به چشم میخورد و هم رماننویسان مشهوری که آثارشان بارها و بارها تجدید چاپ شده، نویسندگان موفق مشهوری که ید طولایی در رمانهای تاریخی، جنجالی، دادگاهی، پلیسی، عاشقانه، دلهرهآور و تعلیقآمیز، جنگی، جاسوسی و کتابهای قصه کودکان و نوجوانان دارند و در بسیاری از موارد نیز مورد توجه منتقدان و کارشناسان ادبی قرار میگیرند. این مقدمه را با ذکر این نکته به پایان میرسانیم که اصلیترین توصیه تمامی این نویسندگان، خواندن و نوشتن است؛ به اندازه زیاد.
▪ مارتین بردفورد:
(نویسنده کتابهایی چون: بازنویسی)
توصیه من به تمام علاقهمندان به نویسندگی این است که تا جایی که میتوانند قاعدهمند و منظم بنویسند. ایدهآلترین حالت، نوشتن هر روزه است. منتظر پیدا کردن حال یا الهام و اینجور چیزها نمانند. فقط بنویسند. بنویسند؛ نه برای اینکه میخواهند نویسنده شوند، بلکه برای اینکه دلشان میخواهد بنویسند و خلاق باشند و بیدلیل خود را آزار ندهند.
▪ الیزابت برگ
(نویسنده کتابهایی چون پیش از خواب، حرف بزن)
به خودتان بیش از هر کس دیگری اعتماد کنید. اول برای خودتان بنویسید، بعد به این فکر کنید که باید با آن چکار کرد. سعی نکنید از کس دیگری تقلید کنید. در عوض «صدا» و سبک ویژه خودتان را بپرورانید و اگر واقعاً علاقهمندید، به دانستن چیزهایی که من به آنها اعتقاد دارم، نگاهی به کتابم «فرار به سوی نقطه باز» با عنوان فرعی «هنر درست نوشتن» بیندازید.
▪ کولین هریسون:
(ویراستار مجله هارپرز ـ نویسنده «بشکن و برو»)
با خودتان روراست باشید. اگر مجبور نیستید بنویسید، به خودتان دردسر ندهید. کار دیگری بکنید. جدی میگویم اما اگر مجبورید بنویسید، هرگز دست برندارید. از مواجهه با رد شدن یا مورد بیاعتنایی قرار گرفتن اثرتان، باکی نداشته باشید و جسور و بیپروا باشید. با این حال نسبت به هنرتان تواضع و فروتنی کنید. موفق شدن، وقت میبرد. آثار استادان و شاهکارهای ادبی را با دقت بخوانید. تکنیک و ساختار را یاد بگیرید. این را بدانید که فقط یک بار زندگی میکنید و یک بار مینویسید. به قول ویلیام لومان «جنگل دارد میسوزد! عجله کنید!»
▪ جیم هریسون:
(استاد دانشگاه ایالتی نیویورک ـ نویسنده فیلمنامه)
تنها توصیه من به نویسندگان تازهکار و علاقهمند این است که به نویسندگی به عنوان کار نگاه نکنید، مگر اینکه مصمم باشید تمام زندگیتان را وقفش کنید. در ضمن خوردن سیر هم برای تقویت ذهن و تخیل خلاق موثر است.
▪ کریستوفر بوجالین:
(نویسنده رمانهایی چون قانون مشابهها)
زیاد بخوانید و مدام بنویسید. فارغ از هر چیز دیگر، از نوشتن لذت ببرید و آن را برای خودتان کش بدهید و طولانی کنید. من پیش از اینکه بتوانم اولین داستانم را در ۲۴ سالگی (به مجله کازموپوایتن) بفروشم، بیشتر از ۲۵۰ بار کارهایم رد شده بودند. به همین دلیل است که میگویم خیلی مهم است که در لحظهای که مشغول جمله ساختن و نوشتن هستید، از ذات کار لذت ببرید. مهم همین است.
▪ جفری دیور:
(نویسنده ۱۴ رمان پرفروش ازجمله کلکسیونر استخوان)
فقط دو قانون است که معمولاً به نویسنده تازهکار توصیه میکنم؛ اول اینکه چیزی را بنویسید که از خواندنش لذت میبرید و دوم هیچ وقت، هیچ وقت از نوشتن دست برندارید. رد شدن کارتان توسط ناشرین، فقط یک سرعتگیر است نه یک دیوار بلند آجری. حس کنید طرحها و کاراکترها را حتماً باید از ذهنتان به روی صفحه کاغذ خالی کنید وگرنه منفجر میشوید. دستکم خود من همیشه این احساس را داشته و دارم.
▪ دیان دی:
(نویسنده رمانهایی چون
«قطار مرگ به طرف بوستون»)
توصیه من این است که چیزی را بنویسید که خیلی دوست دارید بخوانیدش و بخوانید و بخوانید و بخوانید. بعد بنویسید، بنویسید، بنویسید. واقعگرا باشید. این کار (نویسندگی) تجارت یا کار راحت و پرجاذبهای نیست، نیاز به کار سخت و طاقتفرسا دارد و باید به تنهایی انجامش داد.
هیچ بازخورد بی درنگ و بلافاصلهای هم ندارد. برای دیدن بازخورد اثرتان نیاز به انتظاری بسیار طولانی دارید از فکر این نکته تنم میلرزد که برای رسیدن به پول، چقدر باید منتظر بمانید! شاید نتوانید واقعیتهای تلخ این شغل بیرحم و خشن را تحمل کنید. فقط یک دلیل خوب برای سر کردن و زندگی با رویای نویسندگی وجود دارد و آن این است:
وقتی اولین رمانتان را نوشتید، صرفنظر از اینکه فروش کرده باشد یا نه و صرفنظر از اینکه مورد توجه ناشران قرار گرفته باشد یا نه احساس کنید که نمیتوانید کتاب دیگری ننویسید. اگر احساستان اینطور بود، این کتاب دیگر کمکم تبدیل میشود به کتابهای دیگر و دیگر چرا؟ چون حس میکنید زندگی بدون حضور طرحها و شخصیتهای داستانی در ذهنتان خالی است.
▪ چیترا بانرجی دیوا کارونی:
(نویسنده رمانهایی چون «خواهر قلبی من» و برنده جوایز متعدد ادبی)
مطمئن نیستم که جرات توصیه به نویسندگان تازه کار و علاقهمند را داشته باشم. اما چیزهایی هست که مدام برای یادآوری به خودم تکرار میکنم اگر نوشتن برایت مهم است باید آمادهباشی که بهشدت برایش کار کنی و زندگیات را آنقدر ساده و خلوت کنی که بتوانی هنرت، انرژی و زمانی را که نیاز دارد به آن اختصاص بدهی. طیف کتابهای مورد مطالعهات را گسترش بده و ساعتهای طولانی تمرین کن. باید مثل یک سفالگر، عزم جزمی در دور انداختن قطعههای بدشکل داشته باشی باید عزم جزمی در ریسک کردن و آزمودن فرمهای تازه داشته باشی تا با هر چیزی که مینویسی پیشرفت تازهای کنی.
▪ مایو بینچی:
(نویسنده کتابهایی چون کلاس بعدازظهر و عروسی نقرهای)
توصیه من این است که همانطور که حرف میزنید، بنویسید و حتما هم فقط در مورد مطالب و چیزهایی بنویسید که از آنها شناخت دارید.
▪ جودی بلوم:
(نویسنده کتابهایی چون «خدایا تو آنجایی؟ من مارگارت هستم»)
به هیچ کس اجازه ندهید ناامیدتان کند!
▪ لیزا دالبی:
(نویسنده رمان «قطعه موراساکی»)
در مورد چیزهایی بنویسید که ذهنتان را مشغول کرده و وسوسهتان میکند.
▪ کریگ هولدن
(نویسنده رمان پرنده جاز)
دونده دوی استقامت باشید. هزاران قصه کوتاه و شعر و صدها رمان بخوانید. هر روز بنویسید. به دنبال پول هم باشید؛ اما نه زیاد.
▪ الیویا گلداسمیت:
(نویسنده رمان پرفروش همسران جوان)
هر روز بنویسید. ساعتهایی را که به دردتان میخورد، پیدا کنید. یکجا بنشینید تا چیزی به ذهنتان خطور کند. چیزی را که مینویسید، همان روز قضاوت نکنید. این کار را روز بعد انجام بدهید. اگر چیزی به ذهنتان خطور نکرد، کارهای قبلیتان را ویرایش و بازنویسی کنید.
یک نکته دیگر را هم بگویم و آن اینکه نه ویراستار و نه ناشر، هیچ کدام بیشتر از شما کارتان را نمیشناسند و نسبت به آن شناخت ندارند. من تمام توصیهها و پیشنهادهایی را که نسبت به نوشتههایم میکنند، میشنوم اما همیشه آنها را به کار نمیبندم. تصمیم نهایی خودم را میگیرم.
▪ آندره دوبوس:
(نویسنده رمان «خانه مدوشن» نامزد جایزه کتاب ملی ۱۹۹۹ در رشته ادبیات)
برای داستانهایتان، طرح کلی نریزید. تکرار میکنم: طرح کلی نریزید. نویسندگانی را میشناسم که این کار را میکنند، اما شخصا معتقدم فرآیند نوشتن از ما میخواهد تا تسلیم راز و رمزهای ناشناخته بشویم. در هیچ جای فرهنگ ما چنین آموخته نابی وجود ندارد. باید به ضمیر ناخودآگاهتان اعتماد کنید، باید به شخصیتهای داستان اعتماد کنید تا خودشان داستان را به جایی که میرود، هدایت کند.
▪ کارولینا گارسیا آگویلرا:
(نویسنده رمانهایی چون شکر تلخ و معجزهای در بهشت)
هیچوقت دست از نوشتن برندارید. نوشتن، تفنن نیست. نباید صرفا یک آماتور آخر هفتهای باشید. یعنی نمیشود به نویسندگی مصمم باشید و فقط تعطیلات آخر هفته را صرف نوشتن کنید. باید وقت بگذارید. حتی اگر میتوانید، چند ماه شغل اصلیتان را هم کنار بگذارید. به اعتقاد من، نویسندگی یک شغل پارهوقت نیست و یادتان هم باشد که چاپ کتاب، فقط محدود به نوشتن آن نمیشود. من خودم وقتی کارم را شروع کردم، چیزی از چاپ و نشر نمیدانستم. هنوز هم باورم نمیشود که کتابهایم چاپ شدهاند.
حتما شنیدهاید: نویسندهها میگویند باورشان نمیشود که واقعا نویسنده شدهاند، تا وقتی که مثلا در هواپیما کسی را ببینند که دارد کتابشان را میخواند. این اتفاق همین چند روز پیش در سالن ورزش برای خودم رخ داد. زنی که روی دوچرخه کناریام نشسته بود، کتابم در دستش بود و داشت میخواند. از او پرسیدم آیا از آن خوشش آمده یا نه. گفت بله و من هم تصمیم گرفتم به او بگویم که نویسندهاش من هستم.
▪ کارول هیگینز کلارک:
(نویسنده رمانهایی چون «سالن را بیارایید»)
دست از نوشتن برندارید. عضو یک گروه نویسندگی با یک کلاس قصهنویسی شوید. اگر چیزی نوشتهاید که گمان میکنید قابلیت عرضه و چاپ دارد، تلاش کنید آن را به جایی بفرستید اما مهمترین کارتان باید این باشد که نوشتن را ادامه بدهید.
▪ مایکل کانلی:
(نویسنده رمانهایی چون «سیاهی تیرهتر از شب»)
هر روز بنویسید؛ حتی اگر شده، فقط برای چند دقیقه وقتی بخواهید حتی چند دقیقه بنویسید، لازم است به داستان و شخصیتها فکر کنید هر روز نوشتن، آنها را در ذهنتان تازه و زنده نگه میدارد. وقتی در ذهنتان حضور داشته باشند، آن وقت میتوانید مدام روی داستان کار کنید. قسمت اعظم نویسندگی، پای دستگاه کامپیوتر یا کنار قلم و کاغذ صورت نمیگیرد. این حقه کوچک به استمرار فرآیند نوشتن خلاق کمک میکند.
▪ سونیا سونز
(نویسنده «چیزهایی که مامان نمیداند»)
از همین حالا شروع کنید به نوشتن! هرچه بیشتر بنویسید، مهارتتان بیشتر میشود. آثار نویسندگان بزرگ را بخوانید. در مورد چگونه نوشتن هم بخوانید کتابهای فوقالعادهای درباره نویسندگی وجود دارد. اگر میتوانید بر و بچههای دیگری هم پیدا کنید که در نویسندگی جدی هستند؛ یک گروه نقد و بررسی تشکیل بدهید بهطور منظم و مرتب دور هم جمع شوید و مطالعه کنید کارهای یکدیگر را مورد بحث قرار دهید و نقدهای سودمند و راهگشا را با هم سهیم شوید. من سالهاست که همین کارها را کردهام و پیشرفت زیادی هم داشتهام.
▪ سوزان فیشراستیپلز:
(نویسنده رمانهای کودک و نوجوان از قبیل «شهربانو»)
بیاموزید که باید ذوق و قریحه خودتان را بشناسید و آن را فعال کنید حتی اگر کوچک و ناچیز بهنظر بیاید. مثل کلمه خاصی که دنبالش میگردید، به دنبال یافتن ذوق و استعدادتان باشید. قدر آن را بدانید و شاکر باشید. برای هنری که به آن عشق میورزید، سخت کار کنید.
▪ مو هایدر:
(نویسنده رمان پرفروش مرد پرنده)
همان توصیه همیشگی و معمول بنویسید. بنویسید. بنویسید و بعد، وقتی این کار را کردید، باز چیز دیگری بنویسید. دست از نوشتن بر ندارید. اگر برایتان روشن نیست که چه «سبک» و «صدا»یی را برای خودتان برگزینید، خود را به جای خواننده بگذارید. نکته دیگر هم اینکه برای خودتان بنویسید. اگر بخواهید به دنبال بازار پیدا کردن باشید، شکست میخورید.
▪ نوار رابرتز
(۷۵ میلیون نسخه از کتابهایش
در سراسر جهان به فروش رفته)
اول، چیزی را بنویسید که دلتان میخواهد بهعنوان تفریح و لذت همان را بخوانید. اگر برایتان جالب نباشد و سرگرمتان نکند، احتمالا برای هیچکس دیگری هم جالب و سرگرمکننده نیست.
▪ وین جانسون
(نویسنده کتاب جنجالی «دوباره فکر نکن!»)
سعی کنید تا جایی که میتوانید زندگیتان را وقف و صرف نوشتن چیزهایی کنید که دوستشان دارید.
▪ ماتیونیل
(نویسنده رمان پرفروش «مسافران انگلیسی»)
فقط بنویسید. سعی نکنید آدم ماهر و باسوادی بهنظر بیایید. اگر بتوانید موضوعی را پیدا کنید که واقعا معنای خاصی برای شما داشته باشد و بتوانید آن را برای بقیه دنیا هم معنادار کنید، کار تمام است؛ موفق شدهاید.
▪ باربارا همبلی
از بازنویسی یا به عبارت دیگر «دوباره نوشتن» باکی نداشته باشید. به کسی که به قضاوتش اعتماد دارید، بدهید کارتان را بخواند و بپرسید که آیا بر او تاثیر گذاشته یا نه و اگر نه، چرا؟ کاری را که شروع میکنید، به پایان برسانید. (اگر همیشه نمیتوانید دستکم بیشتر وقتها خودتان را مقید کنید که کارتان را تمام کنید.) قصههایی راجع به آدمها بنویسید. توصیه دیگرم هم این است که وقتتان را صرف ساختن یک دنیای کاملا خیالی و پوچ یا یک تاریخ فراموششده نکنید.
▪ جوانا ترولوپ
(نویسنده رمانهای پرخوانندهای چون «بچههای مردم» و «بهترین دوستان»)
صبر و تحمل؛ استقامت و پشتکار و قوای مشاهده خود را تقویت کنید. برای نویسندهشدن هیچوقت پیر نیستید اما شاید هنوز بچه باشید!
امید فروتن
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست