دوشنبه, ۲۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 13 May, 2024
مجله ویستا

ناتو در رؤیای سلطه بر جهان


ناتو در رؤیای سلطه بر جهان

پایگاه اینترنتی «گلوبال ریسرچ», طی یک مقاله تحلیلی به قلم «ریک رازوف», مسئله توسعه ناتو به خصوص در خاورمیانه را مورد بررسی قرار داده است براساس مطالب این مقاله, جنگ افغانستان فرصت بسیار خوبی را برای ناتو به وجود آورده است, تا هم نیروهایش را در یک جنگ واقعی آبدیده کند و هم ارتش خود را گسترده تر و پرتعدادتر سازد و از این طریق بتواند دامنه نفوذ خود را گسترش دهد

باخبرهای اخیری که در رابطه با پیوستن سربازانی از کشورهای کلمبیا، مغولستان، ارمنستان، ژاپن، کره جنوبی، اوکراین و مونته نگرو به ۴۵ کشور دیگر تحت رهبری «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) به گوش می رسد، به زودی نیروهای نظامی ۵۰ کشور مختلف از پنج قاره، تحت یک ساختار فرماندهی متحد در خاورمیانه حضور خواهند یافت.

این در حالی است که تاکنون سابقه نداشته است سربازان زیادی از کشورهای مختلف در یک جنگ واحد حاضر شوند. حتی اگر جنگ افغانستان را با عراق مقایسه کنیم، خواهیم دید که نیروهای ائتلافی حاضر در عراق در سال ۲۰۰۶، تعداد ۲۶ کشور بوده اند.

ناتو تنها بلوک نظامی دوران پس از جنگ سرد است که توسعه یافته و برخی کشورهای عضو پیمان ورشو سابق، یعنی جمهوری چک، مجارستان و لهستان را در جریان اولین جنگ ناتو که عبارت بود از ۷۸ روز بمباران بیرحمانه یوگسلاوی، به خود جلب کرد.

با گذشت زمان و دو سال بعد از حملات ۱۱ سپتامبر، کشورهای عضو ناتو برای اولین بار بند پنجم این پیمان را فعال کردند: «کشورهای عضو توافق می کنند که حمله مسلحانه به یکی یا بیشتر از یکی از کشورهای عضو در اروپا و یا آمریکای شمالی، به عنوان حمله علیه تمامی آنها تلقی می شود»؛ از آن پس، این کشورها، عملیات گوناگونی از استقرار سامانه رادار «آواکس» برای پاسداری از خلیج آتلانتیک، تا «عملیات کوشش موثر» که یک برنامه تجسس دریایی در دریای مدیترانه است را آغاز کرده اند که تا امروز نیز ادامه دارد.

اما هدف اصلی از فعال کردن بند پنجم پیمان ناتو، این بود که سازمان مذکور ۱۹ عضو این بلوک نظامی (در آن زمان) را جمع کرده و با یورش به افغانستان، آن کشور را اشغال و سربازان، هواپیماها و پایگاه های نظامی را در جنوب و مرکز آسیا از جمله قرقیزستان، پاکستان، تاجیکستان و ازبکستان، مستقر کند. در همین راستا، اجازه پرواز هوایی بر فراز قزاقستان و ترکمنستان به دست آمد و پایگاه های هوایی تازه، تاسیس شد و بلغارستان و رومانی نیز برای انتقال سربازان و تسلیحات نظامی به منطقه جنگی افغانستان، مورد استفاده قرار گرفتند.

اگر جنگ یوگسلاوی در سال ۱۹۹۹، اولین عملیات «خارج از منطقه» ناتو بوده است، جنگ افغانستان نشانگر تغییر شکل ناتو به یک ماشین جنگنده جهانی است، به طوری که طی سال های ۲۰۰۱ تاکنون، مقامات ناتو و حامیانشان از عباراتی نظیر ناتوی قرن ۲۱ استفاده کرده اند، و افغانستان این فرصت را به اتحاد ناتو داد تا دامنه حضور خود را بیافزاید، به طوریکه با انجام این عملیات نظامی، ناتو کوشید تا خود را به عنوان اولین ارتش بین المللی دنیا معرفی کند.

در همین رابطه، «کورت ولکر» دستیار معاون وزارت خارجه آمریکا در امور اروپا، سال ۲۰۰۶ گفت: ناتو در سال ۱۹۹۴اتحادی از ۱۶ کشور بود و هیچ شریکی نداشت و هیچ عملیات نظامی را هدایت نکرده بود. در سال ۲۰۰۵، ناتو تبدیل به اتحادی متشکل از ۲۶ کشور شد و به طور همزمان، در هشت عملیات مختلف در چهار قاره و با کمک ۲۰ شریک در اروپا و آسیا، هشت شریک مدیترانه ای و چهار کشور شریک در خلیج فارس، شرکت داشت.

از سال ۱۹۹۹ تاکنون، ناتو ۱۲ عضو جدید پیدا کرده است که عبارتند از: آلبانی، بلغارستان، کرواسی، جمهوری چک، استونی، مجارستان، لتونی، لیتوانی، لهستان، رومانی، اسلواکی و اسلوونی که همه آنها در اروپای شرقی قرار دارند و ۹ کشور نیز عضو سابق پیمان ورشو، سه کشور از کشورهای درون اتحاد شوروی سابق و دو کشور نیز از جمهوری های سابق یوگسلاوی بوده اند.

تمامی اعضای جدید آماده پیوستن کامل به ناتو تحت برنامه «مشارکت برای صلح» بودند که اولین لازمه های آن همکاری های تسلیحاتی، افزایش دو درصدی بودجه نظامی اعضای جدید، پاکسازی کارکنان ارتش و دیگر پست های امنیتی و دفاعی که از لحاظ سیاسی قابل اعتماد نیستند، آموزش در دانشگاه های نظامی ناتو، میزبانی تمرینات نظامی مشترک با آمریکا و ساخت نیروی پلیسی با زبان مشترک انگلیسی برای پیوستن به عملیات خارجی بود.

این چنین است که در نتیجه برنامه مشارکت برای صلح، هم اکنون تمامی اعضای ناتو نیروهای خود را در افغانستان مستقر کرده اند و در همین حال، این مشارکت شامل تمامی کشورهای عضو شوروی سابق (به جز روسیه) که عضو ناتو نیستند نیز می شود. این کشورها عبارتند از: ارمنستان، آذربایجان، بلاروس، گرجستان، قزاقستان، قرقیزستان، مولداوی، تاجیکستان، ترکمنستان، اوکراین و ازبکستان و ده کشور اروپایی، اتریش، بوسنی، فنلاند، جمهوری ایرلند، مقدونیه، مالت، مونتنگرو، صربستان، سوئد و سوئیس که تا پیش از این هیچ گاه عضو این بلوک نظامی نبوده اند هم اکنون سربازان تمامی این کشورهای اروپایی به جز مالت و صربستان، به همراه تمامی ۲۸ کشور عضو ناتو در افغانستان حضور دارند.

در رابطه با کشورهای عضو شوروی سابق نیز، سربازانی از ارمنستان، آذربایجان، استونی، گرجستان، قزاقستان، لتونی، لیتوانی، مولداوی و اوکراین تحت برنامه مشارکت برای صلح، در عراق حضور داشته اند، به طوریکه در زمان جنگ اوت گذشته در قفقاز جنوبی، گرجستان با استقرار ۲۰۰۰ تن از سربازانش در نزدیکی مرزهای ایران، سومین حضور بزرگ نظامی در عراق را داشت.

ناتو همچنین، گفت وگوهای مدیترانه ای خود را نیز ارتقا داده است، گفت وگوهایی که کشورهای الجزایر، مصر، اسرائیل، اردن، موریتانی، مراکش و تونس را شامل می شود. این اقدام در جریان دیدار سال ۲۰۰۴ اعضای ناتو در اسلامبول صورت عملی به خود گرفت، که تحت عنوان «ابتکار همکاری استانبول» شناخته می شود. در همین اجلاس بود که طرح ترکیب نظامی شش کشور عضو شورای همکاری های خلیج فارس یعنی بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی نیز آماده شد. این در حالی است که امارات متحده عربی، تاکنون تنها کشور عربی است که سربازانش را در افغانستان مستقر کرده است.

ناتو همچنین با افغانستان و پاکستان، یک کمیسیون سه جانبه تشکیل داده است که به بررسی توسعه خطرناک جنگ در آسیای جنوبی می پردازد. به طوری که سران نظامی، دفاعی و سیاسی پاکستان و افغانستان به طور منظم برای دیدار و کسب دستورات، به مقر ناتو در بلژیک احضار می شوند. علاوه بر آن، سربازان افغانستان و پاکستان نیز در پایگاه های ناتو در اروپا آموزش داده می شوند.

مؤلفه دیگر، تصمیم سال ۲۰۰۱ ناتو برای فعال سازی بند پنجم این پیمان، استقرار نیروهای ناتو در شاخ آفریقا بود، که این امر به طور مقدماتی در «کمپ لمونیر» واقع در جمهوری جیبوتی انجام شد و نیروهای ناتو در آنجا اقدام به تجسس دریایی و عملیات انتقال نیرو کردند و در نهایت، پاییز سال گذشته، ناتو اولین نیروی عملیاتی دریایی خود را در خلیج سومالی مستقر کرد و نفوذ خود را در آفریقا افزایش داد.

علاوه بر پنج کشور آفریقایی که در گفت وگوهای مدیترانه ای حضور داشتند، ناتو نفوذ خود در این قاره را طی هشت سال گذشته توسعه بخشیده است، بطوری که یک گروه دریایی از ناتو در کنیا نیز مستقر شده است. اعضای ناتو همچنین، مانورهای نظامی مختلفی را در آفریقایی جنوبی انجام داده اند و حتی لیبی همکاری های خود با ناتو را شروع کرده است.

در اینجا لازم است به تشکیل آفریکام توسط پنتاگون در سال گذشته اشاره شود؛ آفریکام در واقع پروژه شخصی ژنرال «جیمز جوتر» آمریکایی است که از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۶ فرمانده ارشد نظامی ناتو بوده است. به هر حال، با تشکیل آفریکام، تمایز بین عملیات ناتو و پنتاگون در آفریقا بسیار ناچیز شده است و تمامی ۵۳ کشور آفریقایی به جزاریتره، سودان و زیمباوه، شرکای بالقوه ناتو خواهند بود.

هم اکنون تمرکز اصلی طرح های جهانی ناتو بر افغانستان و کشورهای همسایه آن است؛ ۹سال جنگ در افغانستان، این کشور را به محلی برای آزمایش تسلیحات و ایجاد پایگاه های هوایی کرد، منطقه ای که منافع ایران، هند، چین و روسیه را تحت تأثیر قرار می دهد. افغانستان همچنین یک اردوگاه آموزشی برای آموزش اعضای جدید ناتو است.

هم اکنون بیش از ۱۰۰هزار سرباز تحت فرمان آمریکا و ناتو در افغانستان حضور دارند که بیشتر آنها نیروهای ویژه، سربازان هوابرد و کوهستانی و دیگر واحدهایی هستند که از کشورهای عضو تحت امر ناتو درآمده اند. هفتم اوت «آندرس راسموسن»، دبیرکل ناتو، خواستار اعزام نیروهای بیشتری شده بود.از سوی دیگر، راسموسن تنها دو روز پس از انتصابش به سمت دبیرکلی ناتو اظهار داشت که تنظیم یک ضرب الاجل برای خروج نیروهای بین المللی از افغانستان ممکن نیست و کشورهای غربی تا زمانی که نیاز باشد، در افغانستان حضور خواهند داشت.

در همین حال، ژنرال انگلیسی «دیوید ریچاردز»، رئیس ستاد کل ارتش نیز هفتم اوت (۱۶مرداد) تأکید کرد که احتمال خروج نیروهای ناتو افغانستان وجود ندارد و حضور انگلیس در این کشور ممکن است ۳۰الی ۴۰سال ادامه داشته باشد.

هشت روز قبل از آنکه ریچاردز چنین اظهاراتی بکند، «سرنیگل شینوالد» سفیر انگلیس در آمریکا، نیز طی اظهارات مشابهی گفته بود؛ انگلیس و ناتو در آسیای جنوبی و مرکزی ایفای نقش می کنند، و این امر، دهه ها ادامه خواهد یافت.

سفیر افغانستان در آمریکا نیز تابستان گذشته اعلام کرده بود، امیدی برای کاهش وسعت جنگ در کشورش وجود ندارد و کشورهای ناتو قصد دارند تا هشت الی ۱۰هزار سرباز اضافی به افغانستان اعزام کنند. علاوه بر آن، آمریکا هم بیش از ۴۰ هزار نیروی جدید به این کشور می فرستد.توجیهات رسمی افزایش نیروهای ناتو و آمریکایی در افغانستان این است که افزایش نیرو، تلاشی مقطعی برای اطمینان حاصل کردن از امنیت انتخابات افغانستان است.

یک روز قبل از آنکه سفیر انگلیس در ایالات متحده از طرح انگلیس برای حضور چند دهه ای در افغانستان خبر دهد، «دیوید میلیبند»، وزیرخارجه انگلیس کنفرانس خبری مشترکی با «هیلاری کلینتون» همتای آمریکایی خود در واشنگتن برگزار کرد. او در این کنفرانس با اشاره به نظرسنجی هایی که هم در آمریکا و هم در انگلیس صورت گرفته است، گفت اکثر مردم این دو کشور با استمرار جنگ در افغانستان مخالف هستند. میلیبند اظهار داشت: من به وضوح می گویم که ما (انگلیس و آمریکا)، با هم وارد جنگ افغانستان شدیم، و با هم این جنگ را ادامه خواهیم داد. زیرا ما با همدیگر قدرتمندتر هستیم.

ناتو و پنتاگون در واکنش به وخیم تر شدن اوضاع امنیتی در افغانستان، اقدام به برگزاری یک جلسه محرمانه فوری در پایگاه هوایی آمریکا در نزدیکی مقر ناتو در بلژیک کردند. شرکت کنندگان در این جلسه «رابرت گیتس»، وزیر دفاع آمریکا، «مایک مولیتز»، رئیس ستاد مشترک، ژنرال «استنلی مک کریستال»، فرمانده ناتو و نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان، ژنرال «دیوید رودریگرز»، جانشین فرمانده نیروهای آمریکایی حاضر در افغانستان، «جیمز استاوریدیس»، فرماندهی عالی ناتو و «دیوید پترائوس»، فرمانده قرارگاه مرکزی نیروهای آمریکایی بودند.

دو روز پس از برگزاری این جلسه «شورای آتلانتیک شمالی» به عنوان هیئت حاکمه ناتو، اعلام کرد که به دنبال تشکیل فرماندهی جدید ناتو در افغانستان است و این فرماندهی نیز «فرماندهی مشترک میانی» نامیده خواهد شد و ژنرال رودریگرز آلمانی نیز آن را فرماندهی می کند. این تصمیم ناتو در واقع، مشابه مدلی است که در عراق از آن استفاده شد و طبق آن، فرماندهی کلی نیروهای چند ملیتی در اختیار یک ژنرال چهار ستاره آمریکایی بوده است و همزمان یک ژنرال سه ستاره نیز عملیات های روزانه را فرماندهی می کرد.

البته، افغانستان فقط برای ناتو میدان جنگ در آسیای جنوبی نیست از ۲۰ تا ۲۴ جولای (۲۹تیر تا ۲مرداد) فرماندهان ارشد نیروهای مسلح آمریکا و پاکستان، در گرجستان و در جریان سمینار مبارزه با شورش، با یکدیگر دیدار کردند.

سرهنگ «دیوید راپر» رئیس مرکز مبارزه با شورش ارتش و نیروی دریایی آمریکا در تشریح مذاکرات صورت گرفته در سمینار گرجستان گفت: این هفته ما درس هائی از مبارزه با شورش را ارایه کردیم. ما از آن درس ها، برای شروع گفتگوها استفاده کردیم و با برگرفتن تجربه های قبلی در عراق، آنها را برای موقعیت کنونی خود به کار بردیم. ما همچنین، نقطه نظرات خود در رابطه با چالش های افغانستان، پاکستان و به طور کلی آسیای جنوبی، رد و بدل کردیم.البته، آسیای جنوبی تنها شامل افغانستان و پاکستان نیست بلکه، شامل هند، نپال، بنگلادش، و سریلانکا نیز می شود.

یک مقام نظامی دیگر آمریکایی نیزکه درسمینار چهار روزه گرجستان حضور داشت، گفت: پاکستان کشور محوری در عملیات کنونی ماست. فرمانده ارتش پاکستان درحقیقت، از میانه مبارزه با شورش به اینجا آمده است تا اطلاعاتش را به ما بدهد و ما نیز آمده ایم تا درباره فعالیت هایی که هم درگذشته و هم اخیراً درعراق و افغانستان انجام داده ایم، صحبت کنیم.

درهمین حال، اوایل ماه اوت (اواخر تیر) مک کریستال (فرمانده سربازان آمریکایی و ناتو در افغانستان) و «ریچارد هالبروک. نماینده ویژه آمریکا در افغانستان و پاکستان، با «استنلی کارنو» محقق و پژوهشگر جنگ ویتنام، گفت وگو کردند تا ازدرس های این جنگ برای مبارزه علیه طالبان استفاده کنند.

درهمین رابطه، هالبروک درگفت وگو با خبرگزاری «آسوشیتدپرس» با تایید این خبر، شرح داد که با کارنو در رابطه با شباهت های بین دو جنگ ویتنام و افغانستان صحبت شده است.

«آسیای جنوبی بزرگ» تنها منطقه ای نیست که جنگ بزرگتر غرب در افغانستان را شامل می شود، بلکه آسیای مرکزی و حوزه دریای خزر هم شامل این جنگ می شود. به طوری که کشورهای حاضر در این مناطق پایگاه های نیروهای ناتو و آمریکا را تأمین کرده اند (قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان). کشورهایی هم که اقدام به تامین سرباز و خدمات کمکی به ناتو کرده اند، به طور گسترده تری وارد شبکه ناتو می شوند.

در ژانویه گذشته، ژنرال «دیوید پـترائوس» از قزاقستان دیدار کرده و از این کشور خواسته بود پایگاه های هوائی اش را به منظور عبور هواپیماهای آمریکایی به افغانستان، بازکند. بعدها نیز فاش شد که مذاکرات پترائوس با مقامات قزاقستانی، شامل به کارگیری سربازان قزاق برای حضوردر جبهه افغانستان نیز می شده است. این درحالی است که قزاقستان عضو «سازمان پیمان امنیت جمعی» به رهبری روسیه و همچنین عضو «سازمان همکاری های شانگهای» است که سه کشور همسایه اش یعنی قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان نیز به همراه روسیه وچین، دراین سازمان حضور دارند.

این کشور همچنین از جمله کشورهای حاشیه دریای خزر است که دارای ذخایر عظیم نفتی وگازی بوده و به عنوان یک کشور کلیدی درطرح های غرب برای دراختیار گرفتن حمل و نقل هیدروکربن ها به اروپا و آسیا، مطرح است.

نفوذ پنتاگون و ناتو به قزاقستان که یکی از اعضای برنامه مشارکت برای صلح ناتو است، به طور همزمان موجب حضور حمله خصمانه ارتش غرب درمرزهای روسیه و چین خواهد شد و موجودیت سازمان همکاری های شانگهای و سازمان پیمان امنیت جمعی را تضعیف می کند. درواقع بخشی از اهداف جنگ افغانستان که تنها چهار ماه پس از پیدایش سازمان همکاری های شانگهای در ژوئن سال ۲۰۰۱، آغاز شد، به صراحت مستقر کردن نیروهای نظامی آمریکا و ناتو در آسیای مرکزی، با هدف بی اثر کردن تلاش های چین و روسیه برای توسعه امنیت، انرژی، حمل و نقل و دیگر پروژه های مشترک، اعلام شده است.

هفتم اوت سال جاری (۱۶ مرداد) «ریچارد هواگلند» سفیر آمریکا در قزاقستان با وزیر دفاع این کشور دیدار کرد تا همکاری های نظامی دو جانبه را گسترش دهد. وی طی دیدار با «ژاکسیبکوف» وزیر دفاع قزاقستان به تجربیات ارتش آمریکا و تبادل این تجربیات اشاره کرد که این به شرکت بیش از ۳۲۰ نظامی قزاق، در برنامه آموزش نظامی مراکز آموزشی ارتش آمریکا انجامید.

همچنین، «رابرت گیتس» وزیر دفاع آمریکا، هفتم اوت با اشاره به اینکه قرقیزستان اوایل سال جاری میلادی اقدام به اخراج نیروهای ناتو و آمریکا از پایگاه هوایی «ماناس» کرده بود، از اینکه قرقیزستان بار دیگر به نیروهای آمریکایی اجازه داده است تا از همان پایگاه هوایی استفاده کنند، ابراز خوشنودی کرد و اظهارداشت که توافقنامه جدید، آمریکا و قرقیزستان را قادر می سازد تا به «روابط نظامی بسیار سازنده ای که پیش از این ایجاد شده بود، ادامه دهند.»

شایان ذکر است که قرقیزستان نیز همچون قزاقستان، عضو سازمان پیمان امنیت جمعی و سازمان همکاری های شانگهای است.دراین میان، تلاش های آمریکا برای فعال شدن در ترکمنستان نیز قابل ذکر است؛ در پایان ماه جولای «ویلیام برنز» معاون وزیر خارجه آمریکا در امور سیاسی، از طرح ایجاد یک کمیسیون بین دولتی خبر داد که برای همفکری های منظم با ترکمنستان ایجاد شده است و به افزایش ثبات در افغانستان و منطقه کمک می کند.

این درحالی است که یک گزارش فاش کرد: ترکمنستان به آهستگی درحال تبدیل شدن به قطب عظیم شبکه تامین محموله های غیرکشنده نیروهای ناتو و آمریکایی در افغانستان است. علاوه بر آن، پنتاگون نیز تایید کرده است که یک گروه کوچک از کارکنان نظامی آمریکایی هم اکنون در عشق آباد فعالیت می کنند تا به سوخت گیری مجدد عملیات کمک کنند.علاوه بر آن، اقدامات مشابهی نیز در گوشه غربی دریای خزر و آذربایجان و همسایگانش در جنوب قفقاز در حال انجام است. به طوری که این کشورها نیز با افزایش وسیع سربازان و تجهیزات و گسترش عملیات رزمی در افغانستان، حریم هوایی و پایگاههای هوایی خود را هم برای عبور سربازان، تسلیحات و ملزومات آماده کنند.

همچنین طرح هایی در راه هستند که در چارچوب آنها پایگاههای هوایی بلغارستان و رومانی توسط آمریکا و ناتو به کار گرفته می شوند تا به پایگاههای حاضر در گرجستان و آذربایجان و از آنجا به آسیای مرکزی و افغانستان متصل شوند.در همین راستا، ماه گذشته اولین پایگاه ترابری هوایی استراتژیک جهانی، در پایگاه هوایی «پاپا» در مجارستان، که از آن به عنوان بزرگترین پروژه ناتو طی ۴۰ سال اخیر یاد می شود عملیاتی شد تا در جنگ آسیای جنوبی و درگیری های شرق مورد استفاده قرار بگیرد. ۱۲کشور مشارکت کننده دراین پایگاه بلغارستان، رومانی، اسلونی، لهستان، مجارستان، لتونی، لیتوانی، هلند، نروژ و آمریکا و همچنین دوعضو برنامه مشارکت برای صلح یعنی فنلاند و سوئد هستند.

پس ازدیدار ماه گذشته روسای جمهور روسیه و آمریکا در مسکو، روسیه توافق کرد سالانه به ۴۵۰۰ پرواز پنتاگون اجازه دهد به طور رایگان از حریم هوایی روسیه عبور کنند که این امر موجب می شود تا آمریکا سالانه به میزان ۱۳۳ میلیون دلار در هزینه های کلی ترانزیت، صرفه جویی کند.

«آلفرد راس» نویسنده آمریکایی در رابطه با موافقت روسیه با طرح های جنگی آمریکا در آسیای جنوبی هشدار داد و نوشت: آمریکا، تحت حکومت «باراک اوباما» با آهنگ شدیدی درحال پیش بردن حضور نظامی خود درهمسایگی روسیه در آسیای مرکزی است؛ انتصاب هالبروک، نماینده سابق ناتو که حمله ناتو به یوگسلاوی را هماهنگ کرده بود، به عنوان نماینده آمریکا در منطقه، در واقع پرده از اهداف و مقاصد اوباما برمی دارد. هیچ منطقه ای از لحاظ استراتژیکی مهمتر از «افغانستان- پاکستان» نیست، منطقه ای که نیروهای آمریکایی را در نزدیکی ایران، چین و بخش آسیای مرکزی روسیه مستقر می کند.

در رویکرد نامنظم جنگی جدید آمریکا این توانایی وجود دارد که مناطق کوچک را نقشه برداری کند، الگوهای عبور و مرور شهروندان را تحلیل نماید و سیستم های رادار محلی را بخواند؛ مواردی که امری کلیدی برای دور بعدی عملیات آمریکا در حیطه جنوبی روسیه، از «کریمه» تا قرقیزستان، خواهد بود.

کشور مغولستان نیز که در همسایگی روسیه و چین قراردارد، مقدمتا اقدام به ارسال ۱۳۰ سرباز برای حضور در افغانستان، تحت فرمان ناتو، کرده است. این مشارکت مغولستان در افغانستان (و حتی عراق) به تحکیم اتحاد این کشور با ایالات متحده کمک کرده است و همین امر موجب تسهیل اجرای سیاست «همسایه ثالث» برای این کشور به منظور «به دست آوردن متحدان دیگری به غیر از روسیه و چین»، می شود.

آمریکا و ناتو از قزاقستان، ازبکستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ترکمنستان جهت محاصره چین و روسیه استفاده می کند کره جنوبی نیز، باز گرداندن سربازانش به افغانستان را تحت بررسی دارد و سنگاپور هم دارای یک واحد نظامی در ناتو است.

جنگ افغانستان همچنین به غرب اجازه داد تا یک ناتوی آسیایی را شکل بدهد، ناتویی که نیروهای مسلح کشورهای یاد شده به همراه نیروهای استرالیا و نیوزیلند را شامل می شود.

در قفقاز جنوبی، ارمنستان نیز اعلام کرده است که در نظر دارد سربازان بیشتری را در پایان سال جاری میلادی به افغانستان اعزام کند.

ارمنستان همانند تمام کشورهای شوروی سابق (به جز ترکمنستان) عضو «سازمان پیمان امنیت جمعی» است و همانندچهار کشور دیگر این منطقه، توسط غرب فریفته شده است تا وفاداری خود را به سمت ناتو تغییر دهد. گرجستان نیز اعلام کرده است یک گردان از سربازانی که توسط آمریکایی ها آموزش دیده اند را به افغانستان فرستاده است. گرجستان قبلاً هم به همراه آمریکا و دیگر اعضای ناتو، ۹ سال در عملیات ناتو در بالکان و پنج سال در عراق مشارکت داشته و وفاداری خود به غرب را با اقداماتش از سال ۱۹۹۹ تاکنون نشان داده است. این کشور تجربه جنگی خود را سال گذشته و در جنگ پنج روزه با روسیه مورد استفاده قرار داد. به همین خاطر بود «جورجی کاندلاکی» معاون رئیس کمیته امور خارجه پارلمان گرجستان، اخیراً به خبرنگاران گفت که کشورش از اعزام سربازانش به افغانستان، دو منفعت بزرگ کسب کرده است؛ اول ارتش گرجستان با حضور در عملیات رزمی واقعی، تجربیات ارزشمندی را به دست آورده است و دوم اینکه این اقدام عامل مهمی برای حمایت از خواست گرجستان جهت پیوستن به ناتو خواهد بود. کسب تجربیات جنگی در افغانستان و به کار بردن آن در مرزهای روسیه، تنها مختص گرجستان نیست؛ یکی از فرماندهان سابق ارتش فنلاند در رابطه با پیوستن این کشور به عملیات رزمی شمال افغانستان گفت: این فرصت منحصر به فردی است و به واسطه آن، ما می توانیم تمام واحدهای جنگی خود را آموزش دهیم و این واحدها در شرایط کاملاً جنگی، آموزش می بینند.

فنلاند دارای ۱۳۰۰ کیلومتر مرز مشترک با روسیه است و علی رغم مخالفت اکثریت مردم این کشور، دولت آن درحال پیوستن کامل به ناتو است.

درواقع ناتو از هر سو در حال دست اندازی به مرزهای روسیه است و در این میان، جنگ افغانستان نیز موجب آموزش دیدن ارتش های عضو ناتو می شود؛ ارتش هایی که در همسایگی روسیه قرار دارند و ممکن است روزی وارد جنگ با این کشور شوند.

جنگ در افغانستان و پاکستان به بالاترین شدت و سختی خود تا به امروز رسیده است، به طوری که آمار کشته شدگان غیرنظامی افغان در سال جاری بیش از ۱۰۰۰ نفر بوده است و ناتو و آمریکا نیز بالاترین میزان تلفات خود را طی هشت سال گذشته، تجربه می کنند.

انگلیس اعلام کرده است ۲۰۰۰ سرباز جدید را به همراه هواپیماهای شکاری، هلیکوپترهای «شنوک» و «مرلین» و وسایل نقلیه اضافی به افغانستان اعزام می کند. هم اکنون ایتالیا، فرانسه، آلمان، رومانی، ترکیه، پرتغال،اسپانیا و اعضای جدید ناتو مثل آلبانی و کروواسی و کشورهای مرتبط مثل استرالیا و نیوزیلند نیروهای خود را در افغانستان مستقر کرده اند و برای اعزام سربازان بیشتر و واحدهای نیروهای ویژه، هواپیماهای جنگی، هلیکوپترهای هجومی و دیگر ادوات زرهی تحت فشار قرار دارند.

جنگ افغانستان تبدیل به نبردی شده است که نظامیان ۵۰ کشور جهان در آن وارد شده اند، جنگی که نیروهای نظامی بین المللی در آن پخته شده و می توانند در آینده هرجای دیگری که آمریکا و ناتو بخواهند، مورداستفاده قرار بگیرند.

در حقیقت جنگ افغانستان یک جنگ عادی نیست، بلکه این جنگ، اولین جنگ آمریکا در آسیا و طولانی ترین جنگ این کشور از زمان جنگ ویتنام است؛ جنگ افغانستان اولین جنگ زمینی ناتو و اولین عملیات نظامی آن در آسیا است؛ به خاطر جنگ افغانستان، ارتش آلمان از زمان شکست رایش سوم در سال ۱۹۴۵، وارد اولین عملیات جنگی خود شد؛ سربازان فنلاندی اززمان جنگ جهانی دوم تاکنون، اولین جنگ خود را تجربه کردند و نیروهای سوئدی نیز اولین جنگ خود را طی ۲۰۰ سال گذشته تجربه کردند؛ کانادا از زمان جنگ کره، اولین بار است که سربازان خود را در جنگ ازدست می دهد؛ استرالیا نیز اولین مرگ سربازانش را از زمان جنگ ویتنام ثبت می کند و بالاخره اینکه، تعداد کشته شدگان سربازان انگلیسی از زمان جنگ فالکلند (مالویناس) در سال ۱۹۸۲، به بیشترین میزان خود رسیده است.