شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

هویت تاریخی سینمای گیشه


هویت تاریخی سینمای گیشه

سینمای ایران بدون نام پیش کسوتی چون ایرج قادری یک سینمای تحریف شده تاریخی است

سینمای ایران بدون نام پیش کسوتی چون ایرج قادری یک سینمای تحریف شده تاریخی است. او در سینمای قبل از انقلاب به همراه فردین نماد جوان مردی و لوطی گری بود و اکثر نسل های گذشته با فیلم‌های او وهم ردیفانش سینما را شناختند و سینمای ایران در مدیوم یک هنر پرطمطراق قرارگرفت وهمین”قادری‌ها” بودندکه الگوی بسیاری ازفیلمسازان قرارگرفتند وسینما را شناختند که امروزدرقالب هنرمندان این مرز وبوم هستند. پس قادری جزیی اصلی از تاریخ سینمای ایران است چه بخواهیم وچه نخواهیم،چه برخی‌ها معترف باشند یا نباشند همین قادری ها بودند که عکس یادگاری و امضا گرفتن از آنها برای برخی ازهنرمندان امروزی ومسئولین آرزو بود. نوع و جنس کار قادری به سینمای تجاری و گیشه نزدیک بود و آگاهانه این کار را می‌کرد و جنس این نوع سینما را خوب می‌شناخت. ساخت بیش از ۸۰ فیلم، قادری را در زمره بدنه سینما وازتاثیرگذاران خاص این حرفه قرار داده است.

اوهنرمندی بود که همیشه دلش می‌خواست کارهای مردمی‌بسازد وسلیقه مخاطب راهم به‌خوبی می‌شناخت. اما بابت کارفیلمسازی نکردن درمدت طولانی، ضربه ای مهلک براو وارد کرد. اومردی بود که سینما را واقعی دوست داشت، نه ازکشورخارج شد و نه به کار دیگری دست زد. تمام تلاش‌اش این بود که خود را با سینمای بعد از انقلاب منطبق کند واز مردم برای مردم بگوید سعی اش این بود حتی اگراز پس این تلاش برنیامده باشد. استواری و پافشاری ‌اش برای کار در این حرفه ارزشمند و مثال زدنی بود.

نمی‌توان منکر شد که قادری بخشی ازتاریخ سینمای کشورماست. او از دهه ۴۰ در سینمای ایران حضور داشت. درسینمای قبل از انقلاب حضورجدی داشت وسالن های سینما به یمن او پر ازمخاطب می‌شد. بعد ازانقلاب هم درچارچوب‌ نظام وخواست عموم مخاطبان فیلم ساخت وهمیشه با توده مردم همراه شد، مردم او را پذیرفتندو خاطره جمع کردند و این یعنی بخشی ازتاریخ بودن. ایرج قادری بخشی از تاریخ سینمای حرفه ای ماست.

او با کوسه جنوب، کوچه مردها، پشت و خنجر، جدایی، سرسپرده، توبه و.... سینما را هنوز در ذهن مخاطبانش زنده نگاه داشته است. د پس از انقلاب نیز با مردم همسو بود .”برزخی ها “را با تم هجوم دشمنان به وطن ساخت .سیستم ارباب و رعیتی دوران ستمشاهی را در دادا نشان داد وبا تاراج نیزبه موضوع روزمواد مخدر و اعتیاد پرداخت و نتیجه ان استقبال مردم از سینما و آشتی دادن برخی از مردمی‌شد که با سینما قهر کرده بودند اما اینها برای او منجر به ممنوع کاری‌اش شد.

اما او انقدر تلاش کرد که بازهم فیلم بسازد و پس ازده سال مسولین را وادار به تمکین کرد فیلم می‌خواهم زنده بمانم بازگشت باشکوه او به سینما بود .او با طوطیا و سام و نرگس سینمای عام پسندی را به مخاطب جوان معرفی کرد و دیگر شاید زمان افول او با سن ۷۰ سالگی آغاز شده بود . اما با این حال نمی‌شود قادری را در سینما ندید . او ازمعدود فیلمسازانی بود که نام وی مخاطبان بسیاری را به سالن ها می‌کشاند . قادری بخشی از خاطره ایرانیانی است که آثارش را دیده اند . او یاد اور خاطرات جمعی اذهان جدانشدنی جامعه است.خاطره هایی که چون جمعی است هیچگاه از خاطره یک ملت برچیده نمی‌شود. کاش همسرش به مردم و دوستدارانش اجازه می‌داد که جدای مسولین برای مرد کوچه های خاطره استقبالی با شکوه از جسم ناتوان و رنجورش می‌کردند.

نویسنده : محسن سلیمانی فاخر