جمعه, ۱۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 7 February, 2025
مجله ویستا

ابن خلدون و اخلاق شهرنشینی


ابن خلدون و اخلاق شهرنشینی

در کتاب آسمانی اسلام یعنی قرآن مجید نیز به دفعات ودر آیات گوناگون از لغات «مدینه» و «بلد» به معنای «شهر» استفاده و اسامی مذکور بارها ذکر شده و افزون بر آن در آیات و احادیث به جای مانده از امامان معصوم ع همواره شهرنشینی مورد مدح و ستایش قرار گرفته است در این راستا نیز دانشمندان و فلاسفة گوناگون در زمینة شهر و مسائل مبتلابه آن به بررسی و تحقیق و کنکاش پرداخته و آثار گرانقدری نیز از خود برجای نهاده اند

همگام با پیدایش شهرهای متعدد در اقصا نقاط عالم، تعدادی از دانشمندان نیز در دوره های گوناگون به تحقیق و تتبع در وجوه مختلف زندگی شهری و تبیین شرایط، ویژگی ها و شاخص های شهر پرداخته و از خود آثار گرانقدری نیز بر جای نهاده اند. بررسی آثار به جای مانده از دانشمندان مذکور، نشانگر این واقعیت است که از آغاز عمر شهرنشینی انسان، بیش از چند هزار سال نمی گذرد. از سوی دیگر با تفحص در شهرهای کهن شاهد تحول شگرفی در آن ها طی قرون گذشته تا به امروز هستیم و چنین امری فقط در سایة تلاش و پیشرفت مستمر انسان امکانپذیر بوده است؛ افزون بر آن مکاتب دینی و فلسفی موجود در دنیا نیز در طول پیدایش و تکامل خود، با محل زیست انسان، به ویژه شهر برخوردهای متفاوتی داشته و هر کدام از آن ها شرایط و ویژگی های خاصی را برای جایگاه زندگی انسان و ابعاد و خصوصیات مختلف آن تبیین کرده اند.

دین مبین اسلام نیز از آغاز پیدایش خود در سرزمین حجاز و به وسیلة پیامبر گرامی آن به تدریج اصول و شرایط مشخص و معینی را برای محل زیست انسان تعیین و بیان کرده است. در کتاب آسمانی اسلام یعنی قرآن مجید نیز به دفعات ودر آیات گوناگون از لغات «مدینه» و «بلد» به معنای «شهر» استفاده و اسامی مذکور بارها ذکر شده و افزون بر آن در آیات و احادیث به جای مانده از امامان معصوم(ع) همواره شهرنشینی مورد مدح و ستایش قرار گرفته است. در این راستا نیز دانشمندان و فلاسفة گوناگون در زمینة شهر و مسائل مبتلابه آن به بررسی و تحقیق و کنکاش پرداخته و آثار گرانقدری نیز از خود برجای نهاده اند.

یکی از مهم ترین دانشمندانی که طی قرون گذشته به مسأله شهر و شهرنشینی پرداخته، «عبدالرحمن بن محمد بن خلدون حضرمی» فیلسوف و جامعه شناس شهیر سده های هشتم و نهم هجری است. او در شاهکار فلسفی خود به نام «المقدمه» تحقیق گرانسنگی در زمینة شهر و اصول و شرایط ایجاد و حفظ آن انجام داده و دارای نظریات خاصی در زمینة نگرش به شهر و شهرنشینی است. موقعیت تاریخی او در فرهنگ اسلامی و شرایط اجتماعی وی در طول حیاتش و مراتب سیاسی ای که در طول زندگی پیمود، او را آماده ساخت تا بتواند تاریخ را به شکل یک رشتة علمی در آورد و دانش نوینی به نام جامعه شناسی پایه گذاری کند. او از این راه توانست تا به شهر و خصوصیات آن از ابعاد گوناگون نگاهی نو و کاملاً دگرگون بیندازد که پیشینیان وی هرگز قادر به انجام چنین کاری نبودند. او نمونة مورخی است که با تفسیر وضع موجود درصدد دریافت بهتر اوضاع گذشته برآمد و متقابلاً برای فهم بهتر حال به کنکاش در گذشته پرداخت و به این ترتیب همواره سیالیت و انعطافی کارآ در آثار وی ملاحظه می شود.

در مقالة حاضر ـــ که قصد انجام آن به وسیلة نگارنده سطور است ــ دیدگاه «ابن خلدون» در زمینة خصوصیات اخلاقی شهروندان مورد نقد و بررسی و تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت. و امید است در پایان بتوان به جمع بندی مشخصی در این زمینه دست یافت.

۱) طرح مسأله

در زمینه بررسی افکار و آثار دانشمندان، اعم از فقها، عالمان علوم تجربی و علوم اجتماعی، باید قبل از هر چیز به شرایط اجتماعی، سیاسی، زمانی و مکانی آن ها آگاهی یافت تا بتوان در مورد هر کدام از آن ها به نتیجه گیری مشخص و قابل اعتباری دست یافت. ابن خلدون و بررسی آثار و اندیشة او نیز از این امر جدا نیست؛ بنابراین تنها هنگامی امکان غور در عمق نظریات و جهان بینی وی وجود دارد که بتوان شرایط زمانی او را به درستی تحلیل، تبیین و درک کرد.

ابن خلدون درپی گذشت حوادث گوناگون بر وی و نیز مطالعات خویش، به تعریفی خاص از تاریخ می رسد که آن را بدین گونه توضیح می دهد: موضوع اصلی تاریخ عبارت است از فهماندن حالت اجتماعی انسان، یعنی تمدن و پدیده هایی که به طور طبیعی به آن وابسته هستند. وی قصد دارد تا با ارائة یک تئوری عام، حوادث متعدد را در دوران های مختلف ـــ چه در گذشته، چه در آینده ـــ قانونمند و آن ها را به صورت علت و معلولی بیان کند. این کار بزرگ در معروف ترین اثر او «المقدمه» ـــ که بی تردید و به زعم بیشتر اندیشمندان علوم اجتماعی یکی از شاهکارهای به یاد ماندنی قرون وسطا در زمینة جامعه شناسی می باشد ـــ نظم و قوام یافته است.

ابن خلدون در کتاب «المقدمه» شیوة جدیدی را برای نگارش وقایع به کار گرفته است و از راه آن نشان می دهد که وی برای درگیری های طبقاتی هیچ اهمیتی قایل نیست؛ بلکه بر عوامل سازنده و پدید آورندة آن حوادث انگشت می گذارد و کوشش فراوانی دارد تا آن ها را با محک تجربه و آزمایش بسنجد و از آن میان به صحت و سقم آن ها پی برد. مفهومی که او از تاریخ در ذهن دارد، تبیین وقایع به صورت کنش و واکنش زا راه رابطة متقابل انسان با محیط اطراف خود است؛ بنابراین شهر که تمامی این کشمکش های فیزیکی و فکری انسان در آن شکل می گیرد و در طول زمان و به مرور متحول شده و اثرات انکارناپذیری را در کالبد آن بر جای می گذارد، محیطی مصنوع است که به وسیلة انسان ساخته و آماده شده و در طی تاریخ رشد یافته است و در نهایت پس از بلوغ رو به زوال می نهد.

از این خاستگاه فکری است که ابن خلدون نگاه نافذ و جستجوگر خود رامتوجه پدیدة شهر و مفهوم شهروند می کند و در این زمینه تا بدان جا پیش می رود که به کلی شهر را تکفیر و از آن به عنوان محل فساد و تبهکاری یاد و ساکنان آن را فاقد هرگونه ارزش های اخلاقی معرفی می کند.

با توجه به نکات بالا می توان چنین گفت که بررسی و کشف آرا و افکار ابن خلدون و نقد نظریات وی، زمینة فکری و جهان بینی بس عمیقی را به ما می دهد، به شکلی که در پس آن، امکان راهیابی به علل عقب ماندگی اکثر قریب به اتفاق کشورهایی را فراهم می کند که امروزه در وضعیت فلاکت باری به سر می برند. بدین سبب مطالعة آثار ابن خلدون را نباید روی برتافتن از دانش عصر حاضر تلقی کرد. برعکس ما از راه شناخت این گونه آثار می توانیم تحلیل عمیق خود را بارة مسائلی که امروزه کشورهای عقب مانده با آن دست به گریبان هستند، توسعه دهیم.

کار بزرگی که ابن خلدون انجام داده آن است که نهادهای قرون وسطایی را که در سیر تحول اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جوامع عصر خویش چالش به وجود آورده و تاثیر عمیقی بر آن ها نهاده اند، تبیین و معرفی کرده است. در این زمینه بیان این نکته ضروری است که هرچند نظریات ابن خلدون به محیط شمال افریقا اختصاص دارد، ولی به سبب سیالیت تفکر او، ویژگی ها و چارچوب نظری اندیشة وی، واجد معنا و ارزش جهانی در هر برهه ای از زمان و در مکان های متفاوت خواهد بود.

موضوع دیگری که در این میان باید مدنظر قرار گیرد، این است که مطالعه و نقد نظریات ابن خلدون بر پایة مفاهیم امروزی و در ارتباط با مسائل عصر حاضر دلیل این امر نیست که بخواهیم در ترکیب نظام فکری ابن خلدون دست برده و در آن تغییراتی اعمال کنیم؛ بلکه هدف اصلی از نقد و بررسی آثار ابن خلدون، یافتن معانی واقعی مفاهیم گوناگون و جهان بینی وی در برخورد با پدیده های مختلف است تا بتوان میان وجوه مختلف تفکر وی، رابطة علمی برقرار کرد. بدین سبب باید از طریق راهیابی به چارچوب نظری اندیشة ابن خلدون و تفسیر معانی گوناگون زندگی انسان نزد وی بتوان به نقد اخلاق شهروندان از دیدگاه نامبرده دست یافت.

به بیان دیگر قبل از هر چیز باید به این پرسش پاسخ داد که آیا ابن خلدون نظریه جامع و مشخصی را درزمینة پدیدة شهرنشینی و خصوصیات اخلاقی شهرنشینان آن ارائه کرده است یا خیر؟ پاسخ به این پرسش، ستون فقرات اصلی تحقیق حاضر را تشکیل می دهد و غفلت از آن در حکم، محکوم کردن خود، به بیراهه رفتن و جهل کامل نسبت به اندیشة ابن خلدون است.

در پاسخ گویی به پرسش بالا معضلی اساسی وجود دارد که باید به آن اذعان کرد؛ زیرا با بررسی آثار و نوشته شده در زمینة نقد افکار ابن خلدون در می یابیم که بیشتر نقادان و مفسران آثار وی، موفق به اشراف بر تمام مفاهیم اثر او نشده اند و اغلب محققان و کاوشگران، اثر یکپارچة او را تکه تکه کرده و بر حسب علایق خاص خود یا به اقتضای رشتة علمی خویش به تحلیل انتزاعی و نقد جنبه هایی از آن پرداخته اند و نتیجه آن شده است که توده ای انباشته از مطالعات و مقالات بی شمار فراهم آید که هرچند از زاویه ای خاص سودمند است، ولی بسیاری از آن ها اندیشة واقعی ابن خلدون را تحریف کرده و از شناخت معنای اجزای تفکر او در داخل یک واحد کل عاجز مانده اند. حتی مطالعاتی که دربارة کل «المقدمه» صورت گرفته است، از این عیب برکنار نبوده و تنها امتیاز آن ها بر مطالعات دیگر، تعدد موضوعات مورد بررسی است.

به طور کلی در بررسی آثار مذکور، هیچ ردپایی دال بر کشف روابط عمیقی ـــ که استخوان بندی «المقدمه» را تشکیل دهند ـــ نمی یابیم؛ به عبارت دیگر نقص بزرگ بیشتر مطالعات انجام شده در این است که از اثر «المقدمه» تنها به برداشت بخشی از آن بسنده کرده اند. در صورتی که مقدمه به عنوان یک کلیت باید مورد سنجش و تحقیق قرار گیرد و اگر در تمامیت آن کنکاش و تحلیل صورت پذیرد، پاسخی برای یک مسأله اساسی به دست خواهد آمد و آن، جوابگویی و شناخت و نقد عناصر اصلی تشکیل دهندة چارچوب اندیشه ابن خلدون است و دقیقاً همین خصیصه است که بیشتر محققان از آن غافل مانده یا آن را درنیافته اند و درنهایت چون نتوانسته اند بر آن کلیت دست یابند، قادر به کشف کانون مولد آن هم نشده اند؛ بنابراین دو عمل مذکور کاملاً به هم پیوسته است و درک یا عدم درک یکی، موجب فهم یا عدم فهم دیگری است. علت اساسی ای که این گونه تحلیل ها در بررسی آثار ابن خلدون به کار گرفته نشده آن است که محققان به اندازة کافی توجه خود را بر مشخصات و شرایط اجتماعی و سیاسی دوران زندگی مولف ـــ که در آن کوران فعالیت فکری شدیدی داشته ـــ متمرکز نکرده اند.

با بررسی زندگی ابن خلدون در طی سال های ۷۶۲ تا ۷۷۶ هـ.ق یعنی اوج شکوفایی فکری او، شاهد پیدایش، تداوم و تکامل نسبی در اندیشه وی هستیم و دقیقاً در این دوران است که مقدمه به رشتة تحریر درآمد و از آن طریق ابن خلدون در حیات سیاسی- اجتماعی افریقای آن زمان، نقش بلامنازعی یافت؛ بنابراین بسیار ضروری خواهد بود که تحقیق خود را با بررسی روند کلی اندیشة ابن خلدون و نحوة تکامل آن آغاز کنیم، سپس به نقد مفهوم شهر و اخلاق شهروندی از منظر فکری وی، نگاه افکنیم و خصوصیات آن را مورد کنکاش قرار دهیم. بدین جهت مطالعة عوامل اجتماعی و سیاسی، به ویژه روانی ـــ که احتمالاً در اندیشه ابن خلدون موثر بوده است ـــ یکی از ضرورت های اساسی در انجام امر تحقیق است؛ به عبارت دیگر باید از پس واقعیت های موجود در زمان زندگی ابن خلدون، معانی نهفته در آن را بیرون کشید و این یکی از شروط لازم برای پژوهش در زمینه افکار دانشمندان مختلف نظیر نامبرده است.

۲) شرایط اجتماعی و سیاسی زندگی ابن خلدون و معرفی المقدمه

ابن خلدون دوران پرفراز و نشیبی را در طول عمر خود سپری کرده است. او در سال ۷۳۲ هـ.ق مطابق با (۲۷ مه ۱۳۳۲ م) در تونس و در خانواده ای اندلسی متولد شد. خاندان پدری او همواره در مناصب مختلف دولتی نظیر: وزارت، ریاست و وکالت نقش عمده ای در شکل گیری دولت های وقت داشته اند. ابن خلدون از دوران کودکی به سبب حضور در مجالس پدرش همواره دو احساس کاملاً مغایر رادر خود تقویت کرد: شیفتگی به جاه و مقام و دلبستگی به مطالعه و کسب دانش.(۲ص۲۸)

تحصیلات آغازین ابن خلدون دررشته علوم دینی و فلسفی و نوشته های او دربارة این علوم، زمینه های حرفه آینده او را فراهم کرد.

ابن خلدون در عصری زندگی می کرد که جامعه دچار تغییرات همه جانبه بود. بیماری طاعون و جنگ، دو عنصر اصلی این تغییرات بوده اند؛ به همین جهت طاعون و جنگ در زندگی سیاسی و اجتماعی وی نقش انکارناپذیری ایفا کرده است.

او با توجه به سفرهای پی درپی و نقل مکان های متعددی که طی چهار دهة نخست عمر خود انجام داده بود، توانست اطلاعات جامع و ذی قیمتی در بارة فقه، تاریخ، ادب، فلسفه، کلام و اصول به دست آورد.

افزون بر آن، حوادث سیاسی اتفاق افتاده در طول زندگی وی سبب شد تا تحولی جدید در نگرش او نسبت به اوضاع دائم التغییر اجتماع پدید آید؛ به عبارت دیگر ابن خلدون به علت سرگشتگی در فهم عوامل اجتماعی نتوانست به شناخت صحیح جامعة خود نایل شود؛ بدین جهت دچار عزلت و گوشه نشینی گردید و تا مدت ها خلوت اختیار کرد. این گوشه نشینی منجر به تفکر و تحقیق او دربارة اوضاع سیاسی و روند علم در آن زمان گردید. چهار سال تنهایی در قلعة سلامه (ایلات وهران در کشورکنونی الجزایر) یکی از درخشان ترین دوره های زایش اندیشه اجتماعی در تاریخ اسلام است. او خود دربارة آن روزها می نویسد:

«در آن قلعه فارغ از کلیة مشاغل و اعمال اقامت گزیدم و هنگام اقامت در آن به تالیف این کتاب آغاز کردم و مقدمة آن را بدین شیوة شگفت در آن عالم به تنهایی تکمیل کردم؛ زیرا در این ایام، مطالب بسیار بر فکر من هجوم آورد و من زبده و چکیدة آن ها را در این تالیف آوردم.» (۲ ص ۶۴)

با مطالعه و بررسی آثار به جای مانده از ابن خلدون درمی یابیم که او سخت مجذوب علوم عقلانی بوده و این امر عمدتاً ناشی از واقعیت های اجتماعی و سیاسی آن زمان از یک سو و اندیشه های سیاسی و تفکرات وی در منطق و علوم دقیقه از سوی دیگر است. بدین لحاظ در تفکرات سیاسی ابن خلدون هیچ نوع بیان آرمانی مشاهده نمی گردد؛ زیرا او به رغم آن همه ناملایماتی که از جوامع دوران خود دیده بود، دربرابر سازمان های بنیادین اجتماع به هیچ وجه موضع مخالفی احراز نکرد؛ به عبارت بهتر واقعیت های سیاسی و اجتماعی موجود در آن زمان با آرمان های مذهبی یا فلسفی اجتماعی در هیچ یک از کتب ابن خلدون با هم مقایسه نشده است. افزون بر آن در زمینة نقد تفکرات وی می توان چنین عنوان کرد که نامبرده به علت کاوش در آثار گذشتگان و کندوکاو در رشته های مذکور دریافته بود که دانشمندان پیشین تنها به صورت گذرا و نه عمیق به تحلیل و بررسی حوادث گوناگون و علت وقوع آن ها پرداخته اند. از این جهت ابن خلدون درصدد برآمد تا علم جدیدی را پایه گذاری کند که بتواند علت غایی مسائل مختلف را تبیین کرده و حوادث گوناگون را مورد بررسی و تجزیه و تحلیل عمیق قرار دهد؛ زیرا مسألة اصلی او، چرایی تغییر ساختار اجتماعی جامعة دوران خویش و یافتن پاسخ آن است.

با توجه به مطالب پیش گفته می توان دوران حیات اجتماعی وی را به سه دورة کلی تقسیم کرد؛ به عبارت دیگر زندگانی عملی و فکری ابن خلدون پس از دوران تحصیل از تاریخ ورود او در عرصة اجتماعی به سه دورة اساسی تقسیم می شود:

▪ دوره اول: دوران فعالیت های سیاسی وی در بلاد مغرب که بیش از بیست سال (۱۳۷۴-۱۳۵۲ میلادی) ادامه یافته است.

▪ دوره دوم: روزگــار گوشه نشینی و اندیشه و تالیف «المقدمه» در قلعة ابن سلامه در نزد اولاد بنی عریف که فقط چهار سال (۱۳۹۶-۱۳۷۴ میلادی) به طول انجامیده است.

▪ دوره سوم: ایام اشتغــال وی به تدریس و امور قضایی همراه با مراجعه و تجدید نظر در تالیفات خویش که مدت آن هیجده سال بوده است؛ (۱۴۰۶-۱۳۷۸ م) هرچند دورة انزوای وی در مقایسه با دو دورة دیگر بسیار کوتاه بود، ولی همین چند سال در حقیقت نقطه تحول بسیار مهمی در زندگانی وی به شمار می رود.

خصیصة مطالعات دینی و فلسفی ابن خلدون نشان می دهد که وی همواره با مسألة اساسی اندیشة اسلامی، یعنی روش اهل سنت و فلاسفه برخورد داشته و از این راه کوشیده است. تا بین شریعت و تعقل، رابطه ای منطقی و اصولی برقرار کند؛ زیرا تحصیلات آغازین او در علوم فلسفی، این مهم را به وی آموخته بود که درک هر موضوع مستلزم تحقیقی است که یا گذشتگان انجام داده اند یا از راه تجربة شخصی به دست می آید؛ در نتیجه ابن خلدون دریافت که باید علم تازه ای پایه گذاری کند تا به این مسأله بسیار مهم بپردازد. وی دو سال از عمر خود را در قلعة ابن سلامه صرف تدوین و تبیین این امر کرد و آن را «علم العمران» نامید. ابن خلدون علم عمران را به لحاظ موضوع جدید و حیطة آن، از سایر علوم متفاوت دانسته است و از دانش زمان خویش نیز متمایز می کند. وی می گوید:

«دایرة آن را در میان علوم توسعه بخشیدم و گرداگرد آن را دیوار کشیدم، آن را از علم ها جدا ساختم و اساس آن را بنیان نهادم.» (۲ ص ۹)

«ابن خلدون مدعی است که مؤسس «علم العمران» فقط او است و قبل از وی هرگز این علم مطرح نشده است. بنابراین علم عمران به هیچ وجه بخشی از علوم دیگر به حساب نیامده و موضوع آن مورد توجه دیگر اندیشمندان قرار نگرفته است.

و باید دانست که سخن راندن درباره این هدف، نوظهور و شگفت انگیز و پرسود است و آگاهی بر آن در نتیجه تحقیق و ژرف بینی من است.»(۲ ص ۶۹)

ابن خلدون پس از مدتی به این جمع بندی رسید که حیطة انتخاب شدة او برای بررسی اوضاع تاریخی، محدود و کاملاً ناکافی است. بدین سبب طرح کتاب مورد نظر را توسعه داد و درپی آن به نگارش تاریخ عمومی برای جهان پرداخت؛ ولی کتاب مذکور دارای یک مقدمه بود که اصلی ترین بخش آن را تشکیل می داد. پیش نویس اصلی مقدمه بدون تغییر یا با مختصر تغییری به اول کتاب الحاق گردید تا مقدمه ای کلی برای تمام کتاب باشد. با بررسی اثر مذکور از لحاظ شکل و دسته بندی در می یابیم که مقدمه مشتمل بر سه کتاب است. دو کتاب اول بین سال های ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸ میلادی نگاشته شد ه است. کتاب سوم حدود ده سال بعد به رشتة تحریر درآمد.

یکی از مهم ترین ویژگی های مقدمه ـــ که آن را در میان سایر کتب به جای مانده از گذشته برجسته و ممتاز می سازد ـــ پایه گذاری دانشی نوبنیاد و مستقل است که ابن خلدون هدف خود را از نگارش کتاب مذکور، دستیابی به آن می داند و می گوید:

«این شیوه خود دانش مستقلی است؛ زیرا دارای موضوعی است که همان عمران بشری و اجتماع انسانی است و هم دارای مسائلی است که عبارت از بیان کیفیات و عوارضی است که یکی پس از دیگری به ذات و ماهیت عمران می پیوندد و این امر، یعنی داشتن موضوع و مسائل خاص از موضوعات هر دانشی است و معنای علم همین است.» (۲ ص ۶۹)

آن چه ذهن هر خواننده ای را در طول مطالعة کتاب مذکور به خود جلب میکند، این نکته است که ابن خلدون در بیان علم مذکور، نخست از بیان ویژگی های تاریخ شروع و به مرور آن را علم عمران نامگذاری کرده و در پایان به جامعه شناسی گرایش یافته است. به هر حال در سراسر مقدمه، قصد اصلی او، توضیح و تبیین فلسفة تاریخ است؛ بدین سبب می توان گفت که جان مقدمه را اندیشة تاریخی ابن خلدون ـــ که در واقع نقطة تلاقی جریان تجربة سیاسی و جریان اندیشة فلسفی او است ـــ تشکیل می دهد و این دو جریان، مکمل یکدیگر در تصمیم او برای نگارش یک تاریخ عمومی شده اند؛ بنابراین با مطالعة دقیق متن مقدمه می توان دریافت که متن مذکور با توجه به محتوا، روش و نحوة تحلیل، مبتنی بر بیان تحلیلی پدیده های تاریخی است که در پایان به سوی جامعه شناسی سوق می یابد. بدین لحاظ ابن خلدون در تدوین مقدمه، گاه مطالبی را اظهار کرده است که در تقابل با یکدیگر قرار دارد و این یکی از معضلات کتاب «المقدمه» است.

از دیگر انتقاداتی که بر تفکر ابن خلدون وارد است، عمده کردن نگرش خویش به جهان خارج، درست دانستن آن و مردود شمردن آرا و افکار دیگران است؛ زیرا به نظر او همواره آن چه در واقع روی می دهد، ملاک عمل است.

سبک نگارش مقدمه سبکی است مستقیم و عاری از تکلف که مبتنی بر بررسی و تجزیه و تحلیل پدیده های تاریخی است. وی دربارة تالیف مقدمه می گوید:

«یک برنامة تحقیقی بدیع در پیش گرفتم و شیوه جدیدی برای نگارش تاریخ بکار بردم. راهی که در پیش گرفته ام موجب شگفتی خواننده می شود و رویه و نظام تحقیقی من خاص خود من است.»(۲ص۷)

بنابراین دررابطه با نقد و بررسی «مقدمه» همواره اصلی ترین نکته ای که باید مدنظر قرار گیرد، شیوه بیان مفاهیم گوناگون ازسوی مولف آن است؛ زیرا وی برای هر کدام از کلمات به کار برده شده مفهوم ویژه ای را در ذهن خود پرورانده که اگرچه نمی توان به صورت قطعی و دقیق به آن ها دست یافت، ولی از راه بررسی و غور در افکار نامبرده امکان آن وجود دارد که تا حد زیادی به مفاهیم آن لغات و واژه ها نزدیک شد و بدین سان تا مقدار قابل ملاحظه ای به شناخت افکار و عقاید وی نایل آمد.

۳) نقد پدیدة شهرنشینی‎ و خصوصیات‎اخلاقی شهروندان از دیدگاه ابن‎خلدون

ابن خلدون در «المقدمه» به تفصیل دربارة شهر و ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و فیزیکی آن و انعکاس کالبدی عوامل مذکور سخن رانده و براساس وضعیت موجود شهرها در آن زمان به تبیین اصولی متعدد در زمینة احداث آن ها پرداخته است. با مطالعة کتاب «مقدمه» همواره به دو کلمه مترادف برمی خوردیم که در معنا مختلف هستند. این دو کلمه یکی «عمران» و دیگری «حضارت» است. عمران از ریشة «عمر Amr » به معنای ساکن بودن در جایی، معاشرت کردن با کسی، مترقی شدن و کشاورزی کردن و عبارت است از کلیه پیشرفت هایی که در شهر در زمینه های علمی، صنعتی، اقتصادی، هنری نصیب انسان می شود. از این جهت به عقیدة نامبرده عمران به چند گونه است: «عمران البدوی» و «عمران الحضری». ولی حضارت از ریشة «حضر» است که ابن خلدون بیشتر از آن، مفهوم شهر و به خوی، اخلاق و آداب شهریان درآمدن و تیپ زندگی شهری را پذیرفتن و به تجمل و لوکس گرایی خو گرفتن تعبیر می کند. از مشتقات لغت مذکور کلمة «حضری» به معنای «شهری» و «حضور» به معنای «شهر» آمده است(۲۷ ص۴).

ابن خلدون معتقد است شخصیت افراد را نوع معیشت می سازد. وی از بسیاری جهات زندگی بادیه نشینی را مقدم بر شهرنشینی و عصبیه را ویژگی خاص مردم بادیه نشین می داند و می گوید: عصبیه جز در بادیه به وجودنمی آید و جز در آن جا هم نمی تواند زنده بماند. به اعتقاد ابن خلدون عصبیه عبارت است از: دلاوری، شجاعــت، دینداری، اخلاق، پیوندهای خونی، روح آزادی، فطرت پاک و سالم، بزرگواری و بخشندگی، شهامت و بی باکی. (۳۲ ص ۶۳) وی معتقد است که چون محیط و نظام شهر سازگار با عصبیه نیست، پس عصبیه در شهر به تدریج ضعیف و در نهایت به کلی نابود می شود؛ ولی در این باره هیچ مصداق و معیاری از طرف او ارائه نمی شود و این از اشکال های اساسی وارد بر سیستم فکری مشارالیه است. از سوی دیگر یکی از ایرادات تفکر ابن خلدون، عدم انسجام مطالب ارائه شده در بارة یک موضوع واحد از سوی او است.

ابن خلدون نقش دین را در ایجاد دولت بسیار قوی می داند و می گوید «دین قدرت عصبیه را چند برابر می کند و در مقابل، زندگی شهری را عامل انحطاط و انقراض دین و دولت می داند. وی به نقش رهبری بسیار اهمیت داده و معتقد است نقش رهبر در تاسیس دولت و رونق تمدن معجزه گر است.» (۲ ص ۳۰۲)

عصبیت در لغت به معنای «تعصب» است که منسوب به خویشان و نزدیکان (عصبه) دانسته شده و بر این اساس وی معتقد است دولت و تمدن علت و معلولند؛ زیرا در بادیه مردم فقط به ضروریات بسنده می کنند و برای به دست آوردن آن می کوشند بنابراین تجمل پرستی در زندگیشان راهی ندارد؛ به همین سبب نمی توانند تمدن و عمران به وجود آورند. ولی به محض این که در شهر ساکن شدند، رفاه زدگی در زندگی آن ها سرایت می کند، در نتیجه نازپرورده می شوند و حس شجاعت در آن ها از بین می رود؛ همچنین شهرنشینان به سبب کافی نبودن درآمد به تقلب، فریب و نیرنگ متوسل می شوند، اخلاق آن ها متزلزل و دین فراموش می شود، فساد و هرج و مرج دولت را می پوشاند و تمدن به فنا می رود.

از دیدگاه او پدیده شهرنشینی، بیانگر تجمل خواهی و فراوانی عادات ظرافت جویانة جامعه- دولت است؛ از این رو است که شهرنشینی، پیش از آن که حاکی از جنبه های خوب زندگی اجتماعی پررونق رایج در شهرها باشد، نتیجة قابل نکوهش عادت به ناز و نعمت و تجمل و هوس های گوناگون است که در نهایت به فساد اخلاقی شهروندان می انجامد. با چنین مضمونی می توان دریافت که چرا بررسی پدیدة کلی «حضارت» در اندیشه ابن خلدون تا اندازه ای با بیزاری همراه است؛ ولی به جای آن که وی از راه نقد پدیدة شهرنشینی به فکر اصلاح آن برآید، برای یافتن نوعی کمال مطلوب از زندگی انسانی، کوچ نشینی را سفارش می کند.

ابن خلدون در «المقدمه» روابط جامعة کوچ نشین را با جامعة شهر نشین به دقت بررسی کرده است و خاطرنشان می کند که قبایل و جمعیت های بادیه نشین مغلوب شهریان هستند. علت این امر نیز اقتصادی است؛ زیرا بیابان نشینان برای کار شبانی و کشاورزی خود به وسایلی نیاز دارند که این لوازم صنایع دستی است و فقط در شهرها یا قصبات وجود دارد. از سوی دیگر بیابان نشینان ملزم به تبعیت از نظام مبادلة رایج و پرداخت های پولی هستند که در شهرها وجود دارد؛ و به همین سبب آن ها به مردمان شهرها نوعی وابستگی پیدا می کنند.

ابن خلدون برجنبة شهرنشینی از جامعة بوم نشین بسیار تاکید می کند تا رشته های تداوم موجود میان انواع جوامع مورد وصف خود را برجسته کند و نشان دهد که هر کدام از این جوامع دارای شاخه های متصل به هم، ولی متفاوت از لحاظ محیط و شرایط داخلی است.

نویسنده: مسعود - علیمردانی

منبع: فصل نامه - کتاب نقد - شماره ۳۰

منابع

الف) منابع فارسی

ـ آزاد ارمکی، تقی،«جامعه شناسی ابن خلدون»، انتشارات تنپان، تهران ۱۳۷۶.

ـ ابن خلدون،« المقدمه»، مترجم محمد پروین گنابادی، انتشارات علمی، تهران ۱۳۳۶.

ـ ابن خلدون،« تاریخ ابن خلدون»، مترجم عبدالمحمد آیتی، تهران، موسسه مطالعات فرهنگی ۱۳۶۳.

ـ اصیل، حجت،« آرمانشهر در اندیشه ایرانی»، نشر نی، تهران ۱۳۷۱.

ـ افلاطون، «جمهور»، مترجم فؤاد روحانی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران ۱۳۴۸.

ـ ال بیکر، ترز، « نحوة انجام تحقیقات اجتماعی»، مترجم هوشنگ نایبی، انتشارات روش، تهران ۱۳۷۷.

ـ جعیط، هشام، « کوفه پیدایش شهر اسلامی»، مترجم ابوالحسن سروقد مقدم، مشهد، انتشارات آستان قدس رضوی۱۳۷۲.

ـ خوشرو، غلامعلی، « شناخت انواع اجتماعات از دیدگاه فارابی ابن خلدون»، انتشارات اطلاعات تهران ۱۳۷۴

ـ داوری اردکانی، رضا، « فارابی موسس فلسفه اسلامی»، پژوهشگاه علوم انسانی، تهران، ۱۳۵۵.

ـ داوری، رضا، « فلسفه مدنی فارابی»، شورای عالی فرهنگ و هنر، تهران ۱۳۵۴.

ـ رادمنش، عزت الله، « کلیات عقاید ابن خلدون در باره فلسفه تاریخ و تمدن»، انتشارات قلم تهران ۱۳۵۴.

ـ شیخ، محمد علی، «پژوهشی در اندیشه های ابن خلدون»، دانشگاه ملی ایران، تهران ۱۳۵۷.

ـ طباطبایی، سید جواد، « ابن خلدون و علوم اجتماعی»، انتشارات طرح نو، تهران ۱۳۷۴.

ـ فارابی، ابونصر، «اندیشه های اهل مدینه فاضله»، مترجم سید جعفر سجادی، انتشارات طهوری، تهران ۱۳۶۱.

ـ لاکوست، ایو، «جهان بینی ابن خلدون»، مترجم مظفر مهدوی، دانشگاه تهران، تهران ۱۳۵۴.

ـ مهدی، محسن، «فلسفه تاریخ ابن خلدون»، مترجم مجید مسعودی، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ۱۳۴۸.

ـ نصار، ناصف، «اندیشه واقع گرای ابن خلدون»، مترجم یوسف رحیم لو، مرکز نشر دانشگاهی تهرانی ۱۳۶۶.

ـ نصری نادر، آلبرت، «برداشت و گزیده ای از مقدمه ابن خلدون»، ترجمه محمدعلی شیخ، دانشگاه شهید بهشتی، تهران۱۳۶۳.

ـ نصر، حسین، «علم و تمدن در اسلام»، انتشارات خوارزمی، تهران ۱۳۵۳.

ب) منابع لاتین

۱. Abdullah Enan. Mohammad. Ibn Khaldun His life and Work Kitab Bhavan, New Delhi, ۱۹۷۹.

۲. Al Azmeh Aziz: Ibn Khaldun. In modern scholarship a study in orientalism, third world center for research, London, ۱۹۸۱.

۳. Bouthoul, Ibn Khaldun, Sa philosophie social, Paris, ۱۹۵۸


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.