شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
فـیـلـم عروسی من ساخته مارتین اسکورسیزی
پدر و مادر من هیچ عکسی از مجلس عروسیشان ندارند. نه اینکه عروسیشان کوچک و بیسر و صدا بوده، نه از قضا کلی هم مهمان داشته و هم صدتایی از عقبه داماد و چند دهتایی هم از بستگان عروس در مجلس حاضر بودهاند و خرد و کلان هم به شادی مجاز و مجلسگرم کنی مشغول. ولی ماجرای نداشتن عکس یادگاری از این قرار بوده که گویا آقای عکاسباشی محترم که در کنار ثبت لحظات شیرین مجالس عروسی به تهیه عکس برای جریدهای هم اشتغال داشته است؛ در مسیر رسیدن به مجلس والدین محترم من، سوار بر موتورش در جاده تصادف میکند و سر از بیمارستان درمیآورد. اینطور میشود که جای یک عکس مهم در آلبوم خانوادگی ما خالی است. اما همه روزهای زندگیشان آمیخته با محبت و سرشار از لحظات زیباست و نبود آن عکس هیچ خللی در زندگی مشترک آنان به وجود نیاورده است. همه اینها را گفتم که بگویم تا چند شب پیش که به اتفاق همکارم "هما سعادتمند" در پوشش خواهرشوهر و عروسخانم خیالی و نه به عنوان خبرنگار پا به چند آتلیههای عکاسی شهرمان گذاشتم، هیچ با خودم حساب و کتاب نکرده بودم که یک عکس یا چند دقیقه فیلم از یک مجلس که میتواند اتفاق فرخنده ازدواج باشد، برای برخی جوانان و نو عروسان و تازه دامادها اینقدر مهم شده است و حاضرند برایش بهایی گزاف بپردازند، حاضرند برایشان فیلمنامهای نوشته شود که لوکیشنش یا دبی است یا اروپا ...
● ورود آقایان ممنوع!
توقف اول ما در یکی از آتلیههای معروف عکاسی مشهد در یکی از فرعیهای خیابان سجاد است. لابی شیک و تر و تمیز آن را پشت سر میگذاریم. ادامه ماجرا را از یک اتاق شیک پی میگیریم که روی درش نوشته شده است؛ «ورود آقایان ممنوع!» داخل اتاق و روی میز آلبومهای کوچک و بزرگی را چیدهاند که نمونه ژستهای عروس و دامادهایی است که پیش از این در قاب دوربین عکاسان این آتلیه نشستهاند. خانم مشاور توضیح میدهد که این عکسها با اجازه خود زوجین استفاده شده است. اما در مورد تابلوی «ورود آقایان ممنوع» هم باید گفت اگر مقدار بسیار مختصری اصرار کنید که آقا داماد هم باید شریک این جلسه مشاوره باشد، خانم مشاور با کمی مکث و اکراه میپذیرد و شاهداماد هم اجازه و دیدن نمونه عکس و نماهنگها را دارد.
در ادامه خانم مشاور برایمان توضیح میدهد که هزینه تمام شده تهیه عکس و فیلم به اندازه آلبوم عکسمان و تعداد فیلم برداران و در نهایت کیفیت دوربین فیلمبرداری بستگی دارد. آلبومهای عکاسی معمولا ۱۰ برگ در ابعاد ۳۰در۳۰ / ۳۰در۴۰ / ۴۰در۴۰ / ۴۰در۵۰ / ۴۰در۶۰ و ۵۰ در۷۰ هستند و حدود قیمتها هم چیزی مابین یک میلیون و ۱۰۰هزار تا یک میلیون و ۹۰۰هزار تومان ناقابل است. اما فیلم عروسیتان را هم میتوانید بسته به هزینهای که برایش میگذارید، با جدیدترین سبکهای فیلمسازی هالیوود و بالیوودی بسازید که خانم مشاور آنها را در ۲ بسته پیشنهادی (!) لِوِل A و لِوِل تاپ ارائه میکند. او توضیح میدهد: الان برای مجالس کمتر از ۲ دوربین استفاده میکنند. بیشتر یا ۳ دوربینه است یا ۴ و حتی ۵ دوربینه. این وسط کیفیت همان دوربین و اینکه HD باشد یا Full HD میتواند ۶۰۰هزار تومان در هزینههای شما تفاوت ایجاد کند. در نهایت یک فیلم برداری معمولی چیزی بین یک میلیون و ۹۰۰هزار تومان تا ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان هزینه روی دست عروس و داماد میگذارد.
● سهم بالیوود و هالیوود در فیلم عروسی
خانم مشاور برایمان توضیح میدهد که الان مد است که در مجلس نماهنگی عاشقانه از عروس و داماد پخش میشود. این نماهنگی میتواند کلاسیک باشد یا اسپرت. میتواند فیلم هندی باشد از نحوه آشنا شدن عروس و داماد در کنار ساحل دریا یا جنگل یا اسپرت باشد و عروس و داماد را در حال رقص، دعوا، بالا و پایین پریدن روی صحنه وسط رقص نور، دویدن توی یک مزرعه (و اجرای صحنههای هندی که از بیانشان معذوریم)، بازی بیلیارد یا رانندگی با خودروهای آخرین مدل به نمایش بگذارد. خانم مشاور چندتایی نماهنگ برایمان نمایش میدهد که در هرکدام داماد و عروس برای خودشان یک پا آنجلیا جولی و برد پیت هستند. او این را هم اضافه میکند که؛ «هزینه ساخت این نماهنگ ۱۲ دقیقهای چیزی بین ۹۰۰هزار تا یک میلیون و ۳۰۰هزار تومان است.» پیشنهاد او لوکیشنهای مختلف است. اگر باغ بخواهید باید ۱۵۰هزار تومان هزینه ورودی بدهید اما اگر قصد شمال را داشته باشید باید به فکر اسکان عوامل پشت صحنه نیز باشد.
● همین ۶ میلیون ناقابل
از خانم مشاور میخواهیم که ریز و درشت قیمتها را برایمان جمع و تفریق کند و ببیند بسته پیشنهادیشان چقدر از جیب داماد فرضیمان میکاهد، که میگوید: چیزی میشود بین ۵ میلیون و ۵۰۰ تا ۶ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان.
● دور اروپا در ۸ دقیقه با ۳۰ میلیون تومان
توقف دوم ما در آتلیهای در حاشیه بولوار خیام است. از راهرو که میگذریم به اتاقی وارد میشویم که گویا لابی و محل انتظار مشتریان است اما توامان ۳ دستگاه رایانهای دور تا دور اتاق چیدهاند که پشت آنها ویرایشگرهای عکس به اصلاح تولیدات عکاسان مشغولند. نبود حریم مناسب باعث میشود هر غریبه و آشنایی بتواند به راحتی تصاویری که روی صفحه نمایش رایانه قرار میگیرند را ببیند. این موضوع را با مسئول جوان آتلیه در میان میگذارم. دست و پایش را گم میکند که «نه خانوم مشتریای ما فضول نیستن!» راهنماییمان میکنند به اتاق دیگری. جایی که باز هم از اندازه آلبوم و کیفیت دوربین حرف میزنند. البته اینجا قیمتها کمی گرانتر است و بر مبنای تعداد برگهای آلبوم محاسبه میشود. توصیه آنها برای تهیه نماهنگ آشنایی هم از یک سفر به شمال با ۴، ۵ میلیون تومان آغاز میشود و به سفر دور اروپا با ۳۰ میلیون تومان میرسد. همه این هزینهها برای ۸دقیقه ناچیز است.
● لحظات خصوصی در مکان عمومی
چهره محجوبی دارد. صورت ظریفش توی قاب چادر نگران جلوه میکند. کنار شوهرش نشسته و هر چند دقیقه یک بار سقلمهای در گُرده او میزند که؛ «حمید کسی عکسامو نبینه!» و مرد جوان هم به خانم ویرایشگر تذکر میدهد: «ببخشید مانیتور رو یه کم میچرخونید این سمت.» سر یک فرصت سراغش میروم و به بهانهای سر حرف را باز میکنم. میگوید: این آتلیه حداقل باید تفکیک شده باشد. بالاخره این عکسها حریم شخصی افراد هستند. برایم عجیب است که در این فضای مشترک خصوصیترین عکسهای افراد به این آسانی در معرض دید عموم قرار میگیرد.
● نماهنگ آشنایی با چاشنی بزن بزن
در فرصت معرفی کارهای این آتلیه نماهنگی را برایمان نمایش میدهند که از روی یکی از نماهنگهای موسیقی خارجی به بدترین نحو کپی برداری شده است. دختر و پسر (عروس و داماد آینده) قصه ما در طول پخش این نماهنگ یا سراغ ظرفهای آشپزخانه میروند و آنها را میشکنند یا سراغ کمد لباس همدیگر را میگیرند و چندتایی پیراهن پاره میکنند. آخر کاری هم دختر قهر میکند و میرود اما بعد خیلی بیمقدمه بر میگردد و با هم آشتی میکنند و خلاصه همه چیز به خوبی و خوشی تمام میشود. فقط این وسط این تقلید بیمحتوا از یک نماهنگ موسیقی بیمحتواتر فلان خواننده خیلی توی ذوق میزند و میمانیم این هشت دقیقه دعوا و بزن بزن با یک میلیون و ۲۰۰هزار تومان هزینه، واقعا چه حرف تازهای از شخصیت، علایق و همه برنامههای شیرین این زوج برای آیندهشان دارد؟ به خصوص این که اکثر متقاضیان این نماهنگها جوانان تحصیل کرده کشور ما هستند.
● از سفره عقد تا کلاس رقص
جوانکی که مدیر تبلیغات آتلیه است، تیر آخرش را برای جذب یک مشتری تازه با گفتن این حرف میاندازد که؛ «از اول پاییز به بعد استودیوهای تازه ما با طرحهای جدید آماده میشن که هر کدوم رو دوست داشتین میتونید انتخاب کنید. در ضمن ما طبقه بالا صحنه رقص داریم برای ضبط رقص مشترک عروس و داماد. توصیه میکنم چند جلسه همراه همسرتون کلاس رقص برین و باهم تمرین کنید. توی فیلم خیلی خوب از کار در میآید.» او بعد از گفتن این حرفها شمارهای را میگذارد توی دستمان که گویا متعلق به معلم خصوصی رقص است و به ما پیشنهاد میکند که؛ «اگه سفره عقد، لباس عروس، تالار، آرایشگاه و... رو هنوز انتخاب نکردین، ما مراکز معتمد خودمون رو بهتون معرفی میکنیم.»
● شاتهای زیر زمینی
از آن آتلیه شیک به اندازه چند خیابان و بولوار دور میشویم و سراغ مرکز دیگری در یکی از فرعیهای خیابان معلم میرویم. تفاوت این آتلیه با قبلیها در اصطلاح «زیرزمینی» بودنش است.
«آتلیه درب پارکینگه!» این را همسایه بیحوصلهای میگوید که زنگ در خانهاش را به اشتباه فشردهایم. سراغ در پارکینگ میرویم. جوانک لاغر اندامی با ظاهری ژولیده در را برایمان باز میکند. راهنماییمان میکند به داخل پارکینگی که حالا تبدیل به آتلیه شده است. فضای کوچک و درهم فشرده با دیوارهای سبزی که رویشان عکسهای بزرگ مدلهای زن و مرد است. در حاشیه اتاق ۲ دستگاه رایانهای قرار دارد که رویشان آلبوم عکس نامزدی یک مشتری در حال تدوین و اصلاح است.
جوانک بعد از پرسیدن اسم و رسم معرفمان توضیح میدهد که؛ «کاری که آتلیههای دیگه برای شما با یک میلیون و صد یا دویست میسازند من با ۶۰۰ یا خانه پُرش ۸۰۰ هزار تومن براتون جمع میکنم. یک کار شیک و ساده اما موندگار.»
او نمونهای از کار شیک و ماندگارش را برایمان روی دستگاهی نمایش میدهد. فیلم دختر و پسری را نشان میدهد که در یکی از ییلاقات مشهد در حال قدم زدن هستند بعد تصاویر کات میخورند و انگار یک فیلم فارسی شروع میشود. پسر در نگاه اول دختر را میبیند و عاشق میشود، بعد خاطرخواهانه چند صحنه او را دنبال میکند و دختر هم متقابلا از مقام ناز بر میآید. این وسط سیاه و سفید شدن صحنهها و دوخته شدن سر و ته ماجرا به کوتاه آمدن دختر و راضی شدن به ازدواج؛ یک درام فارسی را شکل میدهد که میمانیم به آن بخندیم یا برایش گریه کنیم. او آخر کاری به ما یک بسته لوح فشرده برای خرید پیشنهاد میدهد که با بهای هفت هزار تومان به عروس و دامادها یاد میدهد چطور جلوی دوربین ژست بگیرند! اما از این فیلم هندیها که بگذریم، یک سوال مهم بیجواب میماند که امنیت عکسهای خصوصی و خانوادگی این عروس و داماد جوان در آتلیهای که حتی تابلو هم بر پیشانی ورودیاش وجود ندارد، چقدر تضمین شده است و اگر سوء استفادهای صورت گیرد چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ البته این سوال را قبل از مسئولان، خودمان باید جواب بدهیم مایی که مشتری ساده این آتلیهها میشویم.
نویسنده: فاطمه آستانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست