جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

شادی بیداران و غم خفتگان


شادی بیداران و غم خفتگان

از جمله كسانی كه سعی كرده اند به موضوع عاشورا و انحرافات وارد شده در آن نگاه تحقیقی بیندازد و این واقعه را از دامان خرافات بزداید, حسین بن محمد تقی نوری ۱۳۲۰ ۱۲۵۴ ق مشهور به خاتم المحدثین حاج میرزا حسین نوری است

۱- سخن گفتن از حسین(ع) همواره با دو مشكل مواجه بوده است. نخست این كه متأسفانه آنچه كه ما درباره واقعه كربلا می دانیم. غالباً با موازین درست تاریخ نگاری به دست نیامده است. از این رو كسانی كه بخواهند محققانه در ارتباط با این واقعه سخن بگویند، بیشترین اهتمام آنها باید در انكار این شنیده ها باشد. بنابراین حاصل كار این افراد بیشتر از این كه جنبه ایجابی داشته باشد، جنبه سلبی خواهد داشت، چون دائم باید بگویید در كربلا این طور نشده و ...

مورد دیگر این است كه در میان مبلغان مرام حسینی و مخاطبان حائل های عاطفی زیادی حس می كند. در صورتی كه شرط اول یك گفت وگو و رابطه درست، از بین رفتن حائل های عاطفی است، یعنی طرفین حس كنند هیچ مانعی وجود ندارد، در صورتی كه هم اكنون این موانع كم نیست. متأسفانه كسانی كه در چند دهه اخیر سعی كرده اند با رویكردی واقعی تر به كربلا نگاه كنند، متهم شده اند كه نتوانسته اند با دید شیعی به مسأله بنگرند. به همین دلیل متهم به فساد عقیده شده اند.

۲- از جمله كسانی كه سعی كرده اند به موضوع عاشورا و انحرافات وارد شده در آن نگاه تحقیقی بیندازد و این واقعه را از دامان خرافات بزداید، حسین بن محمد تقی نوری (۱۳۲۰-۱۲۵۴ ق) (مشهور به خاتم المحدثین حاج میرزا حسین نوری) است.

می توان میرزا حسین نوری را عالمی آشنا به شرایط اجتماعی كه در آن می زیست دانست كه تمام هم و غم خود را در آخرین اثرش(لؤلؤ و مرجان) به نمایش گذاشت. او با نگرانی از انحرافات از دین سخن می گوید و با تكیه بر احادیث و روایات و برهان های عقلی سعی در شناساندن این انحرافات، به خصوص در واقعه عاشورا دارد. نوری در پی این است كه تحلیلی بشری و نه ماوراءالطبیعی از حادثه عاشورا داشته باشد و این واقعه حقیقت جویانه و عدالت طلبانه را درس آموز و عبرت انگیز گرداند، چرا كه او معتقد است اگر این حادثه را مبتنی بر دلایل عقلانی نكنیم، از دایره عقول عادی خارج خواهد شد و انسانها نمی توانند از آن الهام بگیرند؛ همان چیزی كه امروز ما بیش از پیش با آن مواجهیم؛ حادثه ای كه به عنوان یك عمل غیرقابل انكار چنان در هاله ای از تقدس فرو رفته كه الگوگیری از آن را محال كرده است، به گونه ای كه مردم یك طرف قضیه را فقط در شخص حسین بن علی(ع) و طرف دیگر را در شخص یزید می بینند. تا جایی كه به طور طبیعی، امروزه مردم بیشتر دوستدار و دلمشغول شنیدن مصائب آن بزرگوارند و مویه كردن را یك اصل و هدف اساسی تلقی می كنند و نفس توجه به فلسفه عاشورا تا حدودی به فراموشی سپرده شده است. هم از این روست كه مولف لؤلؤ و مرجان می نویسد:« پس بر هر روضه خوانی كه عزم نموده بر داخل كردن نفس خویشتن در این صنف و رسیدن به مقامات عالیه و درجات سامیه و ثواب های بی نهایت و اكرام های بی منت و اذیت كه برای این زمره مهیا نمودند و وعده دادند، لازم است پیش از اشتغال در این فن، درست كردن این دو شرط (اخلاص و صدق كه به جای دو پله منبری است كه بر آن بالا می رود) و دارابودن آن به نحو جزم یا اطمینان بلكه امتحان داشتن یا نداشتن آن را به میزان عدل كه در كف با كفایت علماء راسخین و امنای شرع مبین است. تا آن كه از كید شیطان و تسویل نفس كه بسیار شده و می شود كه باطل را به صورت حق و خطا را در لباس صواب بیرون آورده آسوده شود و كوركورانه خود را در مهالك عظیمه نیندازد.» (ص۲۹) و در تكلیف روضه خوانی می گوید:« مقصود از این فصل بیان تكلیف شخصی روضه خوان است و كیفیت اشتغال او در این فن و صنعتی كه پیش گرفته كه روح آن، اخلاص است در این عمل و بجاآوردن آن به قصد و داعی فرمانبرداری امر خدای تعالی و خشنودی رسول خدا ... و اما دیگران كه از او بهره مند شوند و به فیوضات بی حد و احصا رسند. پس تكلیف ایشان، چه صاحب مجلس و چه غیر از او از حاضرین، اعانت و رعایت و توقیر و اكرام و احسان و انعام است به او، به مال و زیان و سایر جوارح به قدر آنچه از قوه برآید و از عهده تواند درآید.» (ص۸۶)

۳- باری، می توان دغدغه مولف كتاب را از سرچشمه نوشید و متصل به كلام حسین بن علی(ع) شد كه در كربلا این خطبه را در هشدار به جوامع اسلامی در طول تاریخ می خواند: الا ترون ان الحق لایعمل به وان الباطل لایتناهی عنه. آیا نمی بینید كه به حق عمل نمی شود و از باطل نهی نمی شود. سیرغب المومن فی لقاءالله... با این كه مومن وقتی این امور را می بیند رغبت می كند كه به لقاء خدا نائل شود. فانی لا اری الموت الالسعاده والحیاه مع الظالمین الابرما. من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی با ستمگران را جز نكبت و ننگ نمی شمارم. الناس عبیدالدنیا والدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت به معایشهم و اذا محصوا بالبلاء قل الدیانون. جمله بسیار تلخ و گزنده ای است. :مردم بندگان دنیایند و دین لقلقله زبانشان است. آن را می چرخانند تا زندگی و معیشتشان بچرخد، وقتی لحظه آزمون فرا برسد، دینداران بسیار اندكند. حسین(ع) دین ابزاری، یعنی استفاده از دین برای رسیدن به دنیا را شدیداً مذمت می كرد. امام حسین(ع) به تعبیر مولوی سینه ای شرابخانه عالم داشت كه شادمان و طربناك به سوی مرگ / رستاخیز می رود و این مائیم كه غمگین و خفته ایم و بدون نظر به عمق حركت وی بر سر و سینه خود می زنیم و اشك می ریزیم، دریغ از این كه جان سلطانی ز زندانی بجست

جامه دین دریم و خائیم دست؟

چون كه ایشان خسرو دین بوده اند

وقت شادی شد چو بشكستند بند

سوی شادروان دولت تاختند

كنده و زنجیر را انداختند

منبع:

چشم اندازی به تالیفات عاشورا:لؤلؤ و مرجان،حاج میرزا حسین نوری،تحقیق و تعلیق مصطفی درایتی،چاپ اول:،۱۳۷۹نشر مطهری

مسعود خیرخواه



همچنین مشاهده کنید