چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
بازگشت پوتین آرزو ها, واقعیت ها و چالش های پیش رو
● مقدمه
پیام اصلی پوتین را میشود به کمک تغییر شعار انتخاباتی ژیرینوفسکی بیان کرد: "بدون پوتین بدتر میشود". سیاستمداران و کارشناسان سیاسی طرفدار پوتین بایستی برای مردم توضیح میدادند که ثبات سیاسی در معرض خطر است. این کار از کار مخالفان دشوارتر بود زیرا همیشه بخشی از جامعه حاضر است علیه چیزی اقدام کنند ولی ابراز طرفداری از اوضاع جاری طرفداران کمتری را به خود جلب مینماید. به طور کلی تمام مانور انتخاباتی پوتین بر ثبات و عدم ایجاد شوک سیاسی و اقتصادی به مانند سالهای ۱۹۹۰ خلاصه میشود. ولادمیر پوتین اولویتها و برنامههای دولت خود را در صورت انتخاب، طی مقالاتی در روزنامههای معروف و پرتیراژ روسیه به چاپ رساند که در ادامه مواضع و اهداف پوتین۲۰۱۲ را که به طور کلی و خلاصه میتوان در دو بخش سیاست داخلی و سیاست خارجی در نظر گرفت مورد بررسی قرار میدهیم.
● برنامههای پوتین در سیاست داخلی
▪ اقتصاد: در جریان تجمعات انتخاباتی و شعارهایی که در حمایت از ثبات و عدم تکرار تکانهای شدید سیاسی سالهای ۱۹۹۰ ابراز شد، همگان اتفاق نظر دارند که روسیهی جدید به حکومتی با حس مسئولیت و اقتصادی شفاف نیاز دارد. اولین و محتملترین سناریو پس از روی کار آمدن پوتین میتواند این باشد که دولت به طور کلامی اطمینان دهد که به درخواستهای اپوزیسیون عمل میکند اما در واقعیت اقدامات اندکی برای مبارزه با فساد و افزایش شفاف سازی در سیستم انجام دهد و به مانند سال ۲۰۰۰ در ابتدای کار انگیزه برای اصلاحات اقتصادی بالا باشد اما چونان گذشته درآمدهای وسوسه انگیز نفتی مانع رشد در عرصهی نوسازی اقتصادی و حرکت به سمت تولیدات غیر نفتی شود. اینگونه به نظر میرسد که تغییرات اندکی در زمینه اقتصاد از آنچه بوده است حاصل شود و فساد مالی طبقهی الیگارش وابسته به کرملین بدون رسیدگی باقی میماند و اقدامی جدی و درخور برای مدرنیزه کردن اقتصاد صورت نمیگیرد.
عنصر هدایت کننده در حرکت اعتراضی اخیر در روسیه، طبقه خلاق جامعه یا جوانان متخصص و تحصیل کرده شهری هستند و وقتی از یکی از آنها سوال شد که چرا به اعتراضات پیوسته است، گفت: بهخاطر بیعدالتی سیاسی و اقتصادی که در همه جا به چشم میخورد. ولادیمیر پوتین در سال ۲۰۰۰ میلادی یعنی دو سال پس از بحران مالی که روسیه را فرا گرفته بود برای اولین بار به ریاست جمهوری رسید؛ اولویتهای اولیه او پرداخت بدهیهای کشور، کمک به رشد اقتصادی و کاهش وابستگی روسیه به منافع نفتی بود و روسها امروز ششمین ملت جهان از لحاظ قدرت خرید هستند. روسیه به تازگی پیمان پیوستن به سازمان تجارت جهانی را امضا کرده است، همچنین این کشور سومین ذخیره طلای جهان را در اختیار دارد، تورم نیز در این کشور تغییر کرده و در پایین ترین سطح خود در سالهای اخیر قرار گرفته است؛ اما در کنار این اعداد، واقعیت دیگری هم نهفته است. واقعیت امروز در روسیه، آنچنان درخشان نیست؛ بحرانهای مالی سال ۲۰۰۸ نشان داد که همچنان منبع اصلی درآمد این کشور منابع نفتی و گازی هستند؛ ذخایر نفت و گازی که اکثرا به اروپا صادر میشوند و نوسانات عدد تولید ناخالص داخلی کشور، وابستگی کامل به قیمت گاز و نفت دارد.
به تصدیق رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس دومای روسیه، از زمان روی کار آمدن پوتین در سال ۲۰۰۰ ، باید تکلیف بدهیهای خارجی روشن میشد؛ به همین دلیل توان دستیابی سریع به تنوع تولیدات داخلی عملا وجود نداشت چرا که بدهی ۱۶۰ میلیارد دلاری که ۱۲۰ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل میداد، اجازه توسعه اقتصادی را نمیداد بنابر این درآمدهای نفتی تا به حال برای مردان کرملین موهبتی الهی و مرهمی بر اقتصاد بیمار روسیه بوده است. به گفتهی استاد اقتصاد مدرسه عالی مسکو، در گذشته درآمدهای ناشی از صادرات منابع نفتی ۲۵ درصد از کل بودجه روسیه را تشکیل میداد که امروز این عدد به ۵۰ درصد رسیده است؛ با این حال، چگونه میتوان از کاهش وابستگی این کشور به منابع نفتی دم زد.
از نظر کارشناسان دلیل این وابستگیها ساده است؛ در زمان ریاست جمهوری و نخست وزیری آقای پوتین، فساد اداری و کاغذبازی عامل اصلی بازدارندگی در تولید و درآمدزایی اقتصاد روسیه است و امروزه تجارت در روسیه سختتر از گذشته شده است چرا که طبقهی الیگارشی وابسته به دولت اکثر شاهراههای اقتصادی را به دست گرفته است. در حالی که ولادیمیر پوتین قصد دارد برای سومین بار سکان ریاست جمهوری روسیه را برعهده بگیرد، کشور همچنان درگیر همان معضلات ۱۲ سال پیش است. حل معضل فساد مالی و کاغذبازی نیز، ورد زبان تمامیسیاستمداران روسیه است.
▪ ساماندهی نیروهای اجتماعی و ایجاد پایگاهی جدید: با فاصله گرفتن پوتین از حزب "روسیه متحد" پوتین تلاش کرد تا کارنامه خود را از این حزب تا حدی جدا کند و شخصیتی فراجناحی و مردمی برای خود فراهم آورد. در حال حاضر پوتین برای همه خودی است و میتواند در میدانهای مختلف بازی کند ولی این امر نقطه ضعف او در آینده خواهد بود. ولادیمیر پوتین بعد از انتخابات مجبور خواهد شد بر گروههای مختلف اجتماعی متکی شود. اکنون هم محافظهکاران طرفدار او هستند و هم ملی گرایان و طرفداران اصلاحات. ولی او مجبور خواهد شد سیاستی را دنبال کند که به نفع تنها بخشی از رأی دهندگان باشد. در این شرایط بعضی طرفداران فعلی او احساس خواهند کرد که به آنها خیانت شده است. او در حال حاضر از حزب "روسیه متحد" دوری میجوید که این امتیاز مهمی است. ولی بعد از آنکه رئیس جمهور شود، به تکیه گاه اداری احتیاج خواهد داشت. آیا حزب "روسیه متحد" میتواند این نقش را بازی کند؟ اگر پاسخ منفی باشد، ولادیمیر پوتین به ترکیب دیگری از نیروهای پارلمانی احتیاج خواهد داشت. پوتین میتواند به حزب روسیه متحد برگردد که این کار اعتمادها را سلب خواهد کرد و یا بر اساس جبهه مردمیحزب جدیدی تشکیل داده و اکثریت دوما را به دست آورد.
▪ نوسازی سیاسی ـ اصلاحات در عمود قدرت:مقاله انتخاباتی ولادیمیر پوتین تحت عنوان «دمکراسی و کیفیت دولت» که در روزنامه کامرسانت درج شد، تا حدودی مواضع پوتین ۲۰۱۲ را در قبال دموکراسی روشن ساخت. پوتین سال ۲۰۰۰، در روسیه با ایجاد عمود قدرت و تقسیم کشور به هفت منطقه فدرال و گماردن نمایندگان مستقیم خود بر آنها توانست آن روسیهی آشوب زده و بی ثبات را همگراتر کند. در آن زمان اقتدار بیشترین چیزی بود که در روسیه به چشم میخورد اما در این مقاله میتوان در مورد اصلاحات از پایین و از بستر اجتماع و ایجاد نهادهای دموکراتیک در سطح جامعه و تسری آن به بالاتر رگههایی دید. مشکل دموکراسی در روسیه همواره این بوده که از بالا و به طور مصنوعی به اجرا درآمده است و نهادهای اجتماعی و نیروهای مردمی چندان نقش و خود آگاهی در این زمینه نداشتهاند. ولادیمیر پوتین ۲۰۱۲ و آلکساندر سولژنیتسین اعتقاد دارند"بدون خودگردانی محلی تنظیم شده، زندگی درست امکانپذیر نیست و مفهوم "آزادی مدنی" معنی خود را از دست میدهد." سولژنیتسین در سالهای زندگی در ایالات متحده مشاهده کرده بود که اتحادیههای توسعه یافته سطح پایین بر نظام سیاسی آمریکا چه تأثیر تثبیت کنندهای میگذارد.
در ایالات متحده از سطح پایین محلی گزینش سیاستمداران برای سطح فدرال شروع میشود که ولادیمیر پوتین فقط آرزوی تنظیم کردن این کار در روسیه را در مقاله خود ابراز کرد: "اعتقاد دارم که سیاستمداران و مسئولین دولتی باید در سیستم خودگردانی محلی از نظر حرفهای آبدیده شوند". جالب توجه است که نخست وزیر روسیه نیز در ابتدا در نهادهای خودگردانی شهر سنت پترزبورگ کار میکرد اما چرا این مرحله مهم برقراری دموکراسی تا به حال از نظر سیاستمداران ارشد روسیه "جزئیات ناچیز" تصور میشده ومغفول مانده بود؟ واقعیت این است که بعضی نیروها میخواهند همه چیز را فوراً به دست آورند.
اما خوشبختانه در حال حاضر ولادیمیر پوتین راه نه چندان سریع ولی پرزحمت ایجاد مبانی محکم نظام دمکراتیک کشور و تشکیل نیروهای واقعی سیاسی را از سطح پایین پیشنهاد میکند. مخالفان او در پی آنند که این مرحله دشوار و غیر سودآور را ( به زعم آنها) رد کنند که در این صورت اشتباهات گذشته تکرار خواهد شد: دوباره احزابی بدون پشتوانه واقعی در مناطق و شهرها ظاهر شده و به اصطلاح سیاستمدارانی ریاست این احزاب را بر عهده خواهند گرفت که در سطح پایین، دوره آموزش کار عملی را ندیدهاند و بدون تکیه بر نیروهای اجتماعی نمیتوانند حتی یک قدم بردارند. ولادیمیر پوتین در مقاله خود به این واقعیت اعتراف میکند که نظام سیاسی معاصر باید تقریباً از نو ساخته شود. امید است که او بعد از انتخاب شدن زیر فشار مسایل روزمره این برنامههای خود را فراموش نکند.
● برنامههای پوتین در سیاست خارجی
▪ اتحاد راهبردی با چین: ولادیمیر پوتین نخست وزیر روسیه و نامزد انتخابات ریاست جمهوری این کشور اولویتهای سیاست خارجی روسیه را در مقالهای با عنوان «روسیه و دنیای در حال تغییر» عنوان کرده است. در این مقاله ضمن صحبت از روابط مسکو و پکن خاطر نشان میکند که چین کشوری در حال رشد و توسعه بوده و از ثبات کافی برخوردار است. به همین خاطر، این کشور برای روسیه اهمیتی وافر دارد. ولادیمیر پوتین تاکید میکند که مسکو و پکن همچنان به حمایت از یکدیگر ادامه خواهند داد. این حمایت در سطح سازمان ملل متحد نیز همچنان پابرجاست. پوتین در این راستا به واکنش غرب نسبت به اقدام اخیر مسکو ـ پکن و وتو کردن قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص مساله سوریه اشاره دارد.
▪ تلاش برای حفظ متحدان قدیمیخاورمیانه و نوسازی روابط با کشورهای دستخوش تحول: پوتین معتقد است که غرب به شدت خواهان مجازات کردن برخی از کشورها به خصوص در منطقهی حساس خاورمیانه است. از این روی با اعمال تحریمها بر برخی از این کشورها فشار وارد میسازد. پوتین بارها و به صورت تلویحی از تغییر در موازنه قدرت در خاورمیانه اظهار نگرانی کرده است و مستقیما در مورد تهدیدهای غرب در قبال ایران هشدار داده است و یادآوری نموده که روسیه از امکان حمله نظامی به ایران نگران است و هشدار میدهد که اگر چنین اتفاقی رخ بدهد، عواقب آن وحشتناک خواهد بود و نمیتوان تصور کرد که پیآمد آن چه خواهد بود. پوتین به همکاران غربی خود هشدار میدهد که نباید از طرح لیبی برای سوریه استفاده کرد. به گفته او، ماهیت این کار بسیار خطرناک است. تاثیرات منفی «بهار عربی» باعث شده که سایر کشورها در مسایل و اختلافات داخلی دولتها دخالت کنند. پوتین تاکید میکند که روسیه آماده است تا حضور خود را در برنامه افغانستان افزایش دهد.از نظر او در حال حاضر مشکل بسیار بزرگی در افغانستان وجود داد صادرات هرویین از این کشور است.
به همین خاطر جامعه بین الملل باید مبارزه با قاچاق مواد مخدر را تقویت کند. ولادیمیر پوتین تصور میکند که مشکل میتوان شرایط در افغانستان را پیشبینی کرد. تاریخ نشان داده است که حضور نظامیخارجیها نمیتواند صلح را در افغانستان برقرار کند. فقط افغانها هستند که میتوانند مشکلات خود را پایان ببخشند. ولادیمیر پوتین نخست وزیر و نامزد ریاست جمهوری روسیه در مقاله برنامههای هفتم خود نوشته است روسیه خط مشی فعال و سازنده در جهت تقویت امنیت جهانی را ادامه میدهد. وی اطمینان دارد روسیه شانس حفظ موقعیت برجسته در خاورمیانه بهرغم تکانهای «بهار عربی» را دارد و خاطر نشان میکند نشانههای این را مشاهده میکنم که روسیه بطور کامل موضع برتر خود در صحنه خاورمیانه که ما دوستان بسیاری در آن داریم را حفظ کند.
وقایع اخیر در برخی کشورهای خاورمیانه نشان میدهد «تمایل به تحمیل دموکراسی به کمک ابزار قهرآمیز میتواند به نتیجه معکوس منجر شود و اغلب منجر میشود» نیروهایی چون تندروان دینی از بستر بلند میشوند که سعی دارند خود جهت توسعه کشور و ماهیت لائیک حکومت را تغییر دهند. نخست وزیر معتقد است «ما در روسیه همیشه با نمایندگان معتدل اسلامی تماسهای خوبی داشتیم. دیدگاههای آنها با دیدگاههای سنتی مسلمانان روسیه نزدیک است. ما آماده توسعه این تماسها در شرایط کنونی هستیم. به فعال سازی روابط سیاسی و تجاری اقتصادی با تمام کشورهای عرب و از جمله کشورهای دستخوش دوران تلاطم داخلی علاقمندیم .
▪ تلاش برای مقاومت مثبت در قبال آمریکا: در روسیه بر خلاف کشورهای غربی، مسایل سیاست خارجی اهمیت انتخاباتی دارد که این نتیجه برخورد پیچیده روسها با آمریکا و غرب است. ضدیت با آمریکا تنها اندیشهای است که میتواند همه اقشار جامعه روسی را اعم از سطح درآمد، مذهب و مشخصات دیگر متحد کند و رئیس جمهور ناگزیر باید به این واقعیت توجه داشته باشد. در مقالات پوتین مواضع بسیار ملایمی در برابر آمریکا مشاهده میشود در حالی که مردم روسیه انتظار موضعی شدیدتر را داشتند. پوتین تاکید دارد که روسیه برای پیشرفت کیفی در روابط با ایالات متحده آماده است و اینکه پیشنهاد روسیه درباره پدافند ضد موشکی میتواند دو کشور را به متحد همدیگر تبدیل کند.
باید در نظر داشت که روسیه برای پیشرفت تکنولوژیکی به همکاری با آمریکا احتیاج دارد. از مجموعه مقالات ولادیمیر پوتین میتوان نتیجه گرفت که او اهمیت مشارکت واقعی با آمریکا برای نوسازی روسیه را درک میکند. او دنبال راههای عملی میگردد تا این مشارکت برای روسیه مفید باشد ولی حاضر نیست از منافع سیاسی روسیه صرف نظر نماید. در ماههای گذشته پوتین در دیدار با فرماندهان نیروهای مسلح ارتش روسیه اذعان کرد که دانشمندان هستهای آمریکا با آگاهی و خواست خود به اتحاد جماهیر شوروی کمک کردند تا این کشور به بمب اتمی دست یابد.
در زمانی که ایالات متحده آمریکا به سلاح هستهای دست پیدا کره بود، اتحاد جماهیر شوروی هنوز در حال ساخت این سلاح بود، ولی روسیه بخش قابل توجهی از اطلاعات در این زمینه را از طریق سرویسهای اطلاعات خارجی بدست آورده بود. البته نخست وزیر روسیه در آخر اضافه کرد که دانشمندان شوروی به سرپرستی "ایگور کورچاتوی" توانایی آن را کاملا داشتند تا بطور مستقل به سلاح اتمیدست پیدا کنند، ولی این کار مسلما مدت زمان بیشتر طول میکشید و هزینه بیشتری نیز در برداشت. این اظهارات نشان میدهد که پوتین در زمینهی بازگرداندن ابر قدرتی روسها و یا حتی مبالغههایی که نسبت به قدرت شوروی صورت میگرفته به واقعگرایی بیشتری حتی نسبت به خودش در سال ۲۰۰۰ رسیده است و میداند که بدون کمک آمریکا و متحدانش روسیه از پس نوسازی تکنولوژیک بر نخواهد آمد بنابراین در عین مقاومت در برابر منافع روسیه در دورهی سوم ریاستش زبانی نرمتر در برابر آمریکا خواهد داشت.
● نتیجه
آنچه از وعده های اقتصادی و سیاسی پوتین برمیآید او به شدت به دنبال نوسازی در بخش تکنولوژی است. نوسازی در فاز اقتصاد در اولویت بعدی پوتین قرار خواهد گرفت. سیاست خارجی او در قبال آمریکا نیز بازتاب همین نیاز روسیه است. در برنامههای قبلی پوتین در دورههای گذشته نیز بر این نوسازیها تاکید میشد اما مشکلات ناشی از بحران اقتصادی مقابله با هژمونی آمریکا و از این قبیل موارد این روند را کند میکرد. از طرف دیگر روسیه برای حفظ قدرت خود در منطقه چه به لحاظ قدرت اقتصادی و چه به لحاظ قدرت سیاسی لاجرم نیاز به چنین تحولاتی در صنعت و اقتصاد دارد. مرحله سوم نوسازی که پوتین تا کنون در عمل به آن علاقهای نشان نداده بود، نوسازی سیاسی و تحول در حلقهی بستهی نخبگان سیاسی و ایجاد بسترهای مستحکمتر اجتماعی است و بسط دموکراسی این با نه از بالا و ایجاد عمود قدرت بلکه از بسترهای زیرین اجتماع که به نظر میرسد این موضوع به تازگی مورد توجه پوتین قرار گرفته است اما اینکه چقدر عزم برای اجرایی کردن آن در میان رهبران آینده روسیه وجود داشته باشد هنوز مورد تردید است.
نویسنده:
فاطمه افشار
کارشناس ارشد مطالعات روسیه و عضو شورای نویسندگان ایراس
http://www.iraneurasia.ir
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست