جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

ابن سینا و تقسیم کار اجتماعی


ابن سینا و تقسیم کار اجتماعی

شیخ الرئیس ابو علی سینا برای ورود به عرصه اجتماعی و سیاسی و حکمفرمایی، آدمیان را به چند دسته تقسیم می کند و چنین توضیحشان می دهد: «گروه یکم افرادی که قوه نظری در آنها به آن درجهای …

شیخ الرئیس ابو علی سینا برای ورود به عرصه اجتماعی و سیاسی و حکمفرمایی، آدمیان را به چند دسته تقسیم می کند و چنین توضیحشان می دهد: «گروه یکم افرادی که قوه نظری در آنها به آن درجهای از کمال و صفا و تهذیب رسیده است که نیازمند هیچ آموزگار و مربی از نوع بشر نیستند و قوه عملی آنان نیز به قسمی پیشرفت نموده است که به واسطه قوه متخیله ادراک آدمی به طور مستقیم و بلاواسطه به رویدادهای زمان حال و آینده واقف هستند و قادرند کارهایی در جهان طبیعت انجام دهند که خارق العاده و معجزه آسا است. قشر دوم کسانی هستند که به کمال نیروی حدس و گمان دست یافته اند ولی به کمال و اوج قوه متخیله واصل نگشته اند. دسته سوم آنان که صاحب قوه نظری کامل هستند ولی از قوه عملی کامل بی‌بهره اند و بالاخره اینکه آخرین گروه انسانها که بخشی از آدمیان را شامل می شود که به همنوعان خویش تنها در سایه قوه عملی خویش تفوق یافته اند.

شیخ الرئیس توضیح می دهد که فرمانروایی از آن گروه نخست است چه آنان به خاطر قوه عقل خود در عالم عقول زیست می نمایند و به واسطه نفسشان در عالم نفوس، همچنین در عالم طبیعت از آنجایی که آنان شایستگی حاکمیت و تدبیر آن را دارند، رتق وفتق و تمشیت قدرت سیاسی به دسته دوم از آدمیان تعلق دارد و دسته سوم آنان اند که اشرافیت را به خود منحصر ساخته اند اما آن قسم از افراد انسانی که از هیچ یک از قوای فوق العاده برخوردار نیستند مع ذلک برای کسب فضایل علمی تلاش می کنند اگر چه از طبقه افراد عادی متمایز و ممتاز هستند ولی در عین حال لیاقت آن را ندارند که ایشان را به دستهای سه گانه عالیه متصل بدانیم و در آن قشرها جای دهیم.»

ابن سینا در مباحث مختلفش در خصوص جامعه سیاسی و مدینه تحت تاثیر افلاطون بوده است چنان که فرمانروایی را در افرادی شایسته و بجا می داند که در خردورزی و عقلانیت به مرحله بالایی نایل آمده باشند و لذا یادآور فیلسوف شاه افلاطونی است؛ او نظام شهر و مدینه یا اجتماع را هم شامل سه گروه می داند، مدیران، صنعتگران (پیشه وران) و سلحشوران (نظامیان و نگهبانان) که هر کدام از اینها بر مبنای شغل و وظیفه شان از هم ممتاز شده و شناخته می گردند. همچنین رهنمودهای بوعلی سینا در امور زناشویی و ازدواج و امور مربوط به آموزش و پرورش نیز یادآور اندیشه های افلاطون است و همانند وی به نقش این اتباع در سرنوشت سیاسی دولت و حاکمیت اهمیت فراوانی می دهد و با توجه به تلقی اش از اینکه هر کس باید در جایگاه خاص خودش قرار گرفته و به ایفای نقش خود بپردازد لذا مثلا در خصوص زنان نیز مسئله مهم برای آنها را تربیت اولاد نیک برای اجتماع بر می شمارد و به دلیل احساساتی تر بودن آنها بودنشان در حجاب را نیکوتر و ارجح می داند و در باب سیستم کلی طرح و پیاده کردن عدالت در جامعه نیز معتقد است هر کس که فلسفه را ادراک می کند باید طبق اصول آن عمل کند و هر کس هم که از فهم آن ناتوان بوده باشد باید طبق مبادی دین رفتار کند. ابن سینا «به تعاریفی از عدالت از جمله (اعطاء کل ذی حق حقه) و(وضع کل شیء فی موضعه) اعتقاد داشته و عدالت را به معنای برابری مطلق نمی داند بلکه در زمینه استحقاق‌های متساوی، تساوی و نفی تبعیض را لازم می داند. ابن سینا به جای برابری مطلق و تغالب به تفاوت و تعاون در بین انسانها عقیده مند است.»

و اینها به دلیل آن است که جامعه بشری محصول تقسیم کار اجتماعی انسانهاست و تقسیم کار بدان سبب پدید می آید که هر کس بنا به شایستگی اش بخشی از نیازهای گوناگون جامعه انسانها را برآورده سازد و تعاون میان آدمیان انجام نمی پذیرد مگر با وجود تفاوتها و اختلافاتی در میزان کفایتهای آنان و اصلا برابری مطلق مخل عدالت و نظم اجتماعی و باعث نیستی خواهد بود؛ حقیقت آن است که مفهوم قرارداد اجتماعی اسلامی در مکتوبات ابن سینا وجود دارد. از نظر وی، بشر محتاج تقسیم کار است که بدون اجتماع و مشارکت صورت نمی پذیرد.

همچنان که اجتماع و مشارکت هم بدون عقد قرارداد شکل و ابتناء نمی یابد. مبنا و قیاس این قراردادها سنت و عدل است و برای تشریح و اجرای سنت و عدل نیز قانونگذار عادل نیاز است... شریعت و عدالت به نظر ابن سینا ممیز اجتماع مدنی از اجتماع طبیعی است و تحقق مدنیت به تحقق سنت و عدل است که توسط سنت گذار و دادگستر صورت می گیرد.

رضا نصیری حامد