شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

روند آینده اجتهاد


روند آینده اجتهاد

بررسی و اظهار نظر درباره حرکت آینده اجتهاد, راهی جز این ندارد که با دقت, به بررسی ریشه های اجتهاد معاصر بپردازیم ما این کاوش را در محور دو عامل هدف و فنّ پی می گیریم

حرکت اجتهاد، مشخصه ها و سمت و سوی خود را از دو عامل بر می‏گیرد:

۱) عامل هدف.

۲) عامل فنّ.

با تحول و دگرگونی این دو عامل، آهنگ اجتهاد نیز، دستخوش تغییر می‏گردد.

مقصود از عامل هدف، همان نتیجه و اثری است که از اجتهاد انتظار می‏رود و مجتهدان، در صدد تحقق بخشیدن به آن، در صحنه زندگی‏اند.

مقصود از عامل فنّ، میزان عمق و پیچیدگی، در شیوه استدلال است که در مراحل مختلف اجتهاد، تحول می‏پذیرد.

بررسی و اظهار نظر درباره حرکت آینده اجتهاد، راهی جز این ندارد که با دقت، به بررسی ریشه های اجتهاد معاصر بپردازیم. ما این کاوش را در محور دو عامل: هدف و فنّ پی می‏گیریم، تا چگونگی رشد و تحول این حرکت را دریابیم .

سخن خود را می‏توان به بررسی تحولات آینده اجتهاد،از زاویه فنّی و سپس هدف،تقسیم کرد.

در بخش نخست، باید میزان تاثیر اندیشه ها و افکار معینی را بر اجتهاد، در جهت عمق و پیچیدگی و نیز چگونگی رشد آن در آینده، بررسی کرد.

البته می‏توان بر اساس اهداف، در این زاویه نیز، تغییراتی را مشاهده کرد، چه این که تغییر در هدف، تاثیر خود را بر جوانب گوناگون این حرکت دارد، و می‏توان با ارزیابی معقول و صحیح از این واکنشها ، جهت گیریهای آینده اجتهاد را بررسی کرد. گر چه بحث از عامل فنّی دلنشین و لذت بخش است، لکن مجال پی گیری این موضوع را برای غیر متخصصان باقی نمی‏گذارد; لذا سخن را به عامل هدف اختصاص می‏دهیم و بنیادهای حرکت اجتهاد معاصر و جهت گیریهای آینده آن را از زاویه هدف و چگونگی تاثیر آن بر کل این حرکت، بررسی خواهیم کرد.

● هدف از حرکت اجتهاد

فکر می‏کنم همه ما، در این که هدف اجتهاد، همان تطبیق دادن تئوری اسلام با زندگی است،توافق داریم و چون بدون روشن شدن مشخصه ها و ابعاد این تئوری، تطبیق آن ممکن نیست، پس باید دو حوزه متفاوت تطبیق تئوری اسلام در زندگی را مشخص سازیم.

۱) تطبیق این تئوری در حوزه فردی و رفتارها و تصرفات شخصی.

۲) تطبیق آن در حوزه اجتماعی و بنای جوامع انسانی،بر اساس آن در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی.

آهنگ اجتهاد،گر چه در آغاز و در تحلیل نظری، هر دو جنبه را وجهه همت می‏داند، ولی سیر تاریخی آن در مذهب شیعه، بیشتر به حوزه اوّل معطوف گردید. از این روی، مجتهد در خلال استنباط، «فرد» مسلمانی را در نظر می‏گیرد،تا آن تئوری را بر رفتارهای او تطبیق کند، و تصوری از «جامعه‏» ای که خواستار بنای حیات و روابط آن بر اساس اسلام است، ملحوظ نمی‏دارد.

این محدودیت و تنگ نگری در هدف، خود معلول شرایط و عواملی تاریخی است; چه، حرکت اجتهاد شیعه از بدو پیدایش، در نتیجه ارتباط حکومتهای موجود در دورانهای مختلف و بیشتر مناطق، با فقه اهل سنت، در انزوای سیاسی و دور از عرصه های اجتماعی به سر می‏برده است.

این گوشه نشینی سیاسی،به تدریج دامنه هدف اجتهاد را نزد شیعه تنگ‏تر کرده و رفته رفته، این فکر، که عرصه عرض اندام آن، تنها در حوزه شخصی است، رسوخ یافته است. و بدین صورت، اجتهاد در ذهن فقیه با «فرد» مسلمان و نه «جامعه‏» گره خورده است.

● آغاز تحول، یا توسعه در هدف

پس از سقوط دولتهای اسلامی، در نتیجه استیلای استعمارگران غیر مسلمان، این انزوا، فقط در اجتهاد شیعه محصور نماند، بلکه همه اسلام و فقه تمامی مذاهب را در برگرفت و به جای آن،افکار دیگری برای تجدید بنای حیات اجتماعی مطرح شد و فقهی هماهنگ با آن مبانی فکری، جایگزین فقه اسلامی گردید. پیدایش این دگرگونی عمیق در اوضاع امت اسلامی تاثیر شگرفی بر حرکت اجتهاد شیعه گذارد ; زیرا خطری واقعی از جانب استعمار کافر و نفوذ سیاسی، نظامی و فرهنگی آن، کیان اسلام و امت را تهدید می‏کرد، تا بدان جا که مقاومتهایی به منظور دفع این خطر شکل گرفت. در خلال این درگیریها و مقاومتها، حرکت اجتهاد دریافت که جنبه فردی دیدگاههای اسلام درباره زندگی ارتباط مستحکمی با جنبه اجتماعی آن دارد; زیرا با پس زدگی وجهه اجتماعی، جنبه فردی نیز کم کم به عقب نشینی دچار گردید.

از سوی دیگر، پس از آشکار شدن بنیادهای سست افکار تحمیلی استعمارگران و تجربه های اجتماعی آنان، امت اسلام به نوعی خود آگاهی و اندیشه در رسالت‏حقیقی خود، روی آورد و طبعاً، اثر آن بر حرکت اجتهاد نیز منعکس گردید و پس از تجربه تلخ دوران استعمار، بر این موضوع تاکید کرد که: اسلام، مجموعه‏ای تفکیک ناپذیر است و جدا سازی حوزه فردی از اجتماعی و حتی نگهداری آن با فروگذاری دیگری ممکن نیست.

این عوامل، زمینه ساز تبدیل حرکت اجتهاد شیعه، به مبارزه‏ای در راه حمایت از اسلام و تحکیم پایه های آن ، و نیرویی خواستار اجرای اسلام در همه عرصه‏های زندگی گردید. با این همه، طبیعی بود که دامنه اهداف گسترش بیابد و عرصه‏های فردی و اجتماعی لحاظ گردند. این چیزی است که در حرکت اجتهاد معاصر، در عالم شیعه و کوششهایی که از این رهگذر در تبیین نظام حکومت، اقتصاد و سایر مباحث اجتماعی در اسلام می‏شود، به روشنی می‏توان دید.

البته، هر قدر که رسالت راستین اسلام در زندگی وجهه همت قرار بگیرد و حرکت اجتهاد شیعه با چنین رسالتی هماهنگ گردد، همپای آن، شاهد تحول و گستردگی اهداف اجتهاد، در جهت تطبیق هر چه بیشتر دیدگاهها با عرصه‏های اجتماعی خواهیم بود، و این آهنگ، به دنبال رشد تحرک اجتماعی در حمایت از اسلام، همچنان پویاست . در بررسی روند آینده اجتهاد و آثار ناشی از تحول در اهداف آن، باید به دورانهای پیش از این تحول باز گردیم و نتایج محدودیتهای سابق را در هدف و تاثیر آن را بر جهت گیریهای حرکت اجتهاد، بررسی کنیم، و از این رهگذر روند فردای آن را در پرتو گسترش و تمامیت اهداف دریابیم.

● آثار محدودیت در هدف

محدودیت در هدف و پرداختن به عرصه‏های فردی، ناشی از تنگنایی بود که فقه در واقعیت‏خارجی، دچار آن گردیده بود. بدین‏سان اجتهاد نیز، رفته رفته، بر جنبه‏های شخصی فقه، تکیه بیشتری می‏کرد و موضوعات اجتماعی متروک ماند. ذهن فقیه نیز، غالباً به «فرد» مسلمان و نیازهای او، به جای «جمعیت‏» مسلمانان و احتیاجاتش در سازماندهی زندگی جمعی، متوجه گردید. چنین ذهنیتی، تنها به تنگنای فقه و اهداف آن محدود نماند، بلکه کم کم دیدگاه فقیه را به اصل شریعت نیز، در برگرفت. او، خود شریعت را نیز، از روزنه فردیت می‏نگریست. گویا دین نیز در تنگنای همان محدوده

اهداف فردی فقه، کار آیی داشت. در دو مثالی که از اصول و فقه ذکر می‏کنیم، سرایت این تنگ انگاری را از دیدگاه فقیه، به خود شریعت، می‏توان دریافت. مثال اصولی را از بحثهای دلیل انسداد می‏آوریم که می‏گوید:

شریعت، حاوی تکالیفی است که چون شناخت آنها به صورت قطعی ممکن نیست، باید در معرفت بدانها از ظن پیروی کرد.

اصولیین در مناقشه این نظر می‏گویند

« چرا نتوانیم «احتیاط‏» در هر واقعه را به جای پیروی از ظن، بر مکلف واجب بدانیم ؟ البته هر گاه گستردگی احتیاط به «حرج‏» انجامید، هر مکلف می‏تواند به اندازه‏ای که به حرج نرسد از احتیاط بکاهد. »

می‏بینید که چگونه دیدگاه «فردیت‏» در این مثال نهفته و آن را به اصل شریعت نیز کشانده‏اند; چه، تنها در صورتی که شریعت «تشریع برای فرد» باشد، چنین احتیاطی می‏تواند واجب باشد، نه در «تشریع برای جامعه‏» و بنیاد نظام زندگی آن. زیرا نمی‏توان اساس زندگی و روابط اجتماعی، اقتصادی، تجاری و سیاسی را بر احتیاط استوار کرد.

مثال فقهی را از اعتراضی بر می‏گیریم که فقها درباره قاعده «لا ضرر و لا ضرار» مطرح کرده‏اند. بدین‏سان که این قاعده، وجود هر گونه حکم ضرری را در اسلام نفی می‏کند و این، در حالی است که احکام بسیاری را این چنین (ضرری ) می‏یابیم . «مانند: تشریع دیات، قصاص، ضمان و زکات; چه این که این احکام، موجب زیان قاتل در پرداخت دیه و تحمل قصاص، ضرر کسی که مال دیگری را از بین برده، در باز پرداخت آن، و متضرر شدن صاحب اموالی که به پرداخت زکات مکلف است، می‏گردد.

خاستگاه این اعتراض، نگرش فردی به دین است که این دسته از احکام را ضرری انگاشته، در حالی که با نگاه فرد در جامعه و مصالح اجتماعی چنین نیست، بلکه فقدان ضمان و مالیاتها در تشریع، امری ضرری است.

یکی از پیامدهای رسوخ دیدگاه فردی، بروز نوعی سمت گیری کلی در اندیشه فقهی است که مدام برای حلّ مشکل «فرد» مسلمان تلاش می‏کند و با توجیه و تصحیح انگیزه‏های او، می‏خواهد به هر شکل، ضوابط شریعت را بر آن منطبق سازد. فی المثل، نظام بانکی مبتنی بر ربا، که در صحنه جامعه وجود دارد، فقیه را به حل مشکل فرد در داد و ستد با بانکهای ربوی فرا می‏خواند. این جاست که کاوشی به منظور رفع تنگنای «فرد» مسلمان از طریق تفسیرهای توجیه گرانه صورت می‏گیرد، در حالی که باید اصل نظام ربوی را به عنوان یک مشکل اجتماعی انگاشت، گر چه بتوان برای «فرد» تفسیری خاص پیش نهاد. این،تنها بدین خاطر است که فقیه در استنباط خویش، تصویر «فرد» را در نظر گرفته و در صدد حلّ این مشکل، بدان اندازه که به فرد مرتبط می‏شود، برمی‏آید.

پیامد محدود انگاری و رسوخ دیدگاه فردی، به روش دریافت و استنباط از نصوص شرعی نیز کشیده شده است .از طرفی، شخصیت پیامبر و امام به عنوان حاکم و رئیس دولت در نظر گرفته نمی‏شود. مثلاً اگر از پیامبر نهی و منعی نقل شود، مانند نهی اهل مدینه از انتقال آب، آن را یا نهی تحریمی معنی می‏کنند و یا نهی کراهتی، حال آن که در مواردی ، نه این است و نه آن، بلکه پیامبر به عنوان رئیس دولت، نهی صادر می‏کند و نمی‏توان از آن، حکم شرعی کلی استفاده کرد .

از طرفی دیگر، نصوص، با نگاه واقع گرا و برداشت قاعده کلی از آن، مورد بررسی قرار نمی‏گیرند; از این روی، می‏بینیم که بسیاری به خود اجازه می‏دهند که یک موضوع را تجزیه کرده و برای آن احکام مختلفی قائل شوند. در این باره از مثالی از باب اجاره یاری می‏گیریم: در آن فصل مطرح می‏گردد که آیا مستاجر می‏تواند مورد اجاره را، با اجرتی بیش از آنچه خودش می‏پردازد، به دیگری اجاره دهد؟ در این مساله روایات متعددی وارد شده است. برخی از این عمل نهی کرده‏اند. غالباً، روایات نیز، در حلّ موضوعات جزئی وارد شده‏اند. دسته‏ای از انجام آن در خانه مورد اجاره و گروهی دیگر در آسیاب و کشتی و بعضی در «کار» مورد اجاره نهی کرده‏اند.

ما، در برخورد با این نصوص، از دیدگاه واقع نگری و تنظیم روابط عام اجتماعی، نمی‏توانیم قائل به تجزیه باشیم و فقط موارد تصریح شده در نصوص را ممنوع بدانیم، در حالی که از زاویه دیدگاه فردی، چنین چیزی به آسانی ممکن است.

● روند آینده حرکت اجتهاد چیست ؟

فکر می‏کنم که سخن بیش از حدّ مطلوب به درازا کشیده است، از این روی، نتیجه گیری از مطالب گذشته درباره آینده حرکت اجتهاد را به خواننده وا می‏گذارم. طبیعی است وقتی که هدف محرک اجتهاد، ابعاد حقیقی خود را باز یابد و هر دو عرصه (فرد و اجتماع) را در برگیرد، به تدریج آثار محدودیتهای پیشین رخت برمی‏بندد و محتوای حرکت اجتهاد هماهنگ با گستردگی هدف، متعالی تر خواهد شد.

با زوال این محدودیتها، سیر عمودی حرکتهای فکری، که حد اعلای دقت تلقی می‏گردد، به سیری افقی دگرگون خواهد شد، تا گستره همه عرصه‏های زندگی را در برگیرد. گرایش توجیه گرانه سازش با واقعیت فاسد، به حرکت و ستیز جهت تغییر آن واقعیت و عرضه جایگزین تام و کاملی از دیدگاه اسلام، خواهد انجامید. و بدین سان هر گونه تنگ نگری در شریعت و آثار و پیامدهای آن در اندیشه‏های فقهی از میان خواهد رفت.

برداشت و دریافت از نصوص نیز دگرگون خواهد شد و تمامی جوانب شخصیت پیامبر و امام مدّ نظر قرار خواهد گرفت ، و تفکیک و جدا انگاری در نصوص، جای خود را به فهم اجتماعی می‏سپارد. چه، مفهوم اجتماعی یک «نص‏»، بسیاری از اوقات، گسترده‏تر از معنای لغوی آن است.

باری، روند آینده اجتهاد، حاصل تحول و دگرگونی اهداف آن است که آن را از یک حرکت اجتماعی منزوی و متروک به تحرکی جهادی که در پی عرضه کامل اسلام است، مبدل می‏سازد و در همه صحنه‏های زندگی جای می‏دهد.

به خاطر ضیق مجال، به همین مقدار بسنده می‏کنم و اطمینان دارم که نهضتی بزرگ در حرکت اجتهاد و توسعه و تعمیق اهداف آن در همه عرصه‏های حیات اجتماعی و آرزوها و درد و رنج امت، پا گرفته است. این نهضت دگرگونی شگرفی را در شیوه‏ها و موضوعات در پی خواهد داشت.

خداوند یار و مددکار امت اسلام باد، تا این بار گران که بر عهده دارند، به منزل رسانند و توفیق رفیق راه تلاشگران مخلص در خدمت به رسالت جاودان الهی همراه با قافله پیامبران و امامان، باد.

نویسنده:آیت اللّه محمد باقر صدر