شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

دین و نیازهای عصر


دین و نیازهای عصر

اسلام یک نوع رمز و یک دستگاه متحرکی در داخل خودش قرار داده که خودش از ناحیه خودش تغییر می کند, نه از ناحیهٔ کسی دیگر که مثلاً علماء بیایند تغییر بدهند علما فقط می توانند آن تغییرات را کشف کنند نه اینکه تغییر بدهند

اینکه دین، ثابت و دارای منابع محدود ( کتاب و سنت ) است چگونه می‌تواند نیازهای متغیر و بی‌شمار جوامع بشری را در طول قرون و اعصار پاسخگو باشد؟

این پرسش مبتنی بر یک سلسله پیش فرضهایی می‌باشد که مورد تأمل است. اینک با ذکر این پیش فرضها به بررسی آنها می‌پردازیم.

پیش فرض اول: دین ثابت است

بررسی: آیا دین، مجموعه‌ای از معارف ثابت است یا اینکه در پاره‌ای از معارف آن تغییر راه می‌یابد و متغیر است؟ البته مراد از ثبات و تغییر در دین با ثبات و تغییر در معارف دینی فرق دارد؟ معارف دینی از آن رو که محصول فهم بشر از دین و حقایق دینی است گاه دچار تغییر می‌شود مانند تحولاتی که در آراء و انظار دانشمندان دینی رخ می‌دهد ولی اینجا سخن دربارهٔ وجود تغییر در حقیقت دین است و پرسش این است که دین خدا آیا حقیقتی ثابت است یا حداقل در پاره‌ای ازبخش‌ها دارای تغییر و تحول است؟

پاسخ این پرسش مستلزم شناخت حقیقت دین است و بررسی اینکه چه مؤلفه‌ها و بخش‌هایی در دین وجود دارد. بررسی ادیان الهی نشان می‌دهد که دین یعنی مجموعه‌ای از معارف نظری و عملی است که از سوی خداوند توسط پیامبران به بشر ارزانی شده است. (مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۴، چ ۱۲ ، ج ۱، ص ۲۸.) بر اساس این تعریف دین از دو بخش تشکیل شده است ۱. جهان بینی و عقایدی که پایهٔ بخش دوم به شمار می‌روند ۲. ایدئولوژی و ضوابطی عملی که راهنمای رفتار و منش متدینان است البته می‌توان این بخش را به دو قسم تقسیم کرد. قسمت اول اخلاقیات و قسم دوم احکام. پس دین از سه قسمت تشکیل شده است ۱. جهان بینی و عقاید ۲. اخلاق ۳. احکام و لازم است تغییر و ثبات را در هر یک از این سه قسمت بررسی کنیم:

۱.جهان بینی و عقاید

آنچه به شناخت جهان و عقاید دینی برمی‌گردد دارای هیچ تحول و تغییری نیست زیرا خدای جهان آفرین که آگاهی مطلق دارد آنچه را در باب جهان و عقاید دینی همچون توحید، نبوت و معاد خبر داده‌ است صحت دارد ازباب نمونه اگر دین خبر داده است که جهان خالق دارد و هدف دارد بدون شک چنین است چه در ابتدای خلقت جهان باشیم و چه در قرن بیست و یکم یا آخر جهان باشیم و این واقعیت باگذر زمان دچار تحول نمی‌شود. از این رو هستی شناسی دینی جزو قسمت‌هایی از دین است که دچار تحول و دگرگونی نمی‌شود.

۲. اخلاقیات

ارزش‌های اخلاقی که قسمت دوم دین را تشکیل می‌دهند به دو دسته تقسیم می‌شود

الف:اصول و قواعد کلی اخلاقی ب:فروع و جزئیات اخلاقی. بدون شک تغییر در فروع و جزئیات اخلاقی راه می‌یابد و از باب نمونه موردی ممکن است صدق و راستی ناپسند باشد مانند هنگامی که صدق مایه به خطر افتادن جان مومنی شود. اما قواعد کلی، اصولی ثابت، مطلق و لا یتغیرند مانند حسن و نیکی، عدالت و تقوا.

۳. احکام

احکام دین از آنرو که تابع مصالح و مفاسدند و پاره‌ای ازمصالح و مفاصد نیز با تغییر شرایط و موقعیت‌های زمانی و مکانی تغییر می‌کنند احکام دین در چنین مواردی دچار تغییر و تحول می‌شوند مانند حرمت غضب که در وقت نجات انسان در حال غرق در ملک دیگری با وجوب نجات آن انسان متوقف می‌شود . البته گونه‌ای از مصالح و مفاسد همواره ثابت و غیر قابل تغییر باقی می‌مانند و اینگونه موارد شاهد احکام دینی ثابت خواهیم بود مانند وجوب نماز.

از اینرو احکام به ثابت ومتغیر تقسیم می‌شوند احکام ثابت ثابت‌اند به دلیل این که عوامل دخیل در پیدایش مصلحت یا مفسده آنها ثبات دارند و احکام متغیر متغیرند به دلیل اینکه عوامل دخیل در پیدایش مصالح یا مفاسد آنها متغییرند و تابع شرایط و اوضاع و احوال زمانی و مکانی و تمام تغییرها در پاره‌ای از احکام دین به لحاظ همین کسر و انکسار‌ها یعنی به لحاظ تغییر برآیندها به دلیل تغییر و دگرگونی عوامل دخیل در آنها می‌باشد. البته تغییر در احکام دینی کم نیست که اینک به پاره‌ای اقسام گوناگون تغییر در احکام دین اشاره می‌کنیم

الف: نسخ:

نسخ عبارت است از تغییر حکمی که در زمان خاصی به دلیل اوضاع و احوال آن زمان ثابت بوده اما در زمان بعد به طور کلی ملاک آن، یعنی مصلحت یا مفسده‌اش تغییر می‌یابد و در نتیجه حکم تغییر می‌کند نظیر اینکه خوردن پیه گوسفند و گاو در شریعت حضرت موسی(ع) مفسده داشته و باید ترک می‌شده است و در زمان بعد چون آن مفسده وجود نداشته، حکم آن تغییر کرده و حرمت ندارد. چنین امری در شریعت واحد نیز امکان تحقق دارد نظیر تغییر قبله در اسلام.

در واقع نسخ تغییر در حکم نیست بلکه معنای نسخ این است که حکم منسوخ از ابتدا به دورهٔ خاصی از زمان اختصاص داشته و چون آن دورهٔ زمانی پایان پذیرفته، حکم برداشته شده است.

ب: تبدل موضوع

گاه تغییر حکم بجهت تغییر موضوع است مانند اینکه نوشیدن آب انگور حلال است اما اگر آب انگور به شراب تبدیل شود نوشیدن آن حرام است زیرا شراب حرام است یا مانند نجاست سگ وطهارت آن در صورت تبدیل آن به نمک یا خاکستر. البته این مورد را باید جزو تغییر در حکم به شمار نیاورد.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.