پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فیلم هایی که اشک آقایان را هم درمی آورند


فیلم هایی که اشک آقایان را هم درمی آورند

این افسانه که آقایان احساس ندارند و مرد نباید گریه کند همیشه وجود داشته و شنیده می شده است ما در دورانی زندگی می کنیم که جامعه به ما مکانی برای آزاد کردن حساسیت درونی و حتی گریه کردن آزادانه را می دهد و آن سینما است

این افسانه که آقایان احساس ندارند و "مرد نباید گریه کند! همیشه وجود داشته و شنیده می شده است. ما در دورانی زندگی می کنیم که جامعه به ما مکانی برای آزاد کردن حساسیت درونی و حتی گریه کردن آزادانه را می دهد و آن سینما است. بعضی از فیلم هایی که تابحال در تاریخ سینما ساخته شده اند حتی بی احساس ترین آقایان را نیز به گریه می اندازند و در زیر به چند مورد از آنها اشاره کرده ایم:

۲۰. "درباره اشمیت" (About Schmidt) (۲۰۰۲)

داستان درباره مرد بیوه بازنشسته ای به نام وارن اشمیت (با بازی جک نیکولسون) است که حس می کند زندگی اش بر باد رفته و تصمیم می گیرد که راهی سفر شود و به عروسی دخترش با مردی برود که اصلاً از خانواده او خوشش نمی آید. رویدادهایی که رخ می دهد باعث می شود که او بیشتر به زندگی بیهوده اش فکر کند و حس بیهودگی تا لحظات آخر فیلم ادامه دارد. با آنکه خود اشمیت آدم سرسختی است، ولی خود او هم در آخر فیلم به گریه می افتد.

۱۹. "روح" (Ghost) (۱۹۹۰)

مولی جنسن (با بازی دمی مور) پس از کشته شدن نامزدش، سم ویت (با بازی پاتریک سوایزی)، افسرده می شود. حالا روح سم که در برزخ قرار دارد سعی می کند با کمک یک فالگیر (ووپی گلدبرگ) جان مولی را از خطر نجات دهد. داستان مرگ شریک زندگی همیشه غمناک بوده و این فیلم روی این موضوع تمرکز زیادی دارد و دستمایه خوبی برای به گریه انداختن بیننده است. لحظه خداحافظی سم در پایان فیلم نیز بسیار غم انگیز است.

۱۸. دختر میلیون دلاری (Million Dollar Baby) (۲۰۰۴)

فرانکی دان (کلینت ایستوود) مربی بوکس باتجربه ای است که از دخترش دور شده و تصمیم می گیرد مگی فیتزجرالد (هیلاری سوانک) را که بوکسور زن بااستعدادی است به اجبار آموزش دهد. ولی بالا رفتن و پیشرفت او بهایی دارد. در زندگی همه زمان هایی پیش می آید که باید تصمیم دشواری بگیرد و این فیلم از این لحاظ فیلمی تأثیرگذار است.

۱۷. "سینما پارادیزو" (Cinema Para Cinema Paradiso diso) (۱۹۸۹)

توتو عاشق سینماست و رسماً با یک آپارات چی به نام آلفردو (فیلیپ نوآره) در سینما زندگی می کند. حتی وقتی سینما آتش می گیرد و آلفردو کور می شود، هیچ چیز نمی تواند توتو را از پرده نقره ای دور کند و او آپارات چی سینما می شود. فیلم سینما پارادیزو آمیزه ای تلخ و شیرین از شادی و غم و نور و سایه است.

۱۶. "تایتانیک" (Titanic) (۱۹۹۷)

خودتان بهتر می دانید که داستان این فیلم درباره غرق شدن یک کشتی و کشته شدن هزاران نفر است. در این میان ماجرای تراژیک جدا شدن دو عاشق صحنه های غم انگیز و گریه داری برای بیننده رقم می زند. جک و رز پس از غرق شدن کشتی به یک تخته پاره متوسل می شوند و جک با فدا کردن خود سعی می کند رز را خشک و امن نگه دارد تا تیم نجات سر برسد.

۱۵. "دفتر یادداشت" (The Notebook) (۲۰۰۴)

در دهه چهل، پسری روستایی به نام نوآ (رایان گاسلینگ) و دختر پولداری به نام الی (ریچل مک ادامز) با وجود موانع مختلف با هم دوست می شوند. ولی وقتی فیلم دوران سالمندی الی را نشان می دهد، بیننده متوجه می شود که وی در حال از دست دادن حافظه اش است و پیرمردی در آسایشگاه هر روز به دیدن او می آید و برایش کتاب می خواند. فیلم ماجرای دوران جوانی این دو را نشان می دهد که چطور نوآ تلاش می کند تا هر طور شده عشقشان را زنده نگه دارد و پس از سالها این دو بهم می رسند و پیرمردی که در آسایشگاه برای الی کتاب می خواند همان نوآ است که هنوز عشقش به الی تمام نشده و او را تنها نگذاشته است.

۱۴. "فیلادلفیا" (Philadelphia) (۱۹۹۳)

اندرو بکت مبتلا به ایدز (با بازی تام هنکس) دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و بخاطر بی عدالتی از سوی کارفرماهای سابقش، تصمیم به مقابله می گیرد و اقامه دعوی می کند. در نهایت او می میرد و دادگاه به نفع او رأی می دهد و در نتیجه بیش از ۵ میلیون دلار خسارت به او تعلق می گیرد. تام هنکس جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد را دریافت کرد. دنزل واشینگتن در این فیلم نقش وکیل او، جو میلر را بازی کرد. غمناک ترین بخش فیلم پایان آن است که بکت در این دعوی برنده می شود و غرامت دریافت می کند، ولی آن زمان دیگر بکت مرده است.

۱۳. "کنارم بایست" (Stand By Me) (۱۹۸۶)

گوردی لاشانس (ویل ویتون) با سه تا از بهترین دوستانش به جنگل می روند تا جسد یک پسربچه را ببینند و این اقدام خطرناک باعث می شود که کودکی آنها پایان یابد. این تجربه در واقع کودکی این پسربچه ها را تعریف می کند. صحنه های غم انگیز به یاد آوردن آن دوران برای گوردی بزرگسال سنگین و تراژیک است.

۱۲. "انجمن شاعران مرده" (Dead Poets Society) (۱۹۸۹)

جان کیتینگ (رابین ویلیامز) یک معلم انگلیسی است که برنامه درسی یک مدرسه خصوصی را زیر و رو می کند و دانش آموزانش را به سمت جاده سنگلاخی شورش سوق می دهد. قطعاً همه ما وقتی بچه مدرسه ای بودیم شر و شور داشتیم و این فیلم نیز منبع الهام فیلم های بیشمار دیگری بوده و در عین حال با بیننده ارتباط خوبی برقرار می کند.

۱۱. "کوهستان بروکبک" (Brokeback Mountain) (۲۰۰۵)

انیس دل مار (با بازی هیث لجر) و جک توئیست (جیک جیلنهال) دو چوپان هستند که در دهه ۶۰ در وایومینگ زندگی می کنند. داستان عاشقانه این فیلم ماجرای فشاری که از سوی جامعه به عشاق وارد می شود را روایت می کند. در نهایت اعتراف انیس به خودش به چیزی که در کل فیلم آن را انکار می کرده، غم انگیز است.

۱۰. "کشتی گیر" (The Wrestler) (۲۰۰۸)

رندی رابینسون ناامیدانه در تلاش است تا دوباره روی رینگ برگردد و زندگی اش را احیا کند و در این میان حمله قلبی نیز نمی تواند جلوی او را بگیرد. دارن آرونوفسکی کارگردان، بازیگری مثل میکی رورک را برای نقش اصلی فیلمش انتخاب کرده تا یک تراژدی را به تصویر بکشد. هسته عاطفی این فیلم هیچ ربطی به کشتی ندارد و مبارزه سخت تر رندی، مبارزه برای بدست آوردن دل دخترش (ایوان ریچل وود) است.

۹. "رستگاری در شاوشنک" (The Shawshank Redemption) (۱۹۹۴)

اندی دوفرین (با بازی تیم رابینز) به جرم قتل همسرش به زندان ایالتی شاوشنک فرستاده می شود، ولی دیوارهای زندان نمی توانند جلوی یک انسان بی گناه را بگیرند. تیم در نهایت از زندان فرار می کند، ولی نکته فیلم این است که ترس است که انسان را زندانی می کند و امید او را رها می کند. این داستان بیشتر ماجرای پشتکار و اراده قوی را روایت می کند.

۸. "مزار کرم های شب تاب" (Grave of the Fireflies) (۱۹۸۸)

سیتا و ستسوکو، خواهر و برادر یتیمی هستند که در جنگ جهانی دوم از میان چشم اندازهای ویران شده ژاپن عبور می کنند و به دنبال غذا و سرپناه می گردند. هر انسانی با ذره ای شفقت با تماشای روبرو شدن این دو کودک با خطرات جنگ و تقلای آنها برای محافظت از خود به گریه می افتد.

۷. "مرد فیلی" (The Elephant Man) (۱۹۸۰)

جان مریک (با بازی جان هرت) مردی معلول است که توسط پزشکی به نام فردریک تریوز (آنتونی هاپکینز) از سیرکی نجات می یابد. ماجرای مریک از نمایش دادن به عنوان موجودی وحشتناک در سیرک گرفته تا رسیدن به مقام یک انسان معمولی، داستان گریه دار بی ارزشی نیست و این فیلم که ساخته دیوید لینچ است، ماجرای مردی را روایت می کند که بیگانگی با مردم معمولی را با گوشت و پوستش حس می کند.

۶. "بالا" (Up) (۲۰۰۹)

کارل فردریکسن (با صدای ادوارد اسنر) پیرمرد بازنشسته ای است که به خانه اش صدها بالون می بندد و راهی سفری برای عملی کردن آرزوی همسر مرحومش، الی، می شود. کمپانی پیکسار همیشه ثابت کرده که می تواند با انیمیشن هایش احساسات بیننده را به بازی بگیرد. داستان عاشقانه ای که این فیلم روایت می کند حتی بزرگترها را نیز به گریه می اندازد.

۵. ای. تی. موجود فرازمینی (E.T. The Extra Terrestrial) (۱۹۸۲)

الیوت (هنری توماس) پسربچه تنهایی است که با یک موجود فضایی تنهاتر دوست می شود. این دو با هم بازی می کنند و به کشف چیزهای مختلف می پردازند و حتی هر دو از چیزهای مشابهی ناراحت می شوند. این دو تبدیل به دو دوست جدانشدنی می شوند. وقتی بزرگترها از وجود این موجود آگاه می شوند، برای جدا کردن آنها می آیند.

۴. "مسیر سبز" (The Green Mile) (۱۹۹۹)

جان کافی (مایکل کلارک دانکن) نام مردی درشت اندام ولی مهربان است که بخاطر جرمی که مرتکب نشده محکوم به مرگ می شود. پل اجکام (تام هنکس) زندانبانی خوش قلب است که مجذوب مهربانی او می شود، ولی می داند که این دوستی ادامه ندارد. این فیلم با آنکه زیاد موردتوجه جشنواره ها و به خصوص اسکار قرار نگرفت، ولی نزد مخاطب بسیار محبوب شد. زیرا داستان آن داستانی فراموش نشدنی و تأثیرگذار است.

۳. "چه زندگی شگفت انگیزی" (It’s a Wonderful Life) (۱۹۴۶)

جیمز استوارت نقش جورج بیلی را بازی می کند. بیلی از رویاهایش گذشته است تا به دیگران کمک کند و خودکشی او در شب سال نو موجب مداخله فرشته نگهبان او، کلارنس ادبادی (با بازی هنری تراورس) می شود. کلارنس به جورج همه زندگی هایی که او بر آنها اثرگذار بوده را نشان می دهد و به او نشان می دهد که اگر وی به دنیا نمی آمد، چقدر زندگی در جامعه بدفورد فالز متفاوت می شد. این فیلم تأثیرگذارترین فیلم تاریخ سینما نامیده شده است.

۲. "بامبی" (Bambi) (۱۹۴۲)

بامبی نام بچه آهویی است که توسط مادر مهربانش در جنگلی بامزه و رمانتیک بزرگ می شود. وقتی شکارچی ها مادرش را می کشند، بامبی مجبور می شود که زود بزرگ شود. همه ما کودکی را تجربه کرده ایم و بامبی برای همه ما ماجرای آشنایی دارد. صحنه کشته شدن مادر بامبی یکی از غم انگیزترین صحنه هایی است که حتی بزرگسالان را هم به گریه می اندازد.

۱. "فهرست شیندلر" (Schindler’s List) (۱۹۹۳)

در میان ترس و وحشت ناشی از هولوکاست، اسکار شیندلر (لیام نیسون) تاجر نازی، وجدانش بیدار می شود و جان هزاران یهودی را با استخدام آنها در کارخانه اش نجات می دهد. یکی از دردناک ترین حوادث تاریخ بشریت سوژه فیلمی تأثیرگذار شده است که مخاطب را تا لحظه آخر درگیر خود می کند. فیلم هایی دیگری همچون "پیانیست" هم از این دست و ژانر ساخته شده اند، ولی "فهرست شیندلر" ماجرای کورسوی امیدی برای انسان هایی است که در معرض قتل عام و نسل کشی وحشیانه ای قرار گرفته اند و نجات هر یک از آنها ناگزیر اشک به چشم بیننده می آورد. استیون اسپیلبرگ کارگردان این فیلم تأثیرگذار است و جایزه اسکار بهترین کارگردانی، بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین موسیقی متن و بهترین فیلم را دریافت کرد.