سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اخوان ترکیه


اخوان ترکیه

نقش ترکیه در خاورمیانه در دوره قدرت گرفتن اسلامگراها همواره محل بحث و گمانه زنی بوده است روابط فعال ترکیه با همسایگان جنوبی, شرقی و غربی اش با روی کارآمدن اسلام گراها در آنکارا آغاز می شود از این رو که بسیاری مایلند بدانند اولا ترکیه در خاورمیانه در نقش «بدیل» کار می کند و یا «مکمل» و ثانیاً درنهایت, ترکیه به کدام از دو اردوگاه «غرب» یا «مقاومت اسلامی» ملحق شود

نقش ترکیه در خاورمیانه در دوره قدرت گرفتن اسلامگراها همواره محل بحث و گمانه زنی بوده است. روابط فعال ترکیه با همسایگان جنوبی، شرقی و غربی اش با روی کارآمدن اسلام گراها در آنکارا آغاز می شود. از این رو که بسیاری مایلند بدانند اولا ترکیه در خاورمیانه در نقش «بدیل» کار می کند و یا «مکمل» و ثانیاً در نهایت، ترکیه به کدام از دو اردوگاه «غرب» یا «مقاومت اسلامی» ملحق شود.

دولت اسلام گرا در ترکیه در طول ۶ سال ریاست خود بر قوه مجریه همواره از سوی کانون های مختلف و با اهداف سیاسی این کانون ها بعنوان پدیده ای «مبهم» مطرح شده است. بعضی به ریشه های حزب عدالت و توسعه و تعلق آن به جامعه روشنفکر ترکیه توجه داده و در عین حال آن را «فاقد ریشه» معرفی کرده اند. بعضی دیگر، اسلام گراهای ترکیه را با اشاره به سرسختی رهبران آن در مورد قانون حجاب «قشری» خوانده اند. بعضی دیگر به اصرار ترکیه- و از جمله اسلام گراها- به پیوستن به اتحادیه اروپا و الحاق به بازار جهانی اشاره کرده و نتیجه گرفته اند که اسلام گرایی برای اردوغان و حزب او یک ابزار سیاسی است و نه هدف اساسی. بعضی دیگر با اشاره به روابط ترکیه با رژیم صهیونیستی و نیز روابط دوجانبه لائیک ها و اسلام گراها در ترکیه نتیجه گرفته اند که ترکیه بخشی از یک «کنسرت منطقه ای» است که اگرچه صدای آن با صدای بقیه اعضای کنسرت متفاوت است ولی این تفاوتی تعریف شده و پذیرفته شده است.

بعضی دیگر از حدود سال ۱۳۶۲ که تورگوت اوزال در ترکیه نخست وزیر گردید، گفته اند اساساً اسلام گرایی در ترکیه یک «ماموریت» است توسط غرب طراحی شده و هدف آن کاستن از رونق بازار «مدل ایران» است بر همین اساس به تعداد تحلیل های متفاوتی که از اسلام گرایی ترکیه و نقش آن در خاورمیانه ارائه گردیده است، درباره ماهیت و اهداف رفتارهای اسلام گرایانه مقامات فعلی آنکارا-از جمله حمله شدید اردوغان به رژیم صهیونیستی و دفاع او از مظلومان غزه در اجلاس داووس- قضاوت ها و نتیجه گیری های متفاوت و متضادی به وجود آمده است. برای آنکه به ماهیت موضوع نزدیک شویم، ذکر نکاتی ضروری به نظر می رسد:

۱) تاسیس حزب عدالت و توسعه در ترکیه در ادامه تلاش اسلام گرایان در ترکیه برای به دست گرفتن اداره امور می باشد. پیش از این نجم الدین اربکان رهبر حزب منحل شده فضیلت در سال ۱۳۷۵ اولین دولت اسلام گرا- هرچند ائتلافی- را پایه گذاری کرد و قبل از حزب اربکان نیز حزب سلامت-رجایی کوتان- در این راه تلاش کرده بود. حتماً به یاد دارید که خانم مروه کاواکچی عضو حزب سلامت به مجلس راه یافته بود ولی به دلیل اصرارش بر حفظ حجاب شرعی از مجلس اخراج شد و او در پشت تریبون مجلس اعلام کرد: «حفظ حجاب برای من از حضور در این مجلس و یا گرفتن هر پستی در دولت مهمتر و ارجح است.» اسلام گرایان امروز ترکیه- عضو هر حزبی که باشند- بخشی از «جمعیت اخوان المسلمین» می باشند و همه می دانند که در میان اهل سنت- اعم از عرب و غیرعرب- ریشه دارترین «جریان سیاسی»، اخوان المسلمین است که سابقه تشکیل آن به حدود ۱۲۰ سال قبل می رسد و بنیانگذاران آن مصری و سوری بوده اند- البته می دانند که در ۱۲۰ سال پیش سوریه، مصر، ترکیه و دهها کشور عربی دیگر یک ملت بودند و ذیل حکومت سلطان عبدالحمید عثمانی قرار داشتند. گروه اخوان المسلمین در حال حاضر بر سه کشور- ترکیه، سودان و فلسطین- حکومت می کند و در اداره کشورهای افغانستان، پاکستان، لبنان، اردن و تونس سهم قابل توجهی دارد. دولت اردوغان، دولت هنیه، دولت حسن البشیر سه دولت اخوانی اند. پرفسور برهان الدین ربانی رئیس جمهور سابق افغانستان، ماهاتیر محمد نخست وزیر سابق مالزی، عبدالرحمن رئیس جمهور سابق اندونزی، رهبران اخوان المسلمین در کشور خود بوده اند و هم اینک جنبش النهضه در تونس که تا پای تشکیل دولت پیش رفت، حزب توحید اسلامی لبنان به رهبری شیخ شعبان، حدود ۴۰ درصد از نمایندگان مجلس اردن، نزدیک به ۳۰ درصد از نمایندگان پارلمان کویت، جبهه نجات اسلامی متعلق به عباس مدنی و علی بلحاج در الجزایر که اکثریت آراء پارلمانی راکسب کرد ولی منحل گردید و حدود ۲۰ درصد از نمایندگان مجلس در مصر بخش هایی از جریان «اخوان المسلمین» در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا و آسیا به حساب می آید. براین اساس هیچ تردیدی وجود ندارد که حزب عدالت و توسعه- دولت اردوغان- یک حزب ریشه دار و دارای پشتوانه های قوی مذهبی است.

۲) مدل ترکیه حتماً با مدل ایران تفاوت هایی دارد چرا که این دو کشور با هم تفاوت دارند ولی دلایل فراوانی وجود دارد که نشان دهد مدل ترکیه نه تنها در تقابل با مدل ایران نیست بلکه کاملاً متأثر از مدل ایران و هوادار آن است. در این رابطه نکته اول این است که همه گروه های اخوانی در همه کشورهای خاورمیانه- بدون حتی یک گروه مستثنا- هوادار انقلاب اسلامی و پشتیبان آشکار نظام جمهوری اسلامی هستند تا آنجا که «محمد مهدی عاکف» رهبر اخوان المسلمین مصر در بحبوحه جنگ غزه که ماشین تبلیغاتی مصر علیه ایران بشدت فعال بود، بخاطر حمایت از «مواضع ایران» به زندان افتاد. نکته دوم این است که اسلام گراهای ترکیه - اعم از اعضای احزاب سلامت، رفاه و عدالت و توسعه- هیچگاه علیه ایران موضعگیری نکرده اند و در بسیاری از موارد از مواضع ایران- از جمله در بحث هسته ای- دفاع کرده اند نکته سوم این است که ترکیه طی دوره حاکمیت اسلام گراها همواره تقویت کننده موضع منطقه ای ایران بوده است و در آنجا که ما شاهد دوگانگی در مواضع دو کشور بوده ایم این دوگانگی جنبه استراتژیک نداشته است. بعنوان مثال ترکیه علی الوصول پشتیبان سوریه در برابر رژیم صهیونیستی است. این کشور بازگرداندن جولان و جبل الشیخ به سوریه را تعقیب می کند ولی آن را با روش سیاسی نیز قابل تحقق می داند در حالی که ما به این روش خوشبین نیستیم ولی آیا اگر ترکیه در این راه حرکت کند ما ناخشنود خواهیم بود؟ مطمئنا این روش ترکیه- که البته بعد از جنگ غزه از دستور کار ترکیه خارج شد و اردوغان آن را بی فایده اعلام کرد- ماهیت استراتژیک اسلام گراهای ترکیه را خدشه دار نمی کند.

۳) نزدیک شدن روزانه ترکیه و ایران به یکدیگر و اتصال این دو به جغرافیایی وسیع و غنی- عراق، سوریه، لبنان، فلسطین و سودان- و تلاش دو کشور برای همکاری گرفتن از کشورهای دیگر منطقه نظیر قطر، یمن، الجزایر و لیبی، یک وضعیت کاملا تاریخی و استثنایی را برای کشورهای عضو این مجتمع پدید می آورد این موضوع حتما با منافع غرب بخصوص مطامع آمریکا منافات جدی دارد. در این مجتمع لازم نیست یک کشور محور باشد و بقیه پیرامون چرا که این از مختصات سیستم دو قطبی و متعلق به گذشته است. برای بلوغ چنین مجتمعی کشورهای بزرگتر و موثرتر باید سهم دیگران را بیشتر کنند و از مراودات بیشتر دیپلماتیک حول محور کشورهای کوچکتر عضو استقبال نمایند. اما البته این موضوع حتما دشمنان شناخته شده ای دارد.

۴) در مورد مراودات سیاسی ونظامی ترکیه و رژیم صهیونیستی بعضی گمان کرده اند که این مناسبات به سالهای اخیر برمی گردد. ترکیه در سال ۱۳۲۷ اولین کشوری بود که موجودیت رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. در سال ۱۳۳۸ میان این دو «پیمان بن گوریون- مندرس» در زمینه مسایل اطلاعاتی به امضا رسید. در بهمن ۱۳۷۵- زمان دولت لائیک ها- توافقنامه همکاری نظامی میان آنکارا- تل آویو امضا شده و براساس آن رژیم صهیونیستی امکان یافته تا از طریق مدیترانه وارد آسمان ترکیه شود. با روی کار آمدن اسلام گراها بندهای این پیمان نظامی یکی-یکی به حال تعلیق درآمده اند و روابط دو کشور بطور متوالی به سردی روی آورده است. این همه در حالی است که اسلام گراهای ترکیه هر چند آنقدر ریشه دارند که امکان براندازی آنان توسط لائیک ها وجود ندارد ولی به هر حال همه ارکان ترکیه- از جمله ارتش و دستگاه قضایی- را در سیطره خود ندارند.

۵) اسلام گرایان در الحاق به اتحادیه اروپا چشم انداز یک جبهه چندین ضلعی مقاومت که دارای ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی است را می نگرند و بر این باورند که نمی توانیم از دروازه شمالی این جبهه و اتصال آن به اروپا چشم پوشی کرد و یا آن را کم اهمیت دانست و معتقدند این موضوع ابعاد اثرگذاری بین المللی جبهه مقاومت منطقه را افزون می نماید.

۶) اسلام گرایی ترکیه واقعا یک ماموریت نیست بلکه یک هدف راهبردی به حساب می آید البته غربی ها بیش از همه تلاش کرده اند تا وانمود کنند ترکیه نقطه مقابل ایران و جنبش اسلامی خاورمیانه است بعضی از رسانه های منطقه- از جمله روزنامه اردنی الدستور در سرمقاله روز یکشنبه گذشته- هم تلاش می کنند تا ترکیه را به دلیل سنی و یا ترک بودن نقطه مقابل ایران معرفی کنند. آنان با این تبلیغات می خواهند از یک سو کمی خود را تسلی بدهند چرا که پذیرش این نکته که خاورمیانه از دست غرب و کشورهای عربی مرتبط با آن خارج شده است برای آنان دردناک است و از سوی دیگر می خواهند از طریق تفرقه افکنی میان ایران و سایر کشورهای منطقه، مقاومت را مهار نمایند. اما زیاد دور نیست - شاید فقط یک تا دو هفته دیگر- اعتراف خواهند کرد که تظاهرات یک میلیون نفری استانبول در حمایت از غزه و اشاره انگشت سبابه اردوغان به سمت سینه شیمون پرز در داووس جایگاه ترکیه را در تحولات خاورمیانه در «کنار ایران» قرار داده است و این دو مدل از چندین مدل جنبش اسلام گرایی اند که همه دو هدف را دنبال می کنند: محو استیلای غرب بر منابع و جغرافیای خاورمیانه و احیای تمدن و هویت اسلامی.

سعدالله زارعی