جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

بحران هویّت ملّی و قومی در ایران


بحران هویّت ملّی و قومی در ایران

هویّت ملّی امری طبیعی و ثابت نیست که پایه های مشخّص عینی و آفاقی داشته باشد, بلکه پدیداری است انفسی که ریشه در تجربه ها و تصوّرات جمعی مردم دارد, در دوره تاریخی معیّنی ابداع می شود

هویّت ملّی و قومی از انواع هویّت جمعی و به معنای احساس همبستگی عاطفی با اجتماع بزرگ ملّی و قومی و احساس وفاداری به آنست. هویّت ملّی و قومی در کشاکش تصوّر "ما" از "دیگران" شکل می‌گیرد: ایران در برابر انیران، عجم در برابر عرب، ایران در برابر توران، تاجیک در برابر ترک. با آن که هویّت قومی سابقه تاریخی دارد امّا "هویّت ملّی" زاده عصر جدید است که ابتدا در اروپا سر برآورد و آنگاه از اواخر قرن نوزدهم به مشرق زمین و سرزمین های دیگر راه یافت. اما، در واژگان علوم اجتماعی هویّت ملّی ازساخته های نیمه دوم قرن کنونی است، که به جای "خُلق و خوی ملّی" (کاراکترملّی)، که از مفاهیم عصر تفکّر رومانتیک بود، رواج گرفت.

بررسی عینی و آفاقی هویّت ملّی و قومی، به گونه ای که بری از تعلّّقات ذهنی و انفسی باشد کاری دشوار است، چه هویّت ملّی هم یک پدیده پیچیده اجتماعی است و هم بار عاطفی سنگینی دارد.

در این‌جا توجّه به چند نکته اساسی ضروری است. یکی این که ملّت و هویّت ملّی و قومی، همچون دیگر پدیده‌های اجتماعی، مقوله ای تاریخی است که در سیر حوادث تاریخی پدیدار می‌شود، رشدمی‌کند، دگرگون می‌شود و معانی گوناگون و متفاوت پیدا می‌کند. از این رو از عوامل گوناگون ملّیت مانند نژاد، سرزمین، دولت و تابعیت، زبان، سنن مشترک فرهنگی و ریشه‌های تاریخی، دین و اقتصاد هیچ‌کدام یا هیچ مجموعه مشخصی از آنها را نمی توان به عنوان ملاک عام برای تعریف و تمیز ملّت و هویّت ملّی به‌کار برد. درمورد هر قوم یا ملّت در هر دوره ای مجموعه‌یی از چند عامل اهمیت می‌یابد و سیر حوادث و مشی وقایع تاریخی آن را دگرگون می‌کند. هویّت ملّی امری طبیعی و ثابت نیست که پایه‌های مشخّص عینی و آفاقی داشته باشد، بلکه پدیداری است انفسی که ریشه در تجربه ها و تصوّرات جمعی مردم دارد، در دوره تاریخی معیّنی ابداع می‌شود، قباله تاریخی برای آن تنظیم می‌گردد، خاطرات تاریخی برای آن ساخته می‌شود و در سالگردها و سالروزها زنده می‌ماند.

این که می‌گویند «ابتدا تصوّر ملّت پیدا می‌شود و آنگاه خود ملّت پدید می‌آید» در مورد غالب کشورهای امروزی جهان مصداق دارد. در دهه پایانی قرن کنونی نیز ما شاهد هیجان ملّی اقوام بسیاری هستیم که می خواهند از بهم‌بستن عوامل قومی و زبانی دولت ملّی و ملّیت مستقلی برای خود ایجاد کنند. تنها ازفروپاشی شوروی و یوگسلاوی و چکسلواکی هجده دولت ملّی تازه سر برآورده‌اند و هنوز در بسیاری از مناطق جهان گروه های قومی و زبانی در تب وتاب استقلال و تشکیل دولت ملّی برای خود هستند. در بیشتر موارد این آرزوها پایه و سابقه تاریخی ندارند، چنان‌که "کروات ها" تنها هنگامی به‌فکر هویّت ملّی برای خود افتادند که دولت یوگسلاوی با سلطه صرب‌ها تشکیل شد.

هویّت ملّی، که بر پایه رویارویی"ما" با "دیگران" بنیاد می‌گیرد، هم می تواند نیرویی سازنده باشد و هم می‌تواند به نیرویی ویرانگر بدل شود. احساس هویّت ملّی اگر درحد معقول و معتدل قرار گیرد می‌تواند نیرویی برای همیاری و اعتلای فرهنگی باشد و اگر به قلمرو تعصّبات ملّی و قومی و نژادی وارد شود و یا به بهانه چالش با تعصّبات قومی به نفی و انکار و تمسخر میراث فرهنگی خویش بنشیند نیرویی ویرانگر خواهد شد، زاینده دشمنی و ستیزه‌جویی. این روزها که بازار گفتگو درباره هویّت ملّی گرم است برخی از روشنفکران ایرانی بدون توجّه به نو بنیادی مفهوم ملّت و معنای هویّت ملّی و به دور از نگرش تاریخی و تطبیقی، با ساده انگاری چنین می‌پندارند که "هویّت ملّی ایرانی" درمعنای امروزی کلام سابقه ای چند هزارساله دارد، چنان که گوئی از ابتدای آفرینش و یا از آغاز فرمانروایی ایرج (نخستین پادشاه افسانه ای که تأسیس کشور ایران در داستان های اساطیری بدو منسوب است) تا به امروز همه مردم ایران‌زمین از هرقوم و قبیله و طایفه‌ای، از شهری و روستایی و ایلی و از عارف و عامی به آن آگاهی داشته و خود را در قالب آن می شناخته اند.

از سوی دیگر، گروهی از روشنفکران که از عواقب تعصّب ملّی و قومی بیمناک‌اند ناخودآگاه در دام تعصّب ضد ملّی افتاده و با نگاهی شتاب زده به‌مباحث هویّت ملّی در آثار پژوهشگران غربی و بدون تأمّل و ژرف بینی در تاریخ ایران چنین پنداشته‌اند که هویّت ایرانی" همچون هویّت بسیاری از ملل امروز جهان از ابداعات قرن حاضر و یا از ساخته های استعمارگران و شرق شناسان است.۱

بی‌شبهه مفهوم سیاسی ملّت و هویّت ملّی را دولت ها ایجاد می‌کنند و برای آن قباله تاریخی تدارک می‌بینند و به گفته اریک هابسبام (Eric Hobsbawm)، مورّخ مترقّی و صاحب نظر انگلیسی، دست به "ابداع سنّت‌ها" می‌زنند. ایران نیز از این قاعده کلّی مستثنی نبوده است. امّا همانطور که هابسام معترف است و جرالد نولی نشان داده است درمورد ایران این کار را ساسانیان به انجام رساندند و همگام با تأسیس نوعی دولت ملّی یک سلسله اساطیر و پادشاهان افسانه ای نیز برای تأکید بر قدمت آن آفریدند.۲

بجاست نقل قولی ازهابسبام بیاوریم که از منتقدان برجسته ناسیونالیزم و تعصّبات ملّی است و اعتقاد دارد که هویّت ملّی بسیاری از ملل و اقوام امروزی پایه و اساس تاریخی ندارد و چند صباحی از ساختن قباله ملّی برای آنان نمی‌گذرد. وی می‌گوید جزکشورهای چین، کره، ویتنام، ایران و مصر، که دارای موجودیّت سیاسی بالنسبه دایمی و قدیمی بوده‌اند -و اگر در اروپا واقع می‌شدندآن ها را به عنوان "ملل تاریخی" می‌شناختند- بسیاری ازملل دیگر، که‌عمرشان هنگام استقلال از چند دهه فراتر نمی‌رفته‌است، یا زائیده فتوحات‌ امپراطوری های غربی و یا نماینده مناطق "مذهبی-فرهنگی" بوده اند و موجودیتی نداشته اند که با معیارهای نوین ملّیت بتوان بر آن ها نام ملّت نهاد.۳

در دهه پایانی قرن کنونی، که اقوام بسیار برای دستیابی به هویّت ملّی به مبارزه برخاسته اند، بازار بحث و گفتگو در باره هویّت ملّی و قومی در میان ایرانیان نیز گرم است. روشنفکران ما آن را در محافل خود به بحث می‌گذارند، سمینارهایی برای گفتگو درباره آن تشکیل می‌دهند، ویژه نامه هایی برای بررسی آن منتشر می‌کنند، و غالباً بر سر آن به ستیز و جدل می‌نشینند.

گرمی بازار هویّت ملّی و اختلاف آراء و بحث های تند درباره آن نشان از بحران هویّت ملّی و قومی درایران دارد.۴ این بحران از یکسو به تفرقه درون مرزی اقوام ایرانی و تمایل برخی از آنان به استقلال و یا جدایی از ایران می‌رسد و از سوی دیگر با مسئله وحدت برون‌مرزی فارسی زبانان ارتباط پیدا می‌کند. امّا کانون دیگر این بحران، اختلاف نظرهای سیاسی و عقیدتی درمفهوم حاکمیت ملّی و ماهیت هویّت ایرانی است که آراء گوناگون و گاه متضادی را به میدان می‌آورد؛ آرائی که غالباً "هویّت ملّی" و "هویّت قومی" را با مسئله "شهروندی" و "تابعیت" درهم می‌آمیزد. حران هویّت ملّی و قومی و پیچیدگی مفهومی و نظری آن نیاز به بررسی این پدیده و برخورد عقاید و آراء درباره آن‌را آشکار می‌کند. دراین نوشته ابتدا مفهوم هویّت ملّی و قومی و سپس تحول تاریخی هویّت ایرانی" را بررسی می‌کنیم و آنگاه می‌پردازیم به بحران کنونی "هویّت ملّی و قومی" در ایران.

۱) مفهوم هویّت ملّی و قومی

ـ هویّت ملّی هنگامی پدید آمد که ملّت " به معنای امروزی آن شکل گرفت. در دوران قدیم که مردم در اجتماعات کوچک محلی بسر می‌بردند، رابطه ایلی و طایفه‌ای اساس روابط اجتماعی بود و جامعه بزرگتر، اگر پدید می‌آمد، درحدّ دنیای وسیع ادیان جهانی مثل اسلام و مسیحیّت بود. چنان که لفظ ملّت در سرزمین های اسلامی به معنای دین و آیین و شریعت بود: ملل و نحل اسلامی، ملل متنوعه یهود و نصاری و زرتشتی، رؤسای ملّت یا مجتهدان.

ـ در زبان های اروپائی واژه ملّت (nation) از واژه لاتینی(natio) مشتق شده است که دلالت دارد بر مردمانی که از راه ولادت با یکدیگر نسبت دارند و از یک قوم و قبیله اند. امّا در جریان شکل گیری دولت های ملّی در عصر جدید گاهی سیر حوادث تاریخی مردمانی را که از اقوام گوناگون بوده‌اند گردهم آورده و از آن ها یک ملّت به وجود آورده است. ملّت‌هایی که آمیخته‌ای از اقوام و طوایف همگونند؛ گاه همزبانند و گاه ناهمزبان؛ گاه همدینند و گاه ناهمدین. و تازه آنان که همخونند و یا همزبان گاه درسرزمینی به هم‌پیوسته زندگی می‌کنند و زمانی در جاهای پراکنده، و آنان که پراکنده اند گاه خود را از یک ملّت می‌دانند و گاه به چند ملّت تعلّق دارند. این دشواری و ابهام در تعریف ملّت سبب پیچیدگی تعریف هویّت ملّی، ملّیت، ملّی گرایی، آگاهی ملّی، خصائل ملّی، اراده ملّی، و حاکمیت ملّی است که جملگی از مفهوم ملّت نشأت گرفته‌اند.

درعلوم اجتماعی و انسانی نظر غالب آنست که ملّت " نه نژاد مشترک است و نه دولت مشترک، بلکه عوامل و عناصر اصلی ملّت و ملّیت زبان مشترک، دین مشترک، و سرزمین مشترک است بدون آن که هیچ کدام از عوامل سه گانه به تنهایی شاخص ملّت و ملّیت باشد. برخی از رشته ها، مثل علوم سیاسی، ملّت را از مفاهیم اساسی نمی‌دانند و به جای آن از مفاهیمی چون دولت و اقتدار سیاسی و جامعه‌ی مدنی استفاده می‌کنند.

درجغرافیا سرزمین مشترک را عامل اصلی پیوندهای ملّی می‌دانند و درفلسفه وحدت فرهنگی و تاریخ مشترک را. دراین میان انسان شناسان و جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعی بیشتر به مفهوم هویّت ما" و "احساسات مشترک" و "آگاهی جمعی" توجّه دارند که شالوده هویّت ملّی و قومی به شمار می‌آید.

هویّت ملّی ریشه در احساس تعلّق به طایفه و تیره و قبیله و ایل و قوم دارد. اعضای یک طایفه که نیا و آداب و رسوم و رهبران مشترک دارند، در سرزمینی معیّن زیست می‌کنند، همزبانند، و با یکدیگر در زمینه‌های اقتصادی همکاری دارند، و برای دفاع از منافع طایفه می‌جنگند، معمولاً دارای نام معین و هویّت جمعی هستند. در واقع این احساس بسیار قدیمی قومیت و ایلیت رامی توان از ریشه های اصلی ملّیت گرایی (ناسیونالیزم) امروزی دانست. به اعتباری می‌توان ایلیت را به نوعی ناسیونالیزم ابتدایی تعبیر کرد، که درجریان تحولات تاریخی ابتدا خود را با جریان های سیاسی و فرهنگی فراقومی (فراایلی و فراطایفه ای) همساز کرده، آنگاه با هویّت سیاسی امپراطوری و یا با هویّت یک دین جهانی، همچون اسلام و مسیحیت، درهم آمیخته و سپس در دوران جدید با پیدایش دولت‌های ملّی به گونه ای تازه در قلمرو آن ها احیاء شده است.

نویسنده: احمد اشرف#

پانوشت‌ها:

۱. بر اساس نظریه ای دور از ذهن، هویّت ایرانی «حاصل یک بحث آکادمیک قرن هجدهم اروپاست که برخی ازمستشرقینی که در خدمت استعمار بودند در دو سه قرن پیش مطرح کردند». ن. ک. به: پانویس صفحات۲۳۳، ایران‌شناسی، سال ۴، شماره ۲، تابستان ۱۳۷۱

۲. ن. ک. به: کتاب با ارزش جرالدو نولی درباره ایده ایران.

Gheraldo Gnoli, The Idea of Iran: An Eassay on Its Origin, Roma, Instituto Italiano per il Medio ed Estremo Oriente,۱۹۸۹.

گزیده‌ای از این اثر در همین شماره ایران نامه آمده است.

۳. برای بررسی پیدایش مفهوم ملّت و ملّیت در دوران معاصر. همچنین ن. ک. به: آثار زیر:

Eric Hobsbawm, Nations and Nationalism Since ۱۷۸۰ , Cambridge University Press, ۱۹۹۸, p.۱۳۷; B. Anderson, Imagined Communities, London, ۱۹۹۲; A. Smith, Theories of Nationalism, London, ۱۹۸۳; E. Gellner, Nations and Nationalism, Oxford,۱۹۸۳.

۴. ن. ک. به آراء ۴۳ تن از روشنفکران ایرانی مقیم اروپا و امریکا درباره هویّت ایرانی، زیرعنوان «کیستیم و از کجائیم؟» در مجله مهاجر، چاپ دانمارک، سال ۸، شماره ۷۲-۷۱، فروردین ۱۳۷۱، صص ۳۵-۱۷. نیز ن.ک. به: ۵ مقاله درباره «زبان و هویّت ملّی» از نجف دریابندری، نادر نادرپور، محمدعلی سپانلو، احمدکریمی حکّاک و داریوش آشوری در کتاب نیما، لوس‌آنجلس، شماره ۳، پائیز ۱۳۶۹، صص ۷۲-۳؛ جلال خالقی مطلق و جلال متینی، «ایران درگذشت روزگاران،» ایران‌شناسی، سال ۴، شماره۲، تابستان ۱۳۷۱، صص ۲۶۸-۳۳۳؛ چنگیز پهلوان، «کالبد شکافی یک بزرگداشت»، ایران نامه، سال ۱۰، شماره ۲، بهار ۱۳۷۱، صص ۲۹۷-۲۲۳. همچنین ن. ک. به: شماره ویژه فصلنامه گفتگو در باره «ایرانی بودن»، فروردین ۱۳۷۳، شماره ۳.

۵. برای بحث جالبی درباره‌ی پیدایش و تحوّل هویّت قومی درتاریخ ملل مسیحی و کشورهای اسلامی‌که اشاره هایی نیز به هویّت ایرانی دارد. ن. ک. به :

John A. Armstrong, Nations before Nationalism, Chapel Hill: The University of North California Press,۱۹۸۲.

۶. ن. ک. به: مجموعه مقالات زیر که حاوی نظریات و برخورد عقاید و آراء تنی چند از محقّقان اروپایی و آمریکایی در زمینه هویّت ملّی است و کتابشناسی سودمندی نیز به‌دست می‌دهد:

Peter Boener, ed, Concepts of National Identity: An Interdisciplinary Dialogue, Baden-Baden, Nomos, Verlagsgesellschaft,۱۹۸۶.

همچنین ن. ک. به:

Louis L. Snyder, Encyclopedia of Nationalism, New York, Paragon House,۱۹۹۰.

این دانشنامه مباحث و عناوین گوناگون در باره ملّت و ملّیت و ملّیت‌گرایی، و انواع جنبش های ملّی و شخصیت های ملّی و صاحب‌نظران مبحث ملّیت را معرفی کرده و برای آشنایی به این گونه مباحث بسیار سودمند است. در تدوین بخش اول این مقاله از عناوین مختلف این دانشنامه در باره ملّت و ملّیت و کاراکتر ملّی، و ناسیونالیسم ایلی استفاده شده است. برای بحث جالبی در باره رابطه هویّت قومی با هویّت ملّی ن. ک. به:

Paul R.Brass, Ethnicity and Nationalism: Theory and Comparison, London, Sage Publications,۱۹۹۱.

۷. ن. ک. به کتاب نولی و به: و. بارتلُد، «درباره تاریخ حماسه، ملّی ایران»، ترجمه کیکاوس جهانداری، در هفتاد مقاله: ارمغان فرهنگی به دکتر غلامحسین صدیقی، گردآورنده یحیی مهدوی و ایرج افشار، تهران، انتشارات اساطیر، ۱۳۶۹، صص ۶۰-۲۳.

۸. در اوستا نخستین انسان کیومرث است، امّا در شاهنامه کیومرث به عنوان نخستین پادشاه معرفی شده است. آنچه در این بخش درباره پیدایش ایران و انیران از شاهنامه آمده است به نقل از ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، با مقدمه احسان یارشاطر، دفتر یکم، نیویورک ۱۳۶۶، صص ۱۵۵-۱۰۴ است.

۹. ن. ک. به: حمدالله مستوفی، نزههٔ القلوب، به کوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، ۱۳۳۶، صص ۲۰-۱۹، که شرحی درباره نظریه‌های ایرانی و یونانی و هندی و عربی درباره وضع جغرافیایی ایران دارد. نیز ن. ک. به:

G. Gnoli, "Avestan Geography", in Encyclopedia Iranica, ۱۱, pp, ۴۴-۴۷.

۱۰. احسان یارشاطر، «چرا درشاهنامه از پادشاهان ماد و هخامنشی ذکری نیست؟،» ایران‌نامه، سال ۳، شماره ۲، زمستان ۱۳۶۳، صص ۲۱۳-۱۹۱.

۱۱. محمدبن جریر طبری، تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۱، تهران، ۱۳۵۲، ص ۹۹.

۱۲. گردیزی، زین الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۷، ص ۲۵۵.

۱۳. برای برخی از شواهد ن. ک. به: جلال متینی، «ایران در دوران اسلامیش،» ایران‌شناسی، سال ۴، شماره ۲، تابستان ۱۳۷۱، صص ۲۶۸-۲۴۳.

۱۴. به عنوان نمونه ن. ک. به: سیدعلی موید ثابتی، اسناد و نامه های تاریخی از اوائل دوره‌های اسلامی تا اواخر عهدشاه اسماعیل صفوی، تهران، کتابخانه طهوری، ۱۳۶۶، صص ۱۹۳، ۲۷۴، ۳۱۵، ۳۳۰، ۳۲۲، ۳۹۲، ۴۲۲، ۴۳۰. نیز ن. ک. به: عبدالحسین نوائی، اسناد و مکاتبات تاریخی ایران، تهران، بنگاه ترجمه و نشرکتاب، ۲۵۳۶، صص ۵۷۸، ۶۵۶، ۷۰۱-۷۰۲، ۷۰۷. برای بحث جالبی درباره پیدایش دولت ملّی درایران از زمان ترکمانان آق قویونلو ن. ک. به: والتر هیتس، تشکیل دولت ملّی درایران: حکومت آق قویونلو و ظهوردولت صفوی، ترجمه کیکاوس جهانداری، تهران، انتشارات خوارزمی، ۱۳۶۲.

۱۵. علی شریعتی، بازشناسی هویّت ایرانی-اسلامی، تهران، زمستان ۱۳۶۱، صص ۷۲، ۷۳.

۱۶. سید حسن تقی زاده، زندگی طوفانی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۷۲، ص ۱۴۷.

۱۷. همان، ص ۱۶.

۱۸. از جمله ن. ک . به : پاسخ علی اصغر حاج سیدجوادی به سوال مجله‌ی مهاجر، سال ۸، شماره ۷۱-۷۲، فروردین ۱۳۷۱، صص ۲۲-۲۱. نیز ن. ک. به: امیر پیشداد و محمدعلی همایون کاتوزیان، ملّی کیست و نهضت ملّی چیست؟ دیماه ۱۳۵۹؛ و نهضت ملّی ایران و دشمنان آن، خرداد ۱۳۶۰.

۱۹. برای تفصیل این طرز تفکر ن. ک. به: اسدالّه علم، یادداشتهای علم، ج۱ ، ویرایش علیننقی عالیخانی، واشنگتن، کتابفروشی ایران، ۱۳۷۱. به خصوص ن. ک. به مقدّمه مشروح عالیخانی.

۲۰. برای بررسی انتقادی ارزندای از نظریه مارکسیستی و به خصوص لنینی در باره "مسئله ملّی" و نیز "مسئله ملّی در ایران" ن. ک. به سلسله مقالاتی که بابک امیرخسروی در مجله راه آزادی، شماره‌های ۲۰ تا ۲۶ (فروردین تا بهمن ۱۳۷۱) منتشر کرده است.

۲۱. ن. ک. به: علی شریعتی، همان، ص ۱۴۶.

۲۲. مهندس مهدی بازرگان، «نهضت ضد ایران،» کیهان، ۲۳ شهریور ۱۳۵۹، به نقل از دکتر محمود افشار، «وحدت ملّی و تمامیت ارضی،» آینده، سال ۶، شماره ۱۲-۹، آذر- اسفند ۱۳۵۹، ص مکرر ۶۵۵.

# پروفسور احمد اشرف استاد جامعه شناسی و محقق در امریکا.

منبع مقاله:نشریه بنیاد مطالعات ایرانی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.