جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

ترویج فرهنگ غرب به بهانه دانش ا فزایی


ترویج فرهنگ غرب به بهانه دانش ا فزایی

بازنگری در شیوه های آموزشی و متون کتب زبان های بیگانه

رویکرد نوجوانان و جوانان به فراگیری زبان های تخصصی خارجی و البته برخی از فنون استفاده از رایانه، نویدبخش ظهور نسلی آگاه، اندیشمند و آینده دار در ایران اسلامی است. اما این رویکرد را باید هدایت و نحوه ارائه آموزش ها را ساماندهی کرد.

بی تردید اگر آموزش و فراگیری علم و دانش روز در حالت شتابزدگی با روش ها و متدهای غربی صورت گیرد بیش از آن که سودبخش باشد، آثاری زیان بار بر پیکره خانواده و جامعه خواهد داشت.

دانش اندوزی هم از دیدگاه دین و هم از جنبه معرفت شناختی و حرمت گذاری به فرهنگ کهن در جامعه ما، قلمرو محدودی ندارد. اما با توجه به اصالت عشق به سرزمین مادری و حاکمیت ارزش های اخلاقی همراه با فرهنگ پویای مان و به ویژه در گستره جهان امروز و مضافاً تجارب تاریخی که آن روی سکه دانش مداری صرف در برخی جوامع بزرگترین فجایع انسانی و یا زشت سازی چهره مردمان شان را در سطح جهانی برتابانیده اند، همواره امر دقت و نظارت کلان و خرد در لایه های آموزشی و از جمله زبان های خارجی اجتناب ناپذیر می نماید.

● ضرورت گسترش دامنه علم آموزی

در ساختار زندگی و شخصیتی آدم به عنوان اشرف مخلوقات در طول تاریخ و حیات بشر، آگاهی های انسان که به پیشرفت امور، کوشش در ارتقاء جایگاه مناسب و برتر نسبت به گذشته و پیشینیان می انجامد نقش سرنوشت ساز در تحولات معرفت شناسی فلسفه هستی داشته و دارد اما بستر فراز و نشیب ها در فرهنگ سازی و دست یابی به راهکارهای رفع نیازها بر وفق موقعیت زیستی همواره توام با دگرگونیهای مثبت و منفی است.

با این اوصاف، می دانیم که رعایت نکات حساس و مهم در رشد و پرورش شخصیت انسان موثر هستند.

آموزش و فراگیری علم و دانش به ویژه در اسلام یک امر مقدس و متعالی است. رسول گرامی اسلام(ص) فرموده است: طلب کنید علم را ولو در چین باشد.» طبیعی است که گستره آموزش دانش و توانایی و دانایی، جهانشمول و وسعت آن جغرافیای انسانی در سطح کره زمین است. با این نگاه، نیز می توان گفت- که تدریس و تحصیل مرز ندارد.

به ویژه در عصر کنونی که دامنه ارتباطات با اینترنت و پدیده های نوین تکنولوژی بسیار گسترده تر است. از طرفی دیدگاه های علمی- کاربردی و تحولات برق آسا در عرصه جهانی افراد را ناگزیر می سازد به زبان و ابزارهای حیاتی مقتضی روز مجهز شوند و این الزام جهانی از طریق پل های ارتباطی فرا جغرافیایی در هر کشور و جامعه ای آسان و ممکن می شود. با همه این پیوستگی ها به نظر می رسد جایگاه علم انسان پرور در جنجال و غوغای وسایل ارتباطی اعم از مکتوب، تصاویر ماهواره ای و مبادلات اقتصادی و فرهنگی و ...

و ... نسبت به دوران گذشته حیات بشری، متزلزل شده است. «روژه گارودی» تحت عنوان «جهانی در بن بست» پیرامون ابزارهای ارتباط جمعی، می گوید:«... در هیچ دورانی از تاریخ، ارتباط های انسانی میان افراد، اینقدر کم و ناچیز و به عبارت دیگر «غیرانسانی» نبوده است چنانکه انسان امروز روز به روز بیشتر تنها می شود و با وجود این همه وسایل- به ظاهر- ارتباط جمعی، رابطه اش هرچه بیشتر با جمع و جامعه و حتی با خود و «خویشتن خویش» نیز کاسته و گسسته است. شاید بهتر باشد وسایل ارتباط جمعی را وسایل انقطاع جمعی بنامیم!.»

با این حال می توان نوشت آموزش زبان و فرایافت پدیده های علوم مدرن چنانچه خمیرمایه دانش انسانی با هدف تعالی نداشته باشند و مهمتر این که اگر انسان دانش پژوه، ایمان کافی نداشته باشد یا به خوبی پرورش نیافته باشد، ممکن است از هر نوع تخصص و هنر و علم و زبان و ... هم که بهره مند شود، نمی تواند تکیه گاهی معنوی مطمئن برای خود و نه برای همنوع و اجتماع و جوامع انسانی باشد. چون تولید دانش و پرورش و تعلیم چنان آموزشی نه در قالب فرهنگ متعالی و نه خصایل و خلقیات جامعه بومی است.

«اریش فروم» در مقولات جامعه سالم، در خصوص هوشمندی و خردورزی، معتقد است:«هوش عبارت از تفکری است که در خدمت بقای زندگی باشد ولی هدف خرد، فهمیدن است.»

بنابر این علم و کنجکاوی و رسیدن به ایجاد موقعیت بهتر و متعالی اندیشه، توسعه و پیشرفت از طریق فرهنگها و فراگیری زبان های بیگانه با هدف فراگیری و تبادل دانش روز جهانی یک امر و نیاز در متن زندگانی هر جامعه و هر انسان در هر جغرافیا همانا بهره مندی هرچه بیشتر از بی کرانگی دانایی و توانایی است. اما باید توجه داشت که ساختارهای فرهنگی و آموزش زبانهای خارجی در هر جامعه، نمادی از آداب، آموزش، تربیت و ساختار تربیتی و باورهای همان جغرافیایی است که بازمی دانیم در پاره ای از موارد فرهنگ، زبان و ادبیات آنها و آنجاها با شیوه های معرفت شناختی، دانش پروری و ذات فرهنگ ملی و کلاسیک جامعه ای - مثل جامعه ایرانی- دیگر همخوانی وهمگونی ندارند. در این وضعیت، مدیریت فرهنگی و اولیای - امور تربیتی- آموزشی؛ از نهاد خانواده تا مراکز آموزشی و موسسات فرهنگی و تدریس زبانهای بیگانه، مسئولیت حساس و خطیر دارند. نظارت بر متون کلاسیک کتب کمک درسی، شیوه وآموزش زبانهای خارجی از مقاطع مبتدی تا عالی، نقش و جایگاه والایی در پرورش مفاهیم و ماهیت فرهنگ

ملی- دینی و سلامت آموزشی دارند.

● فرهنگ غربی در متن زبان آموزشی

چند روز پیش یکی از شهروندان در تماسی با دغدغه خاطر و لحن اسفباری جملاتی از یک کتاب آموزش زبان انگلیسی را می خواند. او می گفت در یکی از کتب زبان انگلیسی چاپ داخل کشور، این جملات نوشته شده و به بچه ها آموزش داده می شود:«این پسر چرا خوشحال نیست؟

-جواب:چون اونمی رقصد. سوال دیگر:«چرا این دختر خوشحال است؟.- جواب:«چون او می رقصد.» این شهروند در پایان صحبت و نگرانی و گلایه خود از این گونه شیوه آموزشی، تاکید می کند که بنویسیم غفلت مسئولان فرهنگی- آموزشی تا کی و به چه قیمت ادامه خواهد داشت؟.»

هدف آموزشی باشد

«برای آموزش زبان های خارجی از متون و تصاویر کتب چاپ خارج کشور هم که موردی نداشته باشند استفاده می شود.»

یک فروشنده کتابهای دانشگاهی و لاتین به نام «احمد» با این سخنان به سوالم درباره متون کتب خارجی تدریسی در آموزشگاه ها پاسخ می دهد. وی می گوید: «کتابهای زبان به طور کلی با متدهای مختلف به بازار آمده است که در دانشگاه ها و مقاطع تحصیلی دیگر کشورهای مبدا مورد استفاده قرار می گیرند. اما این که صرفا گفته شود متون و تصاویر یا کلماتی از متون خارجی روی فرهنگ و زبان

ملی- فارسی اثر بگذارد، چنین نیست. کاربردهای لغات و جملات این کتب برای تقویت زبان مورد استفاده واقع شده است. توجه و هدف، روی آموزش زبان دوم متمرکز است. بنابراین خیلی کم و به ندرت ممکن است تاثیر- منفی- روی فرهنگ ایرانی بگذارند.»

● آسیب واژه های بیگانه

اما «سیدمصطفی موسوی» دانش آموز سال سوم دبیرستان این باور را دارد که واژه های بیگانه در کتابهای مورد تدریس زبان های خارجی در کلاسهای موسسات آموزش زبان، به ادبیات و زبان فارسی لطمه وارد می کنند. وی درباره تاثیر این قبیل کتب در مقایسه با کتابهای مشابه ویژه کنکور، نسبتی قائل می شود: «در متون کتاب های زبان خارجه مختص کنکور، تاثیرگذاری نسبی است چون که در این کتابها موضوعاتی درباره مسائل علمی، ادبیات فارسی، ورزش از جمله فوتبال و... مطرح است.

● آژیری برای نظارت کلان

یک مدرس زبان فرانسوی، می گوید که هر کشوری می باید ابتدا زبان و فرهنگ بومی خود را غنی تر کند زیرا به هر حال نسل در نسل هر جامعه از طریق آموزش کلاسیک خود که نمایه هایی از ارزش ها و تربیت و نوع و آموزه های ملی و اعتقادات رایج مذهبی شان است، به سمت و سوی خودباوریها و استقلال زبان مادری شان تعلیم و پیشرفت می کنند. این یک اصل در فرهنگ شناسی و مردم شناسی است.

«بهنام کهنویی» می افزاید: «بنابراین اصل، ایران که برخوردار از یک فرهنگ به واقع غنی و افتخارآمیز چه از لحاظ انسانی و چه از جنبه تربیتی است باید در عصر حاضر که با پدیده های تجربی، فناوری، مرام ها، ادبیات و حتی آسیب های جهانی روبه روست، باید جامعه را به گونه ای آموزش دهیم که به فرض می خواهیم آنها را راهی و ملزم یک مسابقه علمی، هنری، ورزشی جهانی کنیم. در این جا شناخت زبانها یک ضرورت است. دنیای امروز، غریبگی زبان و دانستنیهای روز را پس می زند. وی با اشاره به این که امام علی(ع) فرموده است بچه ها را مطابق زمان تربیت کنیم. می گوید: «تربیت بچه ها در عصر فعلی، نیز همان فراگیری زبان های غیرمادری است اما باید حواسمان باشد که چگونه و چه چیز از آموزش دریافت می کنند. به نظر من خواندن هر نوع کتاب چاپ داخل و به صورت رمان و غیره و یا چاپ خارج در قالب آموزش و یادگیری زبان را نباید مشکل ساز بدانیم، بلکه بچه ها را طوری تربیت و بزرگ کنیم که از خواندن این نوع کتابها، به لحاظ آگاهی، توجه به محتوای آموزشی داشته باشند نه این که از نوع اخلاق و فرهنگ رایج در سرزمین های دیگر تاثیر بپذیرند شاید این مصرع شعر را خوانده و یا شنیده ایم که «زگهواره تا گور دانش بجوی» و باز می دانیم که وسعت دانش و علم و تعلیم، محدود به یک جغرافیا نبوده و نخواهد بود.»

وی براین باور است که دانستن زبان دوم- حداقل- یکی از راه های ورود به جهان معرفت و دانایی است و می گوید: «نسل بچه ها و جوانها را نیز بیشتر آگاه کنیم که فراگیری زبان ها فقط بخاطر تسلط به همان زبان است نه جمع آوری و به کارگیری نوع تربیت و شیوه های رفتاری و غیره و ذلک است.

وی با اشاره به این که خانواده های ایرانی و جوانان و نوجوانان هرگز به انحراف فکری نمی اندیشند می گوید: «نوجوانی که آموزش می گیرد، جذب ارتقاء دانایی اش می شود. اما نظارت کلان بر روند آموزشی و برخی کلمات غیرمجاز که از نظر همه مردم مطرود است، یک جایگاه مهم و لازم است چرا که نسل فرهیخته و دانش آموخته، همیشه پشتوانه آینده جامعه بوده است.»

از مسئول فروشگاه کتب زبان های خارجی یک انتشاراتی درخصوص موقعیت نظارت بر محتوای کتاب های زبان و تکثیر متن های اولیه وارداتی و مؤسسات آموزشی زبان سؤال می کنم. «علی جمالی» چنین پاسخ می دهد: «اکثر مؤسسات آموزش زبان های خارجی در تهران که دارای مجوز هستند، زیرنظر و تعرفه وزارت آموزش و پرورش فعالیت می کنند. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم روی متون کتابها نظارت دارد.» می پرسم: تاثیرات مضامین و شیوه های فرهنگی متون خارجی مورد آموزش در مؤسسات آموزش زبانها چیست؟ وی می گوید: «متون کتب زبان ها در همه جوامع جهانی تأثیری روی فرهنگ بومی- ملی نمی گذارند چرا که این کتابها حالت آموزش زبان کشور دیگر دارند.»

● هدف چیست؟ چه می خواهیم؟

به گفته یک مترجم زبان انگلیسی، موردهای منفی فرهنگی در متون کتب آموزش زبان های بیگانه خیلی کم است و شاید بتوان گفت تأثیر سویی ندارند. اصل و هدف، یادگیری یک زبان غیراز زبان به اصطلاح مادری و زبان فارسی است.

«غلامرضایی» با این نگاه و تعریف از آموزش زبان ها در مؤسسات فرهنگی (زبان) اما به یک دو نکته پیرامون موضوع موصوف اشاره می کند. وی لزوم تحول در ساختار پرورشی- آموزشی بچه ها (دانش آموزان و دانشگاهی) را همراه با نظارت بر چگونگی آموزش و طبعاًً کیفیت آن مورد تاکید قرارمی دهد: وی نیز معتقد است نظام کلان آموزشی و شیوه تربیتی و تعلیم دانش آموزان در مقاطع مختلف می باید متحول شود. یعنی باید شفاف شود هدف از پرورش و آموزش بچه ها چیست و چه می خواهیم؟ آنچه که از سالهای گذشته تاکنون در پروسه آموزشی ما وجود دارد، به واقع امر پرورش دادن بچه ها با روش سرمایه داری بوده است. درحالی که ما می خواهیم و باید این باشد که فرزندان جامعه مان از طریق آموزش، حال چه زبان خارجی و چه نظام کلاسیک ضمن فراگیری علم و دانش به عنوان یک امر معنوی و لازم برای انواع پیشرفت های مصنوع، سازندگی و تسلط و تخصص مرتبط با نمایه های علوم روز، امنیت زندگی فردی و اجتماعی و... با تمام خصایص یک انسان مفید و متعالی تربیت و پرورش یابند.

به باور این مترجم، نگاه و شیوه های آموزشی در کشورهای غربی یک اسلوب مادیگرایی و چه بسا جدای از مفاهیم ارزشی انسانی است. وی می گوید:«خلاصه کنم این بخش از صحبت هایم را به این صورت که نظام آموزشی، غافل نشود که روی ریل دانش زدگی طی مسیر کند گرچه دانش اندوختگان نوجوانان- بعضاً- تخصص علمی خود را هنگامی که وارد جامعه و کسب و کار می شوند، کنار می گذارند و دنبال مادیات می روند. نکته ای دیگر هم که می خواستم بگویم این است: در مقوله آموزش حالا چه فراگیری زبان دوم و سوم و چه امور کسب و کار و تولیدات هنری و غیره، می باید به کیفیت اندیشید و خرده گیریها اغلب چندان قابل ایراد نیستند.»

... عوامل مختلف در جایگاه های گوناگون، ساختار شیوه های آموزشی زبان و دروس کمک درسی را روی خطوط «حامل» خود می نویسند و چشم و گوش خانواده ها و محصلان نوجوان و جوان و طالبان آموزش برتر! در مقاطع متنوع تحصیلی آموزشی و پرورشی را از هر آنچه که مغایر با متون اصیل و نجیب زبان و فرهنگ غنی و ریشه دار ایران زمین است، انباشته می کنند ، به نوعی نگران کننده می توان نوشت که تهاجم فرهنگی به شکل خزنده ادامه دارد.

جمله ای به عنوان نمونه از یکی از کتابهای آموزش! درسی این قبیل آموزشگاه هایی که به نام مراکز (مؤسسات) زبان و... می شناسیم را با هم می خوانیم: «چه کسی قرار است مال من باشد.» مفهوم این جمله: - کدام دوست پسر و یا دختر قرار است مال کدام دختر و یا پسر باشد. -همچنین ...

مسئله با اهمیت دیگر در چنین مؤسسات، چندگانگی شیوه آموزش به علاقه مندان فراگیری است. روش های رایج دراین مراکز هریک با دیگری متفاوت است و همه هم با اسلوب تدریس آموزش و پرورش مان متفاوت است! نتیجه این که آنان در سیستم کلان آموزشی کشور ساز خودشان را کوک کرده و می زنند.

● چندگانگی آموزشی و فقدان کنترل

یک مدرس خصوصی آموزش زبان انگلیسی و عربی، در مورد وضعیت کنونی مؤسسات و کانون های کمک درسی و زبان خارجی با اشاره به این که هر کدام از این مراکز به زعم و روش خودشان کار و تدریس می کنند علت آن را در نبود سیستم نظام مندی و کنترل شفاف و تعریف شده می داند که طبعاً آموزش ها هم چندگانه اعمال می شوند.

این معلم خصوصی آموزش زبان که محسنی نام دارد در گفت وگو با سرویس گزارش روز کیهان با بیان این که دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی تحت تدریس دراین مؤسسات به چند دسته تقسیم می شود، می افزاید: «عده ای برای آمادگی به اصطلاح شب امتحان و مرور موارد درسی خود مراجعه می کنند، گروهی برای یادگیری مکالمه و برخی جهت تقویت پایه درسی شان هستند. آنانی که در مدرسه مشغول تحصیل هستند، در مؤسسات آزاد و خصوصی تدریس با شیوه ای مغایر آنچه که در مدرسه آموخته اند مواجه می شوند.

به همین دلیل دچار چندگانگی آموزشی می شوند چرا که دانش آموز با الگوهای رایج آموزشی مبنی بر برنامه آموزش و پرورش در مدرسه خود آشنایی داشته است اما بعد که به سراغ معلم خصوصی یا مؤسسات می آید با یک روش دیگر روبرو می شود. یعنی یک محصل با یک موضوع درسی با چند نوع تعریف و تعلیم برخورد می کند. در نتیجه از کیفیت آموزش سیستماتیک و یکدست، نیز بی بهره می ماند.

وی درباره وضعیت نظارت برای ساماندهی پروسه آموزش نظام مند و یگانگی تدریس کمک درسی و زبان، تاکید می کند: «حتماً باید نظارت و کنترل اعمال شود. مؤسسات آموزشی لازم است فعالیت کنند اما وقتی طرف- متقاضی آموزش- دست آخر به نتیجه مطلوب نمی رسد، لااقل یک مرجع قانونی و مسئول باشد تا به حق و حرف و مطالبه او توجه کند و دستش به دادرسی برسد.»

● لزوم بازنگری در محتوا

«فراز رضوی» جوان دیپلمه ای است و خود را آماده امتحانات کنکور آینده می کند. وی صحبتش را از محتوای یکی از کتب مورد تدریس زبان به نام «اینترچنج» شروع می کند. او می گوید: «این کتاب که شامل آموزش زبان از مقطع مبتدی تا عالی است، با سیستم آموزش و فرهنگ ما مغایرت دارد به خاطر این که بخش هایی از کتاب که برای انگلیسی زبانها لازم است، برای ما مفید نیست. محتوای این کتاب، مناسب فرهنگ و آداب محصلان همان کشورهای اروپایی است و اصولا برای شرایط پرورشی و آموزشی آن مجامع نوشته و تدریس می شود. برای آموزش در اینجا تنها آموختن آن زبان مطرح است و از این بابت محتوای متناسب با خصوصیات فرهنگی ما مهم است» وی معتقد است: «باید بخصوص در محتوای این نوع کتابها یک بازنگری متحولانه صورت گیرد.»

● نفس کشی علمی!

پیاده روی شلوغ روبروی دانشگاه را طی می کردم. سوز تیز و تند سرما و یخ زدگی برف ها و شتاب عابران اکثر جوان، حسی ظریف در روح توزیع می کرد جوری که پنداری کسی دچار نوعی رخوت شده یا به زبان دیگر در لاک خودش غوطه ور است. در همین حالات و عبور از مقابل فروشگاه های کتاب، صدای نرم و آرام بلندگویی می شنوم ورد می شوم. یک دو قدم آن سوی منبع صدا، آن

حس و حال، بی اراده بهم می ریزد. لختی ذهنم را جمع و جور می کنم. یک دوقدم رفته را بازمی گردم صدا همچنان نرم و آهسته ادامه دارد. کنجکاوی ام بیشتر برانگیخته می شود. صدا ظاهراً روی نوار یا سی.دی ضبط شده و باز ظاهرا جمله ها را با اندکی فاصله تکرار می کند...» پسری به دختری برخورد می کنند. بهم سلام می کنند. آشنای هم می شوند. بعد پسر به دختر می گوید: «با من دوست می شوی؟.» و دختر...

● مؤسسات آموزش زبان؛ ناتوی فرهنگی

در جریان تهیه این گزارش، مطلبی درباره وضعیت و ماهیت کارکرد مؤسسات و آموزشگاه های تدریس زبان بیگانه، از صادق.م یکی از کارشناسان مسائل فرهنگی به دستمان رسید وی مؤسسات آموزش زبان را «ناتو»ی فرهنگی در کشور قلمداد کرده است و می نویسد: «... فقط کافی است شما سری به این آموزشگاه ها بزنید و یا کتابها، CD و نوارهای مورد تدریس آنها را مطالعه و روی محتوای آنها تأمل کنید. آنگاه خواهید دید و متوجه خواهید شد که پروژه اصلی ناتوئیست ها در داخل کشورمان شکل گرفته و چگونه فرهنگ غربی، نرم و آرام به جوانها و نوجوانان ما آموزش داده می شود و روح و ذهن آنها را چگونه با آموزه های غربی تسخیر می کنند...» نویسنده نامه با انتقاد از گسترش و پراکندگی دامنه جغرافیایی این آموزشگاه ها در جای جای شهر با عناوین متنوع و گوناگون از جمله تورهای آموزشی تخصصی، دوره های بین المللی کار آموزی به تشریح بخشی از محتوای کتب درسی تعدادی از آموزشگاه ها پرداخته است: «یکی از کتابهای درسی این آموزشگاه ها به نام... و... است. در این کتاب جوانان ما با هنرپیشه ها و خوانندگان، روشهای ارتباط دختر و پسر و یا با موزیک هایی از قبیل ROCK، Jazz، Rap و... و کلا فرهنگ غربی آشنا می شوند و آموزش می یابند. همچنین در قسمت هایی از این کتاب جهت آموزش زبان، آمده است: Whosmydate یعنی- چه کسی قرار است مال من باشد؟- که به واقع، کدام دوست پسر و یا دختر قراراست مال کدام دختر و یا پسر باشد. از سوی دیگر، در CDهای این مؤسسات با گذاشتن موسیقی های مختلف غربی: Rockو Rap و... و یا آشنایی با گروه های موسیقی مختلف همچون: Beatleها جوانهای ما را با آموزه های غربی آشنا و به آنها علاقمند می کنند. در واقع در این آموزشگاه ها مدل زندگی غربی به مثابه الگو برتر معرفی می شود. با این واقعیت ها و غفلت های خانواده ها، این سوال بزرگ و با اهمیت مطرح است که چرا وزارتخانه های آموزش و پرورش و فرهنگ و ارشاد اسلامی هنوز نتوانسته اند جهت تدوین کتابهای جامع آموزش زبان که همنوا با باورهای دینی، انقلابی و ملی مردم کشورمان باشند، اقدام کنند؟ «صادق. م» می نویسد:«مگر نمی توان به جای آشنا شدن با فلان هنرپیشه و خواننده غربی، با اسطوره های قدسی، ملی، فرهنگی و دینی مان آشنا شویم؟ آیا نمی توان در این کتابها از «پروفسور حسابی»ها، ابن سینا، مولوی و حافظ و یا شهیدانی همچون شهید فهمیده، جهان آرا، همت و ... نام و نشانی آورد؟... چرا وزارتخانه های - مسئول و موظف- ما در جهت تدوین این کتابهای زبان و CDهای مربوط به آنها کوتاهی می کنند؟... برای - مقابله- با این هجمه های فرهنگی دشمن، چه فکری شده است؟... آیا اینها نمونه های بارز «ناتو»ئیست فرهنگی نیستند؟. آیا این برنامه ریزیها زمینه ساز فروپاشی- هویت و ارزشها- از درون و براندازی نرم نمی باشند؟. این آموزشگاه ها را آیا نمی توان به عنوان شبکه های «ناتو»ی فرهنگی در داخل دانست؟ و ... آیا یکی از موارد تامین امنیت - اجتماعی، برخورد تدبیری با این گونه وضعیت «آموزشی - فرهنگی» نیست؟»

● رجعت به تعالی آموزه مثبت

«آزاده امامی» کارشناس امور تربیتی به لایه ها و مبانی مباحث تعلیم، پرورش، آموزش و منزه سازی و سامان دهی فاخر محیط و فضای خانواده، مراکز تحصیلی، افکار و ... می پردازد و از میان این مقولات بر لزوم رعایت بهداشت روانی و این که روح انسان همواره به سمت تعالی و معرفت شریف، خیزش دارد، همچون رویش نهالی سبز و جان پرور در مناسبات اجتماعی، ارزشها و در نهایت می شود گفت در آشفته بازار امکانات و خلأ پرورش زیبنده و امنیت بخش و ... برای فرزندان کشورمان تاکید می کند:

وی مطلع گفتار خود را با این چند بیت «مولوی»، آغاز می کند:

«میل روحت چون سوی بالا رود

در تزاید مرجعت آنجا بود

ورنگون سازی سرت سوی زمین

آفلی!، حق، لایحب الآفلین

آن که تخم خار کارد در جهان

هان و هان او را مجو در گلستان

گر گلی گیرد به کس خاری شود

ور سوی یاری رود ماری شود.»

وی می افزاید:«مقصود از خوانش این ابیات این است که بدانیم و یا یادمان باشد بر این که جامعه ای سالم داشته باشیم، بهداشت روان یکی از مهمترین عوامل در آموزش و پرورش بوده و در معنای وسیع آن، مقولات تعلیم و تربیت در طول حیات آدمی مستتر و مورد توجه بوده است.»

این کارشناس امور تربیتی، توضیح می دهد:«بهداشت روانی نیز مستلزم تربیت

همه جانبه فرد و تامین امکانات پرورش وآموزش فرد در خانواده، مدرسه، مناسبات و ارتباطات اجتماعی است. تامین بهداشت روانی به این معنا است که رفتارها، عادات، طرز تلقی ها، افکار و ارزشهای انسانی را به گونه ای سازمان دهیم که منجر به رشد همه جانبه فردی و سعادت اجتماعی او شود. لذا باید به حقیقت، وسایل کمک آموزشی تحت کنترل و نظارت فرهیختگان اجتماعی و صاحبان اندیشه قوی و درخور باشد. منظورم سانسور نیست چون بعضی وقتها برخی کنترل را به جای سانسور اشتباه می گیرند.»

به گفته «امامی» وقتی می خواهیم تجارب انسانی در کره زمین را به نسل های آینده انتقال دهیم می بایست از کودکی آموخته شوند چرا که کودکان امروز، بزرگان فردای جامعه مان خواهند شد. بر این اساس، مسئولیت اجتماعی، احترام به حقوق دیگران، تعلیم و پرورش صحیح و وطن خواهی می باید از طریق متون کلاسیک خودمان به آنها یاد داده و اعمال شود. وقتی زبانهای خارجی را به فرزندان جامعه مان آموزش می دهیم، در حقیقت می خواهیم گفتمان فرهنگی بین فرهنگهای جهان ایجاد کنیم نه این که تضاد و جنگ، اختلاف بین جوامع دنیا ایجاد شود. لذا به طور مثال، وقتی کتب به زبان انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و ... را می خوانیم و یا به فرزندان مان فرصت فراگیری آنها را می دهیم، باید به دیدگاه های مثبت مندرج در متن آن کتابها توجه کنیم. از تفکر انسانی و جامعه سخت کوش و شیوه پیشرفت آنها صحبت کنیم...»

اعتبار بخشیدن عملی و تعیین جایگاه مقتدر «تخصص» عملی جامع، پوینده و بالنده در نگارش متون، تدوین و تدریس در مجموعه ترکیب بندی، برنامه ریزی و کارایی زیبنده نظام آموزشی کشور، یک ضرورت غیرقابل انکار در جهت شکوفایی بایسته و تحولات شایسته فرهنگ است. دستیابی به این نیاز حیاتی-ملی در گرو همگرایی و اعتنای کارساز به دیدگاه های کارشناسان متعهد و متخصصان دانای علمی در رشته های گوناگون علوم است.

حقیقت به نظرمان این گونه متبادر می شود که موزائیک های آموزشی و متون کلاسیک و کتاب های زبان، رنگ و نمادی از جوهره عالمانه و عالم پروری منطبق با نیازهای روز، باورهای دینی و ملی نداشته و هنوز همان چرخش های سطحی براندیشه و پرورش و تدریس حاکمیت دارد و براین مبنا، تحولات ژرف در ساختارهای «فرهنگ» کشورمان تجربه پایدار نشده است چرا که تخصص جامع در پروسه آموزشی، به جایگاه مطلوبی دست نیافته و در برنامه ریزی ها و پژوهش های دستگاه های ذیربط جدی گرفته نشده است.

به زعم و اعتقاد برخی از صاحب نظران و کارشناسان علم و فرهنگ و آموزش، علل مختلفی در ناکارآیی روش، آموزش و تدوین کتب مختلف علمی- آموزشی وجود دارند که سمت و سوی شان در حوزه های کلان و فراگیر فرهنگی، آموزشی و رهنمون کننده به سویه های دانشمندپروری و اندیشه ورزی است.

از جمله این مشکلات، می توان به بخش متون و تدریس زبان های خارجی اشاره داشت که به گفته یکی از دست اندرکاران امور فرهنگی جامعه و نشر کتاب، این مشکل، یکی از دغدغه های خاطر خانواده ها و شاگردان (محصلان) مؤسسات و مراکز آموزش زبان به دلیل محتوای آزاردهنده متون کتب خارجی است. اما مسئله دیگر، صدور مجوزهای دوگانه ای است که توسط آموزش و پرورش و دیگری به وسیله ارشاد اسلامی ارائه می شود. این گونه مجوزها خود مشکل مضاعف است. این کارشناس امور فرهنگی می گوید: «متقاضیان تأسیس مؤسسات و مراکز آموزش زبان های خارجی می توانند مجوز تأسیس از آموزش و پرورش و یا ارشاد اسلامی دریافت کنند اما وزارت آموزش و پرورش از متقاضی این گونه فعالیت ها مالیات دریافت می کند ولی ارشاد اسلامی مالیات اخذ نمی کند، طبیعتاً برخی به ارشاد مراجعه می کنند. همین دوگانگی مضاف به تفکیک و تعریف نوع و حوزه فعالیت های هریک، می توانند عاملیتی در نارسایی امور مسئولیت پذیری متون و نظارت شوند.

جدای از این نظرات و باورها، یک دیدگاه دیگر در این باره وجود دارد براین باور که اسلوب نظام آموزشی در دو فراز و نشیب دیرینه واقع شده است: فراز به معنای آن که در بخش آموزش و متون مورد نیاز به ویژه تحصیلات عالی (دانشگاهی) و نیز زبانهای خارجی عمدتاً، به اصطلاح وامدار و متأثر از فرهنگ وارداتی هستیم. به زبان دیگر، متون و محفوظات کلاسیک، کپی و ترجمه شده کشورهای مبدأ هستند. در بخش «نشیب» هم همکاری تنگاتنگ و پیشرونده عالمان علوم مختلف در نگارش و تدوین متون از پائین ترین مقطع تا دوره دبیرستان، محقق نشده و اگر مختصر جهت گیری نو و پویا بوده، همانند نسیمی نرم و گذرا بوده که در نهایت آن تحول بنیادی صورت نگرفته است. از سوی دیگر در زبانهای خارجی هم عامل مؤثر در رفع مشکلات چه در متن و چه در آموزش، جای شان خالی است.

به همین دلایل است که صاحب نظران و کارشناسان بر بهره گیری از نظرات متخصصان اهل فن و مشارکت اساتید علوم گوناگون در پژوهشهای فرهنگی شامل نگارش، متون و شیوه های تدریس تأکید می کنند.

● وجود مشکلات محتوای دروس فوق برنامه از ابتدایی تا دانشگاه

«دکتر عزت الله نادری» استاد دانشگاه تربیت معلم، در خصوص محتوای متون و شیوه های تدریس زبانهای خارجی در مؤسسات و کانونهای آزاد فرهنگی- آموزشی، ابتدا گریزی به وضعیت نظام آموزشی کشورمان می زند. وی می گوید:

«من به طور عام در باب محتوای کتابهای درسی مطالبی می گویم در نظام آموزشی از دوره ابتدایی تا دانشگاه اغلب مشکل محتوای مواد درسی داریم به ویژه در آموزش و پرورش مشکلات بیشتری است که بایستی به مقاطع تحصیلی این نهاد اهمیت بیشتری می دادیم زیرا پایه، برنامه ریزی، آگاهی، رشد، توانمندی و دانش همه در دبستان تا دبیرستان مایه می گیرند که متأسفانه به این صورت نیست.»

به گفته «دکتر نادری» از سالهای گذشته تاکنون سازمانهای پژوهش و برنامه ریزی داریم و گروه های متعدد در این سازمانها برای تدوین کتابهای درسی مشغول بوده اند ولی زیاد موفق نبوده ایم. علت چیست؟

«دکتر نادری»، معتقد است که نوشتن کتب برای مقاطع تحصیلی مستلزم یک کار تیمی در قالب مجموعه ای از متخصصان در رشته های مختلف علمی است که با همکاری یکدیگر تألیفات مناسب فراهم کنند.

وی می گوید: «مثلاً اگر می خواهیم کتاب ریاضی برای کلاس اول ابتدایی بنویسیم، این کار را به متخصص در این رشته می سپاریم، در صورتی که باید متخصص تربیتی، روانشناسی و... و برنامه ریزی درسی در این نگارش همکاری داشته باشند حتی هنرمند نقاش در این تیم مشارکت داشته باشد نه این که بخواهیم محتوای کتاب ریاضی را بدون توجه به توان دانش آموز و نکات روانی، اجتماعی، اقتصادی، شرایط محلی و منطقه ای او بنویسیم. «لذا: بدون توجه این وجوه نباید کتاب بنویسیم.» وی در همین ارتباط، با بیان آن که «حدود یک سال و نیم پیش، برخی از مدیران آموزش و پرورش به خاطر ترغیب درباره بهره گیری از تحقیق- جهت محتوایی کتاب- به دیدارش آمده بودند و -نظرخواهی می کردند- می افزاید: «معتقدم تحقیق، راه درست اندیشیدن و درست فکر کردن است، این امر نیازمند به حیات مثبت و مثمری است.» اما این که ما باید کجا این مورد را آموزش دهیم؟ وی پاسخ می دهد: «باید از همان مقطع ابتدایی، امور تحقیقی و علمی در ذهن شاگردان ایجاد کنیم. آنها گفتند ما امر تحقیق را وارد متون آموزش و پرورش کرده ایم. پرسیدم در این زمینه چه کار کرده اید؟ آنان کتابهایی به من دادند. متون آن کتابها را نگاه کردم. دیدم، مثلاً: تعریف تحقیق و فرض و نظریه و از این موارد بودند. گفتم این موارد در این کتب حتی برای دانشجو هم مشکل دارد. حال این ها را وارد متون کتب مدارس کرده اید...!» بیان این نظرات حتی برای معلم مدرسه هم مشکل ساز است. بعد برایشان شرح و توضیح دادم که جایگاه و موقعیت محقق و عالم کدام و چیست و این که برای عالم بودن به ناگزیر، دانشمند ماندن یک امر لازم است. شما مطالعه کنید که این عالم چه ویژگیهایی در او جمع شده است. بعد این که صفات عالم عبارتست از: تعهد در اخلاق، رعایت اختصار، انصاف، حوصله مند، دقت به پدیده ها و... است که عالم دارد. این ویژگیها باید عمیق برای شان- دانش آموزان- تمرین داده شود تا این صفات از دوران کودکستان و دبستان و در همه علوم در ذهن آنها نهادینه شوند.» وی می گوید: «اما اکنون می بینیم معلمان- خود- فاقد این صفات هستند. لذا نمی توانند تدریس موفق و شاگردان عالم پروری را پرورش و تعلیم دهند...» به «دکتر» می گویم: با این حساب، لازم است نخست خود معلمان دارای آن ویژگیها و صفات شوند.

● جایگزینی برای واژه های منفی

یک کتابفروش - کتب عمدتاً با متون و زبان خارجی- معتقد است مواردی منفی در کتابهای زبان خارجی چاپ نمی شوند.

«احمد پرواز» توضیح می دهد که چنانچه کلماتی غیرمجاز- غیر شرع- و یا عکس های مغایر با اخلاق و فرهنگ جامعه در چنین کتب چاپ خارج باشند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به جای آن کلمات، واژه مناسب فارسی جایگزین می کنند. مثلاً کلمه «مشروب» به الکل تغییر داده می شود و نیز تصاویر غیراخلاقی با ماژیک مخدوش می شوند. به باور این کتابفروش، متون کتب زبانهای خارجی بیشتر جنبه آموزشی دارند.»

● برنامه ریزی آموزشی و نظارت نیازمند متخصصان

«آزاده امامی» به عنوان کارشناس امور تربیتی در ادامه بیان نظرات خود پیرامون آموزش و تدریس زبانهای خارجی به منظور توجه به مفاهیم آموزشی مثبت آنها، تأکید می کند: «چنانچه این آموزش به طور منطقی و مترادف با نفس و تفهیم هدف دانش اندوزی و آگاهی و معرفت بیش از پیش فراگیرندگان نباشد، این تأثیر را می تواند برتاباند که دانش پژوهان مثلاً کتب زبان آلمانی- بعضاً - متأثر از طرز تفکر و مرام - منفی- نازیسم شوند.

وی با اشاره به نابسامانی و یا ضعف سیستم نظارت دستگاه های متولی ذیربط به لحاظ صدور مجوز و نشر و چاپ کتابهای موصوف، می گوید: «بیراهه رفتن خلاف مسیر مثبت تدریس و آموزشی ناشی از آشفتگی بازار این کتب به دلیل نبودن کنترل علمی و آموزشی است که در نتیجه به طور کلی مخاطبان و خوانندگان این کتب ناخواسته و ناآگاه از اصالت یادگیری، به مقصد اصلی دانش پروری خود نمی رسند. لذا در این باره تأکید و توجه بیشتر بر نظارت جهت سنین پایین است زیرا در سنین حول و حوش هجده سالگی تفکر منطقی بیشتر حاکمیت می یابد و به اصطلاح سره از ناسره تشخیص داده می شود.» وی بر این باور است که این نظارت می تواند حکومتی- مدیریت کلان- باشد اما در عین حال باید از افراد دانشمند- واندیشه ورز- در زمینه تعلیم و آموزش و تربیت مدد گرفته شود. وی ادامه می دهد: «-دخالت- کلاً در کالا و تولیدات فرهنگی تخصص می خواهد. یعنی برنامه ریزی اولیه و چارچوب آموزشی و نظارت و کنترل تحت نظر و اعمال افراد متخصص و کاردان در این زمینه باشد. به لحاظ این خلأ، بازار آشفته راهیافت نشر و تکثیر و تدریس متون- موجود- و... را به واقع یک بازار مکاره می توان قلمداد کرد.» به باور این کارشناس، یک محصل نوجوان یا جوان می خواهد فرضاً زبان فرانسوی بیاموزد اما به واقع امر نمی داند چه کتابی از این زبان را برای شروع آموزش خود، انتخاب کند.

● ارائه فهرست محصولات مناسب

«امامی» در این ارتباط پیشنهاد می دهد: به نظر من وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لیستی از کتابهای زبان خارجی تهیه کند تا انتخاب درست این نوع کتب برای طالبان آنها سهل و صحیح صورت بگیرد. علاوه بر این وزارتخانه، وزارتخانه های آموزش و پرورش و علوم، به عنوان ارگانهای دیگر فرهنگی و فرهنگ ساز و آموزشی نیز می باید در این امر مشارکت داشته باشند. وگرنه تولیدات فرهنگی روی آن افراد فراگیرنده زبانهای مختلف خارجی تأثیر سوء می گذارند. حتی فردی در سنین بزرگسالی مثلاً در سنین ۰۸-۰۷ سالگی چنانچه ناآگاه و نیاموخته کار فرهنگی و تربیتی مناسب آن باشد، به وسیله دریافت اطلاعات، خواندن و دیدن از طریق کتب، روزنامه، مجلات، فیلم، سی.دی و... گمراه می شود.»

حسن آقایی