سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
پایش اقتصاد در حین پرواز
▪ چهار موتور رشد اقتصادی عبارتند از: مخارج مصرفکنندگان، سرمایهگذاری بنگاهها، مخارج دولت و صادرات. مصرفکنندگان همیشه اوقات بزرگترین سهم را در تولید ناخالص داخلی دارند.
▪ بالا و پایین رفتن تولید ناخالص داخلی تحت تاثیر شدید پرنوسانترین اجزای مخارجی است. این اجزا عبارتند از: مسکن خانوارها، موجودی انبار بنگاهها و خریدهای سنگین مصرفی مثل خودرو.
▪ پیشبینی چرخههای کسبوکار از جمله مشاغل پرمخاطره است؛ کسانی که در این حوزه کار میکنند باید با دقت بتوانند هجوم بیامان دادههایی را پایش کنند که اگر چه صادقانه گردآوری شدهاند، اما احتمال دارد تاریخ مصرف گذشته و نادقیق باشند. قیمت سهام، منحنی بازده اوراق قرضه و قیمت کالاها، همگی نماگرهای پیشرو هستند، اما علامتهایی با درجه خطای بسیار بالا میفرستند.
در پرواز از این سوی اقیانوس اطلس به آن سوی دیگر، مسافرانی که در صندلی خود لمیدهاند در حینی که نوشیدنی میل میکنند میزان مسافت و مسیر طی شده را تا آخرین دقیقهای که در شهر مقصد بر زمین مینشینند روی نمایشگر ویدئویی جلوی خود مشاهده میکنند. چقدر جالب بود اگر ما میتوانستیم همین کار را برای اقتصاد انجام دهیم! روی یک صفحه نمایشگر با انگشت ضربه بزنیم و بیدرنگ بدانیم که اقتصاد کشور به کدام سمت و سو میرود، با چه سرعتی در حال رشد یا سقوط است و اینکه آیا در پیش روی ما رکودی خوابیده است یا خیر.
بدبختانه وقتی که خودتان را با هزار مشقت به درون کابین خلبان اقتصاد میرسانید ابزارهای غیردقیق و درهم و برهم، با شیشه جلوی کثیف و نقشههای قدیمی و رنگ و رورفته میبینید. با اینحال، هر چقدر که آنها ناقص باشند، هنوز هم انبوهی از دادهها و ابزارها داریم تا به کمک آنها سفر اقتصاد را ردیابی کنیم.
● چهار موتور هر اقتصاد
بدیهیترین روش ردیابی اقتصاد از طریق دقت و توجه به چهار حوزه اصلی مخارجی است. اگر اقتصاد را بسان یک هواپیما در نظر بگیریم، پس چهار موتور آن، عبارتند از؛ مصرفکنندگان، بنگاههای اقتصادی، دولت و صادرات به کشورهای دیگر. سرعت این هواپیما (اقتصاد) بستگی به قدرت تمام این موتورها دارد، اما این موتورها به یک اندازه و با توانی یکسان نبوده و در نتیجه با سرعتهای متفاوتی کار میکنند.
▪ مخارج مصرفی و مسکن خانوار: ۶۶ درصد تا ۷۶ درصد تولید ناخالص داخلی
▪ سرمایهگذاری بنگاهها در ساختمانها، تجهیزات و موجودی کالاها: ۸ درصد تا ۱۳ درصد تولید ناخالص داخلی
▪ مخارج دولتی: ۱۸ درصد تا ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی
▪ صادرات کالاها و خدمات: ۸ درصد تا ۱۲ درصد تولید ناخالص داخلی
اگر برایتان این سوال پیش آمده است که چرا جمع کل آنها بیش از ۱۰۰ درصد تولید ناخالص داخلی شده است، علت این است که واردات را از آن کم میکنند. مخارج مصرفی بیانگر بزرگترین موتور در هواپیما است که حدود دو سوم تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد. محرک و سوخت اصلی این موتور از درآمد و ثروت خانوار تامین میشود. وقتی که قیمت خانه یا سهام شرکتها خیلی بالا میرود، مصرفکنندگان احساس میکنند که ثروتمندتر شدند و در نتیجه بیشتر خرج میکنند: نوعا یک دلار ثروت بیشتر باعث بالا رفتن مخارج به اندازه چهار سنت (۴ درصد) در آن سال میشود. برعکس آن زمانی است که قیمت خانه و سهام شرکتها پایین میآید و مصرفکنندگان پول کمتری خرج میکنند به طوری که اقتصاد ضعیف میشود.
مخارج مصرفی علاوه بر اینها با نقش زودگذر و کمدوام «اعتماد» به اقتصاد هم تحریک میشود. هر اندازه مصرفکنندگان نسبت به آینده اقتصاد بیمناک و دلنگران باشند پول کمتری خرج میکنند. این به نظر بدیهی میرسد و آیا درست نیست؟ اما برخی اوقات بدیهی اشتباه است. دانشگاه میشیگان به طور مرتب از میزان اعتماد مصرفکنندگان به آینده اقتصاد نظرسنجی میکند، اما آنها پیشبینیکنندگان عالی از آنچه که مصرفکنندگان واقعا انجام میدهند نیستند. همان مصرفکنندگانی که وحشت و داغ حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ را بر سینه داشتند همین که شرکتهای خودروسازی کوتاه زمانی پس از آن، وامهای صفر درصدی پیشنهاد دادند که دهانشان را به آب میانداخت از جا جهیدند و شروع به خرید خودرو کردند.
مخارج مصرفی وزنه تعادل اقتصاد است: این قلم هزینهای اگر چه بزرگ است، به استثنای خریدهای سنگینی مثل مسکن و خودرو، طی فصلهای سال نوسان زیادی از خود نشان نمیدهد. چک حقوقی و مستمری بازنشستگی نسبتا باثبات بوده و مصرفکنندگان سعی میکنند تا که هر ماه مبلغ ثابتی را برای خواربار، شهریه و هزینه درمان هزینه کنند.
اگرچه مسکن نیز یک شکل از مخارج مصرفی است رفتاری متفاوت از بقیه این گروه دارد. با اینکه مسکن حداکثر فقط ۵ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد، اما یکی از پرنوسانترین بخشها در اقتصاد است. هزینه مسکن از نیروهای جمعیتنگاری مثل تعداد جمعیت، بعد خانوار، مهاجرت و تقاضا برای خانههای ییلاقی تابستانی طی زمان پیروی میکند. اما چون مسکن یک تعهد سنگین بوده و حساسیت بالایی به نرخ بهره دارد، نخستین موردی است که مصرفکنندگان به تعویق میاندازند وقتی که نرخهای بهره بالا میرود یا که شغل خود را از دست داده و بیکار میشوند. از انتهای دهه ۱۹۹۰ تا سال ۲۰۰۶، تقاضا برای مسکن از نیروهای جمعیتی جلوتر رفته بود که به لطف نرخ پایین بهره وامهای رهنی و معیارهای ضمانتدهی خیلی آسانگیرانه بود. زوجهای جوان زودتر از والدین خود خانه خریدند در حالی که سوداگران و دلالان خانههایی را خریداری کردند که هرگز قصد زندگی کردن در آنها را نداشتند. عشق و شیدایی به خرید بیحد و حصر، با خود انبوه خانههای خالی و توقیف شده بر جای گذاشت که سالها طول میکشد تا جذب اقتصاد واقعی شوند.
پس از مصرف مصرفکنندگان، سرمایهگذاری بنگاههای اقتصادی مهمترین جزء تولید ناخالص داخلی است. این سرمایهگذاری به سه نوع پدیدار میگردد: موجودی انبار، ساختمانها و تجهیزات و ماشینآلات. بنگاهها موجودی انبار را انباشت میکنند که یا طبق برنامه است تا فروشهای آتی خود را محقق سازند یا به شکل تصادفی است چون که در برخی زمانها میزان فروش به نحو غیرمنتظره سقوط میکند. اگر چه موجودی انبار بخش کوچکی از کل تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد، اما چون این جزء به جابهجاییها و کم و زیاد شدنهای تقاضا واکنش تقریبا آنی نشان میدهد نوسانات در آن بزرگترین سهم را در تغییرات فعلی اقتصاد دارد. به محض اینکه موجودی کالا به سطح خاطرجمعی میرسد چنین عوامل نفوذی رنگ میبازند.
عوامل بیشماری وجود دارند که بر چگونگی سرمایهگذاری بنگاهها در ساختمان و تجهیزات تاثیر میگذارند. سودهای قویتر، قیمت بالاتر سهام، نرخ بهره پایینتر و سودآوری بالقوه سرمایهگذاریها. در ابتدای دهه ۲۰۰۰، خطوط هواپیمایی زیادی ورشکست شدند در عین حال شاهد احداث هزاران کیوسک بلیتدهی با فناوری پیشرفته خودسرویسدهنده در فرودگاههای اطراف جهان بودیم، چون که اغلب آنها بلیتها را فقط با ۵ درصد هزینه استفاده از یک نمایندگی فروش صادر میکنند. اما تا اینجای کار مهمترین محرک سرمایهگذاری تجاری، چشمانداز و آتیه فروش است. اگر تقاضای مصرفی با چالاکی رشد کند بنگاهها گسترش خواهند یافت تا آن تقاضا را برآورده کنند و وقتی مصرفکنندگان خود را عقب میکشند، سرانجام بنگاهها نیز همین کار را میکنند. در واقع چون بین تصمیم به افزودن یک کارخانه، فروشگاه یا خط محصول و تکمیل پروژه ماهها یا حتی سالها فاصله میافتد، سرمایهگذاری مثل یک شتابدهنده عمل میکند، به طوری که اقتصاد را از هر دو سمت بالا و پایین به دور دستها میبرد.
در سال ۲۰۰۴، در گرماگرم رونق اقتصادی ناشی از افزایش قیمت نفت، بنگاههای ساختمانی خوشبین در امیرنشین دبی در خلیج فارس، کلنگ پروژه بزرگترین آسمانخراش جهان را بر زمین زدند، اما در زمانی که این بنای بلند موشکی شکل به ارتفاع نیم مایل در ابتدای سال ۲۰۱۰ تکمیل شد، دبی عمیقا در رکود اقتصادی فرو رفته بود و در آستانه ورشکستگی بود.
مخارج دولتی از قبیل پولهایی که صرف خرید تانک و حقوق آموزگارها میشود حدود ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد. دولتها همچنین چکهایی بابت بدهیهای گذشته خود از قبیل مستمری و مزایای تامین اجتماعی و بهره اوراق قرضه میفرستند، اما این چکها به عنوان مخارج دولت در تولید ناخالص داخلی به حساب نمیآیند چون که این پول در نهایت توسط کسی دیگر خرج میشود.
صادرات، چهارمین موتوری است که باید ردیابی شود و حدود ۱۱ درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد در حالی که واردات بیانگر ۱۵ درصد تولید ناخالص داخلی آمریکا بوده و حساب تجاری را دچار کسری میکند.
همه این موتورهای اصلی اقتصادی را میتوان در ارقام فصلی تولید ناخالص داخلی پایش کرد. سایر شاخصهای اقتصادی بیشماری نیز وجود دارند که نظرات مفصلتری از وضعیت اقتصاد به ما عرضه میدارند. در زیر برخی از مهمترین آنها را توضیح دادهایم. (در بخشهای بعدی نیز اشتغال، تورم و تجارت خارجی را بحث خواهم کرد.)
تولیدات کارخانهای: یک میراث برجای مانده از گذشته و دوران اقتصاد صنعتی آمریکا این است که ما دادههای زیادی درباره تولیدات کارخانهای داریم (در حالی که سهم این تولیدات در کل اقتصاد بسیار پایین آمده است.) اداره آمار و سرشماری، سفارشات، محمولههای حمل شده و موجودی انبار کالاهای بادوام (کالاهایی که طبق برنامه دست کم سه سال دوام میآورد) را هر ماه گزارش میکند. یک زیربخش مهم کالاهای بادوام، کالاهای سرمایهای از قبیل ماشین ابزار و رایانهها است. سفارشاتی که برای کالاهای سرمایهای داده میشود یک راهنمای خوب برای سرمایهگذاری تجاری است، اگر چه قبل از اینکه هر نتیجهای بخواهیم بگیریم باید سفارشات دفاعی و هواپیماها را مستثنا کنیم: چون که آنها به قدری پرنوسان هستند که روند اصلی را مخدوش میکنند. اداره آمار به صورت جداگانه کل سفارشات کارخانهها را گزارش میکنند که (علاوه بر کالاهای بادوام) کالاهای بیدوام از قبیل غذاهای بستهبندی شده و بنزین را در بر میگیرد. هر ماه بانک مرکزی تولید صنعتی را گزارش میکند و موسسه خصوصی برای مدیریت تامین، شاخص فعالیت تولیدات کارخانهای را بر اساس یک نظرسنجی از مدیران خرید منتشر میسازد.
املاک و مستغلات: اداره آمار سه گزارش ماهانه اصلی درباره املاک و مستغلات منتشر میکند. نخستین آمار، شروع به ساخت و ساز مسکن را در برمیگیرد- آمار خانههای جدید که ساختشان شروع شده است- و مجوزهای ساخت که مثل شروع به ساختها، ساخت و ساز را ردیابی میکنند، اما کمتر تحت تاثیر آب و هوا هستند. گزارش دوم میزان فروش و قیمت خانههای تازهساز را پوشش میدهد. گزارش سوم مخارج ساخت و ساز را از بیمارستان و بزرگراه گرفته تا ساخت آپارتمان و فروشگاهها پوشش میدهد. انجمن ملی واسطهگران مسکن تعداد خانههای موجود فروخته شده و میانه قیمت هر ماهه آنها را گزارش میدهد. انجمن تامین مالی مسکن فدرال و استاندارد اند پورز/ کیس- شیلر هر کدام جداگانه، گزارشهای ماهانه درباره قیمت خانه را منتشر میکنند.
مخارج مصرفی: اداره آمار میزان خردهفروشی در هر ماه را گزارش میدهد. فروش خودرو نوسان زیادی داشته و قیمت بنزین از شکل ارهای تبعیت میکند (نوسانات فصلی دارد)، به طوری که اگر خواهان دیدن روند اصلی باشید باید این اقلام را حذف کنید. خرده فروشی فقط ۴۰ درصد مخارج مصرفی را پوشش میدهد چونکه خدمات و مسکن از آن حذف شده است. اداره تحلیل اقتصادی هر یک ماه کل مخارج مصرفی و اجزای اصلی آن را گزارش میکند که خدمات و کالاهای بادوام، درآمد شخصی و پسانداز را شامل میکند.
● نقشهسازها
هنگامی که عزم سفر دارید سرنوشت خود را به دست کسانی میسپارید که نقشههای شما را ترسیم کردند. وقتی هم که اقتصاد را ردیابی میکنید، باید به مردمی که آمارها را گردآوری میکنند اعتماد کنید. جمعآوری این اعداد یکی از وظایف اصلی دولتها است، اگر چه که همیشه اینطور نبوده است. در سال ۱۸۸۴ و هنگام ایجاد آنچه که اکنون اداره آمار نیروی کار شده است روزنامه نیویورک تایمز با نوشتن این جمله که این کار «نمونهای از نافهمی مجلس نمایندگان» است به استقبال آن رفت.
سه موسسه دولت فدرال اقدام به تولید سهم اصلی از دادههای اقتصادی کشور میکنند: اداره تحلیل اقتصادی (BEA) و اداره آمار که هر دو بخشی از وزارت بایگانی هستند و اداره آمار کار (BLS) که در وزارت کار مستقر است. بانک مرکزی نیز برخی دادهها را تولید میکند از قبیل تولید صنعتی و اعتبار مصرفکننده. در نهایت، سازمانهایی مثل انجمن ملی واسطههای مسکن و هیات کنفرانس برخی دادههای اصلی تولید میکنند. (Conference Board موسسهای آماری است که به منظور اطمینان از سطح میزان اعتماد مصرفکننده، هر ماه گزارشی از تعداد ۵۰۰۰۰ خانهدار تهیه میکند.
این گزارش گاهی میتواند در پیشبینی تغییرات ناگهانی در الگوهای مصرف مثمر ثمر واقع گردد، هر چند با توجه به این اینکه تغییر شاخص حداقل باید به میزان ۵ واحد باشد تا تاثیرگذار در نظر گرفته شود، اغلب چنین تغییرات جزئی چندان جدی به حساب نمیآید. این گزارش شامل دو شاخص فرعی میباشد؛ ارزیابی مصرفکنندگان از شرایط کنونی و انتظارات آنها از آینده. شاخص فرعی انتظارات مصرفکنندگان از آینده ۶۰ درصد کل گزارش را در بر میگیرد و این در حالی است که شاخص فرعی دیگر یعنی ارزیابی مصرفکنندگان از شرایط کنونی ۴۰ درصد دیگر کل گزارش را شامل میگردد. معمولا شاخص فرعی انتظارات، از لحاظ کیفیتهای شاخص اصلی، نسبت به شاخص فرعی ارزیابی مصرفکنندگان از شرایط کنونی، امیدوارکنندهتر بوده است.)
در برخی از کشورها، دولتها مرتب در آمارهای اقتصادی دخالت کرده و آنها را دستکاری میکنند. برای نمونه، آرژانتین در سال ۲۰۰۸ تصمیم گرفت که قیمت کالاهایی که با سرعت در حال افزایش بودند از شاخص قیمت مصرفکننده حذف کند. نتیجه این شد که میزان تورم به طرز مسخرهای کمتر از واقع نشان داده میشد. دولت چین هر از گاهی دادههای تردید برانگیز گزارش میدهد- رشد اقتصادی که استانها گزارش دادهاند اغلب متفاوت از آن چیزی است که دولت مرکزی برای کل کشور گزارش میدهد. زباله (دادههای بد) که وارد شود، از آن طرف هم زباله (دادههای بد) بیرون میآید: دادههای بد باعث گمراهی سرمایهگذاران و بنگاههای اقتصادی شده و تصمیمات بدی میگیرند. زیادهروی در چنین کاری، اعتماد به دولت را از بین میبرد.
سیاستمداران آمریکایی قطعا از آمارها سوءاستفاده کرده و به نفع خود بکار میبرند، اما اساسا هرگز در تهیه و تولید آنها دخالت نمیکنند. موسسات آماری اگر چه توسط منصوبان سیاسی اداره میشوند، مستقل بوده و غیرسیاسی هستند. با همه اینها دادهها کامل و بیایراد نیستند. این موسسات با نمونهگیری از مردم و بنگاهها سعی در ردیابی مسیر اقتصاد دارند و سپس دادهها را برونیابی کرده و برای کل اقتصاد به کار میبرند. با توجه به بزرگی، گوناگونی و تغییرات دائمی که اقتصاد ما دارد چنین علمی غیردقیق است.
دادههای پیمایشی شبیه نظرسنجیهای عمومی، حاشیههای خطا دارند که برخی از آنها کاملا بزرگ هستند و منجر به بازنگری زیاد در زمانهای بعد میشوند که دادههای بیشتر در دسترس قرار میگیرد. برای نمونه، اداره آمار میزان فروش خانههای جدید را از نمونه کوچک دفاتر مجوزدهی محلی که براساس الگوهای ساختمانی چند دهه پیش است برآورد میکند. حاشیه خطا در این پیمایش معمولا حدود ۲۰ درصد است و اعداد معمولا همیشه ۵ درصد بالا یا پایین بازنگری میشوند. همچنین هر زمان مشخص نباشد چگونه عددی را برای پدیدهای جایگذاری کنیم این موسسات اقدام به قضاوت میکنند. فرض میکنیم که شما امسال یک رایانه به قیمت سال گذشته میخرید، اما مدل جدید یک ریز تراشه سریعتر و یک سختافزار بزرگتر دارد. چگونه قدرت این رایانه را که واقعا خریدید اندازهگیری میکنید؟ BEA نتیجه میگیرد که قیمت رایانه پس از تعدیل بابت کیفیت آن، کاهش یافته است و میزان قدرت محاسباتی که خریدید بالا رفته است. عدهای از کارشناسان فکر میکنند که با این کار در رشد مخارج صرف شده رایانه زیادهنمایی شده است.
دادهها اغلب تعدیل فصلی میشوند تا بتوانیم پدیدهها را از میان الگوهایی که هر سال تکرار میشود نگاه کنیم. اینکه بفهمیم میزان خردهفروشی از ماه نوامبر تا دسامبر افزایش یافت اطلاع کاملا بدون استفادهای است، چون که طی این دوره، فروش همیشه حدود ۱۷ درصد افزایش مییابد. سپس در ماه ژانویه به حالت اول خود برمیگردد. آنچه که ما میخواهیم بدانیم اینست که آیا فروشها بیش از حد معمول خود افزایش یافته است. این کاری است که تعدیل فصلی انجام میدهد: اثرات تقویمی قابل پیشبینی را حذف میکند. اگر میزان خردهفروشی در دسامبر فقط ۱۵ درصد افزایش یابد، با تعدیل فصلی معلوم میشود که سه دهم درصد افت ناامیدکننده داشته است.
همه این مراحل یعنی که دادههای ما هرگز کامل نیستند، اما منظور این نیست که دادهها دروغین یا با سوگیری هستند. معمولا میتوان فرض کرد که اگر خطایی وجود دارد با گذشت زمان همدیگر را خنثی میکنند.
● چکار کنیم تا ستارهشناسان پیشگو به نظر رسند
اقتصاددانان در همه این دادهها غور و تعمق کرده و آنها را با هم ترکیب میکنند تا پیشبینی از مسیر حرکت اقتصاد به دست آید. نرخ موفقیت آنها دستمایه شوخی و خنده شده است. جان کنت گالبرایت یک بار یادآور شد که «تنها کارکرد پیشبینی اقتصادی اینست که ستارهشناسی را قابل احترام به نظر آورد.» الن مورای از وال استریت ژورنال یک بار به طعنه گفت «اگر قدرت دید خلبانها به اندازه اقتصاددانها بد بود، شرکت قطار آمتراک همیشه سودآور میبود.» در سال ۲۰۰۶، حتی یکی از اقتصاددانانی که وال استریت ژورنال نظرشان را درباره آینده اقتصاد پرسید رکود اقتصادی در سال بعد را پیشبینی نکرد.
حقیقت را بخواهیم بگوییم، پیشبینیها آنچنان هم بیفایده نیستند: در واقعیت امر، میانگین دستهای از پیشبینیها، دقیقتر از صرفا این فرض است که سال آینده شبیه امسال خواهد بود. با وجود تمام ریشخندها و دست انداختنهایی که اقتصاددانها سزاوارش هستند، آنها هنوز مورد تقاضای زیاد بنگاههای اقتصادی، دوایر دولتی و سرمایهگذاران هستند که پیشبینی بد را به اصلا پیشبینی نداشتن ترجیح میدهند. حتی یک پیشبینی اشتباه، نور تازهای بر رفتار اقتصاد میتاباند و به ما کمک میکند تا تصمیمات خود را وارسی کرده و قاعدهمندتر سازیم.
انبوهی از پیشبینیهای ریز و درشت اقتصادی به رایگان در دسترس هستند (با اینحال این جمله را هم به یاد داشته باشید که هر چقدر پول بدهید همانقدر هم آش میخورید!) روزنامه وال استریت ژورنال هر ماه از حدود ۵۰ نفر پیشبینیکننده نظرخواهی کرده و نظرات آنها را به صورت آنلاین منتشر میسازد. نشریه اکونومیست یک بار در ماه از اقتصاددانان نظرخواهی کرده که یا پیشبینی آنها یا پیشبینی سازمان پیشبینی کننده خواهرخوانده خود به نام واحد اطلاعات اکونومیست (EIU) را هر هفته برای حدود ۴۰ کشور در دو صفحه آخر نشریه منتشر میکند. صندوق بینالمللی پول، دفتر بودجه مجلس نمایندگان آمریکا، سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) و هیات کنفرانس هم هستند که همگی پیشبینیهای منظم و بدون سوگیری منتشر میکنند.
اگر بخواهید میتوانید اقتصاددانان را کلا نادیده گرفته و پیشبینیهای خودتان را بر اساس نماگرهایی که به صورت سنتی جهتگیری اقتصاد را از پیش خبر میداده است (نماگرهای پیشرو) تنظیم کنید. هیات کنفرانس ۱۰ شاخص- از عرضه پول گرفته تا میزان تقاضای بیمه بیکاری- را در یک شاخص واحد ترکیب کرده و یک بار در ماه منتشر میکند. این شاخص چند ماه جلوتر از تغییرات در تولید ناخالص ملی، از این تغییرات خبر میدهد اگر چه اغلب اشتباه هم دارد.
از میان نماگرهای زیادی که میتوان نگاه کرد، بازارهای مالی در بین بهترین نشانگرهای پیشرو رشد اقتصادی هستند. سرمایهگذارها مرتب میلیونها تکه اطلاعات جدید- از دریافتی شرکتها گرفته تا برداشت محصول غلات- را غربال میکنند و آنچه آنها میآموزند دایما در قیمت سهام، کالاها و اوراق قرضه بازتاب پیدا میکند. بازار سهام اغلب اوقات چرخش در اقتصاد را از ۱ تا ۱۲ ماه جلوتر از زمان وقوع آن به فعالان اقتصادی خبر میدهد. وقتی نرخ بازده اوراق قرضه برابر یا زیر نرخ بهره هدف فدرال رزرو باشد یک منحنی بازده خوابیده یا وارونه به وجود میآورد، با رکود اقتصادی معمولا یک تا دو سال فاصله داریم. برگردان این حالت، که نرخ بازده اوراق قرضه کاملا بالاتر از نرخ بهره هدف بانک مرکزی است- معمولا به معنای بهبود شرایط اقتصادی خواهد بود.
سرمایهگذاران از آن دسته آدمهای دمدمی مزاج هستند، به طوری که قیمت سهام و نرخهای بهره اغلب علائم نادرستی میفرستند. پل ساموئلسون اقتصاددان برنده جایزه نوبل یک بار به شوخی گفت نماگرهای بازار سهام توانستند نه تا از پنج رکود اخیر را پیشبینی کنند. سقوط بازار سهام در سال ۱۹۸۷ را به یاد دارید؟ هنوز سه سال مانده بود تا به دنبال آن سقوط، رکود اقتصادی به وجود آید.
گرگ آیپی
مترجم: جعفر خیرخواهان
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست