سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
رقابت بر سر نابودی تالاب گندمان بالا گرفته است
تالاب گندمان که علاوه بر خشکسالی و محرومیت از حقابه طبیعی با برداشت بیرویه آب برای کشاورزی نیز روبهرو بود، اکنون مورد هجوم افراد سودجویی قرار گرفته که برای تهیه علوفه به جان نیزارهای این تالاب در آستانه ثبت بینالمللی افتادهاند. تالاب گندمان، در نزدیکی شهر گندمان از شهرستان بروجن، ۹۸۰ هکتار وسعت دارد و پوشش گیاهی آن را عمدتا گونههای حاشیهای و نمپسند تشکیل میدهد. نیزارهای تالاب همواره محل مناسبی برای لانهگذاری پرندگان بوده است. با این حال تالاب اکنون حال و روز خوشی ندارد.
هومان خاکپور، دیدهبان طبیعت بختیاری، معتقد است که حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد این تالاب در معرض خشکی قرار گرفته که دو دسته عوامل انسانی و طبیعی باعث شده تا این وضع بر تالاب حاکم شود. قسمتهایی از تالاب در دامنه کوه کلار است و ارتفاعات بالای این کوه دارای منابع برفی است که اغلب یک سال دوام دارد و تا سال بعد میماند. این منطقه که حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد از سطح تالاب را شامل میشود و هنوز در بخشهایی از آن میتوان محلهای کوچکی از آب را پیدا کرد، پوشش به نسبت مناسبی دارد و میتوان امید داشت که پرندهها بتوانند از آن استفاده کنند. غیر از این ۲۰ تا ۳۰ درصد تالاب در حاشیه کوه کلار، باقی تالاب عملا خشک شده است.
عامل طبیعی که این وضع را در تالاب ایجاد کرده خشکسالی است که بر سراسر کشور حاکم شده و تمام زیستبومهای کشور از آن آسیب دیده است، اما به اعتقاد خاکپور، مهمترین عاملی که الان باعث شده این تالاب و خیلی از تالابهای کشور به این سرنوشت دچار شوند عوامل انسانی است که شرایط خشک حاکم بر سرزمین ما را در این چندسال تشدید کرده است.
به گفته او، این واقعیت را باید بپذیریم که سرزمین ما، ایران، در یک منطقه خشک واقع شده و خشکسالی یک پدیده کاملا طبیعی است. ما باید مدیریتمان را طوری طراحی کنیم که با وجود این شرایط خشک که بر کشور حاکم است بتوانیم طبیعت و زیست بومما را همچنان داشته باشیم.
خاکپور تاکید میکند که ما با دخالتهایی که در این عرصه داشتهایم، این شرایط را تشدید کردهایم و وضع را به این شکلی که الان دیده میشود رساندهایم. یکی از عوامل انسانی این وضع چرای مفرط دام است. به گفته این کارشناس منابع طبیعی، بین آبادیهای اطراف تالاب یک حالت رقابتی ایجاد شده است، تا جایی که حتی کسانی که خودشان دام ندارند از مناطق دیگر دام اجاره کرده و به تالاب آوردهاند. این چرای مفرط در تالاب باعث شده که هم سطح پوشش تالاب کم شود و هم این که دیگر هیچ حاشیه امنی برای پرندههایی که زیستگاهشان در تالاب است و لانههایشان به جا نماند.
از سوی دیگر کل حقابهای که از مناطق اطراف وارد تالاب میشود نادیده گرفته شده است. آنگونه که خاکپور میگوید مهمترین منبع تامین آب این تالاب در طول تاریخ از تالاب بینالمللی چغاخور بوده است، اما حدود ۲۰ سال پیش روی تالاب چغاخور یک سد احداث و تالاب را عملا به یک دریاچه ذخیره آب تبدیل کردند تا از آنجا آب را برای بخش صنعت یا برای بخش کشاورزی به دشت بروجن منتقل کنند. این سدی که احداث کردند باعث شد آبی که در سالهای گذشته وارد تالاب گندمان میشد دیگر به این تالاب نرسد، رودخانه آقبلاغ خشک شود، تمام آبزیانی که در مسیر رودخانه آقبلاغ بودند همه از بین رفتند و به این فصل که میرسیم، در حال حاضر دیگر هیچ آبی وارد تالاب گندمان نمیشود.
خاکپور که در نقطهای مسلط بر تالاب ایستاده، سطح تالاب را به خبرنگار جامجم نشان میدهد و میگوید: «اگر دقت کنید اطراف تالاب مرغزارهایی است که عموما به زمینهای کشاورزی تبدیل شده است. تقریبا میشود گفت در تمام این زمینهای کشاورزی اطراف تالاب چاه حفر شده است و متاسفانه نظارتی هم روی برداشت مجاز این چاهها انجام نمیشود. پیش از این چاهها عموما چاههای گازوئیلی بود که مثلا یک روز سوختشان نبود و یک روز شرایط دیگری داشتند و کلا هم موتورشان امکان برداشت خیلی زیادی نداشت و بنابراین قبلا آب کمتری برداشت میشد. اما از زمانی که چاههای موتورگازوئیلیمان را به موتورهای برقی تبدیل کردیم حجم برداشت آب از منابع زیرزمینی بشدت بالا رفت. متاسفانه نظارت درستی هم روی میزان مجاز برداشت در چاههای مجازمان در کار نیست تا چاههای مجاز بر اساس میزانی که در پروانههایشان تعیین شده آب برداشت کنند. نهایتا چاهها چندین برابر میزان مجاز آب برداشت کردند و سطح سفرههای آب زیرزمینی را در منطقه بشدت پایین بردند. حالا خود کشاورزان هم مجبورند که هرساله کفشکنی کنند و عمق چاههایشان را بیشتر پایین ببرند تا به منابع آب دسترسی پیدا کنند. این نوع استفاده از آب در بخش کشاورزی و نبود ساماندهی موضوع راندمان آبیاری در این بخش، خودش به عنوان یکی از مهمترین تهدیدهای تالاب گندمان مطرح است.»
علاوه بر این که نظارت درستی روی میزان برداشت چاههای مجاز وجود ندارد، تعداد زیادی هم چاه غیرمجاز هست که از اصل به صورت غیرمجاز حفر شده است. به اعتقاد خاکپور، آب منطقهای که متولی این مسأله است در گام نخست باید واقعا چاههای غیرمجاز را پلمب کند و به این چاهها اصلا اجازه برداشت داده نشود. سپس روی چاههای مجاز هم کنتورهای هوشمند نصب کنند تا برداشت قابل مدیریت باشد. او تصریح میکند حتی اگر واقعا با مطالعه به این نتیجه برسیم که افت سفرههای آب زیرزمینی در تالاب به حدی رسیده که وضع نگرانکننده است باید اصلا در یک برهه پنج ساله کشاورزی را در این عرصه ممنوع و حقوق کشاورزان را برای این پنج سال پرداخت کنیم و به هیچ عنوان اصلا اجازه ندهیم که آب برداشت شود تا در این فاصله بتوانیم سطح سفرههای آب زیرزمینی را به تعادلی برسانیم که هم تالابمان حفظ شود و به شرایط عادی برگردد و هم کشاورزیمان کشاورزی پایدار شود. در این حالت خواهیم توانست در این پنج سال با استفاده از کمکهای اعتباری مثل تسهیلات بانکی و مانند آن که ارائه میشود روی شیوههای آبیاری کار کنیم و شیوههای کنونی را تغییر دهیم و آبیاری را مکانیزه کنیم تا بتوانیم با آب کمتری همین میزان تولید را در واحد سطح به دست آوریم.
علاوه بر این چاههای سطح تالاب، برخی از ساکنان روستاهایی که اطراف تالاب است در خانههایشان به صورت غیرمجاز چاه حفر میکنند و بعد آب را تا مزارعشان لولهکشی میکنند. خاکپور این کار را نوعی آبدزدی عنوان میکند و میگوید: «متولیان امر که در این مورد هم خود ما یعنی منابع طبیعی، هم سازمان محیطزیست و هم آب منطقهای باید نظارت کنند و اجازه ندهند که این آبدزدی رخ دهد و آب تالاب را مخفیانه به اراضی کشاورزی منتقل کنند، آن هم اراضی کشاورزیای که به صورت غرقابی آبیاری میشود. متاسفانه کاری که این افراد میکنند همان ضربالمثل معروف بر شاخ نشستن و بن بریدن است. اینها با آبدزدی ممکن است منافع کوتاهمدتشان حتی تا دورهای چهار پنج ساله دنبال شود، اما در درازمدت سفرههای آب زیرزمینی اینجا بشدت پایین میرود، تالاب خشک میشود و فرونشست زمین رخ میدهد. بعد این تالاب کانون گرد و غبار میشود؛ گرد و غباری که روی سر همین افراد و زمین کشاورزیشان میریزد و روزی میرسد که دیگر نه آبی باشد و نه دیگر این افراد بتوانند اینجا زندگی کنند.»
عامل دیگری که در سالهای اخیر اضافه شده برداشت علوفه دستی است. در همین بخش ۲۰ درصدی از تالاب که پوشش نسبی خوبی دارد و میتوان امیدوار بود که پرندگان بیایند و لانهگذاری کنند، با دستگاه کمباینی که در نیزارهای سطح تالاب فعالیت میکند علوفه برداشت میکنند. به اعتقاد خاکپور، کسانی که این کار را میکنند دو هدف دارند. یکی این که علوفهای که برداشت میکنند را در برخی مناطق کمباین کنند و علوفه برای زمستان دامشان تامین کنند؛ دیگر این که عدهای از دامداران هم این علوفه را برداشت و اینجا دپو میکنند، به این امید که این تالاب برایشان تبدیل به یک چراگاه شود و علوفههای یکساله کوچک در آن رویش کنند که خوشخوراکتر است و دام بهتر استفاده میکند. نیزارهای کنونی خیلی نمیتواند مورد استفاده دامداران باشد، چرا که به اصطلاح «علوفه خشبی» است و مورد استفاده دام قرار نمیگیرد، ولی وقتی این علوفهها برداشت شود، علوفهای که سال بعد در تالاب سبز میشود یک علوفه خوشخوراک است که تالاب را به چمنزار یا مرتعی برای استفاده دام تبدیل میکند.
پیگیریهای خاکپور در بحث برداشت علوفه حساسیت ویژه مدیرکل محیطزیست منطقه را دنبال داشته است: «ایشان با حساسیت شخصا در منطقه حاضر شدند، اما متاسفانه میبینیم که در بروکراسی تصمیمگیری اداری درماندهایم. یکی از مشکلات ما واقعا این است که متاسفانه تصمیمگیری با سرعت لازم اتفاق نمیافتد و زمانی این تصمیمگیری به نتیجه میرسد که دیگر هر اتفاقی قرار بوده در طبیعت بیفتد متاسفانه افتاده است. برای مثال ما الان چندروز تعطیلی داریم که تا این تعطیلی به پایان برسد و فرآیند تصمیمگیری شروع شود این افراد از این فضای تعطیلات که بر کشور حاکم شده سوءاستفاده کردهاند و این که حالا بعد از آن چه تصمیمی گرفته شود دیگر تاثیری روی تالاب ندارد. حتی اگر برخورد قضایی هم با آن افراد شود تالاب دیگر از بین رفته است. اصلا ما خیلی دنبال برخورد قضایی نیستیم، ما دنبال این هستیم که نگذاریم این تخلفات اتفاق بیفتد. منطقه از نظر کمی و تعداد محیطبانی که در مقایسه با دیگر مناطق دارد، از وضع خوبی برخوردار است، یعنی دو سه محیطبان در حدود یکهزار هکتار که وسعت تالاب گندمان است داریم، در صورتی که به طور میانگین در هر ده تا ۱۲ هزار هکتارمان یک محیطبان داریم.
با توجه به این موضوع و وضع که اینجا هست انتظارمان از سازمان محیطزیست این است که مامورهای منطقه با هشیاری بیشتری برخورد کنند و در همان گام اول اجازه ندهند که این گونه برداشتها اتفاق بیفتد که بعد احتیاجی به تصمیمات مقامات بالا یا عالیترین مقامات اجرایی شهرستان و استان مثل شورای تامین یا فرماندار یا کس دیگری شود و بعد تبعات اجتماعیاش به دنبال بیاید. متاسفانه الان سهلانگاری ما در برخورد، باعث شده که مردم روستاهای اطراف همه در یک حالت رقابتی قرار بگیرند و هر کس سعی کند به نوعی منفعت خودش در برداشت از تالاب را به حداکثر برساند.»
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست