پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

شیخ بهایی


شیخ بهایی

بهاء الدین محمد بن حسین بن عبد الصمد معروف به شیخ بهائی علامه جهان بشریت مستجمع کمالات انسانیت, که به وجود عزیزش قامت دین استوار و تشنگان دانش را از سرچشمۀ علوم زلالش سیراب, شخصیتی که شهرت او بر همه آفاق پیچید و خامه استوارش بر صفحۀ گیتی همه جا را کشید, و تألیفات و تصنیفاتش همۀ عالم را رسید

بهاء الدین محمد بن حسین بن عبد الصمد معروف به شیخ بهائی علامه جهان بشریت مستجمع کمالات انسانیت، که به وجود عزیزش قامت دین استوار و تشنگان دانش را از سرچشمۀ علوم زلالش سیراب، شخصیتی که شهرت او بر همه آفاق پیچید و خامه استوارش بر صفحۀ گیتی همه جا را کشید، و تألیفات و تصنیفاتش همۀ عالم را رسید.

مدح او را نه فقط علمای مذهب نمودندی، بلکه تمام علمای بزرگ اسلام و همۀ فلاسفه و دانشمندان جهان. زیرا آنچه او در آن زمان بنمودی بشر را به عصر فضا ننمودی و عقل بشر متحیر که او چگونه اعجوبه ای بودی. شیخ بهائی شهرت جهانی دارد و در ردیف دانشمندان بزرگ چون بوعلی سینا فارابی و مرحوم خواجه طوسی جهان علم و دانش او را می شناسد و شرق و غرب جهان تا به امروز متحیر از افکار این نابغه بزرگ الهی. آن روزی که شیطان بزرگی اصلا در جهان نبود و اروپا در خواب هفتصد ساله فرو رفته بود امثال مرحوم خواجه ها و همین شیخ بهائی به برکت اسلام بیدار بودند و جهان بشریت را در قرون گذشته به نور علم و دانش و معرفت الهی آذین بستند.

این بزرگ نابغه جهان در غروب آفتاب (دانش غرب) به روز چهار شنبه سیزدهم ذیحجه سال ۹۵۳ در جهان شرق طلوع نمود و در بیت علم و دانش نشو و نما نمود و نزد پدر استادش و اساتیدی چون شهید ثانی و مرحوم یزدی و دیگر اعلام جبل و شام و عراق و ایران در علوم مختلف غوطه ور بود و به کلیه دانشهای آن روز بشری عقلی و نقلی طبیعی و ریاضی و اجتماعی و سیاسی فرهنگی و... دست یافت و همانطور که قبلا اشاره شد به اتفاق پدرش وارد ایران گردید و دیری نپائید که در اصفهان به گرد خود افاضلی از علما در رشته های مختلف عقلی و نقلی پرورش داد که این علما اساتید بعدی جهان تشیع در رشته های مختلف علوم اسلامی گردیدند و برای آشنائی با علمای آینده خود به ذکر بعضی از افاضل شاگردان مکتب او اشاره می نماید ملا صدرا، فیض، فیاض (مرحوم لاهیجی)، میرزا رفیع نائینی، مجلسی اول، ملا محمد صالح، سید ماجد، حاج ملا خلیل قزوینی، حاج ملا محمد شریف، نظام الدین محمد، سبط الشهید، فخر الدین طریحی، ملا حسن علی شوشتری، ملا محمد عاملی، زین الدین بحرانی، سید حسن کرکی عاملی، مظفر الدین شیخ علی، نظام الدین ساوجی، زین الدین برادر سبط الشهید، محمد بن خاتون عاملی، شیخ جواد کاظمی، ملا علی شوشتری، ملا خلیل قائینی، سید قاسم طباطبائی، ملا عبد الله اصفهانی، ملا عبد الله تونی، سلطان العلمای اصفهانی، فخرالدین عاملی، شیخ محمود جزائری، سید جزائری، ملا محمد عاملی، زین الدین بحرینی، محقق قزوینی، محقق خوانساری، محقق سبزواری، سید ابو القاسم فندرسکی، میرزا محمد شیروانی و چند نفر دیگر... که اگر حیاتی باشد به ذکر اکثر این افاضل می پردازیم و متوجه می شویم که بعد از مدتی اغلب اینها مرجعند و استادعلمائی امثال مرحوم مجلسی دوم مرحوم آقا جمال خوانساری، فاضل هندی، سید صدرالدین قمی، شیخ خواجوئی صاحب حدائق،وحید بهبهانی و امثال همین علما اساتید امثال سید بحرالعلوم میرزای قمی و سید صاحب ریاض و شریف العلما و صاحب ضوابط و صاحب جواهر و شیخ انصاری و امثال همین علما اساتید امثال میرزای شیرازی و علامه یزدی و مرحوم اصفهانی و مرحوم حائری یزدی بودند تا برسد به عصر حاضر... که اکثر علمای نامبرده در حوزه ایران و مخصوصا حوزه های عراق در طول سالیان متمادی افاضلی متعدد گرد شمع وجودشان کسب دانشها نمودند و با تدریس علوم اسلامی و تدوین کتب فقهی و اصولی و تفسیری و حدیثی یا کلامی و منطقی و فلسفی جلوه و روحانیت توأم با حقانیت خاصی به مکتب ما داده اند ـ که در حقیقت نمایان گر حقایق مکتب جعفری علیه السلام در سایه کتاب و سنت و اجماع و عقل بوده اند.

بیننده عزیز: صاحب روضات به نقل از سید مدنی صاحب سلافه در وصف شیخ بهائی جملاتی چنین می آورد: معظم له نشان پیشوایان با نشان و بزرگ دانشمندان اسلام و ایمان دریای متلاطمی که امواج آن را فضائل وی به وجود آورده و دانشمند فحلی که همگی ریزه خوار سفره کمال او بوده و کوه معارفی که از هیچ باید نلرزد و صحرای سرسبزی که عرض و طول آن به حساب نیاید ماه بدری که در پرده محاق قرار نگیرد همگان از همه جا شد رحال کنند تا بر در سرای او آرام گیرند و از فیوضات او برخوردار شوند او علامه بشر است و مجدد دین در قرن حادی عشر ریاست شیعه به او منتهی و براهین قاطعه بر فضائل او گواهی همه فنون را داراست و در همه فضائل بی همتاست... همه صاحب تراجم علما که اثر آنها را در بین ترجمه سید مدنی می خوانیم شیخ بهائی را با جملاتی زیبا به خوبی توصیف نموده اند اینک به اهم تألیفات او اشاره می نماید:

جبل المتین در احکام دین، عروهٔ الوثقی در تفسیر قرآن (سورۀ حمد)، تشریح الافلاک، خلاصهٔ الحساب، بحر الحساب، جامع عباسی در فقه، زبده در اصول، صمدیه در نحو، تهذیب در نحو، حدائق الصالحین در شرح صحیفه سجادیه، حاشیه اثنی عشریه در عبادات، حاشیه قواعد علامه، توضیح المقاصد در حوادث ایام سال توشیح المقاصد، تحفه حاتمیه در اسطرلاب، شرح چهل حدیث، رسالۀ در حل اشکال عطارد و قمر، مفتاح الفلاح در ادعیه که مورد توجه اولیاء است، اثبات الانوار، رسائلی در عبادات، طهارهٔ و صوم و صلوهٔ و زکوهٔ و... فوز و امان در مدح صاحب الزمان و کشکول شیخ بهائی و چند جلد کتاب دیگر منظوم و منثور. بیننده عزیز: از مطالعه شرح حال شیخ به دست می آید که او از نوادگان حار همدان است و حار همدان هم او که مصاحب و رفیق مولی که حضرت به او فرمود: یا حار همدان من یمت یرنی و آن شاعر چه نیکو سرود: ای که گفتی فمن یمت یرنی / جان فدای کلام دلجویت/ کاش روزی هزار مرتبه من/ مردمی تا بدیدمی رویت، مولای ما. فقیر بدین حدیث من یمت یرنی ایمان دارد اما ترسم که بدان وقت که آئی تو را نشناسم و این عدم شناخت مقصرش من عاصی که اگر زلال خوردمی و نوشیدمی او را دیدمی و شناختمی و چه بسا در سایه صفا و پاکی هم اکنون نور دیده اش خاتم الاوصیاء را نیز. گویند این شیخ عزیز که او را بهائی است و ارزشش به از دنیائی پس از مدتها انتظار به او رسید اشک شوق از دیده اش سرازیر قصد گلایه دارد که معشوقا مرا مدتها است آرزوی دیدار به راه افتادند در کوچه خلوت به حجره محقر رسیدند که پاره دوزی در آن نشسته که گوئی سالها است با رفیق شیخ بها بنشسته پس از مقداری صحبت شیخ مقام پاره دوز دانستی که چیست و آن سرور راه رسیدن به معشوق به او آموخت و ناپدید شد و زبان حال شیخ چنین زمزمه: آئینه شو و جمال پری طلعتان طلب/ جاروب کن خانه و پس میهمان طلب ـ شیخ به فکر جاروب دل و اندرون بود و شرح حالش بخوان که: آنکه به زمان عباس، در نهایت نعمت و ناز، و در همه محافل شمع و چراغ، و در خانه با محدثه ای هم خواب و همه ارکان دولت او را خدمتگذار... ناگهان کسوت درویشی پوشیدی و ناشناس از این دیار به آن دیار گشتی تو گوئی گمشده دارد و به دنبال او می دود من ندانم این چه گمشده است؟

و این چه عشقی است بدان؛ به کجا می رود؟ و که را می طلبد خانه به خانه! مطلوب او حتما از تاج و تخت مملکت بهتر، بلکه از دنیا و هر چه در اوست بسی برتر آنچه در درون اوست در درون همه کس هست و این گمشده که خیلی به ما نزدیک است نه فقط گمشده او بلکه مطلوب همه انسانها است اما افسوس که به دنبال آن به بیراهه می رویم آری فقیر نیز به بیراهه رفت و از مقصد اصلی که ترجمه شیخ بود به حاشیه رفت اما گاه به حاشیه رفتن اختیاری نیست و این شیخ عزیز را اشعاریست دلسوز و جانگداز که به خلوت اشعار او خوانی و به راه گمشده ات نالی که او چون سجاد معبود را گرید و چون علی به معشوق خود عشق ورزد. رحمهٔ الله علیه ۱۰۳۱ در خاتمه با دلی سوزان و اشکی ریزان مطالبی القا شد و تو نیز اگر به مشهد مقدس روی و مدفن شیخ زیارت کنی لابد فقیر را به حرم مطهر دعا کنی انشاء الله.

http://poroge.parsiblog.com/-۲۳۱۷۷۳.htm