شنبه, ۲۰ بهمن, ۱۴۰۳ / 8 February, 2025
مجله ویستا

داستان تنهایی یک قهرمان


داستان تنهایی یک قهرمان

«سیزده ۵۹» حکایت جنگ نیست، داستان تنهایی است. مردی پس از ۲۰ سال کما چشم بازکرده و می‌بیند آدم‌هایی که می‌شناخته عوض شده‌اند و او با کوله‌باری از درد در شهری بی‌در و پیکر همرزمانش …

«سیزده ۵۹» حکایت جنگ نیست، داستان تنهایی است. مردی پس از ۲۰ سال کما چشم بازکرده و می‌بیند آدم‌هایی که می‌شناخته عوض شده‌اند و او با کوله‌باری از درد در شهری بی‌در و پیکر همرزمانش را جست‌و‌جو می‌کند. تلخی در فیلم سامان سالور موج می‌زند. تلخی جنگ و تنهایی و غربت. موسیقی هم به کمک این فضا می‌آید و بغض تماشاگر می‌شکند، آن هم پس از سال‌ها، چنان که در «آژانس شیشه‌ای» برای حاج کاظم. این تلخی در خدمت است تا به مفهوم جنگ - که ذاتاً تلخ است - در فیلم کمک کند.

«سیزده ۵۹» فیلم تأثیرگذاری است. با فصلی زیبا از نبرد رزمندگان در سالهای آخر جنگ آغاز می‌شود.کارگردان در همان ابتدا با تصاویری منحصر به فرد و بهره‌گیری از عنصر صدا مخاطب را در صندلی میخکوب می‌کند تا بتواند در آرامش داستان اصلی را تعریف کند. فیلمنامه اثر لحظات و فضاهایی دارد که می‌تواند تنهایی سیدجلال را به خوبی نمایش ‌دهد و بازی پرویز پرستویی هم به این ماجرا کمک می‌کند اما متن با ضعف‌هایی همراه است که از جمله آنها رویکرد احساسی و شعارزدگی به جای تأمل در عناصر دراماتیک است.

البته ممکن است بگویید این نگاه سازنده است و فیلم تو یک چیز دیگر می‌شود اما به زعم من نویسنده می‌توانسته برخی از شخصیت‌ها را (مثل دوست نامزد باران) حذف کرده یا روی عمران شهری کمتر تمرکز کند و به جایش روی جزئیاتی مثل فرار سید جلال از بیمارستان، تضادهای آن دوره و این دوره از نگاه قهرمان قصه، تلاش گروه فیلمساز برای بازسازی آن دوره (رجوع کنید به فیلمی مثل «خداحافظ لنین» و تلاش پسر فیلم برای عادی‌سازی فضا) و یا روابط احساسی او با همسرش و یا خارج شدن تدریجی حاجی از کما تمرکز کند. با این حال «سیزده ۵۹» فیلمی قابل بحث و دیدنی از آثار موسوم به ژانر دفاع مقدس است که می‌تواند نمونه خوبی از آثار کم هزینه و موفق به شمار بیاید هر چند که فیلم در مورد جنگ نیست و به دوران پس از جنگ می‌پردازد.

بد نیست از تدوین و فیلمبرداری خوب، همچنین بازی عالی پرویز پرستویی یاد کنیم که یقیناً بدون پرستویی فیلم ناقص است بویژه آنکه نگاه این بازیگر در فیلم جاری است.

سامان سالور که سه فیلم اساساً ضد قصه و به اصطلاح فستیوالی ساخته (که هیچکدام به نمایش عمومی در نیامده‌اند) این بار با اثری قصه‌گو به میان آمده که در عین داستان‌گویی ساختار مناسبی دارد و گرچه ناپختگی در آن دیده می‌شود اما گام خوبی برای اوست تا به عنوان کارگردانی با قابلیت‌های تازه معرفی شود.