یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
مجله ویستا

در اندوه شهادت زهرای مرضیه (س)


در اندوه شهادت زهرای مرضیه (س)

● خطبه ای برای تاریخ
در بازبینی حوادث تلخ پس از شهادت پیامبر اکرم(ص) به دو جنبش متضاد برمی خوریم که از منظر رفتارشناسی ایدئولوژیک، تداعی گر دو قطب واگرا هستند; جنبش اول می کوشید …

خطبه ای برای تاریخ

در بازبینی حوادث تلخ پس از شهادت پیامبر اکرم(ص) به دو جنبش متضاد برمی خوریم که از منظر رفتارشناسی ایدئولوژیک، تداعی گر دو قطب واگرا هستند; جنبش اول می کوشید روش پیامبر(ص) را در اداره امور امت مسلمان دنبال کند و به تعبیر دیگر می خواست نگاهبان سنت نبوی باشد.

اما حرکت دیگر مبتنی بر اجتهاد شخصی و به تناسب پیشرفت زمان، تجدید نظر در نظام سیاسی و برخی از ارکان موضوعه نظام حقوقی دین را ضروری می دانست و معتقد بود سنت گرایان، واقعیت را آنچنان که باید درک نمی کنند و این دگرگونی و تغییر رویه در نظام تصمیم گیری و سیاست گذاری، متناسب با واقعیات موجود و به سود مسلمانان خواهد بود و به تقویت قدرت مرکزی و حفظ وحدت اسلامی منجر می گردد.

خاندان پیامبر(ص) و گروه اندکی از یاران ایشان، پیشروان و رهبران حرکت نخست بودند و جمع کثیری از مهاجران و انصار رهبری جریان دوم را بر عهده داشتند; اما سوالی که در ابتدای مسیر بررسی و تحلیل آن برهه ضروری می نماید این است که چه شرایطی دختر پیامبر(ص) را ناچار ساخت تا پیشرو سنت گرایان گردد؟ سوال دیگر نقش مکتبی حضرت زهرا(س) در تحولات مدینه النبی پس از رحلت پیامبر اکرم(ص) است و پاسخ به چنین مساله ای از آنجا حیاتی جلوه می کند که بدانیم حتی در زمان معاصر نیز برخی بر این تصورند که انقلاب کلام ایشان و ابلاغ خطبه مسجدالنبی حرکتی در راستای اعتراض به غصب خلافت علی(ع) یا مصادره فدک بوده و در واقع ارزش های این حرکت متدبرانه تحت الشعاع چنین برآورد و سنجشی از تاریخ آن دوره قرار گرفته است؟

در پاسخ به سوالات مطروحه باید به این نکته توجه داشت که گفتگوی صورت گرفته میان حضرت زهرا(س) و خلیفه اول اهل تسنن از آنجا پدیدار شد که اگر امروز نظامی عادلانه و اصلی تثبیت شده به سود دسته ای خاص تغییر یافت، چه کسی تضمین می کند که در آینده اصل های دیگر دگرگون نشود؟!

به واقع وقتی در همان روز رحلت نبی اکرم(ص) پیمان نامه غدیر زیرپا نهاده می شود و فردی برای پایبندی به این معاهده، یاری رسان خاندان نبوت نمی شود در فرداهای دیگر که تنها نام و یادی از رسم و آموزه قرآن و وحی باقی بود آیا می توان راهی برای بازگشت به سنت نبوی پیدا کرد؟

جواب این سوال هنگامی محرز شد که جامعه پس از ۲۵ سال پی به اشتباه خود برد و به سوی امام علی(ع) متمایل شد اما دیگر کار از حد فراتر رفته بود و ائتلاف اشرافیت کهن اجازه برقراری عدالت را نمی داد و اگر هم با نیروهای خود در یک آوردگاه شکست می خورد اما زنجیره ائتلافش به آن حد گسترده بود و سیستم حکومت کسرایی چنان ذهن و منش جامعه را درگیر دنیا و ظواهر آن ساخته بود که یا در جمل با شتر سرخ موی، نمادی تقدس گون و عوام فریب را برای مبارزه با عدالت برمی افراشت یا در صفین و هنگامه شکست تمامی تدبیرها، سیاست دین علیه دین و استراتژی نیزه مقدس را به کار می گرفت و حتی از استراتژی نوک قله و ترور رهبر عدالت پیشه جامعه در محراب عبادت غافل نمی شد.

مبتنی بر آنچه برشمردیم حضرت زهرا(س) در افق، دور مهجوریت دین را می دید و برایش روشن بود که اگر رسم بازگشت به قرآن متوقف شود و روش حکومت الهی جای خود را به سیرت دوره جاهلی دهد، میوه ای تلخ چون حکومت سفلگان و منافقان را به دنبال خواهد داشت و در پرتو همان نگاه بود که ذهنش کربلا را به عینه دید و شهادت غریبانه دردانه اش حسین و مویه و اندوه ناتمام دخترش زینب او را به بیان خطابه ای بیدارگرانه در مسجدالنبی کشانید; زیرا به خوبی آینده ای نزدیک را می دید که میراث بران حکومت عمر یعنی باند اموی با تفکر و بینش نژادپرستانه و جاهلانه خود رسم برابری و مساوات اجتماعی را زیر سوال خواهند برد و با درپیش گرفتن توحش، فرهنگ ناب قرآن را دستمایه تفسیر به رای های مکرر خود می کنند.

اما افسوس که جامعه بی بصیر، ندای ذهنی دختر پیامبر(ص) را درک نکرد و خطبه مدبرانه او را سرمشق زندگی قرار نداد تا اینکه در محرم ۶۱ هجری در صداهای ناهنجار و گوش خراش جانیان نینوا، حقیقت خطبه زهرای مرضیه را درک نمود اما دیگر دیر شده بود.