چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

چه کسی بود تو را زد نیما


چه کسی بود تو را زد نیما

حکایت کودک آزاری همچنان باقی است

کودک‌آزاری... گریزی نیست؛ نمی‌توان چشم‌ها را بست و نمی‌‌توان گریخت چرا که «بنی آدم اعضای یکدیگرند» البته اگر آن را باور داشته باشیم. نیما کودک خردسالی است که قربانی این رفتار کریه شده است...

داستان کامل آنچه رخ داده را در سمت چپ صفحه می‌توانید بخوانید. شرح کاملش را طبق روال در ابتدای مطلب نیاوردیم تا اگر طاقت آن را ندارید، مجبور به خواندن نشوید اما پیشنهاد می‌کنیم تحلیل موضوع را بخوانید که درباره ریشه‌های این حادثه، راه‌های جلوگیری و برخورد با آن است. شاید خود شما امروز توانستید قدمی در راه حل مشکلات کودکی در معرض آسیب بردارید.

دکتر پرویز رزاقی روان‌شناس از مشکلات روان‌شناختی والدینی می‌گوید که فرزندانشان را می‌آزارند.

● نـیـمـه پـنـهـان کـودک‌آزاری

▪ آقای دکتر! از دیدگاه روان‌شناسی کودک‌آزاری به چه معناست؟

- کودک‌آزاری به معنای هرگونه آسیب جسمی، روانی و روحی یا بهره‌کشی از کودک است که در افراد زیر ۱۸ سال اتفاق می‌افتد. انواع کودک‌آزاری عبارتند از: کودک‌آزاری جسمی، جنسی و عاطفی. کودک‌آزاری جنسی عبارت است از دستکاری‌های جنسی، اقدام به مقاربت، مواجه کردن کودک با فعالیت‌های جنسی و... اما کودک‌آزاری جسمی شامل کتک زدن، داغ کردن، زخمی کردن و مورد آزار و اذیت قرار دادن جسم کودک می‌شود. کودک‌آزاری عاطفی هم تحقیر، سرزنش، عدم تامین نیازهای روان‌شناختی و... است.

▪ چرا بعضی از والدین اقدام به چنین کودک‌آزاری‌هایی می‌کنند؟

- شخصیت والدین در کودک‌آزاری‌ها باید مورد توجه قرار ‌گیرد. برای این کار باید به دوران شکل‌گیری شخصیت آنها برگردیم و بفهمیم والدین امروز، در دوران کودکی چه الگوهای تربیتی‌ای داشته‌اند‌ و پدر و مادر آنها، چگونه تربیتشان کرده‌اند، چه عقده‌ها و ناکامی‌هایی را تجربه کرده‌اند و امروز نوع نگاهشان به زندگی چگونه است و چه انتظاراتی از فرزندشان دارند؟

ضربه‌های روانی‌ای که والدین در مراحل مختلف زندگی متحمل می‌شوند، مانند بیکاری یا شغل نامناسب، همکار بد، خانواده از هم گسیخته و...، سیستم عصبی و روانی آنها را به هم می‌ریزد به طوری که با کوچک‌ترین رفتار کودک که مورد پسندشان نیست، او را مورد آزار و اذیت مکرر قرار می‌دهند. در واقع این کار به دلیل نداشتن مهارت‌هایی اتفاق می‌افتد که والدین باید در برخورد با کودک از آنها استفاده کنند اما هرگز آنها را یاد نگرفته‌اند و نمی‌دانند. درنتیجه با فرزندشان خوب رفتار نمی‌کنند و تنها روشی را که بلدند به کار می‌برند و آن هم ضرب‌وشتم و کودک‌آزاری است.

عامل دیگر، این است که والدین در دوران کودکی به کارهایی تن داده‌اند که برایشان خوشایند نبوده و حالا فرزندشان نیز همان رفتارها را انجام می‌دهد. در این موارد گذشته در ذهن والد تداعی می‌شود و او را عصبانی می‌کند و از آنجا که سیستم عصبی‌اش به هم ریخته است و مهارت کافی برای برخورد صحیح با فرزندش ندارد، قدرت کنترل و مدیریت رفتار خود را از دست می‌‌دهد و شروع به دعوا و کتک‌زدن فرزندش می‌کند.

گاهی هم سطح انتظارات والدین از فرزندان مشکل‌ساز می‌شود. وقتی کودک انتظارات آنها را برآورده نمی‌کند، او را آزار می‌دهند.

علت همه کودک‌آزاری‌ها به مشکلات روان‌شناختی شخصیتی خود فرد برمی‌گردد. این مشکلات ذهنی به او دستور می‌دهد کتک بزن، سیخ بزن، موهایش را بکش، پشت دستش را داغ کن، فلفل توی دهانش بریز و... و این کارها را مدام تکرار کن.

گاهی پدر یا مادر از مشکلات خلقی رنج می‌برند. خلق افسرده می‌تواند آنها را کودک‌آزار کند. خلق افسرده فقط این نیست که فرد کرخ و بی‌حال باشد، بلکه ما خلق افسرده‌ای هم داریم که در آن فرد برون‌گراست و رفتار زننده و پرخاشگری دارد. رفتار توأم با عشق، دوستی و محبت پدر و مادرخوانده‌ها با فرزندشان هم علل و دلایل روان‌شناختی دارد. ممکن است دلیل این رفتار این باشد که چون بچه‌دار نشده‌اند، همه آرمان‌ها، ایده‌آل‌ها و آرزوهایی که برای فرزندشان داشته‌اند، برای فرزندخوانده‌شان در نظر می‌گیرند. این یک دلیل روان‌شناختی از نوع مثبت است. پس حتما دلیل انسان‌دوستانه?ای در کار نیست و علت گاهی دلایل روانی است.

درک کمالات و رفتارهای انسان‌دوستانه باعث می‌شود والد نسبت به فرزندخوانده خود مهربان بماند. این افراد شخصیت سالمی دارند، چون الگوهای تربیتی آنها در گذشته مشکل‌دار نبوده است و رشد و فرآیند رشدی خوبی را گذرانده‌اند. پدر و مادر این والدین از مهارت‌های تربیتی-روانی در موردشان استفاده کرده‌اند و شخصیت آنها را سالم بار آورده‌اند. البته نوع نگاه به زندگی افراد هم خیلی مهم است. نگاه پدر و مادر گروه‌های اول پرخاشگری، تندی و ضرب‌وشتم است اما پدر و مادر گروه دوم نگاهی متفاوت دارند و خطای کودک را می‌پذیرند. آنها معتقدند خطای کودکانه را می‌توان بخشید. والدین خوب، مهارت‌های ارتباطی با کودک را فرا گرفته‌اند و می‌دانند مثلا با کودک پرخاشگر و لجباز چگونه رفتار کنند و برای مقابله، روش کتک زدن را انتخاب نمی‌کنند بلکه روش‌های تربیتی مناسب را به کار می‌برند. نگاهی که یک فرد با ساختار شخصیتی سالم دارد با نگاه یک فرد با انواع ناکامی‌ها، تعارض‌ها و مشکلات روان‌شناختی تفاوت دارد. این نوع نگاه‌ها در خانواده‌ها شکل می‌گیرد. گاهی فردی که واکنش تند و پرخاشگرانه?ای نشان می‌دهد، در خانواده‌ طلاق‌ یا خانواده‌های پرکشمکش بزرگ شده و با فرزندش همان‌گونه رفتار می‌کند که یاد گرفته است. بحث دیگر مطالعه است. والدین خوب باید از مطالعه و در مواقع لزوم از مشاوره استفاده کنند. البته همه این حالت‌ها به رفتار کودک هم بستگی دارد بنابراین باید با فرض مساوی بودن رفتار کودک و شرایط وی در هر دو خانواده، گفت کدام پدر یا مادر کودک‌آزار و کدام یک مهربان است.

▪ با توجه به آنچه گفتید، احتمال اینکه کودکانی که مورد کودک‌آزاری قرار گرفته‌اند همین رفتار را با کودکانشان داشته باشند، زیاد است.

- بله، احتمال آن بسیار زیاد است. داده‌های تحقیقی ۱۵ تا ۲۰ درصد این احتمال را تایید می‌کنند اما این داده‌ها متفاوت است و به این بستگی دارد که کار تحقیقی در کدام کشور انجام شده باشد. تحلیل روان‌شناختی کلینیکی ما می‌گوید چون فرد این الگوی رفتاری را در خود درونی می‌کند، همین الگو را در زندگی شخصی خود پیاده خواهد کرد. مثلا اگر والدین خساست داشته باشند، فرزندان هم دقیقا همانگونه خواهند بود یا فرزندان پدر و مادر بی‌محبت، به فرزند و همسر خود محبت نمی‌کنند اما گاهی فرزندان پدر و مادر خسیس یا والدین بی‌محبت، در بزرگسالی روش متفاوت و خلاف الگوهای تربیتی‌شان را در پیش می‌گیرند. این حالت به ویژگی‌های روان‌شناختی فرد بستگی دارد.

▪ برای اینکه این اتفاق نیفتد و کودکان آزاردیده همین رفتار را با کودکان خود نداشته باشند، چه باید کرد؟

- مهم‌ترین نکته این است که باید توجه محققان و به‌خصوص روان‌شناسان بالینی را به این قضیه جلب کنیم. باید به این قضیه بیشتر توجه شود زیرا مساله کودک‌آزاری در جامعه بسیار مخفی است و فقط تعداد بسیار کمی از کودک‌آزاری‌ها مطرح می‌شود. مسوولان ما باید در حوزه‌های بهزیستی، انجمن حمایت از حقوق کودکان و... شرایطی را فراهم کنند که بتوانند راهکارهای روان‌شناختی به کودکان بدهند. یعنی اگر کودکی مورد اذیت قرار گرفته است، آن را به عنوان یک آسیب‌ گذرا تلقی نکنند و به او مهارت‌های خاص را آموزش بدهند. اعتماد به‌ نفس و رضایتمندی‌‌اش را بالا ببرند، نوع نگاهش را به زندگی تغییر بدهند، از او حمایت عاطفی کنند و... تا ضایعه روانی‌ای که پس از چنین حوادثی ایجاد شده است، از بین برود و این قضیه در دل کودک عقده نشود تا در آینده با فرزند خود چنین رفتاری نکند. وقتی امکان فراگرفتن مهارت‌های روانی و زندگی با امکان سلامت روانی به‌وسیله مسوولان، نهادهای مربوط، موسسات مختلف حتی NGOها برای این‌گونه کودکان مهیا شود ضایعه روانی‌ درمان می‌شود.

▪ در کشور ما کودکان آسیب‌دیده پس از مدتی که از مراحل درمانشان گذشت، معمولا به والدینشان بازگردانده می‌شوند چقدر امکان دارد رفتارهای خشونت‌گرایانه آنها با کودکشان تکرار شود؟

- بستگی به این دارد که میزان شوک و آسیبی که به والدین وارد شده، چقدر باشد. ما معتقدیم، در مورد کودک‌آزاری شوکی که به والدین آسیب‌زا وارد می‌شود، باید شدید باشد. درواقع یکی از راه‌های پیشگیری از جرم این است که تنبیه قوی باشد. کودک‌آزاری باید جریمه و تاوان سنگینی برای فرد آسیب‌زا داشته باشد. ضمن اینکه باید به والدین، آموزش‌های فرزندپروری داد تا دوباره دست به چنین اقداماتی نزنند. اگر آموزش درست و صحیح باشد، احتمالا هرگز این اتفاق تکرار نمی‌شود ولی اگر آموزش وجود نداشته باشد، کیفیت آموزش مناسب نباشد یا نوع نگاه فرد تغییر نکرده باشد احتمال اینکه دوباره اقدام به کودک‌آزاری کند، زیاد است. حتی ممکن است رفتار خشونت‌بار تقویت شود. چون والد فکر می‌کند دفعه قبل که اتفاق خاصی نیفتاد و فقط چند روزی کودک را گرفتند و دوباره به من بازگرداندند.

همان‌طور که اشاره کردم، ممکن است رفتارهای والدین ناشی از ذهن ناخودآگاهشان باشد. سوزاندن ناحیه تناسلی یک کودک نشانه یک رفتار یا خاطره در ذهن ناخودآگاه والد است بنابراین باید برای جلوگیری از چنین رفتارهایی، روی والدین کار تحقیقاتی صورت بگیرد تا معلوم شود منشأ این رفتارها چیست اما اگر این فرآیند به خوبی انجام نشود، کودک‌آزاری تکرار می‌شود اما طوری که آثار و علایم آن روی جسم کودک نمایان نشود و پزشکی‌‌قانونی قادر به تشخیص آن نباشد. یعنی آموزش ما و عدم مدیریت نادرست می‌تواند والدین را به سمت رفتارهایی سوق دهد که کودک‌آزاری همچنان ادامه پیدا کند اما کاملا مخفی و بی‌صدا بماند. من با موردی برخورد داشتم که پدر آنچنان ناحیه تناسلی کودکش را از روی خشم فشار داد که گریه کودک به هوا رفت. این مصداقی از یک کودک‌آزاری خشن اما بدون کبودی و سیاهی است که البته اشکال مختلفی می‌تواند داشته باشد مانند عدم تغذیه صحیح کودک، انداختن کودک در انباری یا توالت و قفل کردن در روی او، وادار کردن کودک به کارهایی که در حد توان او نیست و....

سارا جمال‌آبادی

مریم منصوری