سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

صدا و تنها صدا


صدا و تنها صدا

هنر «صدا و سخن» در سینمای ایران

زمانی نه‌چندان دور، یعنی روزهایی در همین قرن شتابزده مردم ایران برای این که ببینند هنرپیشه‌های بزرگ دنیا چطور فارسی حرف می‌زنند، در امتداد گیشه سینما صف می‌کشیدند، همان زمانی که ما یکی از بهترین‌های صنعت یا به تعبیر بهتر هنر دوبله در دنیا بودیم. خاطره سینمارفتن با طعم شیرین صداهای ماندگار، دلیل خوبی است برای آن که تاریخ دوبله را در ایران مرور کنیم.

● اخبار جنگ و کاغذ‌های سخنگو

زمانی که صدا هنوز وارد سینما نشده بود، خلاصه‌ای از داستان فیلم و بعضی از دیالوگ‌ها مهم را روی کاغذ می‌نوشتند، از آن فیلم می‌گرفتند و لابه‌لای صحنه‌های فیلم می‌گذاشتند. به این نوشته‌ها «میان‌نویس» می‌گفتند. در ایران نیز گاهی بخش‌های اساسی داستان را به زبان فارسی می‌نوشتند و میان فیلم قرار می‌دادند. گاهی نیز با توجه به بی‌سوادی بسیاری از مردم، یک نفر از روی نوشته‌ها برای مردم می‌خواند که به او «نوشته‌خوان» می‌گفتند. شاید ردپای دوبله را در ایران از همین‌جا بتوان دنبال کرد، زیرا گفته شده پیش از ورود دوبلاژ حرفه‌ای به ایران، افرادی در سینماها مستقر می‌شدند و خلاصه‌ای از قصه را همزمان با نمایش اثر برای مردم تعریف می‌کردند.

در سال‌های اولیه دهه ۲۰ و همزمان با ورود سینمای ناطق به ایران، نیروهای متخاصم جنگ جهانی تمایل زیادی برای استفاده از سینما به عنوان یک رسانه در کشور ما داشتند. به همین دلیل اخبار جنگ و دیگر رویدادهای مهم به زبان گویندگان فارسی‌زبان برای مخاطب ایرانی روایت می‌شد. یکی از مهم‌ترین فیلم‌های نمایش داده‌شده با زبان فارسی، فیلمی است که خبر افتتاح راه آهن ایران را پیش از شهریور ۱۳۲۰ نمایش داد.

گفته شده است برای ایجاد تنوع در صدای راویان فیلم، گاهی گروه‌های تئاتر به سینما می‌آمدند و هریک بخشی از دیالوگ و داستان را روایت می‌کردند. به همین دلیل است که گویندگی غیرحرفه‌ای در ایران تا حد زیادی وابسته به هنر نمایش است. مصطفی سیف‌اللهی ـ مدیر استودیو سانترال ـ از کسانی بود که از حضور هنرمندان تئاتر در سینمای شخصی خود استفاده می‌کرد. برخی ستاره‌های سال‌ها بعد سینمای ایران، از تئاتر به استودیوی دوبله و سپس به سینما آمدند.

● نخستین وعده دیدار هنر دوبله ایران

نخستین دوبله در جهان به ابتکار فرانسوی‌ها و در سال ۱۹۳۱ انجام شد. این موج خیلی زود به کشورهای دیگر همچون ایتالیا، انگلستان، آمریکا و هندوستان رسید و سپس وارد ایران شد.

اسماعیل کوشان ـ نخستین مدیر دوبلاژ ایرانی ـ هنرمندی است که دوبله ایران همیشه از او یاد خواهد کرد. او که برای تحصیل به کشور آلمان رفته بود، به دلیل مشکلات ناشی از جنگ ـ ناچار شد در بازگشت به ایران مدت طولانی در ترکیه اقامت کند. ترکیه از کشورهایی بود که در آن سال‌ها وارد جریان مترقی دوبله در سینما شده بود و به همین دلیل صاحب استودیوهای مجهز صدا بود. دکتر کوشان، نخستین فیلم دوبله‌شده ایران را در ترکیه خریداری کرد و به کمک دانشجویان ایرانی و یونانیان مقیم ترکیه به فارسی ترجمه کرد. این فیلم فرانسوی «نخستین وعده دیدار» نام داشت که در ایران به نام «دختر فراری» در سینما کریستال لاله‌زار اکران شد. این اتفاق در پنجم شهریور ۱۳۲۵ و درست ۱۵ سال پس از آغاز دوبله در دنیا رخ داد. رقم موفقیت این اثر در گیشه، برای آن زمان عددی نجومی بود و موفقیت بزرگی برای او محسوب می‌شد در شش هفته نمایش به فروشی بیش از ۲۰۰ هزار تومان رسید.

کوشان در همان سال‌ها «میترا فیلم» را در تهران تاسیس کرد تا به طور حرفه‌ای پیگیر موضوع دوبله در سینمای ایران شود. استودیوی میترا فیلم محل تجمع و آشنایی بسیاری از علاقه‌مندان به هنر دوبله و حتی صدابرداری بود. اسماعیل کوشان با کمک پرویز خطیبی، نمایشنامه‌نویس مشهور آن زمان تا سال ۱۳۳۰ حدود ده فیلم را دوبله و راهی پرده سینماهای تهران کرد.

البته نباید از تلاش همزمان بنیانگذاران استودیوی «ایران نو فیلم» غافل ماند. تلاش آنها گرچه پیش از گروه کوشان آغاز شده بود، اما به دلیل آگاهی کمتر از مسائل روز سینمای جهان، در سال ۱۳۲۷ به بار نشست. منصور مبینی و جلال مغازه‌ای به همراه همکاران خود در این استودیو «مرا ببخش» فیلمی از کشور فرانسه را برای نخستین بار در استودیویی ایرانی دوبله و راهی سینما کردند. عطا‌الله زاهد، مدیر دوبلاژ این فیلم بود. اسد‌الله پیمان در نقش شش هنرپیشه این فیلم حرف زد. «کازابلانکا» شاید شاخص‌ترین فیلمی باشد که در آن سال‌ها در ایران دوبله شد. این دوبله یکی از ماندگارترین افتخارات دوبله ایران است.

بزرگ‌ترین مشکل دوبله در سال‌های نخست، نبود امکانات فنی در کشور بود. به همین دلیل فیلم‌های خریداری‌شده تا سال‌ها در کشورهایی همچون ترکیه و ایتالیا دوبله می‌شدند. از آن گذشته، سخن‌گفتن در نقش هنرپیشه‌های زن کاری بود که بانوان ایرانی تا سال‌ها از آن اکراه داشتند. مهین بزرگی، نخستین زن دوبلور ایرانی با جسارت وارد این حرفه شد و به جای هنرمندان بزرگی حرف زد.

● ورود کوچه و بازار ایرانی در فیلم‌های خارجی

تلاش‌های هنرمندان بزرگ و نیز سرمایه‌گذاران علاقه‌مند به سینما در سال‌های نخست ورود دوبله، با استقبال تماشاچیان به بار نشست. فراگیر‌شدن موج دوبله در سینما، سرمایه‌گذاران را به این فکر انداخت که از این هنر استفاده‌های بیشتری برای کمک به فروش فیلم‌ها کنند. از سوی دیگر، تلویزیون در ایران فراگیر می‌شد و باید در میان عموم مردم برای خود به دنبال مخاطب می‌گشت. یکی از راهکارها، ایرانی‌کردن فیلم‌های خارجی بود. به این صورت که اصطلاحات به کار برده‌شده با فرهنگ ایرانی همسو می‌شدند و گاهی حتی در فیلمنامه دست می‌بردند و نام شخصیت‌های فیلم را تغییر می‌دادند. این موضوعی بود که به زعم برخی کارشناسان در سال‌های افول هنر دوبله در ایران، به ضرر هنر دوبله تمام شد.

به هر حال، ترجمه فیلم ایتالیایی «فریدون بینوا» موج گسترده‌ای از استقبال سینماروهای آن زمان را به دنبال داشت. این فیلم کاملا ایرانی شده بود و حتی نام هنرپیشه اول آن به «فریدون» تغییر داده شد. آلکس آقابابیان، بنیانگذار کمپانی داریوش‌فیلم، متولی ترجمه این اثر در ایتالیا بود که در سال ۱۳۳۱ اکران شد و به کام مخاطب ایرانی بسیار شیرین آمد.

پس از آن، دوبله ایران شاهد موج مهاجرت هنرمندان به کشور ایتالیا بود. این موضوع بخصوص به دلیل حضور کمپانی‌های فیلم در این کشور و حمایت‌نشدن هنرمندان دوبله در ایران صورت گرفت. اتفاقی که حدود سال‌های ۱۳۴۰ به خاطر تشکیل سندیکای حرفه‌ای دوبله در ایران متوقف شد و رویکرد تازه در دوبله به شکل‌گیری سال‌هایی منجر شد که از آن به عنوان سال‌های طلایی دوبله ایران نام برده می‌شود.

● کیمیای دوبله و دوره طلایی صداپیشگان ایرانی

سرانجام و با پشت سرگذاشتن مشکلاتی که عموما فنی بودند، کار به جایی رسید که در دهه ۴۰، کمتر فیلمی با زبان اصلی در سینماهای کشور پیدا می‌شد. این باعث رونق هنر دوبله در ایران بود. فاصله سال‌های ۴۰ تا ۵۰ را عصر طلایی دوبله ایران می‌نامند. نسلی که با ممارست خود به موفقیت دست یافته بودند، در کنار ستاره‌های سینما محبوب مردم شدند. بسیاری از صداپیشگان، اختصاصا برای یک هنرمند خاص کار می‌کردند. تصور قهرمانان بزرگ سینمای ایران، بدون صداهای همیشگی گاهی غیرممکن بود.

این درباره قهرمانان بزرگ سینمای اروپا، هالیوود و همچنین بالیوود نیز صدق می‌کرد. هنر دوبله ایران تا جایی پیش رفت که مخاطب ایرانی، دیدن نسخه‌های بدون دوبله فیلم را با صدای اصلی هنرپیشه‌ها نمی‌پسندید.

درباره بعضی از شخصیت‌های سینمایی ـ به‌خصوص کمدین‌ها ـ می‌شود ادعا کرد دوبلورها با ابزار صدا توانستند از آنها تیپ‌های ماندگار برای سینمای ایران بسازند. به طوری که بعد از فوت صداپیشه مخاطب دیگر نقش‌ها را به‌سختی باور می‌کرد. این اتفاقی است که این روزها دیگر شاهد آن نیستیم. به جای آن هنوز در کوچه و خیابان و نیز فیلم‌های طنز شاهد تقلید صدای این بزرگان هنر صدا و سخن در کشور هستیم. نام‌های بزرگی که بسیاری از آنها هنوز در استودیوهای کوچک دوبله مشغول کار هستند، اما بار گذر از سینمای صامت به سینمای ناطق را به شکلی هنرمندانه به دوش کشیدند.

● بی‌قهرمان، بی‌صدا

البته با تجهیز‌شدن استودیوهای صدا، کاهش کیفیت بسیاری از فیلم‌های موسوم به فیلمفارسی و نیز افزایش چشمگیر کمپانی‌های دوبله و افتتاح سالن‌های سینما و نیاز به تأمین آپارات این سینماها در سال‌های دهه ۵۰ دوبله ایران، رونق خود را به مرور از دست داد.

به نظر می‌رسد، هنر دوبله تا حد زیادی وابسته به حضور قهرمان‌هاست. در سال‌هایی که فیلم‌ها به سمت بازاری‌شدن پیش می‌رفتند، حضور قهرمان‌هایی که نیاز به صداهای باصلابت داشته باشند نیز کمرنگ می‌شد. البته همیشه امثال مرحوم علی حاتمی بودند که فیلم‌هایی با قهرمان‌های بزرگ و دیالوگ‌های مسحور‌کننده بسازند و برای آن نیاز به صداهای بزرگ داشته باشند.

از حق نگذریم در سال‌های دهه ۵۰ و در گیر و دار پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نسل تازه‌ای از دوبلورها در کنار پیشکسوتان تربیت می‌شدند که در سال‌های دهه ۶۰ بار دوبله فیلم‌های ایرانی را به دوش می‌کشیدند. پس از انقلاب اسلامی بسیاری از صاحبان صنعت سینما، به سراغ آرشیو خود رفتند و دیده شد برخی فیلم‌های گذشته برای اکران و پخش از تلویزیون دوباره کشف شدند و به دست دوبلورها سپرده شدند. ضمن این‌که با تحولات این سال‌ها حضور فیلم‌های خارجی در سینماها به‌تدریج کمرنگ شد و دوبلورها به‌سراغ تلویزیون رفتند. سریال‌های بزرگی همچون «هزاردستان» در این سال‌ها دوبله شد.

پیش از سال ۱۳۶۵ که «شبح کژدم» کیانوش عیاری و «اجاره نشین‌ها»ی داریوش مهرجویی برای نخستین بار از صداگذاری همزمان بهره بردند، سینمای ایران رونق خود را مرهون حضور صداهای ماندگار بود.

گرچه پیش از این سال‌ها، دوبله فیلم‌های همزبان در دنیا از رونق افتاده بود، ولی به دلیل کمبود امکانات در ایران هنوز کارگردان‌ها به دنبال دوبله بودند. کمبود امکانات گرچه وجود داشت، ولی نباید آن را بهانه‌ای کامل دانست. چون حقیقت این است که سابقه درخشان دوبله در ایران باعث شد تهیه‌کنندگان محافظه‌کارانه عمل کنند. آنها فکر می‌کردند حذف صداهای بزرگ از سینمای ایران و سپردن آن به هنرپیشگان باعث کاهش مخاطب سینما می‌شود.

پس از آن که بخش دولتی در بسیاری موارد، تامین هزینه‌های فیلم را عهده‌دار شد و نیز آثار سینماگران بزرگ با صدا‌گذاری همزمان و صدای هنرپیشه‌ها به دل مخاطب نشست، دوبله محدود به سازمان صدا و سیما و نیز شبکه محدود نمایش خانگی شد و به اینجا رسید که استفاده از دوبله در فیلم «جرم» ساخته مسعود کیمیایی در سال ۱۳۸۹ مانند یک نوستالژی شیرین به دل دوستداران دوره‌ای از سینمای ایران نشست.

● ابزار یا هنر؛ مساله این است

گرچه زمانی دوبله ایران، شاخه‌ای از هنرهای وابسته به سینما بود، اما امروز با توجه به افزایش رسانه‌ها و امکانات دیجیتال، مردم بدون وابستگی به دوبلورها هم می‌توانند شگفتی‌های دنیای سینما را لمس کنند.

شما براحتی و با نرم‌افزار می‌توانید فیلم زیرنویس کنید. بسیاری از استودیوهای زیرزمینی دوبله، امروز آثار سینمای جهان را با کیفیت نازل دوبله می‌کنند و با قیمت کم در اختیار مردم قرار می‌دهند.

شرکت‌های دارای مجوز نیز مثل گذشته رویکرد حرفه‌ای به این موضوع ندارند. شاید به همین دلیل است که این روزها پیشکسوتان مدام عنوان می‌کنند نسل تازه گویندگان، مانند گذشته عاشق کار خود نیستند و برای استفاده از ظرفیت‌های صدای خود تلاش چندانی نمی‌کنند.

امروز به نظر می‌رسد دوبله ایران دیگر تیپ و قهرمان ویژه‌ای نمی‌سازد و تنها تبدیل به ابزاری برای انتقال مفهوم فیلم شده است.

این لااقل رویکرد بخش بزرگی از مخاطبان است گرچه صداهای دلنشین و بزرگ هنوز در تلویزیون ایران مشغول دمیدن روح به فیلم‌های بزرگ دنیا هستند.

الناز اسکندری