جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

از پس اشک هایم می خندم


از پس اشک هایم می خندم

نگاهی به هنر الکساندر پوشکین

بسیاری از منتقدان، الکساندر پوشکین، شاعر ملی روسیه را، بزرگ‌ترین و تاثیرگذار‌ترین نویسنده اوایل قرن نوزده روسیه می‌دانند. وی با تاکید به سادگی و زیبایی زبان مادری‌اش، زبان ادبی را تغییر شکل داد و به ادبیات روسیه کمک کرد تا از تسلط نئوکلاسیسیسم قرن هجدهم رها شود. وی در آثار خود بسیاری از ویژگی‌های سبکی و ساختاری نویسندگان اروپایی (برای مثال: فرانسوا ولتر، لرد بایرون، شکسپیر و سیر والتر اسکات) را بر‌‌گرفت و آنها را به طرز بی‌همتایی نوریزی کرد. این نویسنده که در ابتدا به خاطر شعر‌های داستانی بلندش به ویژه «یوگنی اونگین» و «سوارکار برنزی» شناخته شده‌بود، چندین مجموعه اشعار غنایی، مجموعه کاملی از تراژدی‌های روی صحنه و یک نمایشنامه بلند به نام «باریس گادونف» نیز آفرید.

هنوز بسیاری از آثار پوشکین، به‌خصوص اشعار غنایی او به ندرت در خارج از روسیه خوانده‌ شده‌اند. منتقدان این حقیقت را به دشواری در ترجمه سبک فوق‌العاده او نسبت می‌دهند. هرچند ممکن است خوانندگان غیرروس به طور مستقیم با نوشته‌های پوشکین آشنا نباشند، اما تاثیر او در آثار نویسندگان جهانی‌تر همچون داستایوفسکی، تولستوی، تورگینف و گوگول کاملا مشخص است.

در روسیه و خارج از آن، «یوگنی اونگین» عموما اثر شاهکار پوشکین قلمداد می‌شود. منتقدان اعتقاد دارند که بازنمایی واقع‌گرایانه صحنه و شخصیت در این اثر الگویی شد برای رمان مدرن روسیه. پژوهشگران به این نتیجه رسیده‌اند که پوشکین سنت ادبی بی‌رونقی را که اثر داستانی را ژانر دون‌پایه‌یی به حساب می‌آورد، پس زده بود. خطر کردن او، جدا از داستان‌های سانتیمانتال اواخر قرن نوزده، مسیر جدیدی را به ادبیات روسیه نشان داد.

نخستین منتقدان غربی که آثار پوشکین را بدون درنظر گرفتن آثار پیشین‌اش می‌خواندند، همچنان که گوستاو فلوبر نیز اعتقاد داشت، نثر او را کسالت‌آور و ملال‌انگیز می‌دانستند. منتقدین مدرن آثار دراماتیک پوشکین، خواستار ارزیابی مجدد ویژگی‌های فرمی این آثار شدند و بسیاری از محققان درحالی که به موفقیت پوشکین در «تراژدی‌های کوچک» اذعان داشتند، به کاستی‌های موجود در نمایشنامه «باریس گادونف» نیز تاکید می‌کردند.

با وجود برخی ارزشیابی‌های منفی، علاقه به داستان‌های پوشکین، اشعار داستانی و نمایشنامه‌های او در قرن بیستم بسیار زیاد بود. پژوهشگران آن عصر علاقه داشتند با رویکردی روانکاوانه این آثار را دوباره بررسی کرده، عناصر کنایی و پارودی آنها را مشخص کنند و تجارب پوشکین را در استفاده از تکنیک و ساخت روایی بررسی کنند.

در اینکه پوشکین یکی از مهم‌ترین دلایل موفقیت نسل‌هایی از نویسندگان و شاعران روس بود هیچ اختلاف نظری وجود ندارد. آثار سنجیده و خردمندانه او ژانر‌های متفاوتی را برانگیخت و نمی‌توان او را بیشتر از یک رئالیست، یک رمانتیک خواند. او ذاتا یک عصیانگر نبود. بنابراین رمانتیسیسم او به اجبار وضعیت بود. چشمگیرترین آثار او «یوگنی اونگین»، «بی‌بی پیک» و «دختر سروان»، نشانگر کشمکشی است میان یک احساساتی‌گری رمانتیک و عقلانیتی ملایم که بیان او را متعادل می‌کند.

اگرچه لحن آثار او همچون خلق و خوی بی‌ثباتش در زندگی متغیر بود، اما بدنه اصلی نوشته‌هایش هجو بود و نقد‌های اجتماعی تلویحی. روشن‌ترین اثبات برای این گفته را می‌توان در آثاری چون «روسلان و لودمیلا»، «گابریل»، «کنت نولین» و «یوگنی اونگین» مشاهده کرد. پوشکین که آثار متعددی از نامه‌های منظوم گرفته تا اشعار غنایی و داستانی، پژوهش‌های تاریخی و تراژدی‌های رمانتیک را در کارنامه خود دارد، مقام برجسته‌یی در شعر و رمان کوتاه است. پارادوکس پوشکین این بود که با اینکه از فرانسه ریشه‌ گرفته بود، به‌شدت روس بود. نمایشنامه‌های او از سیر تاریخ پیروی می‌کنند و در عین حال به دنیای عمیق ذهن، روح و اراده انسان نیز نفوذ می‌کنند. هرچند در نگاه اول به نظر می‌رسد که مضامین اسلاوی در آثار او کم است، اما آثار او عزیزترین خاطرات گذشته روسیه و زمان خودش را یادآور می‌شوند. این پارادوکس از طرف دیگر در زبان ساده و تعابیر به‌ ظاهر بی‌اهمیت پوشکین است و امید او به اینکه خواننده به آن مفهوم پیچیده‌یی که در پشت این سادگی وجود دارد، پی ببرد.

اشتباهی که اغلب در نقد آثار پوشکین رخ داده است این است که به طور بی‌مورد و اغراق شده‌یی متفاوت و با‌شکوه قلمداد شده‌اند. به‌خصوص نقادی شوروی در این مورد مقصر است. پوشکینیست‌های مدرن روسیه محققانی کوشا، وفادار و آگاه‌اند و نوشته‌ها و تحقیقات آنها بر دانش کلی ما افزوده است. خطری که وجود دارد این است که چنین گرایشاتی این شاعر را در جرگه کلاسیک‌هایی می‌گذارد که همه آرزو می‌کردند خوانده ‌باشند و هیچ‌کس نمی‌خواهد بخواند. اما پوشکین را تنها برای لذت محض به طور گسترده‌یی می‌خوانند و به خاطر می‌سپارند. نخستین وظیفه هر منتقدی این است که نقد خود را با جمله‌یی آغاز کند و به پایان برد که در آن از تجربه خواندن بسیار لذت‌بخش پوشکین سخن گفته‌ باشد. هنگامی که این نکته با قاطعیت پذیرفته شد، آنگاه می‌توان درباره دلایل آن صحبت کرد.

نخستین دلیل این است که پوشکین طنزنویس قدرتمندی است. روح یک بازی در تمام آثارش دیده می‌شود. دوم اینکه وی موسیقی‌شناس شگفت‌انگیزی است. دستکاری در اصوات بیانگر زبان روسی گویی برای ما تالار کنسرتی مملو از لذت‌های آکوستیک می‌سازد. این ویژگی چشمگیر را نمی‌توان به طور کامل در ترجمه آثار رعایت کرد، اما خواننده‌یی که دانشی اندک درباره زبان دارد با کمی تلاش می‌تواند به آن پی ببرد. ویژگی سوم آن حس زندگی و لذات و احساسات جسمانی است که در لحظه یک نزدیکی روحی میان نویسنده و خواننده برقرار می‌کند. سرگرمی، موسیقی زیبا و لذات جسمانی- اینها بی‌شک تمام پوشکین است، اما تازه نقطه آغازی است برای لذت بردن از هنر او.

برگرفته از آثار کیت گربین و‌ای. دی. پی بریگز و دائره المعارف نقد ادبی قرن ۱۹

ثنا ولدخانی