جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پیدا کردن راه حل به جای عیب جوئی


پیدا کردن راه حل به جای عیب جوئی

بگو و مگو صرفاً وقت تلف کردن است, چون تو نمی توانی گذشته را تغییر بدهی, فقط می توانی از آن درس عبرت بگیری از حالا به بعد, به محض این که بگومگوئی در گرفت, دست هایت را بالا ببر و بگو ”این هیچ کمکی نمی کند “

وظیفه ما این نیست که خود را بابت خطاهای گذشته سرزنش کنیم و دائم حواسمان به آن باشد، بلکه این است که در آینده چه اقدامی می‌کنیم.

جان. اف. کندی

آیا تا به‌حال وارد بحثی گروهی شده‌ای که به علت بد و بیراه گفتن و عیب‌جوئی کار بالا گرفته است؟ اصلاً خوشایند نیست، مگر نه؟

خانمی تعریف می‌کرد که روز قبل در وسط چنین جنجالی گیر کرده بود.

”در جلسه ماهیانه کارکنان بودیم. مدیرعامل خواست گزارش کارمان را بدهیم. حسابدار ما ابرو در هم کشیده و از سر اکراه گفت که آن‌را همراه ندارد، و مدیرعامل خواست دلیلش را بداند. حسابدار گفت: تقصیر او نبوده، چون بخش بازاریابی ارقام نهائی را در اختیارش نگذاشته. مدیر بازاریابی معترضانه گفت: که نباید او را سرزنش کنند چون منتظر گزارش پیش‌بینی وضع اقتصادی بوده و مدت یک‌هفته است که پشت کامپیوتر هستند. اما گزارش اداره حاکی از این بود که مدارک را همین یکی دو روز پیش دریافت کرده و نتوانسته‌اند آمار و ارقام را تمام کنند چون سرپرست این کار خارج از شهر است و... خلاصه هر کسی تقصیر را گردن دیگری می‌انداخت.“

● کینه و عداوت را با حرکت دست متوقف کن

”اگر مشکلات را شبیه سوراخی در زمین ببینی، می‌توانی آن‌را عمیق‌تر حفر کنی، یا سوراخی دیگر در زمین حفر کنی.“

از این به‌بعد متوجه باش که جر و بحث هیچ ارزش سازنده‌ای ندارد. اگر درگیر جنگی کلامی شدی، دست‌هایت را بالا ببر، طوری‌که انگشتانت رو به آسمان و کف دست‌هایت رو به دیگران باشد و با گفتن این جمله غائله را ختم کن: ”این‌کار را نکنیم.“

چرا از دست‌هایت استفاده کنی؟ یکی از مؤثرترین راه‌های جالب توجه است. وقتی همه با هم حرف می‌زنند، هیچ‌کس صدای منطق را نمی‌شوند. ولی وقتی دستت را مثل پلیس بالا بگیری، علامتی جهانی است که همه آن‌را می‌شناسند و اشاره بر این دارد که: ”بس کنید!“ احتمالاً ورزشکاران می‌توانند به فکر علامتی جایگزین باشند تا در دنیای ورزش آن‌را برای توقف رفتارهای خشونت‌آمیز به‌کار می‌برند. علامتی که مربی‌های ورزشی و کاپتان تیم برای بیرون کردن کسی از بازی به‌کار می‌برند، یک راه دیگر توقف واکنش است.

ذهن افراد گروه را از طریق تمرکز بر راه‌حل‌ها در زمینه‌ای بالاتر به حرکت درآور. بگو: ”اگر تمام بعدازظهر به این جر و بحث بپردازیم که چرا مدارک کامل نشده، هیچ کمکی به ما نمی‌کند که به موقع به گزارش بودجه دسترسی پیدا کنیم. در عوض، بیائید به این مسئله تمرکز کنیم که امروز می‌خواهیم چه کاری را تمام کنیم.“

● مجازات گذشته و منفعت ناشی از آن

”حد نهائی خرد این است که انسان در زما حال زندگی کند، برای آینده نقشه بکشد و از گذشته سود ببرد.“

بگو و مگو صرفاً وقت تلف کردن است، چون تو نمی‌توانی گذشته را تغییر بدهی، فقط می‌توانی از آن درس عبرت بگیری. از حالا به‌ بعد، به محض این‌که بگومگوئی در گرفت، دست‌هایت را بالا ببر و بگو: ”این هیچ کمکی نمی‌کند.“ خصومت را قبل از این‌که مایه خسارت شود، متوقف کن. اشاره کن که مشت زدن کلامی به یکدیگر هیچ هدف خوبی به‌دنبال ندارد و باید به‌نحو احسن از زمان استفاده شود تا حواس خود را متوجه هدف اصلی و دستیابی به موفقیت کنیم. گروه را از این اتهام که ”چه کسی این‌کار را کرده“، به‌سوی ”حالا در این مورد چه می‌شود کرد“ هدایت کن.

یکی از شرکت‌کنندگان سابق در همایش گزارش داد که این روش را به‌کار گرفته و به نتایجی خوب رسیده است. او و خانواده‌اش بعد از بازگشت از تعطیلات بهاره، به محض ورود به خانه با بوی بسیار بد مواجه می‌شوند. بالاخره می‌فهمند که این بو از آشپزخانه است. یک نفر در یخچال را باز گذاشته و تمام خوراکی‌ها فاسد شده بود.

شوهر با تحکم می‌گوید: ”آخرین نفری که سر یخچال رفت، کی بود؟“

و سرزنش شروع می‌شود.

”تو بودی که برای توی راه ساندویچ درست کردی.“

”قبل از این که حتی از خانه بیرون برویم، تو بودی که رفتنی نوشابه برداری.“

”من نبودم، من آخرین نفر نبودم که از خانه بیرون رفتم.“

خلاصه هر کسی دیگری را متهم می‌کرد.

آن خانم می‌گفت: ”بالاخره به یاد همایش افتادم و با این تدبیر که باید گذشته را رها کرد، دست‌هایم را بالا بردم و داد زدم که بس کنند. سپس به آرامی گفتم که این حرف‌ها فایده‌ای ندارد و تا بوق سگ هم که دعوا کنیم، آشپزخانه تمیز نمی‌شود. بنابراین بهتر است همه با هم دست به‌کار شویم و آن‌جا را تر و تمیز کنیم. بعد هم قراری بگذاریم تا دفعه بعد که به سفر می‌رویم، یک نفر مسئول باشد که همه جا را نگاه کند تا مطمئن شود همه چیز مرتب است.“

● مثل مأمور راهنمائی رانندگی عمل کن

”تنها راه سود بردن از بگومگو، احتراز از آن است.“ دیل کارنگی

یکی از شرکت‌کنندگان در همایش، راهی برای احتراز بگومگو ارائه داد. او گفت: ”به‌نظر می‌رسد ما باید مثل مأموران راهنمائی و رانندگی عمل کنیم. به محض این‌که مردم برخورد کلامی و ارتباطی پیدا می‌کنند، باید قبل از این‌که تصادفی بشود و خسارتی به بار بیاید، آنان را متوقف کنیم.“

درست است. وقتی بحث به جاهای باریک می‌کشد و داغ می‌شود، همه افراد جمع لطمه می‌بینند. شاید تو صرفاً یک عابر تماشاچی بی‌گناه باشی، اما به هر حال، به نفع همه است که از این برخورد جلوگیری کنی.

کلید اصلی ماجرا برای این‌که کسی دلخور نشود، این است که از کلمه ”ما“ استفاده کنی. استفاده از کلمه ”تو“ ممکن است باعث خجالت فرد شده و این ذهنیت را به‌وجود بیاورد که تو خودت را از بقیه جدا کرده‌ای. با استفاده از کلمات جمع، مانند: ”بیائید“ یا ”ما همگی“ به نفع همه گروه عمل می‌کنی و آنان بابت پا در میانی‌ات از تو تشکر می‌کنند.

● از دلیل و منطق به‌سوی پیامد برو

”در لحظه حقیقت، یا پیامد وجود یا دلیل و منطق“. چاک بیگر

گلندا معلم عاقل مهدکودک، به من یاد داد که سعی و تلاش خیرخواهانه‌ام به منظور حل و فصل مشاجره پسرانم، عوض این‌که به نفع آنان باشد، باعث شده بود بحث بالا بگیرد چرا؟ چون جر و بحث آنان مورد توجه مادرشان قرار گرفته بود. پسرهایم به من درس دادند که چطور رفتار کنم!

گلندا کمکم کرد پی ببرم که اگر سعی کنم بفهمم چه کسی مسئول است، وضع بدتر از بد می‌شود. وقتی بچه‌ها با هم دعوا می‌کنند، گلندا دست‌هایش را بالا می‌برد و از آنان می‌خواهد ”ساکت باشند“. این عبارت به مراتب بهتر از عبارت ”حرف نزنید“ است. چون به وضوح مشخص می‌کند که بچه‌ها باید چه کار کنند. سپس گلندا بچه‌هائی را که با هم دعوا می‌کنند، از هم جدا می‌کند و به آنان می‌گوید که حرکتشان به‌جا نبوده و از آنها می‌خواهد هر یکی به تنهائی بازی می‌کند تا زمانی‌که آماده شود محترمانه با دیگران رفتار کند.

بسیاری از پدران و مادران در همایش‌های من شکایت دارند که باید حرفی را سه چهار بار بزنند تا بچه به آن گوش کند. آنان می‌توانند این وضعیت ناراحت‌کننده را با گفتن یک جمله معکوس کنند: ”بچه‌ها، همه‌تان به من نگاه کنید.“ این جمله به مراتب مشخص‌تر از جمله ”توجه کنید“ است. مکث کن تا همه ساکت شوند و به تو نگاه کنند. سپس با لحنی قاطع بگو: ”فقط یک‌بار می‌گویم، باید با هم با اسباب‌بازی‌ها بازی کنید، یا آن‌ها را جمع می‌کنم. پس بهتر است مثل دو تا دوست با هم بازی کنید.“

اگر بچه‌ای اعتراض کرد که این منصفانه نیست، ابروهایت را بالا ببر، نه صدایت را. بعد دست‌هایت را بالا ببر، چشمانت را گشاد کن و بگو: ”واقعاً نمی‌خواهی این‌کار را بکنی، آره؟“

این حالت کافی است که بچه بفهمد آن‌چه گفتی، همان است و بس. امتناع تو از انگشت گذاشتن روی این مسئله که چرا دعوا شروع شد، به بچه‌ها نشان می‌دهد که اعمال برای تو ارزش دارد، نه عذر و بهانه.

● رقابت خواهر و برادر در قبال خوشی آنان

مادری خوشحال در نامه‌ای برای من نوشته که به‌کارگیری این روش، رقابت دخترانش را به خوشی و سرور تبدیل کرده است. او می‌گوید: ”دخترانم عادت داشتند دائم با هم بگومگو کنند و مثل سگ و گربه به هم بپرند، من هم شده بود داور. ولی به‌جای این‌که اوضاع بهتر شود، از دست من عصبانی می‌شدند که طرف یکی‌شان را گرفته‌ام. روز بعد از همایش، یک میزگرد خانوادگی تشکیل دادم و گفتم که بیش از این طاقت بگومگوهائی بی‌معنی آنان را ندارم. از روش تو استفاده کردم که به‌جای گشتن به‌دنبال مقصر، به‌دنبال راه‌حل بگردم و گفتم که از این به بعد هر وقت بخواهند با هم جنگ و دعوا کنند، جلویشان می‌ایستم. گفتم در این مرحله فقط یک حق انتخاب دارند، می‌توانند از هم جدا شوند و هر کدام به‌جائی بروند و در مورد مسئله فکر کنند که از هم چه می‌خواهند.

البته آنان مرا امتحان کردند. روز بعد دختر کوچکترم قشقرق به راه انداخت چون خواهرش بدون اجازه دامن او را پوشیده بود دختر بزرگم هم خواهرش را متهم کرد که او هم پلوور مورد علاقه او را در مدرسه پوشیده و آ‌ن‌موقع بود که مثل سگ و گربه به هم پریدند.

من دست‌هایم را بالا بردم و گفتم: ”دخترها! می‌دانید که مجبور نیستم هیچ حرف دیگری بزنم.“ آنان فوری از بگومگو دست برداشتند و شروع به وضع یک‌سری قانون کردند که چه موقع می‌توانند از هم لباس قرض کنند. همین دست بالا بردن من به آنان یادآوری کرد که باید حواسشان را متوجه نتیجه کنند نه توجیه و دلیل.“

داری فکر می‌کنی که بچه نداری، پس این به دردت نمی‌خورد، نه؟ روش‌های متنوع این‌کار به درد هر سن و سالی می‌خورد. حواست باشد اگر بخواهی بین دو دوست میانجی‌گری کنی، ممکن است سنگ روی یخ شوی. به‌جای اینکه با میانجی‌گری خودت را سبک کنی، فقط دست‌هایت را بالا ببر و بگو: ”هی، تمامش کنید. بهتر است اوقات خودتان را با تکرار گذشته‌ها تلخ نکنید.“ و اگر توانستی، آنان را از جا بلند کن و از آن محیط بیرون ببر تا به‌خودشان حرکتی بدهند و همه چیز را پشت سر بگذارند.

نفیسه معتکف