دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نامی از دوردست


نامی از دوردست

نگاهی به نمایش ”دزداب” به کارگردانی ”هادی مرزبان”

نمایش "دزداب" برداشتی آزاد از متن نمایشی "امیر دژاکام" است و این برداشت به خاطر آن است که در نمایشنامه اصلی قصه‌های دیگری هم هست که در اینجا حذف شده‌اند و این خود نوع برداشت نهایی از سوی مخاطب را تغیر خواهد داد.

بنابراین در اینجا منظور از متن همان برداشت "هادی مرزبان" است که مطمئناً با متن دژاکام تفاوت‌های عمده‌ای دارد و همین اتفاق در روند پیگیری مجموعه قصه‌ها مشهود است.

"دزداب" یک نمایش مذهبی و برگرفته از حواشی زندگی امام رضا است که در اینجا از منظر چند آدم درباره‌اش واگویه می‌شود. این واگویه‌ها هم به سبب رسیدن به یک تحول بنیادین است تا یک گروه دزد و راهزن دست از کردار خود بردارند و در مسیر درست زندگی طی طریق کنند با آن که خود زخم خورده حکومت عباسیان هستند و عقده‌مندانه در تدارک یک زندگی بخور و نمیر در جایی پرت و دور گردهم آمده‌اند. یعنی کنش اصلی در جهت تحقق یک تحول درونی و باور مذهبی شکل می‌گیرد و این خود دلالت بر مذهبی شدن اثر می‌کند.

● سه قصه اصلی

در نمایش"هادی مرزبان" سه قصه اصلی داریم. قصه اول را گل خندان برای پسرش رضا تعریف می‌کند که او در کنار پدرش کریم، رییس راهزنان، بعد از چپاول توسط ماموران حکومتی به بیغلوله‌ای به نام دزداب پناه گرفته‌اند تا از راه دزدی کاروانیان خود را زنده نگه دارند. تا اینکه آنها دو مرد مشکوک را دستگیر می‌کنند که یکی از آنها کور نام دارد. او هم قصه دوم را روایت می‌کند و در این قصه، کور کور مادرزاد است و از امام رضا شفا گرفته و بینا شده است. اما این قصه را کریم نمی‌پذیرد و دیگران به تبع او باورش نمی‌کنند و حالا به دنبال آزار و اذیت آنها و حتا سر به نیست کردنشان هستند چون که کریم نمی‌خواهد باور کند امام رضا که ولیعهد عباسیان شده، شفا دهنده مرد کور باشد. تا اینکه میرشیرازی می‌آید و بی آن که کور و همراهش را بشناسد، از کریم می‌خواهد که آنها را آزار و اذیت نکنند. میر شیرازی اما با روایت قصه ضامن آهو شناخت خود از امام را واگویه می‌کند تا دلالتی بر شفا یافتن او بشود و او همچنین درباره ولیعهدی امام رضا هم از پرسیده که جواب شنیده است: «من مسلمان هستم و هارون هم مسلمان است. در صورتی که یوسف مسلمان عزیز مصر شد در حالی که فرعون کافر بوده و در عین حال امام جریان شهادت خود را هم برایش تعریف کرده است تا بدانند که این سفر برای کسب قدرت هم نیست.»

بلکه در آن رسالتی هست که برای پیروان امام لازم خواهد بود. این قصه سوم است که کریم را متقاعد می‌کند تا سفری به سمت مشهد بکند. بعد هم به دخترش گل خندان که در لباس مردانه در جمع زندگی می‌کرده، دستور می‌دهد که با فخرالدین کشمش ازدواج کند و حالا هم اینها در دزدابی زندگی می‌کنند که دیگر در آن دزدی نیست و فقط نامی از آن دورها را با خود دارند.

شاید آنچه دژاکام مدنظر داشته، بهتر جواب می‌داد و این هم به اقتضائات زمانه و شرایط محیطی بر می‌گردد اما چنین رویکردی در اجرای مرزبان حذف شده و فقط به اشاراتی از آن بسنده شده است. در عین حال مفهوم کلی همچنان برقرار می‌ماند. هر چند بازتاب نهایی خود را به شکل کمرنگ‌تری پیش روی مخاطب قرار می‌دهد.

● پیگیری در اجرا

مرزبان آنچه را مدنظر داشته بیشتر در اجرا پیگیری کرده تا رابطه‌ای با تماشاگرش برقرار کند. بنابراین آنچه در زمان اجرا اتفاق می‌افتد، در برگیرنده زیبایی‌شناسی قابل ملاحظه‌ای است و بخش عمده‌ای از آن هم به طراحی حرکات موزون فرزانه کابلی و استفاده از موسیقی مقامی منطقه خراسان جنوبی بازمی‌گردد. در عین حال انتخاب بازیگرانی همچون مصطفی عبداللهی، علی رامز، سیروس همتی، نادیا فرجی، محمد پورحسن و مجید رحمتی هم به این بخش اقتدار ویژه‌ای داده تا دست کم نمایش برای یکبار هم که شده، جاذبه اولیه را برای دیده شدن فراهم کند. اما با این وجود نمی‌توان از برخی بازی‌های سرد و بی‌روح هم چشم پوشید و این مورد هم ریشه در به کار گرفتن مجموعه بازیگران دارد که به دلیل نبودن بازیگر توانمند در بسیاری از اجراهای پر بازیگر ناخواسته بر اجرا تحمیل می‌شود. طراحی صحنه سعید بصیری کارکرد خاصی در اجرای دزداب دارد و این به خاطر استفاده از داربست و همسان‌سازی آن با نور است که در هر قسمت چندگانگی کاربردی شدن آن را آشکار می‌کند. خانه گل خندان، قرارگاه راهزنان، گورستان و مرد کور، دشت و شکارگاه آهوان از جمله مکان‌هایی است که در ترکیب نور و برخی از وسایل صحنه هویت متغیری پیدا می‌کنند. بنابراین نور هم در این ایجاد موقعیت‌ها حضور پررنگی خواهد داشت و تبدیل به یکی از عناصر کارآمد خواهد شد. موسیقی انتخابی "جهانسوز فولادی" هم در تمامی لحظات در القای حس‌های خاص و لازم، به طرز دلنشینی جا می‌افتد و در واقع فضای بومی و جغرفیایی و فرهنگی اثر را هم ممکن می‌سازد.

● حرکات موزون

"فرزانه کابلی" نقش موثری در روند اجرا دارد و با طراحی حرکات و استفاده از حرکات بومی خراسان، فضای نشاط آوری را در ۵ موقعیت اجرا ایجاد می‌کند که همین خود اعتبار اثر را بالاتر می‌برد. "حرکات موزون محلی زیادی در بین آداب و رسوم مردم تربت‌جام وجود دارد، اما سه نوع مشهورتر آن عبارتند از:

▪ هتن یا هتم: به معنی کرانه‌های کوه یا شیربیشه که نوعی سماع عارفانه است. که در آن افراد دایره‌ای درست می‌کنند و در حال گردش پاهای خود را به زمین می‌کوبند. به تدریج به حرکت خود سرعت می‌دهند و در حال چرخیدن دست‌های خود را به هم می‌کوبند و دایره را کوچک‌تر می‌کنند.

▪ هپل بازی: این نوع حرکت به این صورت انجام می‌شود که یک نفر در درون دایره به انجام حرکاتی مشغول می‌شود و بقیه نیز از او تبعیت می‌کنند.

▪ چوب بازی: این حرکت شاید نمونه‌ای از شمشیربازی‌های ایران باستان باشد که در آن دو نفر به صورت دایره‌ای می‌چرخند و دو چوب در دست دارند و نفر اول چوب‌های خود را به چوب‌های نفر دوم می‌زند و هر که چوبش شکسته شود ، از دایره بیرون می‌رود. از چوب‌بازان و هنرمندان محلی تربت‌جام می‌توان به فاروق کیانی اشاره کرد."(۱)

فقط در قسمتی از این حرکات با توجه به پخش موسیقی شمال خراسان که در برگیرنده فرهنگ کرمانج ها (کردهای مقیم آنجا) هست، حرکاتی را می‌بینیم که برگرفته از حرکات موزون تربت جامی است و این خود تا حدی تناقض‌گونه می‌نمود چون که موسیقی حرکت کرمانج‌ها در همنوایی دوزله(قوشمه) و دایره، ترکیب حرکات کاملا حماسی را موجب می‌شود و حرکات موزون تربتی بیشتر دربرگیرنده فضای تغزلی یا عارفانه است.

رضا آشفته

پی نوشت:

۱. ویکی پدیا. تربت جام