جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مهدویت در اسلام و عهدین


مهدویت در اسلام و عهدین

هر عالَمی دارای یك نقطه مركزی است كه وجودش با آن نقطه مركزی ارتباط دارد; مانند انسان كه نقطه مركزی آن قلب است و حیات اعضا و اندام و بخش مادی او به وجود قلب بستگی دارد

اصل وابستگی همه ممكنات به وجود امام(علیه السلام) از طریق بحث‌های استدلالی و آیات و روایات ثابت گردیده است.

هر عالَمی دارای یك نقطه مركزی است كه وجودش با آن نقطه مركزی ارتباط دارد; مانند انسان كه نقطه مركزی آن قلب است و حیات اعضا و اندام و بخش مادی او به وجود قلب بستگی دارد. از طرفی، میان اعضای مادی و روح نیز ارتباطی دو سویه و به صورت تأثیرپذیری روح از جسم و به عكس نیز وجود دارد. از این رو، تمام عوالم دارای یك نقطه مركزی ‌می‌باشند و آن وجود مقدّس امام عصر (عج) است. ارتباط وجود ممكنات با وجود ولی قطب جهان به حكم اخبار پیامبر(صلی الله علیه وآله)و ائمّه اطهار(علیهم السلام) ثابت است.

رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ‌می‌فرمایند: «لا یزال هذا الدین قائماً الی اثنی عشر فاذا مضوا ساخت الارض باهلها»;۱ همواره این دین بر پا خواهد بود تا دوازده نفر; پس وقتی كه آن دوازده نفر درگذشتند، زمین اهل خود را فرو خواهد برد.

همچنین امیرالمؤمنین(علیه السلام) ‌می‌فرمایند: «الا انّ مثل آل محمد(علیهم السلام)كمثل نجوم السماء اذا خوی نجمُ طلع نجمُ»;۲ آگاه باشید كه به تحقیق مثل آل محمد(علیهم السلام) مثل ستاره‌های آسمان است كه هرگاه ستاره ای غروب كند ستاره ای دیگر طلوع ‌می‌كند.

نكته دیگر اینكه هر عالَمی مقدّمه عالم بعد و عالم كامل تر است. تمام اجزای عالم امكان به سوی عالم كامل تر در حركتند; مانند عالم جنین و دنیا و عالم دنیا و آخرت كه هر كدام مقدّمه دیگری است.

هدف نهایی از عالم امكان وجود مخلوق اشرف است و سیر همه ممكنات به سوی مخلوق كامل تر (حجت خدا) ‌می‌باشد كه یا در مقام نبوت است یا در مقام امامت. به عبارت دیگر، وجود حضرت رسول اكرم و سیده نساءالعالمین و ائمه اثنی عشر(علیهم السلام)مقصد اصلی خلقت است و دیگران گرچه نسبت به مادون خود كامل تر و علت هستند، طفیل وجود آن بزرگواران ‌می‌باشند و این موضوع از روایات معتبر استفاده ‌می‌شود; چنان كه امیرالمؤمنین(علیه السلام) ‌می‌فرماید: «انّا صنائع ربّنا و الناس بَعدُ صنائع لنا»;۳ ما تربیت یافتگان پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافتگان ما هستند.

شیخ صدوق نیز از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) روایت نموده كه آن حضرت فرمود: «یا علی لولا نحن ما خلق الله آدم و لا حواء و لا الجنهٔ و لا النار و لا السماء و لا الارض»;۴ ای علی، اگر ما نبودیم خداوند آدم و حوا و بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمی كرد.

اما اینكه گفته شد وجود حضرات معصومان(علیهم السلام) هدف نهایی خلقت است، از قرآن كریم استفاده ‌می‌شود; آنجا كه ‌می‌فرماید:(وَمَاخَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ)(ذاریات: ۵۶)

عالی‌ترین مرتبه عبادت و اطاعت ـ كه نمایش كمال موجود ممكن است ـ همان است كه از امام صادر ‌می‌شود و با توجه به اینكه عبادت دیگران (جن و انس) باید در خط عبادت امام و پیروی از او باشد تا از شرك و انحراف حفظ شود، پس امام مقصود اصلی خلقت خواهد بود.

ارتباط و نیاز مخلوقات به امام مانند ارتباط آفرینش آنچه در زمین است با آفرینش آدم و بنی آدم است و به همین دلیل است كه تشكیل جامعه ای كه در آن ستم مفهومی نداشته باشد و ستمگر بر سرنوشت مردم آن مسلط نباشد، دغدغه بشر از گذشته تاكنون بوده است.

از آن رو كه اولین بار مسئله مهدویت در كتاب‌های آسمانی مطرح شده است، تجلیّات این اندیشه را باید در آنجا جستوجو كرد. خوشبختانه هنگامی كه به ادیان آسمانی مراجعه ‌می‌كنیم كتب آسمانی را سراسر امید و سرشار از نویدهای بهروزی ‌می‌یابیم.

در عهدین، امید بستن به جهانی روشن و نورانی كه در آن آدمی بر همه خواست‌های خود كامیاب و از گناهان پاك شود و از همه دلبستگی‌های مادی و جلوه‌های زشت آن رهایی یابد و به وجود منجی كه برآورنده آرزوها و نیازهاست ایمان بیاورد، آشكارا دیده ‌می‌شود.

فرقه‌های یهود و نصارا در انتظار ظهور موعود و منجی جهان، كه عدالت واقعی را در آخرالزمان در سراسر جهان برقرار نماید، به سر ‌می‌برند. البته نجات دهنده واقعی، خداوند قادر و عالِم بر همه چیز است.

در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: زیرا من یهوَه خدای تو و قدوس اسرائیل نجات دهنده تو هستم.۵

در مزامیر ‌می‌گوید: تنها اوست كه ‌می‌تواند امید آدمیان را برآورده سازد و آنان را از گناه برهاند و در سختی ها یاری كند.۶

در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: زیرا كه شریعت من از من صادر ‌می‌شود و داوری خود را بر قرار ‌می‌كنم تا قوم ها را روشنایی بشود. عدالت من نزدیك است و نجات من ظاهر شده، بازوی من قوم ها را داوری خواهد نمود. جزیره ها منتظر من شده، به بازوی من اعتماد خواهندكرد.۷

▪ نتایج:

۱) خیر را فقط به خداوند نسبت ‌می‌دهد، نجات دهنده واقعی خداست;

۲) او تنها امید و ملجأ انسان ها و یاری كننده بندگان است;

۳) خداست كه ‌می‌تواند انسان ها را مورد مغفرت قرار دهد و دین باید از سوی خداوند باشد.

این نوشتار به بررسی و مقایسه مقوله «مهدویت و انتظار موعود» از منظر كتاب مقدّس (عهدین) و اسلام ‌می‌پردازد.

● نجات‌دهنده كیست؟

از روزگاران دیرین در كتب ادیان و سخنان حكیمان سخن از آینده ای درخشان به میان آمده كه پلیدی ها رخت برخواهند بست و صالحان وارث زمین خواهند شد و اصولا اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی (فتوریسم) عقیده ای است كه در كیش‌های آسمانی یهود، زرتشت و مسیحیت (در سه مذهب عمده آن: كاتولیك، پروتستان و ارتدوكس) و مدعیان نبوت عموماً و دین مقدس اسلام خصوصاً، به مثابه یك اصل مسلم قبول شده است و درباره آن مباحث تئوریك مذاهب آسمانی كاملا شرح و بسط داده شده است.۸

در ذیل، به چند بشارت به نقل از كتب مزبور بسنده ‌می‌كنیم:

بر مبنای اعتقادات یهودیان، حضرت مسیح (ماشیح)۹است كه جهان درخشان و با شكوه آینده را ‌می‌سازد و اعتقاد گروهی از یهودیان این است كه ظهور مسیح و فعالیت او برای بهبود بخشیدن وضع جهان و تأمین خواست ها و نیازهای مردمان بخشی از نقشه‌های خداوند در آغاز آفرینش بوده است و وجود منجی جهان پیش از آفرینش كائنات به ذهن خداوند خطور كرده است. در عهد جدید نجات دهندگی به عیسی(علیه السلام)نسبت داده شده است; زیرا او مأمور شده است كه امت خویش را از گناه نجات بخشد.

در انجیل متی ‌می‌گوید: او پسری خواهد زایید و نام او را عیسی خواهی نهاد; زیرا كه او امت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید.۱۰

در انجیل یوحنا ‌می‌گوید: زیرا خود شنیده و دانسته اید كه او در حقیقت مسیح و نجات دهنده عالم است.۱۱

به اعتقاد همه یهودیان، نجات دهنده انسانی است همانند دیگران كه از سوی خداوند مأمور انجام وظیفه خاصی شده است.

تِلمود در هیچ جا به این اعتقاد كه ماشیح ممكن است یك ناجی و موجود فوق انسانی باشد اشاره نمی كند،۱۲ بلكه او را انسانی ‌می‌داند كه برخوردار از جبروت خدایی است و جهان را با نور خویش روشن خواهد كرد.

در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: بار دیگر آفتاب در روز نور تو نخواهد بود و ماه با درخشندگی برای تو نخواهد تابید; زیرا كه یهوَه نور جاودانی تو و خدایت زیبایی تو خواهد بود.۱۳

در یوئیل نبی ‌می‌گوید: وای بر آن روز; زیرا روز خداوند نزدیك است.۱۴

در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: برخیز و درخشان شو; زیرا نور تو آمده و جلال خداوند بر تو طالع گردیده است.۱۵

در اینكه منجی موعود چه كسی است اختلاف نظر وجود دارد. برخی منجی آخرین را داود ‌می‌شمارند و گروهی او را از خانواده داود و گروهی ‌می‌گویند كه خداوند در پایان جهان داود دیگری را برای نجات مردم ‌می‌فرستد. هرچند در این مورد اختلاف نظر وجود دارد، ولی نكته حایز اهمیت این است كه هر دو گروه مسیحیت و یهود در انتظار نجات بخشی جهان توسط انسانی كه از قدرت الهی بهره مند شده باشد به سر ‌می‌برند.

در حیقوق نبی ‌می‌گوید: اگرچه تأخیر نماید، برایش منتظر باش; زیرا كه البته خواهد آمد و درنگ نخواهد نمود.۱۶

در اشعیاء نبی ‌می‌گوید: اما آنانی كه منتظر خداوند ‌می‌باشند قوت تازه خواهند یافت و مثل عقاب پرواز خواهند كرد، خواهند دوید و خسته نخواهند شد.۱۷

در جای دیگر ‌می‌گوید: خوشا به حال كسانی كه منتظر او باشند.۱۸

در رساله عبرانیان ‌می‌گوید: همچنین مسیح نیز چون یك بار قربانی شد تا گناهان بسیار را رفع نماید بار دیگر بدون گناه برای نجات كسانی كه منتظر او ‌می‌باشند ظاهر خواهد شد.۱۹

▪ نتایج:

۱) نجات بشریت به یاری خداوند به دست انسانی الهی صورت ‌می‌گیرد;

۲) همه انسان ها باید در انتظار منجی بشریت باشند;

۳) منتظران نزد خداوند مقامی بالا دارند.

بنابراین، مذهب انتظار كه در تمام ادیان مشاهده ‌می‌شود خاص مسلمانان نیست و یك فلسفه مثبت است و این به خوبی نشان دهنده هدفداری افعال الهی است، اما تفاوت ادیان گذشته با اسلام در این است كه انتظار مسلمانان یك عامل روحی و فكری و حركت آفرین است.

از منظر اسلام، هدف از خلقت كه شناخت و بندگی خدای متعال است، در مقام عمل و تحقق در یك كلمه خلاصه ‌می‌شود و آن معرفت امام عصر ‌می‌باشد; و تنها كسی به هدف از آفرینش خود رسیده است كه به این مرتبه نائل شده باشد.

● اسلام و مسئله انتظار

مسلمانان در انتظار حكومتی هستند كه در آن خردها زنده شود و نور ایمان و فروغ عدل و فضیلت بر پهنه گیتی گسترده گردد و طومار سیاهی و تباهی در هم پیچد و رهبری الهی كه میراث مرسلین است حكومت را در دست گیرد.

از همان دوران حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله)، شیعه به طرف داری از امیرالمؤمنین(علیه السلام) در سامان بخشیدن به چنین حكومتی به حركت درآمد و در انتظار آن حكومت لحظه شماری نمود.

بر اساس متن قرآن كریم و مدارك اصیل اسلامی كه از پیامبر(صلی الله علیه وآله)و امامان معصوم(علیهم السلام) به مسلمانان رسیده است، در كره زمین عدالت جهانی و انصاف عمومی بر مبنای اصول الهی تشكیل ‌می‌گردد و انسانی الهی رهبری این حكومت عدل را به عهده ‌می‌گیرد.

«انتظار» عالی‌ترین انگیزه سوق بشر به راه كمال و رشد تعالی است. پیامبر(صلی الله علیه وآله)می فرمایند: «افضل العبادهٔ انتظار الفرج»;۲۰ برترین عبادت ها انتظار فرج است.

انتظار فرج ایمان به امامت حضرت حجت (عج) است كه همه اعتقادات اساسی از یكتایی خدا، رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و پیشوایی امامان معصوم(علیهم السلام) و عقاید دیگر اسلامی را در بردارد.

رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) مؤمنان منتظر و یاران حضرت بقیهٔ اللّه (عج) را برادران خود ‌می‌خواند: «طوبی للصابرین فی غیبته طوبی للمتقین علی محبته اولئك الذین وصفهم اللّه فی كتابه و قال هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب»;۲۱ خوشا به حال شكیبان در غیبت او و پابرجایان در محبت او كه خدای تبارك و تعالی آن ها را در كتابش چنین توصیف فرموده است: (ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِّلْمُتَّقِینَ)(بقره: ۲); این كتاب هدایت است برای پرهیزگاران; آن ها كه به غیب ایمان ‌می‌آورند.

امام صادق(علیه السلام) در تفسیر این آیه فرموده است: «المتقون شیعهٔ علی و الغیب هو الحجه الغایب»;۲۲ «متقین» شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)هستند و «غیب» حجت غایب است.

منتظر واقعی كسی است كه به معرفت امام عصر نائل شده باشد; زیرا معرفت امام عصر صرفاً برای این نیست كه از طریق آن احكام دین و شریعت به دست آید، بلكه نفس اعتقاد به امام و رجوع و تسلیم در برابر ایشان بالاترین بندگی خدا و روح همه اعمال عبادی به حساب ‌می‌آید و بندگی خدا بیش از هر چیز به همین اعتقاد و قبول ولایت او بر ‌می‌گردد و این اعتقاد انسان را در پیشگاه الهی خاضع ‌می‌گرداند.

امام حسین(علیه السلام) ‌می‌فرمایند: «یَا اَیُهَا الناسُ اِنَ اللّهَ ـ وَاللهِ ـ ما خَلَق العِبادَ اِلاّ لِیعرِفُوهُ فَاِذا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَاِذا عَبَدُوهُ اِستَغنَوا بِعِبادَتِهِ عَن عِبادَهِ مَن سِواهُ»; ای مردم، همانا خداوند ـ قسم به خداوند ـ بندگان را نیافرید، مگر برای اینكه او را بشناسند، وقتی به او معرفت پیدا كردند به عبادت او بپردازند. پس با بندگی او از بندگی غیر او بی نیاز شوند.

آن گاه مردی از ایشان پرسید: پدر و مادرم فدای شما ای پسر رسول خدا، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: «مَعرِفَهُٔ اَهلِ كُلِ زَمان اِمامَهُمُ الَذی یجِبُ عَلَیهِم طاعَتُهُ»; معرفت اهل هر زمانی به امام خودشان كه اطاعتش بر ایشان واجب است.۲۳

اكرم خدائی اصفهانی

پی‌نوشت‌ها

۱ـ به نقل از: لطف اللّه صافی گلپایگانی، وابستگی جهان به امام زمان (عج)، مؤسسه سیده معصومه.

۲ـ نهج البلاغه، خطبه ۸.

۳ـ همان، نامه ۲۸.

۴ـ شیخ صدوق، كمال الدین و تمام النعمهٔ، باب ۲۳، حدیث ۴.

۵ـ اشعیاء نبی، باب ۴۳، بند ۳.

۶ـ مزامیر، مزمور ۳۹، بند ۲۱ و ۲۲.

۷ـ اشعیاءنبی، باب ۵۱، بند ۴ تا ۷.

۸ـ محمدرضا حكیمی، خورشید مغرب، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص ۵۲.

۹ـ ماشیح یا مسیح به معنی تدهین شده با روغن مسح مقدّس است.

۱۰ـ انجیل متی، باب ۱، بند ۲۱.

۱۱ـ انجیل یوحنا، باب ۴، بند ۴۲.

۱۲ـ به نقل از: محمدتقی راشد محصل، نجاب بخشی در ادیان، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.

۱۳ـ اشعیاء نبی، باب ۶۰، بند ۱۹.

۱۴ـ یوئیل نبی، باب ۱.

۱۵ـ اشعیاء نبی، باب ۶۰، بند ۱.

۱۶ـ حیقوق نبی، باب ۲، بند ۲.

۱۷ـ اشعیاء نبی، باب ۴۰، بند ۳۱.

۱۸ـ همان، باب ۳۰، بند ۱۸.

۱۹ـ رساله عبرانیان، باب ۹، بند ۲۸.

۲۰ـ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۲۵.

۲۱ـ همان، ج ۵۲، روایت ۶۰، باب ۲۲، ص ۱۴۳.

۲۲ـ شیخ سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، ج ۳، ص ۱۰۱.

۲۳ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۲۳، ص ۹۳، حدیث ۴۰.

۲۴ـ امثال نبی، باب ۲، بند ۲۲.

۲۵ـ مرموز ۲۷، بند ۹ تا ۱۱.

۲۶ـ اشعیاء نبی،، باب ۲، بند ۲.

۲۷ـ دانیال نبی، باب ۲، بند ۲۴.

۲۸ـ انجیل متی، باب ۲۴، بند ۳۰.

۲۹ـ سیدهاشم حسین بحرانی، سیمای مهدی در قرآن، نشر آفاق، ص ۱۱.

۳۰ـ انجیل متی، باب ۱۶، بند ۲۸.

۳۱ـ اشعیا نبی، باب ۱۱، بند ۴ و ۱۰.

۳۲ـ مرموز، ۸۵، بند ۸ و ۱۲.

۳۳ـ مرموز سلیمان، بند ۳ و ۷ و ۸.

۳۴ـ لطف اللّه صافی گلپایگانی، منتخب الاثر فی امام الثانی عشر، مؤسسه سیده معصومه، باب ۱۳، ص ۶۰۷، ح ۲.

۳۵ـ مرموز ۳۷، بند ۳۹.

۳۶ـ اشعیاء نبی، باب ۴۹، بند ۸.

۳۷ـ همان، باب ۴۹، بند ۲.

۳۸ـ سید محمّدحسین طباطبائی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمّدباقر موسوی همدانی، بنیاد علمی و فكری علّامه طباطبائی، ج ۱۶، ص ۲۰.

۳۹ـ انجیل متی، باب ۲۴، بند ۵۰، ۴۸، ۳۷، ۲۷، ۸، ۷، ۶، ۴، ۳.

۴۰ـ همان، باب ۲۵، بند ۱۳.

۴۱ـ همان، باب ۲۴، بند ۳۶.

۴۲ـ شیخ صدوق، پیشین، ج ۲، ص ۱۶۰.

۴۳ـ اشعیای نبی، باب ۵، بند ۲، ۲۷، ۲۸، ۲۹.

۴۴ـ دانیال نبی، باب ۲، بند ۴۴.

۴۵ـ مرموز، باب ۳، بند ۱۸.

۴۶ـ اشعیاء نبی، باب ۱۸، بند ۲.

۴۷ـ همان، باب ۴۹، بند ۱۲ و ۱۳.

۴۸ـ همان، باب ۴۹، بند ۱۳.

۴۹ـ محمدباقر مجلسی، پیشین، ج ۵۲.

۵۰ـ اشعیاء نبی، باب ۴۱، بند ۳.

۵۱ـ مرموز ۴۵، بند ۴ و ۵.

۵۲ـ مرموز ۳۴، بند ۱۹.

۵۳ـ انجیل لوقا، باب ۱۱، بند ۵.

۵۴ـ لطف اللّه صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص ۵۵۵.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.