دوشنبه, ۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 27 January, 2025
مجله ویستا

پاریس , تیتر اصلی


پاریس , تیتر اصلی

انسان دوستی , نژادپرستی و فخر فروشی با خاستگاه اشرافی و آنارشیسم همراه با میل به رسیدن به زندگی طبیعی , سه مؤلفه ای است كه همزمان با یكدیگر در این فرهنگ زیست می كند

"روزنامه نگاران ایرانی در سال گذشته برای بازدید از جراید و مراكز خبری كشورهای لبنان، انگلستان، فرانسه ، آلمان و ژاپن به صورت گروه های در حدود ده نفره به این كشورها سفر كردند . شصت و پنجمین شماره فصلنامه رسانه با چاپ مطالب مرتبط با این سفرها ، ویژه نامه ی سفرهای مطبوعاتی را منتشر كرد.

این یاداشت ، گزارشی است از سفر به فرانسه و دیدار از مراكز خبری و مطبوعاتی این كشور. لازم به ذكر است كه متن این گزارش بدون گالری عكس ، در شماره یاد شده رسانه چاپ شده است ."

طیاره به‌سمت بال چپش كج شد . نشانه نشستن بود . از پنجره بیرون را نگاه كردم . كره‌ای بودن زمین را در این حالت به‌خوبی می توان دید. رودخانه ای آرام درست مثل كمانی با شعاع زیاد ، خشكی سر سبز شهر را به دو نیم كرده بود. طیاره به زمین تكیه داد. به سرعت از فرودگاه به ترمینال رفتیم. ترمینالی شلوغ و كمی بی نظم مثل ترمینال های جنوب یا شرق تهران. همه اعضای گروه احساس خوبی داشتیم . بیگانه ای در یك شهری اروپایی نبودیم . پاریس شهر غریبی برای گردشگران نیست.

تیر ماه ۸۴ زمانی كه تازیانه تابش خورشید این كره خاكی را دمادم می نواخت ، من به اتفاق جمعی از روزنامه نگاران عازم پاریس شدیم . هوای شرجی پاریس گرمای آفتاب را در خود بلعیده و بازدم تنفس اش بر میزان گرما فزونی بخشیده بود.

گردشگران از فرط گرما و بی طاقتی بدنها، از حوضچه های كوچك وبزرگ شهر به راحتی نمی گذشتند ، تن را برای لحظه ای به آب می سپردند و سپس به گردششان ادامه می‌دادند. شدت گرما در این شهر تا حدی بود كه برای نخستین بار ایستگاههای متروی پاریس نیز از آن بی نصیب نبودند . همچنان كه تاول‌ ِكف پای شماری از همسفرانم نیز یكی از خاطره های به یاد ماندنی این گرمای شرجی برای آنان خواهد بود. به هر حال تقدیرمان چنان بود كه در این گرما به شهر رویایی پاریس برویم .

ده روز در پاریس ماندیم وحاصل این سفر بازدید از شماری مراكز خبری و مطبوعاتی بود. این نوشتار را كه حاوی توصیفها ، برداشتها و تاملاتم در این سفر كوتاه مدت است، در پنج بخش می آورم.

نخستین بخش به توصیف پاریس می‌پردازد. نمی‌شود به پاریس سفر كرد و از آن ننوشت؛ ضمن آن‌كه تمامی فعالیت‌های مشاهده شده در محیط این شهر به فعلیت می رسد . بنابراین توجه به زمینه ، بافت و شرایط (context) هر موضوعی می‌تواند در درك آن موضوع راهگشا باشد . بخش دوم نوشتار درباره خبرگزاری فرانسه (AFP) است. سپس مطلب كوتاهی پیرامون رادیو و تلویزیون فرانسه خواهم آورد. بخش بعدی توصیفی از مطبوعات و سیستم توزیع نشریات در فرانسه است . بخش پایانی این نوشتار شرح كوتاهی از فعالیتهای یكی از مراكز آموزش روزنامه‌نگاری در این كشور است.

▪ بخش اول:

ـ پاریس؛

از مدتها پیش ، كم وبیش با فرهنگ فرانسه آشنایی داشتم . با این فرهنگ از میان متون كتابهای تاریخی ، داستانی، جامعه شناختی و همچنین فیلمهای سینمایی و مستند فرانسوی آشنا شده بودم. شماری از دوستانم نیز به دلیل تحصیل زبان فرانسوی و یا حضور ممتد در آن كشور ، نكاتی گفته بودند . به این دلیل تا حدودی به فرهنگ و تاریخ فرانسه علاقه داشتم. شاید یكی از دلایل علاقه ام به فرهنگ فرانسه ، وجود تضاد و تا حدودی تناقض در درون این فرهنگ و زندگی مردمانش باشد.

انسان دوستی ، نژادپرستی و فخر فروشی با خاستگاه اشرافی و آنارشیسم همراه با میل به رسیدن به زندگی طبیعی ، سه مؤلفه‌ای است كه همزمان با یكدیگر در این فرهنگ زیست می كند . بنابراین به‌نظر می‌رسد سه تیپ ایده آل در فرانسه وجود دارد الف : شخصیت نژادپرست و متكبر در مقابل انسانهای جهان سوم ( ودر مقابل امریكاییها فروتن) . ب: شخصیتهای آرام و روشن ضمیر با رویكردی انسانی به جهان و نگاهی دردمندانه به انسان‌ها ، فارغ از هویتهای قومی و ملی . ج:شخصیت مخالف با نظم جاری؛ نظمی كه تشدید كنندهٔ هنجارهای رسمی است .به نظر می‌رسد یكی از تفاوت های فرهنگ این كشور با مردم كشورهایی همچون آلمان و انگلیس در همین نكته سوم باشد . در فرانسه نوعی غلبهٔ خواست مردم و توده بر نظم و ساختار حكومتی و هنجارهای رسمی ملاحظه می شود. اگر نظمی وجود دارد نه از بالا به پایین بلكه بیشتر نظمی از نوع گروه نخستین است . شاید یكی از دلایل فراوانی تظاهرات و عدم تحمل فرمانها و بخشنامه‌های دولتی از سوی مردمان فرانسه را در این نكته باید جست‌وجو كرد .۱ درست برخلاف انگلیس و به‌خصوص آلمان كه آدمها همه چیزشان ـ حتی دستمال همراهشان معلوم و مشخص است كه در كدام جیبشان قرار دارد ـ به صورت نوعی نظم ساعتی و البته تك ساحتی! خشك و بی‌روح و از قبل مقدر شده است. انگاری به هنگام تولد انسانهای این جوامع، دستورات به آنها تزریق شده و آدمها نیز حتی نمی‌توانند درباره‌ چیزی به جز فرهنگ جاری فكر كنند، چه رسد به این‌كه متفاوت از این فرهنگ اقدام كنند.

پاریس شهر كافه‌ها، شهر عشاق پیر وجوان ، شهر تاریخ و شهر دین تاریخی است. دین در این شهر جنبه تاریخی پیدا كرده كه نماد آن كلیسا و گورستان است. البته برای توصیف تفاوتهای پاریس و تنوعش از پنیرها، نانها، و شرابهایشان نیز سخنها گفته‌اند. چینش نانهای فرانسوی در مغازه های فروش نان ، بسیار متنوع و زیباست . تنوع و حجم بسیار زیاد مصرف نان در فرانسه حاكی از مقدار علاقه فرانسویها به خوردن است. علاقه ای كه در تعطیلی آخر هفته به صورت غیر قابل وصفی خود را نشان می دهد!

اما پاریس فعلی كه می‌توان آن را «پاریس سكولار» نیز نامید، بیش از هرچیز با معماری‌اش شناخته می‌شود. معماری ای كه به جای مانده از اواخر قرون وسطی است. به همین دلیل كلیساها یكی از پرتعدادترین اماكن این معماری اعجاب برانگیز است. كلیساها كماكان كاركرد خودشان را به عنوان مكان دعا كردن مؤمنان حفظ كرده‌اند؛ اما به یقین نه به وسعت گذشتهٔ به یادماندنی فرانسه. مردمان با گرایش دینی در فرانسه‌ ، در اقلیتی اعجاب آور هستند. انگاری اعجاب معماری پاریس با تعداد قلیل و نوع سلوك مؤمنان باقی مانده از گذشته فرانسه در هم تنیده شده است. البته فراموش نكنیم كه مهاجران آفریقایی و آسیایی مقیم فرانسه بر شمار مومنان افزوده اند اما در میان مردمان بومی این كشور اروپایی، روند گریز از ایمان پس از قرون وسطی و به‌خصوص انقلاب فرانسه همچنان ادامه دارد . تظاهرات و جنبشهای اجتماعی در سده اخیر نیز باز گو كننده تمایل و خواست اقشار روشنفكری و كارگری در حوزه كسب آزادیهای بیشتر ، لغو محدودیتهای بر گرفته از هنجار‌های گذشته ، كاهش فاصله طبقاتی و تجاوز نكردن به حقوق انسانها در تمامی كشورها‌ست . در این مجموعه خواستهای برگرفته از دین ، معنویت و ایمان مشاهده نمی شود. فقط اخلاق باز سازی شده از گذشته در بخشی از این خواستها قابل مشاهده است.

گردشگران با ملاحظه عظمت معماری این بناها فقط لذت بصری می‌برند؛ توگویی در روزگاران پیشین و در آن كلیساها هیچ اتفاقی روی نداده است. پسركان و دختركان فرانسوی و گردشگران جوان، میانسال و پیر، نشسته بر روی پلكان این كلیساها، به چیزی كه فكر نمی‌كنند تاریخ كلیسا و مذهب در فرانسه است. تاریخی كه فرانسه و مردمش را بدین‌گونه سكولار و غیردینی باز تعریف كرده است. كلیسای «معرف » در منطقه مومخ مصداق این مدعاست. فرانسه قدیم و فرانسه جدید تفاوتهای بسیاری با یكدیگر دارد ولی دارای دو نكته مشترك است . آن دو نكته عبارت است از: هنر و عشق. به واقع هنر در پاریس حرف اول را می‌زند و عشق در این شهر حیات نخستین را یادآور می‌شود.

نكته مشترك دیگری نیز در پاریس دیده می شود و آن نبود احساس اضطراب میان گردشگران است. هیچ گردشگری در پاریس احساس اضطراب نمی‌كند. چرا كه همه امكانات و اسباب برای گردشگری آماده است ، فرانسویان نیز آموخته اند برای كسب درآمد بیشتر به گردشگران احترام بگذارند. فرانسویان به ظاهر مقتصد هستند. بی‌جهت خرج نمی‌كنند. همه‌شان از گرانی گله می‌كنند و مثل بازار‌یهای ما همیشه می‌گویند. « وضع خیلی بد است و بازار راكد است» ! این نوع نگاه اقتصادی فرانسویها را می توان در توزیع و مصرف نشریات مشاهده كرد. دكه های روزنامه فروشی نسبت به هر یك از مناطق شهری دارای اندازه خاصی است ولی طراحی آن به گونه ای است كه تقریبا تمامی نشریات به‌خوبی به نمایش گذاشته می شود. مردم فرانسه بیشتر صفحه اول روزنامه را می خوانند و كمتر دیدم كه فردی روزنامه بخرد. در فرانسه كمتر می‌توان فردی را یافت كه در اتوبوس و یا مترو در حال روزنامه خواندن باشد.

فرانسویان اصولاً كمتر روزنامه می‌خرند ولی به‌گونه ای جالب بسیار بیشتر از مقدار تیراژ روزنامه ، آن را می‌خوانند. به عبارت دیگر تعداد خوانندگان روزنامه بسیار بالاتر از تیراژ روزنامه‌هاست.

پاریس همانند آدمهایش نه زیاد تمیز است كه همه‌چیز‌ش برق بزند و به اصطلاح ”آك بند“ باشد و نه چندان كثیف كه آدم رغبت نگاه كردن به آن را نداشته باشد. صندلیهای اتوبوس و مترو و وسائط نقلیه عمومی مصداقی از این واقعیت است .

بعضی از فرانسویان به هنگام عبور از عرض خیابان (بیشتر در مناطق بالای شهر و به ندرت در مناطق جنوبی شهر) از روی خطوط عابر پیاده می‌گذرند. ولی شماری هم مثل ما ایرانیها كار خودشان را می‌كنند! هرچه به مناطق خوب پاریس می‌رویم رعایت هنجارهای شهری بیشتر دیده می‌شود. مشاهده ماشینهایی كه خطوط كج و معوج و نقاشیهای عجیب و غریب بر روی آن كشیده شده و ظاهری بسیار زشت پیدا كرده است، از پدیده های مرسوم و عادی خیابانهای پایین‌شهر پاریس است. در خیابانهای شهر، ماشینها برعكس موتورها آهسته حركت می‌كنند ولی امان از موتورهای سنگین، با شتاب بسیار بالای‌شان .

حضور ایرانی‌ها در پاریس جلوهٔ آشكاری دارد. در فروشگاهها اگر دقت كنی هرازگاه واژه‌های فارسی را به هنگام گفت‌وگوی چند نفری كه در میان جمعیت از كنارت می‌گذرند می‌شنوی. شمار بالای ایرانیان در فرانسه با توجه به شرایط دشوار اقتصادی این كشور شاید به این دلیل باشد كه ایرانیها در پاریس احساس غریبی نمی‌كنند. حضور دیگر مهاجران افریقایی و آسیایی از جمله عوامل تمایل ماندن ایرانیها در فرانسه است . البته از یاد نبریم كه حضور ایرانی در یك شهر یعنی نبود هنجارهای خشك و وجود بی‌نظمیهای دوست داشتنی! به نظر می‌رسد اگر گردشگران را از پاریس جدا كنیم، به شهر بی جانی تبدیل می‌شود. بنابراین پاریس را باید از دیگر شهرهای فرانسه جدا كنیم چرا كه گردشگر در این شهر از اجزای اساسی شهر است و فرهنگ جاری در مركز فرانسه با این پدیده پیوندی قدیمی و عمیق دارد. پاریس و گردشگر دو پدیدار جدایی ناپذیرند كه شریان حیاتی و مشترك این دو عنصر یك موجود آهنین زیرزمینی است؛ متروی پاریس كه به جامانده از جنگ جهانی دوم است اكنون نیز بدون خستگی گردشگران را به نقاط مختلف شهر هدایت می‌كند.

این وسیله عمومی به دلیل ارزانی و سیستم اطلاع‌رسانی بسیار ساده و روان خود و البته گرانی تاكسیها ، تعداد بسیاری از گردشگران را به واگنهای خود فرا می‌خواند. با توجه به گرمای بیش از حد چند روز اخیر و رسوخ آن به زیرزمین شهر و همچنین نداشتن سیستم خنك كننده در بیشتر قطارهای زیرزمینی،‌ مشكلات بسیاری برای مسافران پاریس به‌وجود آمد.

در طول سفرمان در این یك هفته، بعضی وقتها از ایستگاه ”باستیل“ گذر ‌می كردیم. همیشه این مكان كه یادآور حركت آغازین انقلاب فرانسه است، برایم جنبه افسانه ای داشت. ناخودآگاه دوست داشتم هر روز از این ایستگاه عبور كنم و برای این‌كه حافظه تاریخی و پنداشته‌هایم با تماشای نمادهای جدید و رفت‌وآمد گردشگران تغییر نكند؛ تمایل نداشتم بیشتر از چند لحظه در این ایستگاه توقف كنم. می‌خواستم برای یكبار هم شده بدون واقعیت تاریخی تغییر یافته و امروزین و فقط براساس پنداشته‌ها و آرزوها، خاطرهٔ یك مكان تاریخی را در ذهنم حفظ كنم.

نوشته : محمدرضا خطیبی‌نژاد

پی‌نویسها:

۱.Ignacio Ramonet در مقاله كشور «بیمار» فرانسه ؟ (لوموند دیپلماتیك مه ۲۰۰۶) نوشته است " همبستگی سیاسی وجه مشخصه اساسی هویت فرانسوی است و CPE (قرار داد اولین استخدام ؛ طرح نخست وزیر فرانسه مصوب ۸ فوریه ۲۰۰۶ مجلس فرانسه ) در راستای نابودی آن عمل می كند . لذا بار دیگر ، اعتراض و شورش."

۲. اگر خبرگزاری ها را بر اساس نوع مالكیت تقسیم كنیم نخستین خبرگزاری خصوصی هاواس است كه در سال ۱۸۳۵ تاسیس شد . آسوشیتدپرس نخستین خبرگزاری تعاونی است كه در سال ۱۸۴۸ تاسیس شد. نخستین خبرگزاری دولتی نیز ك .ك تلگرافن كورس پوندنز . بوریوk.k. telegranphen Korrespondens- bureau است كه در سال ۱۸۶۰ تاسیس شد.

منابع:

ــ تاریخ مطبوعات جهان. پیر البر و فرناند ترو ترجمه دكتر هوشنگ‌ فرخجسته، ناشر امیركبیر، ۱۳۶۳.

ــ نیروی پیام، ژان لویی شرایبر، انتشارات سروش، ۱۳۷۱

ــ فرانسه (از مجموعه كتابهای سبز وزارت امورخارجه)، كامیاب منافی، ۱۳۷۲

ــ نگاهی به فرانسه، دفتر پژوهش و بررسیهای خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴

ــ نگاهی به خبرگزاریها، دفتر پژوهش و بررسیهای خبری سازمان خبرگزاری جمهوری اسلامی، ۱۳۸۴

ــ شناسنامه خبرگزاریهای جهان، گیتا علی‌آبادی، عباس اسدی، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۱.

همچنین برای نوشتن این یادداشت از نظرات دكتركاظم معتمدنژاد، ژاك پله، رایزن دوم سفارت فرانسه در ایران، مدیا كاشیگر و سركارخانم مریم موسوی، بسیار سود بردم كه از همه این عزیزان تشكر می‌كنم.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.