شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

شما که غریبه نیستید


شما که غریبه نیستید

گزارشی از فعالیت های خانه کودک مهر که به کودکان کار کمک می کند

قرمز یعنی ایست، یعنی خطر! اما برای آنها قرمز یعنی حرکت، جواز عبور و پریدن به میان خیابان‌ها، از میان ماشین‌ها رد شدن، ایستادن، سر به شیشه چسباندن، دستمالی به تن سرد ماشینی کشیدن، با دل‌های کوچک و گرسنه التماس کردن تا شاید از آنها خوراکی بخری، دستمالی بخری، فالی بخری... قرمز برای آنها یعنی سبز، یعنی کودکی که میان خیابان و کار و التماس پیر می‌شود و چون رنگ آبی در میان دوده‌های هوا گم...

اما گریزی از آنها نیست؛ از نگاهشان، از صدایشان وقتی که سر به شیشه ماشین می‌چسبانند یا دنبال تو در پیاده‌رو‌ها راه می‌افتند که «تو را خدا بخر، یک دونه بخر، الهی بری خارج، شوهر کنی، به عشقت برسی، جون بچه‌ات بخر...» گریزی از آنها نیست که جزئی از زندگی ما شده‌اند و این زندگی سخت - اگر نگوییم تلخ که شاید مزه‌ها را هم خوب ندانند و زندگی بین تلخ و تلخ‌تر برایشان معنا شده باشد- بر آنها می‌گذرد و خش بر نگاه و دل ما می‌اندازد که «آخر چه کنیم؟»

چه کنیم که درست باشد میان این تابلوهای آویزان بر شهر، بالای سر همین بچه‌ها، که ما را نهیب می‌زند: کمک کردن به کودک کار یعنی ریختن پول به جیب سوداگران، اما جایگزین چیست؟ چشم بستن و گذشتن از کنارشان؟ آیا همه این کودکان جیب‌هایشان به سوداگری وصل می‌شود یا نه، به دردهای خانه‌ای و زخم‌هایی که او را به میان خیابان کشانده؟

● یک لقمه زندگی

خانم ژیلا بشیری خوش‌رفتار، مدیر مدرسه حمایتی «خانه مهر» در دروازه‌غار که سال‌هاست با این کودکان بوده و با آنها زندگی کرده، می‌گوید: «بسیاری از کودکان کار کمک خرج خانواده هستند و اگر از خانواده‌هایشان و آنها حمایت درستی می‌شد، لازم نبود پا به خیابان بگذارند و برای یک لقمه نان در تله‌های بزرگ‌تری چون بیماری، اعتیاد، سوءاستفاده جنسی و... بیفتند و مرگ خیلی زود دست آنها را بگیرد و با خود ببرد.»

● مدرسه یک زندگی کوچک است

روز چهارشنبه است و با خانم بشیری در حاشیه بازارچه خیریه که از کارهای بچه‌ها و خیرین برگزار شده، به گفت‌وگو نشسته‌ایم. در کنار نقاشی‌ها، مجسمه‌ها و کیف‌های پارچه‌ای که بچه‌ها درست کرده‌اند تا کمکی باشد برای آنها و مدرسه‌شان... مدرسه‌شان که خانه‌ای قدیمی در دروازه‌غار است. مدرسه‌ای که روزی یکی- دو نفر کودک کار را پناه می‌داد اما امروز این مدرسه پیر، پیرتر شده و گنجایش ۱۵۰ کودکی که به اینجا به قول خانم بشیری پناه می‌آورند، ندارد.

دو نیکوکار، البته با کمک‌های مردمی و اعضای انجمن، زمینی را در پشت مدرسه خریداری کرده‌اند تا برای بچه‌ها جای بزرگ‌تر و امن‌تری ساخته شود اما هزینه‌های سرسام آور هنوز اجازه شروع کار را به آنها نداده است.

● به آنها کمک نکنیم؟!

خانم بشیری با انتقاد از این گفته که همه این بچه‌ها آلت‌دست سودجویان هستند و راه کمک نکردن به آنهاست، می‌گوید: «من که سال‌ها با این بچه‌ها کار کرده‌ام، به شما می‌گویم بسیاری از این کودکان کمک خرج خانواده‌ها هستند و گریزی و چاره‌ای جز کار کردن ندارند. راه‌حل، کمک نکردن به آنها نیست بلکه باید هدفمند بود و دید چگونه می‌توان به آنها درست کمک کرد.»

● حرفه‌آموزی به بچه‌ها

او یکی از راهکارهای موجود را حرفه‌آموزی به بچه‌ها می‌داند و می‌گوید: «اگر مدرسه جدید به کمک مسوولان ساخته شود، می‌خواهیم جایی برای این بچه‌ها راه بیندازیم تا بتوانند حرفه‌‌ای بیاموزند و اگر هم کار می‌کنند، کاری باشد که هم درآمدزا باشد و هم سلامت آنها را به خطر نیندازد.»

خانم بشیری با تاکید بر این نکته که ما مخالف کار کودک هستیم و کار کودک جز تحصیل چیز دیگری نیست، می‌گوید: «چشم بستن بر حقیقت نیازمندی آنها و فقط شعار دادن و کاری انجام ندادن، ظلم مضاعفی در حق این بچه‌هاست، بچه‌هایی که حتی گاهی نمی‌دانند تخم‌مرغ پخته یعنی چه و چه شکلی است. خود من با چنین بچه‌ای برخورد داشته‌ام!... بارها شده که این بچه‌ها که همگی سوءتغذیه دارند، سر کلاس به خاطر گرسنگی نمی‌توانسته‌اند درس یاد بگیرند و ما فکر کردیم کم‌هوش‌اند و بعد فهمیدیم از شدت گرسنگی ناتوان از درس یادگرفتن هستند.»

● تورم بیشتر، کودک کار بیشتر

خانم بشیری فرستادن کودکان را به خیابان برای کار کردن، یکی از اولین تبعات تورم و گرانی در سال‌های اخیر می‌داند و از پایین آمدن سن کودکان کار خبر می‌دهد که سیاه‌نمایی نیست بلکه حقیقتی سیاه است که وجود دارد.

به شمار نیاوردن کودکان دختر و دیدن آنها به چشم یک نان‌خور زیادی در بین خانواده‌های پایین‌شهری و محروم، یکی دیگر از معضلاتی است که به گفته خانم بشیری باعث شده حقوق بیشتری از دختران نادیده گرفته شود. با اینکه بار هزینه‌های خانواده همان‌قدر که بر دوش پسر است بر دوش دختران هم است.

این معضل تا آنجا ادامه دارد که اگر امکانی برای تحصیل یا وضعیت بهتر خوراکی و پوشاکی وجود داشته باشد، خانواده‌ها این امکان را به فرزند پسرشان می‌دهند. آنها مثلا حتی اگر ۱۳ بچه داشته باشند و از آنها بپرسید چند فرزند دارید، دختران را خط می‌زنند و فقط از پسرانشان نام می‌برند.

میان فرزندان «خانه کودک مهر»، برخی به دبیرستان و دانشگاه هم راه پیدا کرده‌اند و خانم بشیری می‌گوید در صورت کمک خیرین می‌توان امیدوار بود بچه‌های بیشتری تحت‌پوشش قرار بگیرند و بتوانند در مدرسه حرفه‌‌ای بیاموزند و جلب کار مفید و موثر شوند.

● گزارش تصویری از جشنواره آرزوهای کودک

این بازارچه خیریه در پارک قیطریه به همت اعضای خانه کودک مهر و با کمک شهرداری ناحیه۱ با نام جشنواره آرزوهای کودک برگزار شد.

کارت تبریک‌هایی که توسط بچه‌های کار درست شده و در معرض فروش گذاشته شده بود.

کیسه‌های دوستدار طبیعت که توسط بچه‌های کار درست شده بود.

هنرمند نقاشی که کارهایش را برای کمک به بچه‌ها در این بازارچه ارائه کرده بود.

افراد خیر در این بازارچه کارهای مجسمه‌سازی بچه‌ها را خریداری می‌کردند.

● کودک کار کیست؟

کودکان کار بخشی از جامعه انسانی‌اند که پیش از آنکه دوره رشد جسمی و ذهنی و کودکی آنها تکامل یابد، به دلیل عوامل خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی وارد دنیای کار می‌شوند.

اینجا خانه مهر کودکان دروازه غار است و ما اهالی این خانه هستیم.

● موسسه حمایتی خانه مهر کودکان کجاست؟

موسسه حمایتی خانه مهر کودکان سازمانی است مستقل، غیردولتی، غیرسیاسی و غیرانتفاعی که در سال ۱۳۸۶ تحت شماره ۲۱۷۷۵ به ثبت رسیده است. این موسسه از آغازین روز تاسیس در راستای هدف اصلی خود یعنی کمک و آموزش به کودکان در وضعیت دشوار، آسیب‌دیده و خانواده‌های آسیب‌پذیر و زنان سرپرست خانوار فعالیت کرده و اولین گام، ایجاد مرکز اجرایی در منطقه محروم دروازه غار برای کودکان بود تا با آموزش کودکان و خانواده‌ها، آسیب‌های اجتماعی در این منطقه را تا حد امکان کاهش داده و زمینه رشد توسعه آگاهی‌های فردی آنها نیز فراهم شود.

● ۲۰۰ کودک در یک حیاط ۳۰ متری

ساختمان فعلی خانه کودک مهر (دروازه غار) به مساحت ۲۲۰مترمربع در محله دروازه غار تهران است. درواقع این محل برای امور اجرایی و ساماندهی کودکان کار و خیابان، زنان سرپرست خانوار و هدایت تحصیلی کودکان بازمانده از تحصیل، از طرف شهرداری منطقه ۱۲ به موسسه حمایتی خانه مهر کودکان تعلق گرفته است. ساختمانی که یک خانه قدیمی است و در سال ۱۳۸۶ به‌طور امانی در اختیار موسسه قرار گرفت و قرارداد آن به‌صورت سالانه تمدید می‌شود. این بنا در زمان تحویل به‌گونه‌ای بود که تقریبا امکان هیچ‌گونه بهره‌برداری از آن وجود نداشت ولی به دلیل نیاز شدید کودکان محله به وجود چنین فضایی، بانیان موسسه مصمم شدند و طی ۱۰ شبانه‌روز فعالیت بی‌وقفه و با صرف هزینه ۹ میلیون تومان ساختمان را آماده بهره‌برداری کردند. فعالیت رسمی خانه کودک از سال ۱۳۸۶ آغاز شد و بلافاصله شاهد سرازیرشدن سیل کودکان در شرایط سخت به موسسه بودیم. به‌رغم محدودیت فضای موجود ۲ اتاق دیگر هم در حیاط ساخته شد اما با این وجود در طول این سال‌ها متاسفانه از ثبت‌نام تعداد زیادی از کودکان معذور بودیم. در حال حاضر این ساختمان شامل ۶ کلاس درس به وسعت ۶ تا ۱۰ مترمربع (هر کلاس برای ۱۸ تا ۲۰ دانش‌آموز)، یک اتاق برای دفتر، یک اتاق بهداشت و یک حیاط حدودا ۳۰ متر مربع و تنها یک سرویس بهداشتی است که در یک قطعه زمین ۲۲۰ متری برای حدود ۲۰۰ کودک قرار دارند.

با تجوه به تنوع خدماتی که موسسه به کودکان و خانواده‌هایشان ارائه می‌کند، فضای کنونی جوابگوی نیازها نیست.

از سوی دیگر به دلیل قدیمی بودن بنا با مشکلاتی مانند ایمن نبودن ساختمان، رطوبت، عدم تهویه درست و نابسامانی‌ سیستم گرمایشی و سرمایشی در فصل‌های مختلف سال مواجه هستیم که در بلندمدت عوارضی بر سلامت کودکان و مربیان خواهدداشت.

تصور اینکه تعداد ۲۰۰ کودک در ساعات تفریح در یک حیاط ۳۰ متری بازی کنند، قدری سخت است.

نیاز به گسترش و استانداردسازی فضای ما را بر آن داشت تا به مطالعه شرایط منطقه بپردازیم. در این راستا ملک شمالی ساختمان فعلی برای این منظور مناسب تشخیص داده شد. پس از ۳ سال رایزنی با مالکان، سرانجام به همت چند تن از خیرین در تاریخ ۱۲/۲/۱۳۹۲ موفق به خریداری ملک فوق به نام موسسه شدیم.

این اتفاق نیک، گام اول در جهت مسیری بلند برای ساخت بنای خانه مهر کودکان دروازه غار است. ساخت بنایی مناسب و استاندارد برای پاسخگویی به نیازهای آموزشی و حمایتی، با توجه به تعداد و شرایط خاص کودکان تحت پوشش موسسه، هدف بزرگی است که به همت عالی جمع زیادی از دوستان و همراهان نیاز دارد.

سارا جمال‌آبادی