یکشنبه, ۵ اسفند, ۱۴۰۳ / 23 February, 2025
شیطان دشمن غدار و بی رحم

در مقاله حاضر، استاد به بحث درباره شناخت شیطان و تفاوت آن با ابلیس و شگردهای دام گستری شیطان برای فریب انسان ها، فلسفه و حکمت آفرینش شیطان و سرانجام، گونه شناسی تصرفات شیطان در انسان می پردازد. اینک باهم آن را - که از ماهنامه معرفت شماره ۱۵۰ انتخاب شده- ازنظر می گذرانیم.
«شیطان» مفهوم وصفی دارد و برهر عامل شری اطلاق می گردد و به صورت عام، هر موجودی که مبدأ شرارت است، شیطان به حساب می آید. براین اساس، لفظ «شیطان» هم بر شیطان مشخص اطلاق می گردد و هم بر غیر آن و در جایی که با «الف و لام» به کار رود، بر شیطان معین و مشخص اطلاق می شود. در قرآن، شواهد فراوانی بر اطلاق لفظ شیطان بر غیر ابلیس وجود دارد؛ از جمله در برخی از آیات، شیطان بر انسان هایی اطلاق می گردد که به دشمنی با پیامبران الهی می پردازند: (و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غروراً ولو شاء ربک ما فعلوه فذرهم و ما یفترون) (انعام/۱۱۲)؛ و همچنین هر پیامبری را ]مانند تو[ دشمنی از شیطان های آدمی و جنی قرار دادیم که برخی شان به برخی دیگر با گفتار آراسته و فریبنده پیام نهانی می فرستند تا فریب دهند و اگر پروردگار تو می خواست چنین نمی کردند. پس آنان را با آنچه برمی بافند واگذار.
باتوجه به مفهوم وصفی شیطان و آنچه از آیه شریفه استفاده می شود، انسان هایی که دیگران را به گناه وامی دارند و موجب انحراف آنان از مسیر انبیا می گردند و به تخریب و تشکیک در اعتقادات و باورهای دینی آنان می پردازد و نیز آن دسته از جنیان که به شر و فساد در زمین می پردازند، در زمره شیاطین به شمار می آیند.
«ابلیس» علم و اسم شخص شیطان است که از جنس جنیان است و از آتش آفریده شده است و هزاران سال پیش از خلقت آدم در صف ملائکه به عبادت خدا مشغول بوده تا آنجا که ملائکه او را از جنس خودشان می پنداشتند. اما در نهایت، علم طغیان و سرپیچی از فرمان خداوند برافراشت و به فساد در بین بندگان و انحراف و فریب آنان پرداخت و با وسوسه های خود بندگان خدا را از سعادت و هدایت بازداشته، به تیره روزی و هلاکت می کشاند.
● علت انحطاط ابلیس
امیرمؤمنان(ع) درباره مدت عبادت شیطان و علت انحطاط و رانده شدنش از درگاه خداوند می فرماید: «پس پند گیرید از آنچه خداوند با ابلیس کرد و تنها به خاطر یک لحظه خودبزرگ بینی و تکبر، کردارهای فراوان و تلاش های پیگیر او را بیهوده ساخت، درحالی که او شش هزار سال خدای را پرستیده بود، آن هم دانسته نیست که از سال های دنیاست یا از سال های آخرت.»(نهج البلاغه/ خ۱۹۲)
شیطان شش هزار سال به عبادت پرداخت که بنابر فرموده حضرت در فراز فوق برای مردم مشخص نیست ]والا خود حضرت به حقیقت امر واقف بودند[ که آن سال ها، از سال های دنیاست یا سال های آخرت. براساس برخی از آیات قرآن، هر روز آخرت به اندازه هزار سال دنیاست.(حج/۴۷) اما خداوند به وسیله خوی تکبر و خودبزرگ بینی که در درون شیطان وجود داشت، او را آزمود و همین عامل موجب انحطاط و سقوط شیطان و به هدر رفتن هزاران سال عبادت او شد. وجود کبر و خودبزرگ بینی در درون شیطان، هم زمینه امتحان شیطان را فراهم آورد تا مشخص شود که چنین عاملی شیطان را به کفر و انحطاط می کشاند و هم زمینه امتحان فرزندان آدم را فراهم آورد تا مشخص شود کمال و تعالی آنان در خشکاندن ریشه کبر و خودبزرگ بینی است. همین ویژگی منفی، زمینه سقوط و انحطاط آنها را فراهم می آورد.
از آیات و روایات استفاده می شود که شیطان عامل فساد و شر است و با وسوسه هایی که در دل انسان ها ایجاد می کند، زمینه انحراف آنان را فراهم می آورد. این موجود شریر چون از جن است و از آتش آفریده شده، قابل مشاهده نیست و نمی توان آن را حس و لمس کرد. اما شیطان همه انسان ها را می بیند و زیر نظر دارد و مترصد فرصت است تا زمینه انحراف آنان را فراهم آورد. از این رو، خداوند در مقام هشدار به بندگان خود و پرهیز دادن آنها از فریب شیطان می فرماید: «ای فرزندان آدم، مبادا شیطان فریبتان دهد ]و شما را از راه راست بیرون برد[ چنان که پدر و مادرتان را از بهشت بیرون کرد در حالی که جامه شان را از آنها برمی کند تا شرمگاهشان را بدیشان بنماید. او و گروه او از جایی که آنها را نمی بینید شما را می بینند. ما شیطان ها را دوستان و سرپرستان کسانی ساخته ایم که ایمان نمی آورند.»(اعراف/۲۷)
درگذشته پذیرش و اثبات موجودی که قابل رؤیت نیست و افکاری را به انسان القا می کند و انسان را مورد وسوسه های خود قرار می دهد دشوار بود، اما با پیشرفتی که در علوم و بخصوص صنعت ارتباطات و رسانه برای انتقال تصاویر و پیام ها به وجود آمده که به وسیله آنها تصاویر و پیام ها و سخنانی که با امواج نامرئی ارسال می شوند دریافت می گردند، پذیرش و اثبات چنان موجودی آسان گردیده است.
ده ها سال پیش شاید کسی باور نمی کرد که بشود صدا و تصویر کسی که در آن سوی کره زمین به سر می برد، دریافت کرد. اما امروزه به وسیله رادیو، تلویزیون و تلفن به راحتی صدا و تصویر کسانی که در مناطق دیگر به سر می برند، امکان پذیر گشته است. با این حال، گرچه امکان اثبات و پذیرش وجود شیطان فراهم آمده، اما نه با تجربه حسی و از طریق مشاهده و لمس و قوه شنوایی وجود شیطان برای ما قابل درک گردیده است و نه می توان برای وجود شیطان برهان عقلی ارائه کرد؛ زیرا برهان عقلی و فلسفی بر وجود موجودات خاص و اشخاص و از جمله شیطان، به عنوان موجودی که مبدأ شر است، اقامه نمی گردد و تنها راه اثبات وجود شیطان، نقل است. ما از طریق کتاب های آسمانی و از جمله قرآن و کلمات اهل بیت(ع) به وجود شیطان پی می بریم.
● انسان و آزمون دشوار خداوند
رفتار شیطان که تا جایی به اطاعت خدا می پرداخت که آن را موافق میل خود می دید و وقتی اطاعت خدا را موافق پسند و میل خود نیافت از آن سربرتافت و به آن فرجام شوم و نکبت بار مبتلا گردید، هشدار بزرگی است برای ما که پیوسته از خودمان مراقبت کنیم و بنگریم ایمان ما مطلق است و یا مشروط؟ آیا در مقام بندگی خدا به گونه ای هستیم که از هرچه خداوند به آن فرمان داد اطاعت کنیم و تحت هر شرایطی از خداوند تبعیت و فرمان برداری داشته باشیم؟ البته، امتحان انسان ها متفاوت است و هر کس در حد ظرفیتی که دارد مورد امتحان خدا قرار می گیرد و همه انسان ها طاقت و تحمل هر امتحانی را ندارند.
در عین حال، نصابی برای امتحان همگان وجود دارد که همه در آن حد مورد امتحان قرار می گیرند. کسانی که از مراتب عالی معرفت و ظرفیت های وجودی بالا برخوردارند، با امتحانات بسیار دشوار و بلایا و مصیبت هایی مواجه می شوند که به هیچ وجه برای افراد عادی قابل تحمل نمی باشند. اما موفقیت در این آزمون ها و بلاها آنها را به عالی ترین درجات کمال و شرافت می رساند. تا آنجا که حتی پس از هزار سال از مرگشان خاک قبر آنان بیماران ناعلاج را شفا می بخشد.
از شمار کسانی که از عالی ترین مراتب معرفت و بالاترین ظرفیت وجودی برخوردار هستند حضرت ابراهیم (ع) است که در امتحان و آزمونی سخت مأمور شد فرزند زیبا و رشیدش را در پیشگاه خداوند قربانی کند. هم وی و هم فرزندش در برابر فرمان خدا سرتسلیم فرود آوردند و با رضایت تمام و بدون کوچک ترین مخالفتی، درصد اجرای فرمان معبود خویش برآمدند و در این آزمون بزرگ سربلند و سرافراز گشتند. بقره (۱۲۴)
شیطان با این آزمون الهی مواجه گشت که در برابر حضرت آدم(ع) سجده کند، اما او از فرمان خدا سرپیچی کرد و در این آزمون الهی شکست خورد و از خداوند خواست که او را از این تکلیف معاف کند تا در مقابل، خداوند را به گونه ای که هرگز کسی او را چنان عبادت نکرده عبادت کند. امام صادق(ع) در این باره می فرمایند: «شیطان مأمور گشت که به آدم سجده کند. او گفت: پروردگارا، به عزتت سوگند اگر مرا از سجده به آدم معاف کنی، تو را به گونه ای عبادت می کنم که هرگز کسی بسان آن تو را عبادت نکرده است. خداوند فرمود: من دوست دارم آنچنان که خود می خواهم عبادت شوم.» (بحار/۲/۲۶۲)
کبر و حسادت شیطان نسبت به آدم موجب شد که در برابر فرمان خدا سرسختی نشان دهد و از اطاعت خداوند خودداری کند. او آگاهانه و با اختیار به عصیان و مخالفت با خداوند پرداخت و در آزمون الهی مردود گشت و در نتیجه، از درگاه خداوند رانده شد و از آن پس درصدد برآمد که بندگان خدا را چون خود گمراه سازد: (قال فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین) (ص/۸۲-۸۳)؛ گفت: پس به عزت تو سوگند که البته همه آنها را گمراه می کنم، مگر بندگان ویژه و برگزیده ات از آنان ]که مرا برایشان راهی نیست[.
● عهد شیطان در گمراه ساختن انسان
براساس آیه فوق که سخن شیطان را گوشزد می کند، به جز بندگان مخلص و برگزیده خدا که شیطان خود می دانست نمی تواند آنان را منحرف کند و از این جهت طمعی در گمراه کردن آنان نداشت، سایر بندگان خداوند در معرض وسوسه های شیطان قرار می گیرند و شیطان تلاش می کند که آنان را بفریبد و از مسیر حق منحرف و گمراه سازد. در آیه دیگر از قول شیطان در این باره چنین نقل شده است: گفت خواهی دید این کسی که بر من برتری دادی، اگر مرا تا روز رستاخیز مهلت دهی، هر آینه فرزندان او را از بیخ و بن برکنم ]به گمراهی و هلاکت کشانم[ مگر اندکی را.» (اسراء/۶۲)
نباید از نظر دور داشت که این جهان محل امتحان است و همه ما در معرض امتحان هستیم و هر کس به گونه ای امتحان می شود. یکی به وسیله مالش امتحان می شود و یکی به وسیله مقام و یکی به وسیله علم مورد امتحان قرار می گیرد. همه نعمت های خداوند وسیله امتحان هستند و باید مواظب بود که در این امتحانات موفق شد و نگذشت شیطان با وسوسه های خود ما را گمراه سازد؛ چه اینکه خداوند حجتش را بر ما تمام کرده و ما را از قدرت انتخاب برخوردار ساخته است و شیطان بر ما سلطه ندارد تا ما را بر انحراف و گمراهی مجبور سازد. ما می توانیم در برابر شیطان مقاومت کنیم و اگر با اختیار فریب شیطان را خوردیم و گمراه شدیم، عذری در پیشگاه الهی نداریم. از این رو، خداوند عذر گنه کاران را که انحراف و انحطاط خود را به گردن دیگران می اندازند و خود را بی تقصیر معرفی می کنند نمی پذیرد. قرآن مواجهه و نزاع گنه کاران با یکدیگر را چنین حکایت می کند.
]خدای[ فرماید: با گروه هایی از جنیان و آدمیان که پیش از شما بوده اند در آتش دوزخ روید؛ هرگاه که گروهی در آید گروه هم کیش خود را نفرین کند، تا چون همگی در آن به هم رسند، گروه پسین ]پیروان[ درباره گروه پیشین ]رهبران خود [گویند:خداوندا، اینان ما را گمراه کردند، پس آنها را دو چندان عذاب آتش بده.
] خدای[ گوید: هر کدام را ] عذاب[ دو چندان است ولیکن نمی دانید. (اعراف / ۳۸)
آنگاه که دوزخیان سراغ شیطان می روند و او را سرزنش می کنند و به او می گویند که تو ما را گمراه کردی و موجب گشتی که از بهشت و سعادت محروم گردیم و گرفتار عذاب ابدی شویم، شیطان درپاسخ می گوید:و چون کار ] حساب رسی دررستاخیز [ به انجام رسید، شیطان ] به دوزخیان[ گوید: خدا به شما وعده داد، وعده راست و من به شما وعده دادم و با شما خلاف کردم و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود،جز اینکه شما را خواندم ومرا پاسخ دادید، پس مرا سرزنش مکنید و خود را سرزنش کنید؛ نه من فریادرس شمایم و نه شما فریاد رس من؛ من به اینکه پیش از این ] یعنی در دنیا[ مرا ] با خدا[ شریک می گرفتید بیزارم و کافرم.
همانا ستم کاران را عذابی است دردناک» (ابراهیم /۲۲) پس خداوند شیطان را برکسی مسلط نگردانیده و فریب خوردگان شیطان نمی توانند درپیشگاه خداوند، عذر بیاورند که شیطان ما را مجبور کرد که به فسق و فجور بپردازیم و طریق کفر وشرک پیشه خود سازیم. البته کسانی که فسق وگناه درقلبشان ریشه می دواند و از فضیلت و کمال تهی می گردند،کارشان به جایی می رسد که کاملاً فرمانبردار شیطان می کردند و با همه وجود ولایت شیطان را می پذیرند و درصدد اجرای وسوسه های او برمی آیند و خود را مرکب شیطان می سازند و شیطان آنان را به هر سو و هر کجا که خود بخواهد می برد. آنان به اختیار و میل خود سلطه شیطان را پذیرفته اند:«انما سلطانه علی الذین یتولونه و الذین هم به مشرکون» (نحل/ ۱۰۰)؛ تسلط او تنها بر کسانی است که او را دوست و سرپرست خود گرفته اند، و برکسانی که به او ] خدا [ شرک می ورزند.
شیطان بسیار خوشحال می شود که کسانی ولایتش را بپذیرند و طوق بندگی و نوکری او را برگردن خود افکندند و حاضر شوند که مرکب او گردند، علاوه بر اینکه ابزار و وسیله شیطان برای گمراه ساختن دیگران شوند و در نتیجه و به تعبیر قرآن «شیاطین الانس» شوند و به نیابت از شیطان در بین بندگان خدا به انتشار شبهات و وسوسه ها و ایجاد انحراف بپردازند و عامل شرارت و گمراهی بین بندگان خدا گردند.
● حکمت آفرینش شیطان
برای افراد سطحی و کسانی که با فلسفه آفرینش و حکمت نهفته درتدبیر الهی آشنا نیستند و از معارف بلند توحیدی و تعالیم الهی بهره ای ندارند، همواره این سؤال مطرح می شود که چرا خداوند شیطان را آفرید تا مردم را به گمراهی بکشاند؟ پاسخ این است که خداوند عالم را آفرید و در آن نظام اسباب و مسببات را جاری ساخت.
وجود اسباب، ناشی از حکمت الهی و فلسفه وجود عالم است. براین اساس، همه کارها و حتی کاری خرد و کوچک نیز بی سبب انجام نمی پذیرد. ما نیاز به غذا داریم و درمعارف دینی تصریح شد که روزی همگان با خداوند است و برای خداوند زحمتی نداشت که روزی ما را آماده در اختیارمان بنهد. اما براساس نظام اسباب و مسببات و حکمت الهی، کارگر باید کار کند و در قبال آن مزد دریافت کند و کشاورز باید زراعت کند و گندم و سایر موادغذایی فراهم آورد و هرکسی به طریقی تلاش کند تا احتیاجات مردم تأمین گردد. در فرآیند کار و تلاش و تامین روزی، زمینه های فراوانی برای آزمایش ما فراهم آمده است. تکالیف متعدد ما و کسانی که با ما در ارتباط هستند موجب شده که در نتیجه آنها، انسان درهر قدمی که به پیش می نهد، یا بهشت را برای خود فراهم می آورد و یا جنهم را، یا به ثواب می رسد و یا به عقاب: اینکه کشاورز در زمین «خود» کشت می کند، یا در زمین «غصبی»؟ آیا آب «مباح» به زراعت خود می دهد و یا «آب غصبی»؟ آیا زکات محصولش را می دهد و یا نمی دهد و آیا مزد کارگر را کامل پرداخت می کند و یا نه؟ آیا نانوا نان سالم تحویل مردم می دهد و یا نان سوخته؟ آیا کاسب کم فروشی می کند و یا نه؟ پس برای اینکه شکم انسان سیر شود و زندگی اش گذرانده شود، تکالیف فراوانی پیش روی اوست. انجام همین تکالیف زمینه رشد او را فراهم می آورند؛ چه اینکه هدف و غایت انسان، تعالی و رشد است و این مهم در سایه اطاعت خدا فراهم می آید و اطاعت خدا نیز در زمینه اوامر و نواهی الهی فراهم می آید و هر قدر تکالیف الهی فزون تر باشند، زمینه تکامل انسان بیشتر و گسترده تر خواهد بود.
هواهای نفسانی تمایلات و امیال را در انسان به وجود می آورد که خود عامل امتحان انسان است و با موافقت با آنها انسان درصدد دامن زدن به شهوات و خواسته های نفس و بازماندن از تعالی و کمال برمی آید. در مقابل، در صورت مخالفت با آن هواها و عمل به مقتضای عقل و فطرت، انسان زمینه تعالی و شکوفایی استعدادهای ملکوتی و معنوی خود را فراهم می آورد. اما در بسیاری از موارد، هر دو عامل از هر دو سو، ضعیف هستند و برای اینکه زمینه امتحان عمیق تر و قوی تر گردد، نیازمند تحریک و تقویت می باشند. در این بین، شیطان نقش تقویت و تحریک هواهای نفسانی را ایفا می کند.
براساس وسوسه و تحریک شیطان است که همواره خواسته هایی در درون ما شکل می گیرند و رفتاری از ما سرمی زند که تعجب ما را برمی انگیزاند. مثلا، انسان تصور می کند که فلان غذای حرام لذتش بیشتر از غذای حلال است! وقتی آن را مصرف کرد، درمی یابد که گرفتار توهم شده و آن غذا فاقد لذتی بود که تصور می کرد. اما در کمال شگفتی بار دوم نیز با این توهم، که آن غذا لذت بخش تر است، بدان تمایل می یابد.
چندین بار این وضعیت تکرار می گردد. هر بار انسان متوجه می شود که به خطا رفته است و بار دیگر وسوسه شیطان موجب می گردد که خطای پیشین را تکرار کند و وقوف بر تجربه های ناموفق سودی به حال او نمی بخشد. یا اینکه انسان تصور می کند که نگاه کردن به نامحرم لذت بخش است و لذت فوق العاده ای دارد! اما پس از آنکه نگاهش به نامحرم جلب شد و پس از تأمل و تفکر درمی یابد که آن رفتار چندان هم لذت بخش نبود. باوجود این، روز دیگر در پی آن برمی آید که به نامحرم نگاه کند و به آن لذت موهوم دست یابد.
به هرحال، انسان از تکرار رفتارهای ناصواب و غیرمفید تعجب می کندکه چرا پیوسته فریب می خورد و بار دیگر به کاری که بر بی ثمر و ناصواب بودنش واقف گردیده بود دست می یازد. قرآن عامل فریب خوردن های مکرر را شیطان معرفی می کند و لذت بخش قلمداد کردن گناه را ناشی از وسوسه و آراستگی گناه از سوی شیطان می داند و دراین باره می فرماید: (قال رب بمآ أغویتنی لازینن لهم فی الارض و لاغوینهم أجمعین) (حجر/ ۳۹)؛ ]شیطان[ گفت: خداوندا، به سبب آنکه مرا به راه هلاکت افکندی هر آینه در زمین ]باطل را[ در نظرشان می آرایم و همگی شان را گمراه می کنم.
● گونه های تصرفات شیطان در انسان
به طور کلی، تصرفات و کارهای شیطان به دو دسته تقسیم می شوند:
۱) تصرف و دخالت در شناخت ها و باورهای انسان به وسیله القائات و وسوسه های خود. در این زمینه گاهی شیطان با وسوسه و تشکیک، یقین انسان را تبدیل به شک می کند و موجب تردید انسان در امر یقینی می شود. مثلا، به انسان چنین القا می کند که چنان که پیش تر درباره فلان امر به خطا رفتی، ممکن است در این امری که یقینی می پنداری نیز خطا کرده باشی. حتی شیطان گاهی در یقینی ترین و بدیهی ترین کارها که از سوی هیچ انسان عاقلی قابل انکار نیست، انسان را به تردیدوامی دارد و موجب می گردد که انسان در آن امر بدیهی نیز شک کند.
۲) تصرفات شیطان در رفتار انسان، که به وسیله آراستن و زیبا نشان دادن رفتاری، انسان را به سمت انجام آن سوق می دهد و با القا و ایجاد توهم، وجود لذت فوق العاده در کار زشتی، انسان را به انجام آن وامی دارد و پس از آن که انسان به موهوم و غیرواقعی بودن آن لذت پی برد، دوباره با ترفند و حیله ای جدید انسان را فریب داده و به انجام همان گناه وامی دارد و پی درپی انسان را اسیر وسوسه ها و فریفته لذت های موهوم می سازد. از جمله دخالت ها و تأثیرات شیطان در انسان این است که ترس و بیم از انجام و امتثال تکلیف واجب الهی را در انسان برمی انگیزاند و بدین وسیله مانع انجام تکالیف الهی می گردد. نمونه روشن آن خودداری از پرداخت خمس است.
گاهی افرادی پول های گزافی صرف تفریح، شب نشینی ها و امور غیرضروری و گاه بی فایده و بی ثمر می کنند، اما حاضر نیستند بخشی از آن پول را به عنوان خمس و برای عمل به تکلیف و وظیفه الهی پرداخت کنند؛ زیرا می ترسند که با پرداخت خمس فقیر و نیازمند گردند. خداوند درباره دسیسه شیطان در بازداشتن انسان از انجام تکالیف مالی خود می فرماید: (الشیطان یعدکم الفقر و یأمرکم بالفحشاء والله یعدکم مغفره منه و فضلا والله واسع علیم) (بقره/ ۲۶۸)؛ شیطان شما را از تهی دستی بیم می دهد و به زشتکاری ]بخل و منع صدقات[ فرمان می دهد و خدا شما را به آمرزش و بخشش خویش نوید می دهد؛ و خداوند گشایش بخش و داناست.
بنابراین، شیطان چون نمی تواند به زور انسان را به گناه وادارد و مانع انتخاب و اختیار انسان گردد، با ترفندهای گوناگون درصدد فریب دادن انسان برمی آید. گاهی با جلوه گری و زیبا جلوه دادن گناهی انسان را به آن دعوت می کند و گاهی با ایجاد ترس و بیم در دل انسان او را از انجام تکلیف الهی وامی دارد. هر بار که انسان پس از انجام هر گناهی پشیمان می گردد و پی به فریب شیطان می برد، بار دیگر با نیرنگی دیگر همان گناه را در نظر انسان می آراید و وی را به انجام آن وامی دارد.
شیطان های آدم نما نیز برای به انحراف کشاندن جوانان همین شیوه را به کار می گیرند. برای اینکه جوان خام و بی تجربه ای را به مجالس فساد دعوت کنند، با کنار هم گذاشتن سخنان راست و دروغ به توصیف آن مجالس می پردازند، در نهایت، آن جوان را به شرکت در چنان مجالسی تحریک و تشویق می کنند. پس از آن که آن جوان به پوچ بودن آن توصیفات و بی ثمر و بلکه زیان بخش بودن آن مجالس پی برد، بار دیگر شب دوم با شگرد و حیله ای جدید او را فریب می دهند تا آنکه او را آلوده به فساد و شرکت در مجالس عیش و نوش می کنند.
به هر حال، شیطان از هواهای نفسانی، که نقطه ضعف انسان است، سوءاستفاده می کند و با زیبا جلوه دادن گناهان و مفاسد، انسان را به سوی آنها سوق می دهد و کار انسان را به جایی می رساند که با همه وجود تسلیم وسوسه های شیطانی می گردد و عنان اختیار خویش را به دست شیطان می سپارد. به هر کجا و هر سو که شیطان بخواهد او را می برد.
● گونه های دشمنی شیطان در حق انسان
انسان همواره با دو دشمن خطرناک روبه روست؛ یکی نفس اماره که دشمن درونی است و دیگری، شیطان که دشمن بیرونی است. درباره شدت دشمنی نفس اماره، رسول خدا(ص) در سخن هشدارگونه خود فرمودند: «بدترین دشمنان تو نفسی است که بین دو پهلوی تو قرار گرفته است.» (همان/ ۰۷/۴۶)
اما درباره دشمنی های شیطان در حق انسان، یکی از لطف های بزرگ قرآن در حق ما این است که به صورت های گوناگون دشمنی های شیطان را گوشزد می کند و به ما هشدار می دهد که در دام این دشمن خطرناک، که فرجامی اندوهبار و حسرت آلود برای ما رقم می زند نیفتیم. در یکی از آیات نورانی قرآن خداوند می فرماید: «ان الشیطان لکم عدو فاتخذوه عدوا انما یدعو حزبه لیکونوا من اصحاب السعیر» (فاطر/۶)؛ همانا شیطان دشمن شماست، پس او را دشمن گیرید. جز این نیست که گروه خویش را می خواند تا از دوزخیان باشند.
از منظر قرآن، دشمن انسان تنها کسی نیست که مال و جان او را در خطر افکند و آسایش و راحتی دنیا را از او سلب کند، بلکه شیطان نیز که عاقبت انسان و زندگی جاودانه وی را تباه می سازد دشمن انسان است و بلکه با توجه به خسارت سهمگین و جبران ناپذیری که شیطان به ما وارد می کند، از هر دشمنی خطرناک تر است. بنابراین ما باید به این حقیقت که شیطان دشمن ماست، باور داشته باشیم و بکوشیم که با او انس نگیریم و او را به حریم دل خویش راه ندهیم. دشمنی شیطان در حق انسان به گونه های زیر است:
۱) گمراه ساختن انسان: یکی از شگردهای دشمن در عرصه کارزار، استفاده از اصل غافل گیری است و در این زمینه، می کوشد تا دشمن خود را به بیراهه بکشاند و گمراه کند تا در فرصتی مناسب با حمله ای حساب شده او را غافلگیر کند و ضربه نهایی را بر او وارد سازد. دشمن درون نیز با نقشه های گوناگون می کوشد تا انسان را به بیراهه بکشاند و از خواسته های حقیقی و اصلی و مقصد نهایی بازدارد و روح و جسم انسان را اسیر خود سازد. همچنین شیطان همواره انسان را در معرض لغزش و خطا قرار می دهد. او پیمان بسته است که با دسیسه ها و وسوسه های خود چشم دل انسان را از نگریستن به حقایق و دل را از توجه به سعادت و هدایت باز دارد و انسان را از صراط مستقیم و راه فطرت بازداشته و در منجلاب نکبت و هلاکت غوطه ور سازد.
۲) ایجاد وسوسه و خطورات قلبی در دل انسان: واژه «وسوسه» در اصل به معنای صدای آهسته ای است که از به هم خوردن زینت آلات به وجود می آید. آن گاه به هر صدای آهسته وسوسه گفته می شود و به خطورات و افکار بد و نامطلوبی که در دل و جان انسان می نشیند نیز وسوسه می گویند. توضیح آنکه دل انسان همواره در معرض خواطر و واردات قلبی است. این واردات قلبی به واردات ربانی، ملکی، نفسانی و شیطانی تقسیم می شوند. در گونه اول، هرگز خطا راه نمی یابد و گونه دوم، موجب کارهای نیک می شود و «الهام» نیز نامیده می شود. خواطر نفسانی وسوسه هایی است که بر دل می گذرد و نفس از آنها لذت می برد و به آن «هواجس» نیز گفته می شود.
خواطر شیطانی انسان را به سوی مخالفت با حق فرامی خواند. از این رو، هر خاطره ای که به وسیله شیطان به دل وارد شود و دعوت به بدی کند «وسوسه» نامیده می شود. در آیات (من شرالوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس) (ناس/۴-۵)]پناه می برم به پروردگار مردم[ از شر وسوسه گر نهانی ]شیطان که به گناه وسوسه می کند و پنهان می گردد[ آنکه در سینه های مردم وسوسه می کند، خداوند تأثیر شیطان در انسان را به صورت وسوسه ها و هیجاناتی معرفی می کند که در سینه انسان به حرکت درمی آیند و با خود دل را به این سو و آن سو می کشانند و باعث تزلزل آن می گردند. این وسوسه ها و خطورات شیطانی گاه چنان بر قلب انسان احاطه می کنند که دل انسان راهی برای نجات و رهایی از آنها نمی یابد. گستره نفوذ وسوسه های شیطانی، حوزه ادراک و حوزه تصمیم سازی و اراده انسان است.
در این راستا، با نفوذ به حوزه شعور و ادراک انسان، در معرفت ها و ادراک های یقینی انسان تزلزل ایجاد می کنند و موجب می شوند معرفت های یقینی انسان متزلزل گشته و به ظن و حتی به شک تبدیل گردند. اما در حوزه تصمیم سازی و اراده، وسوسه های شیطانی انسان را از اتخاذ تصمیمات صحیح و مثبت بازمی دارند؛ مثلا، وقتی انسان تصمیم می گیرد نمازش را اول وقت بخواند، موجب تزلزل در این تصمیم و صرف نظر از آن می گردند. در مقابل، زمینه ها و شرایط اتخاذ تصمیمات ناروا و ناصحیح و انجام گناه را فراهم می آورند و موانع روانی مسیر انحطاط و گمراهی را از فراروی انسان برمی دارند.
می توان خطورات و وسوسه های شیطانی را که تفکر و گرایش های صحیح را در انسان می میرانند، به میکروب های بیماری زا تشبیه کرد که در جسم های ناتوان و ضعیف نفوذ می کنند. اما جسم های قوی و نیرومند این میکروب ها را از خود دفع می کنند. در نتیجه، تنها راه نجات از آلودگی های وسوسه ها و خواطر شیطانی و نفسانی، تقویت و استحکام درون با سرمایه تقوا و مراقبت بر رفتار و افکار و توجه به خویشتن و پناه بردن به خداوند و ترس از عذاب و کیفر ناسپاسی و مخالفت با فرامین الهی است.
۳) شیطان از هوای نفس استفاده می کند: به صورت طبیعی هوای نفس میل به گناه دارد و دل انسان به جلوه ها و لذت های دنیوی گرایش دارد. آن گاه شیطان از وجود این زمینه درونی در انسان بهره می گیرد و به وسیله آن، وسوسه ها و خواسته های خود را تقویت می کند و انسان را گرفتار گناه و عصیان می کند.
۴) شیطان، دوستی دنیا را در نظر انسان می آراید: انسان به طور طبیعی به دنیا علاقه مند است؛ زیرا او فرزند طبیعت است و از طبیعت به وجود آمده است. در این طبیعت رشد می کند و خوردنی ها، آشامیدنی ها، وسایل آسایش و راحتی خود را دوست دارد حتی اولیای خدا نیز از غذای خوب و سایر نعمت های دنیا، مثل معاشرت با همسر لذت می برند و براین اساس خداوند فرمود: «بگو: چه کسی زینتی را که خدا برای بندگان خود پدید آورده و روزی های پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگی دنیا برای مؤمنان است (ولی کفار نیز از آنها بهره مندند) درحالی که در روز رستاخیز ویژه ایشان است. بدین گونه آیات را برای گروهی که بدانند به تفصیل بیان می کنیم. (اعراف/ ۲۳)
پس منظور از «دنیای نکوهیده» دشت و دمن و مخلوقات ونعمت های الهی نیست؛ زیرا اینها آیات الهی هستند. منظور از آن عشق ورزیدن، شیفتگی و دلباختگی به لذت های دنیوی و مقدم داشتن آنها بر رضایت و خواست خداوند است که در نتیجه آن انسان به طغیان، عصیان و مخالفت با خداوند می پردازد و از اهداف اساسی و کمالات انسانی بازمی ماند. مراد از دنیای نکوهیده، جلوه های کاذبی است که شیطان در لذت های طبیعی و حرام به وجود می آورد و آن سان آنها را می آراید که انسان بدان ها تمایل می یابد و حتی آنها را بر لذت های حلال مقدم می دارد و حتی به هوای رسیدن به حرام حاضر می گردد که از لذت های ابدی و غیرقابل توصیف اخروی چشم پوشد خداوند خود در آیه بعد درباره زینت های حرام و نکوهیده می فرماید: «بگو: همانا پروردگارم زشتکاری ها را، چه آشکارا و چه پنهان، و گناهکاری و ستم وسرکشی به ناحق را حرام کرده است و اینکه چیزی را با خدا شریک سازید که بدان حجتی فرو نفرستاده، و اینکه بر خدا آنچه نمی دانید بگویید.» (اعراف/۳۳)
وقتی هوس های سرکش نفس، همراه با وسوسه های شیطانی، انسان را اسیر خویش ساختند، پرده ای بر حس تشخیص انسان می افکنند و حقایق را درنظر او دگرگون جلوه می دهند و گناهان و اعمال زشت را چنان درنظر او زینت می دهند که با همه وجود، درصدد انجام آن برمی آید و باکی از رسوایی در دنیا وآخرت ندارد.
۵) جدایی انداختن بین انسان و طاعت و تقرب به خدا: شیطان رهزن طریق سعادت و کمال و نیل به قرب الهی است و وقتی انسان به طاعت خدا راغب است و درصدد برمی آید که طریق سلوک به سوی خدا را بپیماید و سیر معنوی خود را برای رسیدن به مقام قرب و رضای الهی آغاز کند وکمالات انسانی و ارزش های الهی را برای خود فراهم آورد، شیطان با بهره گرفتن از نفس اماره مانع این سیر و حرکت می گردد و انسان را به خواسته های حیوانی و لذت های دنیوی مشغول می کند و از لذت های اخروی وکمالات انسانی بازمی دارد.
آیت الله محمدتقی مصباح
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست