دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

زبان فارسی , زبان الفت و همبستگی مردم ایران و ترکیه


زبان فارسی , زبان الفت و همبستگی مردم ایران و ترکیه

عده ای از تاریخ فرهنگ نویسان به استناد سنگ نبشته های بدست آمده از نقاط مختلف آسیای صغیر اعتقاد پیدا کرده اند که فرهنگ ایرانی از قرن ها پیش در میان ترکان ریشه دوانیده و آسیای صغیر مدتها تحت اداره هخامنشیان بوده است

عده ای از تاریخ فرهنگ نویسان به استناد سنگ نبشته های بدست آمده از نقاط مختلف آسیای صغیر اعتقاد پیدا کرده اند که فرهنگ ایرانی از قرن ها پیش در میان ترکان ریشه دوانیده و آسیای صغیر مدتها تحت اداره هخامنشیان بوده است.

بدون شک یکی از مهم ترین پایه های مدنیت فرهنگی و اسلامی که در سیر تکامل سیاسی ، اجنماعی و خصوصا فرهنگی ترکیه نقش به سزایی داشته است، فرهنگ ایرانی می باشد که این امر در قرن یازدهم میلادی که ترک ها در اراضی آناتولی مستقر شده و پایه های ترکیه کنونی را بنا نهادند، تا اواخر قرن بیستم هویداست. نیازی به ذکر نمی باشد که روابط ایرانیان و ترکها به دوران پیش از اسلام برمی گردد این روابط در دوره اسلام منسجم تر شده و هر دو طرف به طور متقابل بر یکدیگر تاثیر گذارده اند و شکی نیست که این تاثیر پذیری متقابل نیز در آینده تاثیر خواهد یافت .

امروزه نمی توان ادعا کرد که همه جوانب گوناگون این امر توسط طرفین به اندازه کافی مورد توجه قرار گرفته است.

زبان‌ها به‌ عنوان‌ وسیلة‌ تفهیم‌ و تفاهم‌ بین‌ افراد، در عین‌ حال‌ نقش‌ اساسی‌ در روابط‌ علمی‌، فرهنگی‌، اجتماعی‌، سیاسی‌ و اقتصادی‌ میان‌ کشورها و ملت‌های‌ مختلف‌ دارند. بدین‌ معنی‌، رابطة‌ محکم‌ و دیرینة‌ زبان‌ فارسی‌ و زبان‌ ترکی‌، در طول‌ تاریخ‌ همیشه‌ نقش‌ تعیین‌کننده‌ای‌ در روابط‌ ایران‌ و ترکیه‌ داشته‌ است‌. ناگفته‌ معلوم‌ است‌ که‌ گذشتة‌ روابط‌ ایران‌ و ترکیه‌ به‌ ازمنة‌ بسیار قدیمی‌ برمی‌گردد. ایران‌ و ترکیه‌، ایرانیان‌ و ترکان‌، زبان‌ فارسی‌ و زبان‌ ترکی‌ مثل‌ دو گرهی‌ است‌ که‌ جبر تاریخ‌ و موقعیت‌ جغرافی‌ آنها را به‌ طور ناگسستنی‌ و قطع‌ نشدنی‌ به‌ هم‌ پیوند زده‌ است‌. به‌ گفتة‌ دیگر ترکان‌ و ایرانیان‌ دارای‌ سرنوشت‌ مشترکی‌ هستند که‌ جبر تاریخ‌ بر آنها تحمیل‌ کرده‌ است‌. لذا این‌ دو ملت‌ شریف‌ و این‌ دو کشور بزرگ‌ منطقه‌ ناچارند که‌ دوشادوش‌ زندگی‌ کنند. مشترکات‌ و شباهت‌هایی‌ که‌ در رفتار و کردار و گفتار مردم‌ ایران‌ و ترکیه‌ دیده‌ می‌شود، آنچنان‌ زیاد است‌ که‌ در این‌ مختصر مجال‌ شمارش‌ آن‌ امکان‌پذیر نیست‌. بی‌شک‌ یکی‌ از مهم‌ترین‌ مشترکات‌ بین‌ ترکان‌ و ایرانیان‌ همان‌ مبادلة‌ واژه‌ و تأثیر متقابل‌ دو زبان‌ فارسی‌ و ترکی‌ است‌.

توجه و علاقه سخنوران ترک به فارسی، بر رونق این زبان در میان ترکان افزود. این پاسداران ترک فارسی از راههای مختلف به ترویج فارسی دست می زدند؛ بعضی چون فضولی، ردپای سخنوران نامی فارسی گوی را تعقیب کرده، به ترتیب دیوان فارسی دست می یازیدند؛ برخی چون نوائی به استقبال برزگ شاعران ایرانی می رفتند و دراقتفای آنان شعر می ساختند؛ بعضی دیگر ترجمه امهات آثار فارسی را ترجیح می دادند؛ عده ای چون سروری، سودی، لامعی و شمعی دروادی شرح نویسی قدم می گذاشتند؛ بلاخره عده ای چون شعوری، شاهدی و حلیمی به تدوین فرهنگهای دوزبانه می پرداختند.

طی‌ قرون‌ طولانی‌ که‌ ترکان‌ و ایرانیان‌ به‌ نحوی‌ با هم‌ ارتباط‌ برقرار کرده‌اند، واژه‌های‌ زیادی‌ از یکدیگر گرفته‌ و از آنها در زبان‌ خود استفاده‌ کرده‌اند. با این‌ وصف‌ می‌توان‌ گفت‌ که‌ زبان‌ فارسی‌ همراه‌ با زبان‌ عربی‌، در رأس‌ یکی‌ از آن‌ زبان‌هایی‌ قرار می‌گیرد که‌ زبان‌ ترکی‌ از آنها تأثیر قابل‌ اعتنایی‌ پذیرفته‌ است‌. فی‌المثل‌ ترکان‌ به‌ خاطر آنکه‌ با دین‌ اسلام‌ بیشتر به‌ واسطه‌ ایرانیان‌ آشنا شده‌اند، اولین‌ اصطلاحات‌ دینی‌ را مانند نماز و آبدست‌ و روزه‌ که‌ امروزه‌ "اوروچ‌" تلفظ‌ می‌شود، از ایرانیان‌ اخذ کرده‌اند. باری‌ به‌ این‌ نکته‌ ساده‌ هم‌ می‌توان‌ اشاره‌ کرد که‌ ترکان‌ و ایرانیان‌ در طول‌ تاریخ‌، سالیان‌ متمادی‌ روابط‌ دوستانه‌ و برادرانه‌ای‌ با هم‌ داشته‌ و چهار عنصر اصلی‌ زندگی‌ یعنی‌ "آب‌ و نان‌ و هوا و اعتقاد" را سهیم‌ شده‌اند و از عقد پیمان‌ قصر شیرین‌ در سال‌ ۱۶۳۸ به‌ این‌ طرف‌ مرزهای‌ خود را حفظ‌ کرده‌ و همیشه‌ در صلح‌ و آرامش‌ زندگی‌ کرده‌اند. خوشبختانه‌ وضع‌ کنونی‌ روابط‌ دو کشور اگرچه‌ هنوز در سطح‌ مطلوب‌ نیست‌ ولی‌ هر روز دارد بهتر و بیشتر می‌شود.

از آنجا که‌ بحث‌ از آیندة‌ امری‌، به‌ ناچار مستلزم‌ بحث‌ از گذشته‌ آن‌ هم‌ هست‌، باید مقداری‌ از پس‌زمینة‌ زبان‌ فارسی‌ در ترکیه‌ حرف‌ زد. تاریخ‌ زبان‌ فارسی‌ را در ترکیه‌ می‌توان‌ در دو بخش‌ جداگانه‌ بحث‌ و بررسی‌ کرد و دست‌آوردهای‌ این‌ دو فرآیند تاریخی‌ را در میان‌ گذاشت‌: دوره‌ قبل‌ از جمهوری‌ و دوره‌ بعد از جمهوری‌. چون‌ اینکه‌ وضع‌ زبان‌ و ادب‌ فارسی‌ در دو دوره‌ سلجوقی‌ و عثمانی‌ کمابیش‌ معلوم‌ همگان‌ است‌، نمی‌خواهم‌ در این‌ مختصر وارد مسائل‌ جزئی‌ تاریخی‌ بشوم‌، بیشتر روی‌ کلیات‌ تأکید می‌ورزم‌ تا سخن‌ به‌ درازا نکشد.

ترکان بر حسب موقعیت جغرافیایی، مناسبت های تاریخی، همسازیهای فرهنگی و شرایط و عوامل اجتماعی ، روابط پیوسته با ایرانیان داشته اند. عده ای از تاریخ فرهنگ نویسان به استناد سنگ نبشته های بدست آمده از نقاط مختلف آسیای صغیر اعتقاد پیدا کرده اند که فرهنگ ایرانی از قرن ها پیش در میان ترکان ریشه دوانیده و آسیای صغیر مدتها تحت اداره هخامنشیان بوده است. ولی آنچه مسلم است نفوذ واقعی فرهنگ ایران در آسیای صغیر ، کمی پیش از استقرار حکومت سلجوقیان آغاز شد و به تدریج عنوان فرهنگ غالب را در دیار روم کسب کرد. وقتی سلجوقیان پس از نبرد ملازگرد (۴۶۴ هجری) قدرت را در دست گرفتند، در کنار زبان عربی که بعنوان زبان علم عزیزش می داشتند، فارسی را به عنوان زبان رسمی پذیرفتند. ابن بی بی در کتاب الاوامر العلائیه فی الامور العلائیه به حادثه ای اشاره می کند که نشان میدهد در دوره سلجوقیان، فارسی علاوه بر اینکه زبان رسمی محاوره و مکاتبه بوده، قاطبه ملت از مردم عادی تا وزیران و سلاطین که اغلب ترک زبان بوده اند، با فارسی الفت داشتند و با تفنن در فارسی استادی و برتری خود را به اهل فضل نشان می دادند.

وقتی تمدن اسلامی از طریق خراسان بزرگ (مرکز فرهنگ و تمدن ایران) ضمن عبور از ماوراء النّهر بر سرزمین ترکان قدم گذاشت و ترکان از طریق ایرانیان با اسلام آشنا شدند، برمیزان الفتها افزوده شد و دو ملت که تا آن روز روابط خود را اغلب بر مبانی مادی استوار می کردند، متوجه بعد معنوی قضیه شدند و علاقه بیشتری به فرهنگ ایران پیدا کردند؛ برای بیان احساسات خود از فارسی الهام گرفتند و همچون عربی نویسی که در ایران قدیم مظهر برتری به شمار می آمد، فارسی نویسی را بدون اعراض و اعتراض پذیرفتند و از وجوه امتیاز شمردند. آنان فارسی را وسیله ای برای ایجاد الفت و افزایش همبستگی ها دیدند و هرگز نیاندیشیدند که این زبان در پی سلطه سیاسی یا تحمیل فرهنگی قدم بردارد.

فارسی در انتقال به سرزمین ترکان با مشکلی چندان روبه رو نشد. زیرا ترکان در روند مهاجرت به غرب، مدتها در سرزمین ایران مانده و با عناصر تشکیل دهنده فرهنگ ایران زمین ، از جمله فارسی تا انداز های آشنا شده بودند. فارسی و به اعتبار آن فرهنگ ایرانی از راههای مختلف در بطن فرهنگ ترک قدم گذاشت. اولاً سخنورانی از ایران که طوعاً یا کرهاً به مهاجرت و ترک دیار خود مجبور می شدند ، با تدوین آثاری به فارسی بر شهرت آن زبان می افزودند. از این قبیلند فخرالدین عراقی و سیف فرغانی که از جور مغول به آسیای صغیر پناهنده شدند؛ یا نجم دایه و سلطان العلماء که آزار مردم بلخ به ترک دیارشان مجبور کرد؛ یا گلشنی و ادریس بدلیلی که به سبب اختلافات مذهبی دست از یار و دیار خود کشیدند؛ یا ابن بی بی که شکست خوارزمشاه به جلای وطنش مجبور ساخت.

توجه و عنایت سلاطین ترک سبب شد که فارسی قدر دید و درصدر نشست. ابتدا دربار سلاطین سلجوقی که بعضی از آنان چون ملکشاه و سلطان طغرل شعر به فارسی می ساختند ، محفل پارسی گویان شد. در دوره خوارزمشاهیان نیز فارسی زبان دربار شد و تعدادی از سلاطین خوارزمشاهی چون آتسز، تکش و دو فرزندش علاء الدین و تاج الدین به سرودن شعر مشغول می شدند. هرچند غائله مغول فترتی پیش آورد، با برپایی امپراطوری عثمانی که مقدر بود ششصد سال بر سرزمین ترکان حکم براند، فارسی دوباره رواج یافت. اغلب سلاطین عثمانی همانگونه که فرزندان خود را به فراگیری فارسی تشویق می کردند، از اعزاز فارسی نویسان دریغ نمی ورزیدند. بعضی از آنان چون سلطان محمد فاتح، سلطان بایزید، سلطان سلیم، و سلطان سلیمان دوست شعر و شاعر بودند و در میدان شاعری اسب می تاختند.

ادبیات دیوانی یا به تعبیری ادبیات کلاسیک ترک که در دوره عثمانی به اوج رسید، مهمترین وجه مشترک دو ملت است که تحت تأثیر شدید فارسی شکل گرفت و تا نیمه دوم قرن نوزدهم، بدون اینکه تغییری در ساختارش پدید آید، آثار گرانسنگی صادر کرد.تغذیه زبان ترکی از فارسی سبب شد که تعداد زیادی واژه و تعبیر فارسی وارد زبان ترکی شد. هرچند در اوایل دوره جمهوریت، پالایش زبان ترکی از عناصر بیگانه( به ویژه فارسی و عربی) مطرح و به اجرا گذارده شد و تعداد زیادی از این عناصر از جریان خارج شد، مع الوصف هنوز تعداد قابل توجهی از تعابیر و واژه و تعبیر فارسی، موجودیت و حضورشان را زبان ترکی ادامه میدهند. مضافاً اینکه بدون آشنایی با واژه های پاکسازی شده، نمی توان به بررسی متون عثمانی پرداخت که شالوده و اساس زبان و ادب ترکی بر آنها استوار است. به عبارت دیگر این تعابیر و واژه ها هرچند در زبان و ادب معاصر ترک به کار گرفته نمی شود، پژوهشگرانی که در زمینه های مختلف از ادبیات گرفته تا فلسفه و تاریخ تحقیق می کنند، خود را بی نیاز از آنها نمی بینند.

لازم بیاد آوریست که در بعضی از دوره ها به ویژه در دوره حاکمیت مغول، واژه های ترکی نیز در مقیاسی محدود وارد فارسی شدند؛ ولی این کلمات که اغلب اصطلاحات اداری و حکومتی مغولها بودند، با برافتادن سلطه مغول، از خیر انتفاع برافتادند و تنها تعدادی از آنها به جهت استیلای اقوام ترک زبان در ایران (چون تیموریان و ترکمانان) که به زبان ترکی تکلّم می کردند، باقی ماندند.

● تأثیر فارسی بر زبان ترکی را در وجوه و زمینه های متعددی می توان ملاحظه کرد؛ از این قبیلند:

۱) مضامین ادبی(تشبیه مو به سنبل و مار، تشبیه چشم به نرگس، تشبیه گونه به خورشید، تشبیه قد به سرو، و...)

۲) اصلاحات عرفانی (جان، آئین، چرخ، چله، دستار، دسته گل ، خام، خرابات (در مفهوم فارسی کلمه)، کشکول، و...)

۳) اصطلاحات موسیقی (نوا، سه گاه، چهارگاه، بسته، گفته، بسته نگار،آهنگ. بوسلیک، و...)

۴) نامگذاری ها شامل:

▪ اسامی اشخاص(نوشین، نسرین، بهتر، شادمان، شادی، شبنم، توران، آگاه، باران، نالان)

▪ اسامی پرندگان(شاهین، بلبل، قمری، خروس،قو و...)

▪ اسامی جانوران (زرافه، سنجاب، ...)

▪ اسامی سبزیجات (یونجه، یولاف، شاه تره، هویج، ترب، ترخون،...)

▪ اسامی گلها ( بنفشه، لاله، سنبل، شب بوی، زنبق، ...)

▪ اسامی درختها (زیتون، سرو، بادام، ..) و غیره .

ترکان درپاره ای از واژه های دخیل فارسی در ترکی تصرف کرده، در بعضی موارد به تحریف یا تحدیر معنا پرداخته و در دیگر موارد به تغییر شکل دست زده اند.

روابط ایرانیان و ترکان سابقه ای بسیار دیرینه دارد. بدین سبب زبان فارسی همیشه اهمیت خود را در میان ترکان حفظ کرده است. این زبان که در دوره سلجوقیان به عنوان زبان رسمی مورد قبول واقع شده بود, در دوره عثمانیان به عنوان زبان ادب مورد توجه قرار گرفت و شاعران و نویسندگان آن دوره و در رأسشان سلاطین و شاهزادگان عثمانی تحت تاثیر شاعران و نویسندگان به تدوین آثار فارسی رغبت یافتند. در این میان اشاره باید کرد که پاره ای از منابع مهم تاریخ و ادبیات ترک به زبان فارسی نگاشته شده اند.

آموزش زبان فارسی که اهمیتش را در دوره جمهوریت نیز (نسبتاً) از دست نداده بود, در گروههای زبان و ابیات فارسی دانشگاههای معتبر ترکیه ادامه یافت. دانشگاه آنکارا یکی از این دانشگاههاست که در دانشکده زبان, تاریخ ـ جغرافیای آن (که بدستور مستقیم آتاتورک در سال ۱۹۳۵ احداث شد) گروه زبان و ادبیات فارسی بصورت یکی از نخستین گروههای این دانشکده احداث گردید. این گروه که از همان روزها تاکنون بدون وقفه فعالیتش را ادامه میدهد, به تربیت استادان ارزشمند و تعداد زیادی دانشجو توفیق یافته و‌ آثار متعدد ارجمندی در خصوص فرهنگ , ادب و تاریخ ایران بصورت مولفات اعضای هیات علمی و رساله های پایان تحصیلی در دوره های فوق لیسانس و دکترا فراهم کرده است.

در این میان در " نشریه زبانهای شرقی" ارگان انتشاراتی گروه زبانها و ادبیاتهای شرقی مقالات متعددی درباره زبان و ادبیات فارسی انتشار یافته است.

● آموزش زبان فارسی در دانشگاهها

دانشجویان دوره لیسانس در دو سال اول با مطالبی چون تاریخ , جغرافیای ایران, زبانها, ادیان و ادبیاتهای ایرانی در دوره پیش از اسلام و در رأس آنها با دستور زبان فارسی آشنا می شوند. در دو سال اخیر ادبیات ایران در دوره های مختلف اسلامی و نیز آثار شاعران و نویسندگان معروف تدریس میشود. دانشجویان برای اینکه کمال خود را اثبات کنند, در سال چهارم به تدوین رساله ای می پردازند. هر کدام از دانشجویان دوره لیسانس مجبور هستند ظرف چهار سال ۱۲۸ واحد درسی در مورد زبان و ادبیات فارسی بگذرانند.دانشجویان سایر رشته ها نظیر زبان و ادبیات ترکی, تاریخ, فلسفه و تاریخ هنر نیز زبان فارسی را بعنوان واحد اختیاری انتخاب می کنند.

درسهای دوره های فوق لیسانس و دکترا بیشتر به سوی موارد تخصصی معطوف است. دانشجویان از یک طرف به بررسی آثار شخصیتهای مهم زبان و ادب فارسی روی می آورند و از دیگر سو به تحقیق درخصوص آن عده از نسخه های خطی که مستقیماً با زبان, ادبیات, تاریخ و فرهنگ ترک ارتباط دارند, می پردازند.

فرهیختگان زبان و ادبیات فارسی, همانگونه که می توانند در کادر آموزشی دانشگاهها فعالیت کنند, در نهادهائی چون وزارت امور خارجه , وزارت کشور, وزارت فرهنگ نیز استخدام میشوند.

کتابخانه دانشکده زبان در ترکیه , تاریخ ـ جغرافیا دارای حدود ۲۰۰۰ جلد کتاب فارسی است که اکثراً از طریق اهداء دریافت شده اند و اغلب جنبه منبع و مرجع دارند. متأسفانه این تعداد برای رفع نیاز استادان ودانشجویان کفایت نمی کند، این کتابخانه حدود ۴۰۰۰ نسخه خطی فارسی نیز دارد که تعدادی از آنها جزو آثار نادر بحساب می آیند.

اعضای گروه زبان و ادبیات فارسی ارتباط صمیمی با رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران دارند و با شرکت فعال در نشستها و کنفرانسهائی که ترتیب می یابد, رشته های الفت را مستحکم میسازند.

● دانشکده ادبیات دانشگاه استانبول

هلموت ریتر شرقشناس و دانشمند آلمانی در اثنای جنگ جهانی دوم به ترکیه پناهنده شده بود، در سال ۱۹۳۸ باتفاق احمد آتش به احداث انستیتوی شرقشناسی دست زد که به دانشگاه استانبول وابسته بود. برنامه درسهای ادبیات عربی و ادبیات فارسی که براساس آئین نامه مورخ ۱۵ اوت ۱۹۰۰ در دارالفنون (عنوان سابق دانشکده ادبیات) تنظیم شده بود، از سال ۱۹۳۸ ببعد به سمت رئیس در یک کرسی به نام زبانشناسی عربی- فارسی جمع شد.این کرسی که در سال ۱۹۶۳ به دو کرسی جداگانه تقسیم شد، تا سال ۱۹۸۱ که قانون ۲۵۴۷ آموزش عالی به مورد اجرا گذارده شد، آموزش را در سه بخش زبانشناسی عربی، زبانشناسی فارسی و فرهنگ پاکستان ادامه داد و در سال ۱۹۹۴ زبان و ادبیات اردو در احتوا گرفت.

از میان اهداف گروه زبان و ادبیات فارسی علاوه بر آموزش زبان فارسی، می توان به انجام تحقیق در خصوص ادبیات کلاسیک و معاصر فارسی، بررسی و گردآوری اطلاعات مربوط به تاریخ و فرهنگ ترک که در منابع فارسی جای گرفته اند، اشاره کرد. فرهیختگان این گروه عنوان زبانشناس در رشته زبان و ادب فارسی کسب می کنند.در گروه علاوه بر دوره لیسانس، دوره های فوق لیسانس و دکترا نیز موجود است.

نویسنده:علی معروفی

منابع:

سایت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آنکارا و استانبل

مرکز تحقیقات و مطالعات ایرانی در ترکیه

اولین سمینار "تاریخ روابط فرهنگی ایران و ترکیه"، تهران، ۱۳۸۰

دومین سمینار "روابط فرهنگی ایران و ترکیه"، آنکارا، ۱۳۸۱

شورای گسترش زبان و ادبیات فارسی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

آینده زبان فارسی .دکتر دریا اُرس دانشیار دانشگاه‌ آنکارا، ترکیه‌.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.