چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
هنرمندان مغلطه
در فروردین ۱۳۸۰ عنوان پژوهشی دارم تحت عنوان «چشم اندازی براستراتژی اشتغال مفید ومولد» آغازیه پژوهش با این علایم شروع شده است ... * متنی که ابتداء به ساکن واردمقوله وضعیت اقتصادی کشور شده است اما در پاورقی علامت * چنین توضیح داده شده است (*- نحوه شروع مطالب نیز خود حاکی از وضع ناهنجار اقتصادی کشور است .)
اگر چنانکه به چند سال قبل از آن نیز برگردیم مثلاً اواخر دوران دولت سازندگی یعنی اوایل سال ۱۳۷۵ باز بحث گرانی و تورم از سخنان اصلی محافل سیاسی و اقتصادی و روزنامهها بود و امروز نیز باز مقوله گرانی و تورم از سخنان محافل سیاسی و اقتصادی است. شاید بتوان منحنی گرانی و تورم را در دوران سازندگی لحظهای و هفتگی و در دوران اصلاحات فصلی و سالیانه که در عید هر سال مردم برای گرانی قبل و بعد از عید عزا میگرفتند، اما امروز شاید بتوان گرانی دورهای را نام نهاد که خود جای بحث و تأمل دارد. دیروز به دنبال توجیه وتحلیل وضعیت حاکم بر اقتصاد کشور و جستجوی راههای برون رفت از آن و حفظ امیدواری در مردم بودیم. گرچه در گرانیها و تورم دوران اصلاحات بنده از منتقدین روشها و سیاستهای نا کارآمد اقتصادی دولت اصلاحات بودم.
اما امروز که همه آنها و دیروزیان در بازآفرینی این اقتصاد و با آفرینش این ناهنجاری و در تولد مولود ناقص الخلقه اقتصاد کشور سهیم و دخیل بودند و چالش های جدی فعلی و شاید آینده نزدیک اقتصادی حاصل پس لرزههای بی درایتی دیروزیان و عمل به نسخههای بانک جهانی بود اما امروز همه با یکدیگر شدهاند و بدون توجه به سابقه و پرونده سیاه و ناکارآمد اقتصادی خویش، دولت تازه متولد شده اسلامی که تلاش در بکارگیری الگوهای اسلامی ایرانی در صحنههای گوناگون مدیریتی را دارد، محکوم و سرزنش و شماتت می کنند و اگر بتوانند به دار مجازات بیاویزند که آنها را از سریر قدرت به زیر کشیده است! اما اینجا درمورد نتایج و دستاوردهای برنامههای اقتصادی دولت موسوم به سازندگی سخن نمیگویم و از قضاوت علمی سرمقاله روزنامه اعتماد ملی وابسته به جریانات اصلاحات بهره میبریم که در مطلبی تحت عنوان «مغلطه» در تاریخ ۲ دی ۸۶ چنین آورده است:
« ...سیاستهای تعدیل اقتصادی که در گفتههای الهام به عنوان الگوهای تورم زا از آن یاد شده و در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی به توصیه بانک جهانی به اجرا گذاشته شد ریشه در نظریات اقتصادی طرفداران اقتصاد بازار داشته که در آن ایام در نهادهای مالی و پولی بین المللی جولان دادند و از مفید بودن نسخههای اقتصادی خود سخن میراندند.
پارهای از کشورها از جمله ایران در یک مقطع تاریخی کوتاه ازاین سیاست، که در دنیای اقتصاد به عنوان «وفاق واشنگتن» ازآن یاد میشود و بر سیاستهای آزاد سازی و خصوصیسازی متمرکز است، پیروی نمودند و در مدت زمانی نسبتاً کوتاه آثار مخرب اقتصادی آن در بسیاری از کشورهای درحال توسعه هویدا گردید. پس از آن، عمده اقتصاددانان با زوایای دید گوناگون به ریشه یابی این مسائل پرداختند و روشن شد که این نسخهها نمیتواند تجویزهای مفیدی برای کشورهای در حال توسعه باشد و پس از انتشار گزارش «معجزه شرق آسیا» توسط بانک جهانی، نسخههای اقتصاد دانان معتقد به مکانیسم بازار، مورد تردید جدی قرار گرفت و آن سیاست ها در عمده کشورهای درحال توسعه، کم و بیش به کنار گذاشته شده است. بنابراین این محض اطلاع سخنگو، این نوع سیاستها امروز مدنظر هیچیک از اقتصاددانان ایران، حتی طرفداران اقتصاد بازار نیز نبوده و متعلق به دوران گذشته است».
و اما نتایج اصلی برنامههای اقتصادی دولت اصلاحات رادر حال حاضر که به ثمر رسیده که به مثابه بیمار در حال احتضار است، شاهدیم. ناگفته نماند که در مقطع بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فقدان استراتژی در امر سیاستگذاری در ابعاد گوناگون اداره کشور یکی از ضعفهای اساسی بوده که همواره جامعه اسلامی از آن ناحیه در طول سالیان گذشته رنج برده است. در دوران اصلاحات نیز شاهد اعلام خبر خوش اقتصادی جناب آقای خاتمی تحت عنوان «طرح ساماندهی اقتصادی» بودیم که هنوز هم هنوزه چارچوب و محتوا و ماهیت این طرح از سوی جناب آقای خاتمی در طول سالیان گذشته مشخص و اعلام نشده است!
به هر حال، ایشان اخیراً نگران آینده کشور شدهاند و یاران نزدیک ایشان بدترین مواضع و ادبیات را بر علیه دکتر احمدی نژاد دارند. اما چرا گفته نمیشود که طرح اقتصادی آقای خاتمی اصلاً طرحی نبوده که بدون نتیجه هم باقی بماند بلکه صرفاً برای عوام فریبی مقطعی افکار عمومی بود که در وای نفسای شرایط بد اقتصادی، مردم را دلخوش نگه دارد.
در آن مقطع رهبر انقلاب با احساس مسئولیت و تدوین استراتژی اقتصادی برای سال ۱۳۸۰ به مناسبت آغاز سال جدید، دستگاههای اجرایی کشور را به ایجاد اشتغال کار آمد و اقتدار ملی رهنمون ساختند و تاکید فرمودند که سال ۸۰ را باید از آغاز تا پایان، سال تلاش برای ایجاد اشتغال مفید و مولد قرار دهیم پس برنامه ریزی برای اشتغال از سوی قوای مختلف باید یکی از برنامههای اساسی همه مسئولان در طول سال باشد.
اما در انتخابات دوران هفتم ریاست جمهوری یعنی بعد از دولت سازندگی، شواهد و قرائن مشخصا بیان میدارد که مردم به قصد «تحول» بیشترین مشارکت را در انتخابات نشان دادند و بالاترین رأی به رئیس جمهوری آقای خاتمی داده شد گرچه مشکل روشنفکران را مباحث سیاسی به ارث رسیده از قرون ۱۷ و ۱۸ غرب و مشکل سیاستمداران قدرت طلب را موضوع انتقال و حفظ و گسترش قدرت تشکیل میداد ولی مشکل اصلی تودههای مردم، مسایل معیشتی چه در بعد اقتصادی که شامل فقر و بیکاری و گرانی و تورم و چه در بعد اجتماعی شامل فساد اداری و تبعیضات ناروا و ناامنی اجتماعی تشکیل میداد و تودههای مردم خواهان تحول در این پدیدههای ضداسلامی وضدانقلابی بودند ولی متأسفانه مشاوران رئیس جمهور سابق و معاونین ایشان چنین تحلیل کردند و همچنان بر آن تحلیل نیز پای میفشردند که چون در انتخابات، خاتمی شعارهای فرهنگی و سیاسی داده و رأی آورده، پس مسائل اصلی مردم، دغدغه های معیشتی نیست و این تحلیل غیر واقعی مبنای تعیین اولویت قرار گرفت و مشکلات فعلی اقتصادی، عمدتاً نتیجه و مولود عدم شناخت و تشخیص مشکل و درک آن و عدم توانایی و همت لازم در حل آن میباشد.
البته نگرانی آقای خاتمی برای آینده کشور دیر گل کرده است والا چه پاسخی به این سئوالات دارند:
۱) جناب آقای خاتمی در تمامی دنیا از همه نوعاش حل مسائل اقتصادی و نیل به اهداف آن را در اولویت قرار میدهند ولی چرا شما به فکر حل و فصل مسائل سیاسی بودید تا اقتصادی؟ چرا حوزه مهم اقتصادی را در دوران ۸ ساله ریاست جمهوری فراموش کردید؟!
۲) زمانی که فریاد می زدیم که برای جمعیت فعال ۱۶ میلیون نفری کشور در سال ۷۶ هیچ برنامهای ندارید که در سال ۸۵ به بیش از ۲۳ میلیون نفر بالغ میگردد برای برنامه ریزی جهت حل مشکل بیکاری اکنون هم دیر شده و استراتژی مشخصی ندارید چرا جریان اصلاحات، تفکرات پس مانده دوران روشنگری غرب را نشخوار میکردند؟!
۳) مطابق برنامه سوم قرار بود سالانه ۷۵۶ هزار شغل در کشور ایجاد شود بعد از چهار سال سکانداری دولت اصلاحات در سال ۱۳۸۰ تنها حدود ۲۵۰ تا ۳۵۰ هزار شغل ایجاد شد. چرا دولت اصلاحات نتوانست به مهمترین نیاز اقتصادی کشور پاسخ دهد؟
۴) مطابق برنامه سوم قرار بود ۶۵ درصد تسهیلات بانکی در اختیار بخش مردمی قرار گیرد و ۳۵ درصد اختیار دولت باشد ولی چرا و چگونه بیش از نیمی از تسهیلات بانکی تا آخر دولت اول اصلاحات به مصرف بخش دولتی میرسید؟
۵) دولت اصلاحات در قبال چرایی و چگونگی وجود بدهی سنگین دولت به سیستم بانکی که موجب میشد سالانه حدود ۱۰ درصد تورم به جامعه تحمیل شود و قدرت وام دهی بانکها نیز کاهش یابد چه پاسخی دارد؟
۶) جناب آقای خاتمی رکود و تعطیلی و ورشکستگی کارگاهها و کارخانهها ریشه در سیاستهای ناکارآمد مدیریت اقتصادی شما دارد چراکه وقتی آقای نوربخش اعلام کردند هر مسافر میتواند سالانه ۳ بار و هر بار ۲ هزار دلار با خود همراه ببرد اعلام این سیاست چه نتایج سرانگشتی می توانست داشته باشد؟ چرا مدیریت اقتصادی دولت اصلاحات غافل از آن بود؟
الف) افزایش ارز همراه مسافران موجب خروج ارز بیشتری از کشور شد و فرار سرمایه و خروج ارز از کشور شکل گرفت.
ب) مبرهن بود که این ارزها به هیچ وجه به کالاهای سرمایه ای تبدیل نخواهد شد.
ج) بواسطه این ارزها کالاهای مصرفی سرازیر کشور گردید.
د) تقویت رانت خواری و واسطه گری.
ه) نیازهای کاذب در جامعه شکل گرفت و در نتیجه سیل اجناس وارداتی، تولیدات داخلی نابود شدند.
آقای خاتمی مگر نگفتهاند آزموده را آزمون خطاست؟ مگر ما تجربه آزموده شدهای نظیر فروش۵ هزار دلاری ارز در سالهای گذشته را نداشتهایم که اتخاذ آن شیوه عرضه دلار به واقع یک اشتباه تاریخی بود که منابع ارزی کشور را اتلاف کرد و عدهای ازاین طریق به ثروتهای باد آورده نجومی دست یافتند و کسی از مدیران دیروز این شجاعت را هنوز پیدا نکردهاند که اعتراف به یک تصمیم اشتباه کنند که در سخت ترین شرایط اقتصادی کشور گرفته شد و غارت منابع مالی را به دنبال داشت.
اما چرا باز شما با اتخاذ چنین سیاستی، میلیونها دلار سرمایه این کشور را مجدداً به هدر دادید؟ جالب اینکه جرأت اعتراف به اشتباه را هم ندارید؟
۷) آقای خاتمی دولت اصلاحات در آغاز سال ۸۰ واردات ۷۲۰ قلم کالا را آزاد اعلام کرد. این نوع سیاستگذاری غلط نه تنها موجب رشد اقتصادی نشد بلکه موجب از بین رفتن اشتغال های موجود نیز گردید. چرا چنین تصمیمهای غلط اقتصادی از سوی تیم اقتصادی شما تجویز شد؟
۸) آقای خاتمی تنها ابتکار شما برای مهار نقدینگی و سرمایه های سرگردان درجامعه ثبت نام تلفن همراه بود که یک نفر حتی ۵۰۰ شماره تلفن همراه نیز ثبت نام میکرد. این اوج شکوفایی اقتصادی دوران اصلاحات بود که پیش فروش تلفن همراه علاوه بر تشدید رکود، مشوق فعالیتهای سفته بازی بود و بجای انگیزش فعالیتهای مولد اقتصادی، انگیزه های کسب ثروتهای باد آورده را دامن زد. چه پاسخی به اتخاذ این سیاست دارید؟
۹) جناب آقای خاتمی در کارنامه اقتصادی ۸ ساله دوران دولت اصلاحات کدام دستور کتبی و شفاهی برای باز پس گیری اموال از رانت خواران و مبارزه بامفسدان اقتصادی را دارید؟ چنانکه در ۲۷ بهمن سال ۷۹ معاون وزیر اقتصادی و دارائی وقت در همایش خصوصی سازی گفت پتروشیمی اراک را برای واگذاری ۳۰۰ میلیون دلار قیمت گذاری کرده اند درحالیکه حدود یک میلیارد دلار برای آن هزینه شده است؟! این رانت ها و صدها مورد این چنینی دیگر کجا رفت و به چه کسانی داده شد؟
۱۰) جناب آقای خاتمی شما برای سرمایه گذاری روی افراد عادی و متوسط جامعه که دارای تخصص اما بدون سرمایه بودند، چه برنامهای داشتید؟ آنهایی که طرح داشتند، فکر داشتند، همت و غیرت داشتند ولی سرمایه نداشتند. آیا سیستم بانکی شما پاسخگوی خیل عظیمی از جوانان خلاق و با غیرت بدون سرمایه بود؟
۱۱) از موضوعات دیگری که ناخواسته دولت را متهم به بی کفایتی میکنند مربوط به درآمد نفت است که لااقل از کسانیکه دارای عقل سلیماند انتظار حساب و کتاب و درآمد و صورت هزینه و... را باید داشته باشیم. ناگفته نماند که در اقتصاد دوران اصلاحات، ویژگی و برنامه خارق العادهای نیز شاهد نبودیم. حتی از نیروهای نزدیک جنابعالی که آنها را انتخاب کرده بودید مثل دکتر نمازی هیچ برنامه خارق العادهو نو دیده نشد. مشکلات اقتصادی کشور نه تنها برطرف نشد که گسترش پیدا کرد. اگر در برخی موارد پیشرفت هایی حاصل شد، ناشی از سیاستها و تصمیم گیری های مناسب مدیران اقتصادی دولت اصلاحات نبود بلکه یکسری شرایط عمومی از قبیل درآمدهای نفتی، این مسأله را باعث شده بود. بطور کلی درآمد حاصل از نفت باید صرف سرمایه گذاریهای تولید و زیرساختها شود و تبدیل به دارایی شود نکته ای که در دولت نهم مورد توجه قرار گرفته است.
۱۲) عدم کار کارشناسی و بی بهره ماندن دولت از نظرات کارشناسی اقتصادی نیز از دیگر تهمتهایی است که به دولت نهم زده میشود اما دولت اصلاحات برابر اعلام رسمی انجمن اقتصاددانان ایران نمرهاش در این زمینه صفر میباشد چرا که برابر اظهار نظر دکتر علی رشیدی عضو انجمن اقتصاددانان ایران مندرج در روزنامه رسالت ۱۹/۱/۸۰ ص ۱۱ «استفاده دولت از نظرات کارشناسان در سال گذشته (۷۹) صفر بوده است چرا که دولت اصلاً سیاسی است و کاری با دانشگاهیان و اساتید نداشته و ندارد».
آقای خاتمی در نهایت چه پاسخی به رفتارهای متضاد و متناقض خود و یارانتان در بنیاد باران دارید؟ آیا دیروز شما از طرفداران پروپاقرص گرانی و افزایش قیمتها نبودید؟ مگر یادتان رفته که علیرغم رشد ۳۰ درصدی نقدینگی درسال ۸۱ تمام تلاش و همت جریان اصلاحات اعم از مجلس ششم و دولت اصلاحات بر افزایش قیمتها بود و بسیاری از افزایش قیمتها در همان سالها ناشی از مصوبات مجلس بود. شاید نگاهی گذرا به جلسات مجلس و جریان تصویب بودجه توسط مجلس ششم اصلاحات درخرداد ۱۳۸۲ خالی از لطف نباشد که به چند مورد اشاره میشود.
الف) مجوز عام ۱۰ درصد برای افزایش نرخ کالا ها و خدمات دولتی (ماده ۵ برنامه سوم).
ب) متناسب نمودن نرخهای آب، برق، گاز، فاضلاب و مخابرات (ماده ۵۱ برنامه سوم).
ج) منوط کردن تعیین قیمت حاملهای انرژی صرفاً به پیشنهاد وزارتخانههای نفت ونیرو (ماده ۱۹).
د) افزایش بلیط پروازهای داخلی (ماده ۱۳۰).
ه) افزایش عوارض بر حمل ونقل بینالمللی (ماده ۱۳۲).
و) افزایش مالیات نوشابه از ۲۰ ریال به ۷۰ ریال.
ز) افزایش مالیات خودروهای ماشینآلات.
ح) مجوز دریافت عوارض به وزارت راه وترابری.
ط) مجوز افزایش ۳۰ تا ۵۰ درصدی تعرفههای آب بهاء کارمزد فاضلاب خانوارهای روستایی.
ی) خصوصی سازی خدمات پرستاری از ماده ۱۹۲ قانون سوم توسعه (واگذاری خدمات پرستاری به بخش خصوصی).
ک) اعطای مجوز به شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی برای تعیین قیمت معادل نرخهای بینالمللی.
ل) خودگرانی داروخانهها و دانشگاهها.
ناگفته نماند در همان سال، قیمت بنزین ۳۰ درصد، بسیاری از تولیدات ۲۰ تا ۵۰ درصد، نان ۲۰ درصد، روغن موتور ۶۰ درصد و... افزایش یافته بود.
جناب آقای خاتمی مجلس دوران اصلاحات و حامی سرسخت دولت شما، از قرار دادن طرح یک فوریت مبارزه با گرانی در دستور کار هفته آینده در تیرماه سال ۱۳۸۲ خودداری شد. پس از آن، تعطیلات تابستانی مجلس بود. بی توجهی به رسیدگی فوری به این طرح آیا معنایی بجز بیاعتنایی اصلاح طلبان به افکار عمومی وبی توجهی به خواسته ملی یعنی مبارزه گرانی نمیباشد؟
آیا یادتان رفته که روزنامههای رادیکال جریان اصلاحات همچون یاس نو و نوروز صراحتاً از افزایش قیمت قیر و بنزین و نان دفاع کرده و خواستار گران کردن کالاها تا سطح قیمتهای جهانی شده بودند؟
آیا یادتان رفته چنانکه اشاره شد به چه بهانهای نمایندگان مشارکتی مجلس اصلاحات در پی پیشنهاد طرح دو فوریتی برای لغو مجوزهای غیر قانونی گرانی با آن مخالفت کردند و با رأی ندادن خود آن را از دو فوریت انداختند؟! و طرح کم اهمیت بحث کتابخانهها را در دستور کار آتی قرار دادند.
راستی دولت شما متعهد شده بود در مقابل یکسان سازی نرخ ارز جلوی افزایش قیمت کالاهای اساسی را بگیرد اما به تعهد خود عمل نکردید. چرا؟
مخلص کلام اینکه آقای خاتمی فراموش نکنید که اقتصاد به ارث رسیده به دولت احمدی نژاد مثل بیماری است که سالیان سال در دوران سازندگی و اصلاحات توسط پزشک ناوارد مداوا شده است و این بیمار مدتها در حال استفاده کردن از داروهای اشتباه و تجویز نادرست این پزشک ناوارد بوده است ولی هنوز امید به بهبودی آن وجود دارد.
بیژن ذبیحی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست