جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سالشمار زندگی توماس مان


سالشمار زندگی توماس مان

ششم ژوئن۱۸۷۵ تولد پل توماس مان, در «لوبک » پدر او توماس یوهان هاینریش مان, تاجر غلات و از سال ۱۸۶۴ دارای مقام کنسولی است مادرش «ژولیا داسیلوابرانس» که خون مردم مستعمرات دررگهایش جاری است, تا هفت سالگی در برزیل زندگی کرده است این زوج قبل از این یک پسر به نام, «لوئیز هاینریش مان» دارند که در ۲۷ مارس ۱۸۷۱ در لوبک به دنیا آمده است

۱۸۷۵ : ۶ ژوئن تولد پل توماس مان، در «لوبک‏» (۱) . پدر او توماس یوهان هاینریش مان، تاجر غلات و از سال ۱۸۶۴ دارای مقام کنسولی است. مادرش «ژولیا داسیلوابرانس‏(۲)» که خون مردم مستعمرات دررگهایش جاری است، تا هفت سالگی در برزیل زندگی کرده است. این زوج قبل از این یک پسر به نام، «لوئیز هاینریش مان‏(۳)» دارند که در ۲۷ مارس ۱۸۷۱ در لوبک به دنیا آمده است.

۱۸۸۹ : او بعد از هفت سال تحصیل در یک مدرسه خصوصی، وارد کالج می‏شود و در آنجا پنج سال می‏ماند. او شاگرد تنبلی است. دوستی با «اوتو گراوتوف‏(۴)» که بعدها او هم نویسنده می‏شود. به همراهی‏اوست که نشریه کوچکی را در سال ۱۸۹۳ بنیان می‏گذارد.

۱۸۹۱ : پدر او که از سال ۱۸۷۷ سناتور شهر تجارتی لوبک بوده است، در ۱۳ اکتبر می‏میرد. تجارتخانه برای پرداخت دیون به فروش می‏رود. یک سال بعد مادر او تصمیم می‏گیرد تا همراه سه فرزند کوچکش«یولیا(۵)» متولد ۱۸۷۷، «کارلا(۶)» متولد ۱۸۸۱ و «ویکتور(۷)» متولد ۱۸۹۰ در مونیخ اقامت گزیند.

۱۸۹۴ : توماس مان تحصیلات دبیرستانی‏اش را به پایان می‏رساند. او نیز در مونیخ سکنی می‏گزیند. به قصد روزنامه‏نگار شدن، به صورت مستمع آزاد، چند ترم به دانشگاه می‏رود. اولین داستانش را در یک‏مجله چاپ می‏کند. و به تشویق‏های «ریچارد دِمِل‏(۸)» پشتگرم می‏شود.

۱۸۹۵ : اولین سفر به ایتالیا، به همراه برادرش هاینریش از ژوئیه تا اکتبر. او هنگام بازگشت به مونیخ با مجله ملی‏گرای‏Das Zwanzigste Jahrhundert (قرن بیستم)، که برادرش قطعاً تا سال بعدمدیریت آن را به عهده خواهد داشت، همکاری می‏کند.

۱۸۹۶ : در اوت و سپتامبر یک داستان در مجله هجائی‏Simplicissimus (سیمپلی سیسیموس) چاپ می‏کند، و سپس بعد از سفری به وین، به نگارش آقای فریدمان نیم‏وجبی‏(۹) مشغول می‏شود. از ماه‏اکتبر به ایتالیا سفر می‏کند، و همراه برادرش یک سال و نیم در آنجا می‏ماند. در ژوئیه ۱۸۹۷ در «پالسترینا(۱۰)» نوشتن بودنبروک‏ها(۱۱) را آغاز می‏کند.

۱۸۹۸ : اولین مجموعه داستان او را انتشارات «فیشر(۱۲)» با عنوان آقای فریدمان نیم‏وجبی منتشر می‏کند. او به مدت دو سال مسئولیت بازخوانی مطالب در مجله‏Simplicissimus را به عهده می‏گیرد.

۱۹۰۰ : در سال ۱۸۹۹ با فلسفه «شوپنهاور»(۱۳) آشنا می‏شود، و بودنبروک‏ها را به پایان می‏رساند. به خدمت سربازی فراخوانده و بعد از دو ماه به خاطر ضعف سلامتی معاف می‏شود. در دسامبر ۱۹۰۰، درحالی که هنوز در بیمارستان ارتش بود، نامه‏ای از ساموئل فیشر، پذیرش دستنویس او را اعلام می‏کند.

۱۹۰۱ : در ماه مه، سفر به فلورانس. ژوئن، اتمام تریستان‏(۱۴). اکتبر اولین چاپ بودنبروک‏ها دردو جلد.

۱۹۰۲ : موفقیت بودنبروک‏ها. اکتبر و نوامبر کار روی متن تونیو کروگر(۱۵).

۱۹۰۴ : سوم اکتبر، نامزدی با «کاتیا پرینگسهایم»(۱۶) (متولد مونیخ در سال ۱۸۸۳)، دختریک ریاضیدان به نام «آلفرد پرینگسهایم» ۱۹۴۱-۱۸۵۰ (۱۷).

۱۹۰۵ : اتمام نمایشنامه فلورانس‏(۱۸)، ازدواج در روز ۱۱ فوریه، سفر به سوئیس برای ماه‏عسل، در مارس، نگارش داستانی به نام ساعت دشوار(۱۹) برای شماره ویژه «شیلر» درنشریه‏Simplicissimus . ماه مه برنامه‏ریزی جدید برای یک رمان جدید به نام اعلیحضرت‏(۲۰).در طول تابستان به نگارش نژاد محافظه‏کار(۲۱) می‏پردازد که می‏باید در ژانویه ۱۹۰۶ درمجله‏Die Neue Rundschau به چاپ برسد، اما توماس مان فوراً منصرف می‏شود و آن راپس می‏گیرد. (این کتاب سال‏ها بعد، در سال ۱۹۲۶، با چاپ نفیس خصوصی و خارج ازبازار کتاب، در آلمان منتشر شد).

۱۹۰۶ : از ژوئن تا سپتامبر کار روی متن اعلیحضرت. نوامبر، تولد اولین پسر: «کلاوس»(۲۲).

۱۹۰۷ : ماه مه، اولین اجرای نمایشنامه فلورانس در تئاتر فرانکفورت. در ماه دسامبر،نمایشنامه برای اجرا به مونیخ برده می‏شود. آماده کردن طرح اولیه یک خود زندگینامه به‏نام در آینه‏(۲۳).

۱۹۰۸ : اتمام اعلیحضرت در نوامبر و دسامبر. سپس سفر به وین، آشنایی با «آرتورشنیتسلر» (۱۹۳۱-۱۸۶۳) (۲۴)، و «یاکوب واسرمان» (۱۹۳۵-۱۸۷۳) (۲۵)و«هوفمنستال» (۱۹۲۹-۱۸۷۴) (۲۶).

۱۹۰۹ : مارس، تولد دومین پسر به نام «آنگلوس گوتفرید توماس» Golo، تهیه طرح‏اولیه فلیکس کرول‏(۲۸)، و نیز کار روی یک مقاله تحقیقی با عنوان روح و هنر(۲۹). سفر به ایتالیادر پایان اکتبر. اعلیحضرت در نوامبر منتشر می‏شود.

۱۹۱۰ : ژوئن، تولید یک دختر به نام «مونیکا»(۳۰)، و در ژوئیه خودکشی خواهر او «کارلا» که‏هنرپیشه بود. در سپتامبر، اولین اجرای سمفونی هشتم مالر در مونیخ. همراهی باآهنگساز در مجلس شب‏نشینی.

۱۹۱۱ : مرگ مالر در ماه مه. یافتن انگیزه برای نوشتن داستان مرگ در ونیز(۳۱).

۱۹۱۲ : «کاتیا مان» همسر او از ۱۰ مارس تا ۲۵ سپتامبر در آسایشگاه «داوس»(۳۲) بستری‏می‏شود. توماس مان از کاتیا - از ۱۵ مه تا ۱۲ ژوئن - عیادت می‏کند. در ۱۵ ژوئن مرگ درونیز تمام می‏شود و در طول تابستان منتشر می‏گردد.

۱۹۱۳ : نمایشنامه فلورانس در برلین اجرا می‏گردد. در ژوئیه کار روی کوه جادو(۳۳)آغازمی‏شود. چاپ تونیو کروگر که توسط «اریش. ام. سیمون»(۳۴) مصور شده است. کنفرانس دربوداپست و برلین در ماه دسامبر.

۱۹۱۴ : خواندن گزیده‏ای از کوه جادو در نمایشگاه «کاسپاری»(۳۵) در برلین. و نیز در ماه‏ژوئیه در «فرایبورگ»(۳۶). غافلگیری به خاطر شروع جنگ. در اوت - سپتامبر اندیشه‏های‏جنگ‏(۳۷)را می‏نویسد که نوامبر در مجله‏Die Neue Rundschau به چاپ می‏رسد. سپس‏فردریک و اعتصاب بزرگ‏(۳۸)را می‏نویسد که در ژانویه - فوریه ۱۹۱۵ در مجله‏Der Neue Merkar درج می‏گردد. او رویه یک ناسیونالیست را پیشه می‏کند و بدین ترتیب‏راه حمایت و خدمت به «مصلحت آلمانی»(۳۹) را اختیار می‏کند. در فردریک و اعتصاب‏بزرگ، او پیمان بی‏طرفی بلژیک را - با ذکر مثال اشغال هفت ساله منطقه زاکسن در دوران‏جنگ - توجیه می‏کند.

۱۹۱۵ : گسترش این نوع روابط هاینریش را به حمایت از طرفداری دموکراسی،صلح طلبی و خصومت با گیوم دوم می‏کشاند. انتشار مقالات در مورد جنگ در یک مجله‏تحت عنوان فردریک و اعتصاب بزرگ. در ژوئن، پسر او کلاوس به سختی بیمار می‏شود.او باید پنج عمل جراحی متوالی را تاب بیاورد. در نوامبر شروع به نوشتن ملاحظات یک‏غیرسیاسی‏(۴۰) می‏کند.

۱۹۱۶ : بازخوانی‏های گزیده‏ای از فلیکس کرول در مونیخ و برلین.

۱۹۱۷ : با شنیدن قطعه «پالسترینا» اثر «هانس پفیتزنر»(۴۱) با رهبری «برونو والتر»(۴۲) درمونیخ مقاله‏ای در نشریه‏Les Considerations می‏نویسد. دوستی عمیق او با «برونو والتر»آغاز می‏شود. در دسامبر از طرف «هاینریش مان» اقداماتی برای آشتی صورت می‏گیردکه در همان زمان از طرف او رد می‏شود.

۱۹۱۸ : آوریل، تولد یک دختر به نام «الیزابت»(۴۳). کار روی داستان آقا و سگش‏(۴۴)که در اکتبرپایان می‏یابد. مجله یا جزوه نظرگاهها نیز در همان ماه منتشر می‏شود. قدری نگرانی به‏خاطر انقلاب نوامبر که در پیش روست. در دسامبر، برای شرکت در «شورای سیاسی‏کارگران روشنفکر» در مونیخ حضور می‏یابد، که برادرش هاینریش نیز ریاست آن را به‏عهده دارد.

۱۹۱۹ : انقلاب در مونیخ و قتل «کورت آیزنر»(۴۵). خانه توماس مان به لطف وساطت«ارنست تولر»(۴۶) - که آن زمان یکی از رهبران انقلاب باواریاست - مصادره نمی‏شود.چاپ سرود بچه کوچولو(۴۷) در آوریل و می در نشریه‏Der Neue Markur ، و چاپ نسخه اصلی‏آقا و سگش. تولد یک پسر در ۲۱ آوریل به نام «میشائیل»(۴۸). دسامبر، همراه «برونو والتر»به وین می‏رود که نمایشنامه «فلورانس» در آنجا اجرا می‏شود.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.