پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

اوباما, مک کین و این دنیای نه چندان آشفته


اوباما, مک کین و این دنیای نه چندان آشفته

چند وقتی است که نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بحث بر سر سیاست خارجی را متوقف کرده اند و به موضوعات مهم تری مثل فرماندار شکارچی آلا سکا یا خوک های ماتیک زده می پردازند

چند وقتی است که نامزدهای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بحث بر سر سیاست خارجی را متوقف کرده‌اند و به موضوعات <مهم>تری مثل فرماندار شکارچی آلا‌سکا یا خوک‌های ماتیک زده می‌پردازند. جالب اینجا است که تضاد میان باراک اوباما و جان مک‌کین در زمینه سیاست خارجی کمرنگ‌تر شده است. اختلا‌ف نظر این دو بر سر عراق، پس از آرامش نسبی در این کشور و درخواست بغداد برای تنظیم جدول زمانی خروج سربازان آمریکایی، کاهش یافته است. هر دو نامزد با بلندپروازی‌های اتمی ایران مخالفند و از حمله روسیه به گرجستان به شدت انتقاد کرده‌اند. هر دو نفر از جنگی جدی با طالبان در افغانستان و پاکستان حمایت می‌کنند. ‌

البته در نحوه نگاه این دو نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری به دنیا اختلا‌ف‌نظرهای روشن و بنیادینی وجود دارد و می‌توانیم این تفاوت را با طرح سوالی ساده درک کنیم. ما در چه دنیایی زندگی می‌کنیم؟ تا حالا‌ کسی به صراحتا این سوال را از آنها نپرسیده و قرار هم نیست آنها صریحا به این سوال پاسخ دهند. اما می‌شود - با توجه به نوشته‌ها و سخنرانی‌هایشان - چیزهایی را حدس زد.

ما در جهانی خطرناک زندگی می‌کنیم؛ این پاسخ مک‌کین، نامزد جمهوریخواهان خواهد بود. از دید مک‌کین افراط‌گرایی اسلا‌می بزرگ‌ترین چالش عصر ما است. به نظر مک‌کین، جنگجویان تندرو - که از سوی دولت‌های همفکر حمایت می‌شوند - مهم‌ترین تهدید برای مردم آمریکا به حساب می‌آیند. مک‌کین قدرتمند شدن روسیه، هند و چین را آشوب قلمداد می‌کند. او روسیه و چین را حکومت‌های استبدادی می‌داند، پس خطر آنها ویژه‌تر است. حمله روسیه به گرجستان، از دید مک‌کین، <اولین بحران جدی پس از پایان جنگ سرد> بود. نقش آمریکا در چنین دنیایی، استفاده قدرتمندانه از زور است؛ استفاده از قدرت سخت و هدف آمریکا جنگ با شر، گسترش آزادی و شکست دشمن است. در غیر این صورت ما قرن بیست و یکم را از دست خواهیم داد. ‌

حس اوبامای دموکرات نسبت به جهان خوش‌بینانه‌تر است. از دید او خطرات وجود دارند اما ما در محاصره آنها قرار نگرفته‌ایم. اوباما کمتر به طور کلی از افراط‌گرایی اسلا‌می حرف می‌زند و بیشتر از القاعده و گروه‌های نزدیک به آن نام می‌برد. او می‌گوید در مقایسه با دوران جنگ سرد - که هزاران موشک اتمی شوروی به سمت شهرهای آمریکا نشانه رفته بود - تهدیدات کاهش یافته‌اند. اوباما معتقد است که اکثر مردم در جهان اسلا‌م توسعه و زندگی بهتر می‌خواهند؛ آنها به دنبال نابودی غرب نیستند. آنها زیاد ضدآمریکایی به حساب نمی‌آیند. نقش آمریکا در چنین دنیایی از دید اوباما، ترمیم قدرت نظامی، جنگ با القاعده و نزدیکانش و بازداشتن کشورهایی نظیر ایران است. اما اوباما به آرام ماندن معتقد است، چرا که ما در طول سال‌های اخیر به بزرگنمایی خطرات پرداخته‌ایم و همین امر به مشکلا‌ت و بحران‌های تازه دامن زده است. همه افراط‌گرایان را یکی کردن - و آنها را تهدید بزرگ اسلا‌مگرایی فرض کردن - بزرگنمایی و فهم اشتباه تهدید است. جنگ عراق از نگاه اوباما، پیامد همین واکنش زیاد از حد به یک تهدید بود؛ آمریکا بی‌جهت به این کشور حمله کرد و بهای سنگینی را به خاطر این اشتباه پرداخت و می‌پردازد. اگر آمریکا بتواند آرامشش را حفظ کند و به کشورهایی که واقعا نیازمندند کمک برساند - مثلا‌ در امور توسعه، مدرنیزاسیون یا تقویت نهادهای دموکراتیک - آن وقت ما، هم امنیت را به دست خواهیم آورد، هم مشروعیت را. ‌

در دیدگاه‌های هر کدام از این دو نامزد رگه‌هایی از حقیقت وجود دارد، اما از دید من اوباما بیشتر از مک‌کین به واقعیت نزدیک است؛ بیشتر از آن چیزی که سیاستمداران آمریکایی عموما اذعان می‌کنند. ما در جهانی به طور قابل ملا‌حظه آرام زندگی می‌کنیم. نتایج تحقیقات دانشگاه مریلند نشان می‌دهد که آمار مرگ و میر، به هر شکل و دلیلی، در طول ۲۰ سال اخیر کاهش یافته و از هر زمان دیگری در نیم قرن گذشته، کمتر شده است. نتایج تحقیق دانشگاه سایمون فریزر هم ثابت می‌کند که تلفات ناشی از تروریسم از یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ به این طرف به طور ثابت کاهش یافته است. دیگر تقریبا روشن شده است که تعداد کمی از مسلمانان - از ساکنان اندونزی و عراق گرفته تا مردم پاکستان - از بنیادگرایی حمایت می‌کنند. این را می‌شود از نتایج رای‌گیری‌های اخیر فهمید. کشورهای بیشتری در جهان اسلا‌م در طول این سال‌ها به سمت دموکراسی و سرمایه‌داری کشیده می‌شوند.

باید بپذیریم که از زمان جنگ جهانی دوم آمریکا تصمیمات اشتباه استراتژیک خود را با بزرگنمایی خطرها اتخاذ کرده است. سوءظن شدید به کمونیسم در دهه ۱۹۵۰ به مک‌کارتیسم در خانه و حمایت از دولت‌های مشکوک در خارج منجر شد و در آن زمان که نومحافظه‌کاران ادعا می‌کردند اتحاد جماهیر شوروی می‌خواهد دنیا را فتح کند، روس‌ها در آستانه فروپاشی کامل بودند. از زمان پایان جنگ سرد بارها - به اشتباه - تهدیدها را عظیم و حتمی تلقی کرده‌ایم، از چین کمونیست گرفته تا عراق صدام‌حسین. این شاید مهم‌ترین اشتباه آمریکایی‌ها در طول این سال‌ها است؛ تهدید را بزرگ جلوه می‌دهیم و بهای آن را می‌پردازیم. رئیس‌جمهور بعدی باید بفهمد که جهان زیاد هم تیره و تار نیست

فرید زکریا