پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

برای «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» به بهانۀ عرضه در شبکه نمایش خانگی


برای «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» به بهانۀ عرضه در شبکه نمایش خانگی

«در میان ابرها» ی سید روح الله حجازی هر چند دیده نشد اما خبر از حضور فیلمساز خوش آتیه ای می داد که حالا با فیلم دومش ثابت می کند موفقیتش تصادفی نبوده و حرفی برای گفتن دارد

«در میان ابرها» ی سید روح الله حجازی هر چند دیده نشد اما خبر از حضور فیلمساز خوش آتیه ای می داد که حالا با فیلم دومش ثابت می کند موفقیتش تصادفی نبوده و حرفی برای گفتن دارد.

«زندگی خصوصی آقا و خانم میم» که وارد شبکه نمایش خانگی شده فیلمی موقعیت محور است. فیلمی که دغدغه های انسانی نه چندان ساده اش را در فرمی ساده و دور از ژست گرفتن های روشنفکرانه می زند همینطور علیرغم اینکه فضای فیلم پتانسیل رفتن به سمت ابتذال را دارد اما فیلم محترمی از آب درآمده. فیلمساز در قالب یک روایت تمیز، ذهنیت شخصیت های جامعۀ امروزی اش در باب اسیری در برزخ سنت و مدرنیسم را به چالش می کشد.«زندگی خصوصی...» یک داستان گوی خوش ساخت است که داستان گفتنش را از همان ابتدای فیلم شروع می کند و در جریان روایتش حرف بیهوده و بیراه نمی زند.

با نگاهی سریع به کارنامه ی فیلم های به نمایش درآمده در حداقل یکی دو سال اخیر سینمای ما، پی می بریم تعداد قابل توجهی از آن ها روابط متزلزل زناشویی در زندگی های امروزه را به عنوان محور روایت خود برگزیدند. در سینمای جهان نمونه های موفق زیادی را می توان نام برد که مسئله بحران در زندگی مشترک و تبعات ناشی از سوء ظن و خیانت را به خوبی و بطور مؤثر در جلو بردن قصه شان به کار گرفته اند.در سینمای ما اما به دلایل مختلف از ضوابط و شرایط فیلمسازی گرفته تا ضعف خود ما در داستان پردازی، این مضامین همیشه به حاشیه رفته اما فیلم حجازی از این نظر فیلم محترمی ست که می تواند ما را به تفکر و قضاوت وا دارد. «زندگی خصوصی» بیش از هر فیلم دیگری، «چشمان باز بسته» استنلی کوبریک را به یادم می اندازد. فیلم حجازی هارمونی مناسبی در اجزایش دارد، از فیلمنامه ی پر از جزئیاتش گرفته که با ریتم خوبی قصه می گوید، شخصیت اصلی باهویت خلق می کند، جوری به آن ها می‌پردازد که خوب بشناسیمشان و در نهایت تحول شخصیت ها در پایان فیلم را باور کنیم و به حساب کلیشه پردازی های هندی وار نگذاریم! [شخصیت محسن با بازی خوب حمید فرخ نژاد،شخصیتی در آمده که در این سینما برایمان تازگی دارد، شخصیت آوا (مهتاب کرامتی) که در آغاز فیلم شخصیتی آرام ،خونسرد و خام (یا به تعبیری خودمانی تر خنگ!) نمایش داده می شود اما در انتها به یک زن فهیم و معترض در قبال رفتار همسرش تبدیل شد و البته این خودش یکی از ابهامات فیلم است، شخصیت گوهریان که حاتمی کیا بد بازی اش نکرده و نمونه اش را البته تاکنون زیاد دیدیم]. چند فصل خیلی خوب دارد (از جمله فصلی که محسن پابرهنه به آب می زند تا قرص های مسکن را از داخل ماشین برای همسرش بیاورد).قاب بندی های زیبای فیلمساز، فکر شده و به جاست (مثلا نماهای داخل آسانسور) و دوربین روی دستی که اتفاقا اینجا در این روایت کاربرد دارد و سرگیجه ساز نمی شود( کلوز آپ های پرتکرار به کار برده شده در اینجا لازم و درگیر کننده است). کارن همایونفر بعد از «جرم» کیمیایی،دوباره موسیقی ای ساخته که عجیب مال خود این فیلم است و در خدمت داستان (از لحاظ ریتم بی شباهت به موسیقی فیلم «biutiful» نیست.ضمن اینکه به نظر میرسد کارن تحت تاثیر فیلیپ گلس است با این حال معتقدم یکی از بهترین ساخته های او در چند سال اخیر موسیقی این فیلم است).همه این اجزای خوب در کنار هم موفق می‌شوند فضای ملتهب و پرتنش فیلم را خلق کنند.یکی از ابهامات فیلم در پرداخت شخصیت آواست.همینجا می گویم که به نظرم این یکی از بازی های خوب مهتاب کرامتی ست که مدت هاست از او بازی خوب ندیدیم.کرامتی زبان بدن را می فهمد و شخصیت آوا را با همه سوء ظن ها و ضعف ها و وسواس و افسردگی اش خوب نمایش داده.(تیپ افسردگی را از او قبلا تا حدودی در «اسب حیوان نجیبی ست» دیدیم).ضعف در پرداخت به آوا از جایی شروع می شود که همان ابتدای امر فیلمساز میخواهد با نمایش آن صحبت تلفنی مشکوک مقابل هتل زن،ذهنیت ما را به سمت خیانتکار بودنش ببرد،این اتفاق تا جایی ادامه پیدا می کند که در فصل دیگری تلاش زن برای پنهان کردن جواب آزمایش بارداری اش را شاهدیم، ضمن اینکه اصولا توجیه بارداری برای رفتارهای آوا از آن مدل توجیه های کاملا کلیشه شده ی سینمای ماست و کاش طرح نمی شد.در کل «زندگی خصوصی...» نمایش زخم های درونی گونه ای از آدم های امروزی ست.زخم هایی که آن ها را پرتنش کرده و هر لحظه دچار نوسانات رفتاری هستند ( بخاطر آورید فصلی را که ابتدا محسن اهمیت فعالیت خارج از محیط بسته خانه را برای همسرش توضیح می دهد و بعد با حساسیتِ خاص درباره لباس هایی که قرار است همسرش در جلسه کاری بپوشد نظر می دهد،این خودش یک نمونه آشکار از طوفان درونی ست).

باید منتظر آثار بعدی حجازی ماند و دید آیا می تواند خود را به عنوان یک فیلمساز مؤلف در سینمایمان حفظ کند یا خیر.

حمید سلجوقی