پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
ادبیات و زندگی
با نگاه و تأمل در تاریخ، به خوبی درمی یابیم که مطالعات ادبی و بهره گیری از ادبیات در زندگی بشر، به عنوان رشته ای در دانش بشری و نیازی اساسی برای وی، از سابقه ای تاریخی و باستانی برخوردار است. و می دانیم که از مصر، بین النهرین، یونان و رم باستان، آثار ادبی زیادی برای ما برجای مانده است.
درواقع، زندگی انسان هیچگاه از ادبیات قومی، و زبان و بیان شعری و داستانی- به مقتضای حال و زمان- خالی نبوده است. به گونه ای که می توان ادب و هنر را از نخستین جلوه های حیات انسانی دانست.
همچنین این مسئله به خوبی نمایان است که ادبیات هم مانند سایر هنرها، همواره در طول تاریخ و در نزد همه اقوام و ملل، عمق و اعتبار خاصی داشته است.
ادبیات، وسیله ای برای بیان مقاصد و تفهیم و تفاهم است. انسان که عموما زندگی اجتماعی را برای بهتر زندگی کردن برگزیده است، به منظور برقراری ارتباط و برآوردن نیازها و رسیدن به مقاصد خویش، از عواملی همچون نطق و بیان، و یا کتابت که گونه هایی از ادبیات هستند، سود می برد.
اصولا همه ما، همه جا و در همه وقت، نیاز به خوب حرف زدن، خوب خواندن و خوب نوشتن داریم. از سوی دیگر ادبیات وسیله ای برای وصول به گنجینه های دانش و اندیشه های بشری و کسب تجربه های مفیدی است که دیگران با صرف سال ها عمر و تلاش بدان ها دست یافته اند.
حفظ استقلال، ملیت، تمدن و فرهنگ و انتقال آنها به نسل های دیگر نیز به وسیله ادبیات ممکن می گردد.
زبان و ادبیات هر قوم نیز پیونددهنده ارزش ها و سنت های تاریخی آن قوم و آئینه حوادث و وقایعی است که برای آن ملت پیش آمده و خاطرات تلخ و شیرینی برای مردم، به یادگار گذاشته است. و تمهیدات استعمارگران برای تغییر خط و زبان ملت ها، حاکی از اهمیت و ارزش ادبیات و پیوند آن با زندگی می باشد.
از دیگر نقش های ادبیات، می توان به مسئله کمک به بیداری و آگاهی انسان اشاره کرد. مطالعه در زمینه نقش ادبیات در ایجاد و تداوم انقلاب ها و از جمله توجه به اهمیت شعرها و شعارهای انقلابی و نقش آنها در پیروزی و تداوم انقلاب اسلامی خودمان، می تواند راهگشای اثبات این قضیه باشد.
اهمیت ادبیات و پیوستگی آن با زندگی، از اینجا نیز روشن می شود که هرگاه توجه کنیم درمی یابیم که بسیاری از ما، در گذران روزها و شب ها و در طول زندگی، برای بیان مقاصد، استدلال، تلطیف ذوق و روح، لذت بردن معنوی و... از حماسه ها، ضرب المثل ها، قصه ها، تشبیهات، کنایات، و اشعار و نکته ها و... سود می جوئیم. حتی نگرش به زندگی فردی انسان ها هم نشان می دهد که افرادی که قدرت بیان و ذوق ادبی بیشتری دارند، همواره شاداب تر، بانشاط تر، پرحرارت تر، و نیز پرجنب وجوش تر به نظر می رسند. این گونه افراد، در بیان مطالب، و رسیدن به خواسته ها و تفهیم اندیشه های خویش، موفق تر از دیگرانند.
ادبیات، به همین گونه کمک بسیار موثری به درک و فهم و شناخت هرچه بیشتر انسان از خودش، از جهان و هستی، و مسایل معنوی دارد. تصور کنید که ادبیات تا چه حد در مسئله شناخت و نشر فرهنگ اسلامی و قرآنی و آشنایی با مسایل مختلف مذهبی، نقش دارد.
فهمیدن و فهماندن علوم، هنرها، حرفه ها، و... همه از راه استفاده از ادبیات صورت می گیرد. حتی می توان گفت که ادبیات به پیشرفت هنرها کمک و مدد می رساند. چه آنکه تهیه نمایش (نگارش پیس)، سناریوی فیلم، تنظیم شعر سرودها و نظایر اینها، تنها با بهره گیری از ادبیات تحقق می پذیرد.
اهمیت ادبیات به اندازه ای است که قرآن کریم پس از بیان خلقت انسان، از آموزش بیان، سخن به میان می آورد... خلق الانسان. علمه البیان... و به قول دکارت: «پیامبران اولوالعزم با داشتن «کتاب» بر سایر پیامبران برتری یافته اند.»
گسترش و نشر مسایل ادبی هم نشانگر این نکته است که هماره ادبیات، جایی خاص در زندگی انسان داشته است. این که بسیاری از اشعار و سروده ها و یا حتی جمله ها و نوشته ها، بدون توجه به گوینده آنها به صورت ضرب المثل درآمده اند، این که بسیاری از کتاب ها به زبان های دیگر برگردانده می شوند، و این که آثار ادبی زیادی، مرزهای زمان و مکان را درهم شکسته، و برای همیشه و نزد همه اقوام و ملل، به گونه ای شورانگیز و دلاویز مورد استفاده قرار می گیرند؛ نشانگر قوت ادبیات و نقش موثر آن در زندگی انسان هاست.
بنابراین، ادبیات، که روح را صیقل می زند، عواطف را برمی انگیزد، و به ماندگاری اندیشه ها و آرمان ها مدد می رساند، کتاب درسی زندگی است. چه آنکه بدین وسیله، انسان ها با سرزمین ها، اقوام، اندیشه ها، آثار و روابط انسانی، مسایل مذهبی و اخلاقی و... آشنا می شوند و از این همه، تجربه می آموزند و عبرت می گیرند و در راه بهتر زندگی کردن از آنها بهره می جویند.
آثار ادبی ارزشمند می توانند با آموزش های مستقیم و غیرمستقیم، دگرگونی های عظیم روحی، اخلاقی و معنوی در ملت ها به وجود آورند.
این است که می گوئیم ادبیات با زندگی درآمیخته است. به ویژه که ادبیات زیبا و تأثیرگذار فارسی، خصوصا در گذشته، نقشی بسیار سازنده و پراهمیت در زندگی انسان ها داشته است. و امروزه نیز باید با نگرشی تازه و نو، ادبیات را هرچه بیشتر با زندگی عجین کنیم و از آن در راه تربیت و رشد معنوی فرزندانمان مدد بگیریم.
در اینجا بد نیست به نقش یادآورنده و هدایتگرانه ادبیات در گذشته اشاره ای داشته باشیم. و برای مثال از نقش دوازده بند محتشم در مجالس تعزیه و سوگواری و مساجد، و یا اشعار مختلفی که سابقا در جاهای مختلف مورد استفاده قرار می گرفت، و عموما آگاهاننده و تلطیف کننده اندیشه و روان بود، یاد کنیم.
▪ بالای سقاخانه ها:
از آب هم مضایقه کردند کوفیان
خوش داشتند حرمت مهمان کربلا
▪ روی بخاری ها:
بخاری همچو عشاق دل افروز
برای گلرخان سوزد شب و روز
▪ پشت آئینه ها:
دوست دارم که دوست عیب مرا
همچو آئینه روبرو گوید
نه که چون شانه پشت سر رفته
هر چه عیب است مو به مو گوید
▪ داخل قاب آئینه خاتم:
تجلی کوه را بگداخت ای آئینه حیرانم
که با این نازکی چون طاقت دیدار آوردی
▪ روی پرده ها:
پرده راز کسی نگفته به کس
هیچ کس راز خود نیازرده
پرده پوشی نموده عیب کسان
دیده، اما به رو نیاورده
یا:
الهی صاحب این، زنده باشد
دلش شاد و لبش پرخنده باشد
▪ در حمامها یا مسافرخانه ها:
هر که دارد امانتی موجود
بسپارد به بنده وقت ورود
نسپارد اگر شود مفقود
بنده مسئول آن نخواهم بود
همچنین توجه به این نکته ضروری است که ظروف گرانقدر و باارزش سفالین در گذشته مزین به برخی از آیات و احادیث بوده است، و نیز آیات و روایاتی بر سجاده ها، پرده ها، قلمدانها، سر در خانه ها، داخل مغازه ها و... نقش می بسته است. مثلاً روی بشقابهای سفالین- مربوط به قرن سوم هجری در نیشابور- چنین جمله هایی دیده می شود:
برکه و یمن و سرور لصاحبه ]برای صاحبش موجب برکت و خیر و شادی باشد[
الحلم اوله مر مذاقته لکن آخره احلی من العسل]آغاز حلم و بردباری تلخ است، اما فرجام آن شیرین تر از عسل است[
و... و این همه، نشانه ارج و اعتبار و نقش ادبیات در زندگی و سازندگی انسان است. اصولاً هدف ادبیات متعالی، این است که زیبائیهای انسان و زندگی را بازشناساند و اهمیت و والاییهای آنها را نشان دهد. چه آنکه زندگی زیباست و انسان دارای روحی بزرگ و توانی گسترده است. هم از این روی، ادبیات وظیفه دارد تلاش نماید تا خوراک مناسبی برای اعتلای روح انسانی و نشان دادن زیبائیها و والائیهای زندگی و شیوه های بهزیستی عرضه و ارائه نماید. پس، تجلیل شخصیت انسان، تلطیف عواطف، و پیوند دادن انسان با معنویت و زیبایی و نشان دادن راه درست زندگانی، از نقشهای مهم و حساس ادبیات است.
آنچه که اکنون اهمیت دارد، بازیابی نقش پراهمیت ادبیات در زندگی و توجه به جنبه های تربیتی و سازندگی آن می باشد. اکنون که ادبیات فارسی، با همه غنای معنوی اش در اختیار ماست، باید بکوشیم تا ضمن حفاظت از آن، نکته ها و مطالب تأثیرگذارتر آن را در زندگی معنوی، استخراج کنیم و به شیوه های کاربرد و بهره برداری هرچه بیشتر و بهتر از آنها بیندیشیم. ادبیات پربار فارسی را ارج نهیم و در راه تقویت و آمیختگی و اثرگذاری هرچه بیشتر آن در زندگی، کوشش نمائیم. چراکه ادبیات به راستی یکی از واسطه های باارزش تربیتی است. به همین سبب می باید این واسطه مهم را بیشتر و بهتر شناخت و در راه شناساندن آن به دیگران نیز تلاش ورزید. به همین گونه، لازم است که راههای گوناگون و شیوه های صحیح استفاده از ادبیات را در راه سازندگی و تربیت و بهزیستن، شناسایی کرد و سپس مورد بهره برداری قرار داد.
به عنوان حسن ختام این نوشتار، فرازی از کتاب تراز یا روش نویسندگی را در زمینه ادبیات و زندگی، باز می خوانیم:
«... زندگانی روحی و مادی ما، در ترکیب ابدی ادبیات و حماسه ها و ضرب المثلها و قصه ها و اشارات بدیع، تار محبت و انس بر دل و جانمان تنیده، همدردی و تیمارخواری پدید آورده است.
هنوز قیافه سیاوش را به هنگام مرگ می بینیم و شیون شیرین را بر بالین خسرو می شنویم، و اندوه خسرو را از دیو دلی شیرویه احساس می کنیم، و صدای سنگین چکمه اسکندر در تخت جمشید، و تضرع دارا سر بر زانوی سکندر، که در رواق تاریخ ما پیچیده است، به گوش در می رسد.
هنوز، کاخ بلندی را که «فردوسی» پی افکنده، از باد و باران گزند ندیده، و گلستان سرسبز سخندانی را که سعدی حد بندی کرده، تازه و سرسبز است، و گنبدهایی که به مهندسی «نظامی» سر به فلک کشیده، گردونسای و شکوهمند است، و طلسم «قصیده مدائن»، ایوان کسری را از فرو ریختن حفظ کرده است و هنوز به آهنگ ترانه های «حافظ»، سرود زهره به رقص آورد مسیحا را.»
این است سیمای ادبیات ما، که از تنوعی شگفت و از غنایی درخور، سرشار است. ادبیاتی که تأثر و تأثیر گسترده و خاصی از فرهنگ و مکتب ما دارد، و گنجینه های پیدا و ناپیدا، در آن فراوان است. اکنون آیا نباید به نگهداری و اعتلای چنین ادبیاتی، بیش از پیش اندیشید، و ذخایر آن را کشف و استخراج کرد، و به هرگونه ممکن، از آنها در راه رشد معنوی و تربیت انسانی سود جست؟
آیا کودکان و نوجوانان و حتی جوانان ما، با گستره های عظیم ادبیات این مرز و بوم آشنایی کاملی دارند؟ و آیا ما به عظمت و اهمیت نقش ادبیات در تربیت وقوف یافته ایم؟ چه کسی یا چه کسانی باید در این راه طرحی نو دراندازند؟!...
جواد نعیمی
منابع و مآخذ:
- حسینی نجومی- سیدمرتضی- عرفان هنری انسان
- سعیدیان، عبدالحسین، ادبیات ملت های جهان
- گورکی، ماکسیم، شفیعیها، م.هـ ، هدف ادبیات
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست